آدم عاقل در مورد قیمت نفت اظهار نظر نمیکند. در واقع متغییرهای مؤثر آنقدر زیادند که پیشبینی قطعی و معنادار عملا ممکن نیست. چیزی که بهطور قطع میدانیم این است که بهای نفت – با وجود سیر صعودی در روزهای اخیر – از تابستان گذشته حدودا نصف شده.
هیچگاه در بیست سال گذشته بهای نفت اینطور مستمر کاهش نداشته. دلیل این کاهش مستمر را هم میدانیم: افزایش تولید نفت در آمریکا، و تا حدی بازگشت نفت لیبی به بازار، عرضه را زیاد کرده، از طرف دیگر کاهش نرخ رشد اقتصاد چین و اتحادیه اروپا تقاضا را کم کرده. علاوه بر این، گرانی دلار در برابر ارزهای دیگر یعنی قیمت حقیقی برای خریدار بیشتر از قبل است، و این امر تقاضا را باز هم پایینتر میآورد. مجموعه این عوامل باعث شده قیمت نفت سقوط کند.
اما اینکه از اینجا به بعد چه میشود به این آسانی نمیشود گفت. از آنجا که نشانهای از کاهش تولید آمریکا نیست، و دغدغه وضع اقتصاد جهانی هم ادامه دارد، میتوان تصور کرد افت قیمت نفت فعلا ادامه داشته باشد. اینجا همان جایی است که در حالت عادی اوپک وارد عمل میشود: کشورهای عضو تولیدشان را کم میکنند که قیمت تثبیت شود. این اتفاق پیش از این بارها افتاده، آنقدر که بازارها انتظار دارند اوپک باز هم وارد عمل بشود. اما این بار نشده.
اواخر سال میلادی گذشته، اوپک در اقدامی تاریخی اعلام کرد تولید را از رقم فعلی ۳۰ میلیون بشکه در روز کمتر نمیکند، حتی اگر نفت بشکهای ۲۰ دلار بشود.
از قضا تهدید توخالی نبود. با وجود اعتراض شدید ونزوئلا، ایران و الجزایر، عربستان سعودی که مهره اصلی اوپک است حاضر نشد به داد اعضای آسیبپذیرتر برسد. بسیاری از اعضای اوپک با نفت زیر ۱۰۰ دلار مشکل کسری بودجه پیدا میکنند، اما دولت سعودی با ۹۰۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی، مشکلی با منتظر ماندن ندارد.
در دهه ۱۹۷۰ میلادی نزدیک ۵۰ درصد نفت جهان را اوپک تأمین میکرد. این رقم اکنون به اندکی بیش از ۳۰ درصد رسیده. یکی از عوامل مؤثر در کاهش سهم جهانی اوپک تولید نفت “شیل” آمریکاست که در عرض 10 سال از صفر به حدود ۴ میلیون بشکه در روز رسیده.
به همین خاطر است که اوپک ماه گذشته چنین استدلال کرد که “با وضع موجود، چه کشوری می تواند تولید را کم کند که قیمتها بیش از این پایین نیاید؟”
از طرفی عربستان سعودی هم حاضر نیست سهماش از بازار کمتر شود، در حالیکه رقبایاش، از جمله تولیدکنندگان نفت “شیل” آمریکا، پول میسازند. سعودیها میدانند که 10 سال هم قیمت نفت اینقدر پایین باشد دوام میآورند. بنابراین ترجیح میدهند بنشینند و ببینند– بهقول فیلیپ ویتکر، از مدیران انرژی در گروه مشاوران بوستون – “اقتصاد خودش چه کار میکند.”
در نتیجه پیامدهای تصمیم اوپک فراتر از سقوط بیش از پیش قیمت نفت است. آنطور که استیوارت الیوت، از مدیران شرکت پلاتس که در زمینه انرژی کار میکند، میگوید: “وارد فصلی جدید از تاریخ بازار نفت شدهایم، بازاری که کمکم مثل بازار کالاهای دیگر که انحصاری نیستند عمل میکند.”
چنین وضعی بلافاصله به بخشهای مختلف صنعت نفت آسیب زده، و احتمالا در ماههای آینده، شاید حتی تا سالها، آسیب بزند و آشفتگی ایجاد کند.
تولیدکنندگان اصلی نفت جهان، سال ۲۰۱۴ (میلیون بشکه در روز)
ایالات متحده ۱۱.۷۵
روسیه ۱۰.۹۳
عربستان سعودی ۹.۵۳
چین ۴.۲۰
کانادا ۴.۱۶
عراق ۳.۳۳
ایران ۲.۸۱
مکزیک ۲.۷۸
امارات عربی متحده ۲.۷۵
کویت ۲.۶۱
منبع: آژانس بینالمللی انرژی
ریسک جدی
تصمیم عربستان مبنی بر کاهش ندادن تولید نفتش، به مذاق بعضی از اعضای اوپک چندان خوش نیامد.
اگر اوپک قیمت نفت را بهطور مصنوعی بالا نگه ندارد، و نرخ رشد اقتصاد جهانی همینگونه پایین بماند، قاعدتا قیمت نفت تا سالها زیر بشکهای ۱۰۰ دلار خواهد ماند.
پیشبینی خرید و فروشهای آینده این است که بهای نفت کمکم بالا میرود و تا سال ۲۰۱۹ به حدود بشکهای ۷۰ دلار میرسد. اغلب متخصصان ترجیح میدهند به پیشبینی کلی ۴۰ تا ۸۰ دلار در چند سال آینده بسنده کنند و رقم دقیقتری نگویند.
با این قیمتها، بسیاری چاههای نفت صرفه اقتصادی ندارند. بیش از همه آنهایی در خطرند که استخراجشان دشوار است، مثل چاههای عمیق زیر آب. مثلا نفت قطبی، آنطور که برندن کرونین، تحلیلگر ارشد مشاوران مدیریت پایری میگوید، با قیمت کمتر از بشکهای ۱۰۰ دلار قابل برداشت نیست. بنابراین میشود تصور کرد که حفاری در مناطق قطبی تا اطلاع ثانوی متوقف شود.
به همین ترتیب، نفت دریای شمال هم با تهدید جدی روبروست، دستکم چاههای جدید که با نفت بین ۷۰ تا ۸۰ دلار مقرون به صرفهاند. اخیرا رئیس شرکت “نفت و گاز بریتانیا” گفته بود اگر نفت بشکهای ۵۰ دلار باشد، تولید دریای شمال ۲۰ درصد کم میشود. چنین کاهشی ضربهای سنگین نه فقط به شرکتهای نفتی دخیل، که بهطور کلی به اقتصاد اسکاتلند خواهد زد.
با قیمتهای کنونی اکتشاف در منابعی که هنوز قطعی نشده هم متوقف میشود، مثلا در جنوب و غرب آفریقا.
سرنوشت استخراج نفت به شیوه شکست لایههای سنگی (یا فرکینگ) هم نامعلوم است. هزینه استخراج با این شیوه در جاهای مختلف متفاوت است، اما برآورد بانک اسکوشیا این است که بهطور متوسط نقطه سربهسری برای تولیدکنندگان آمریکایی حدود بشکهای ۶۰ دلار است. از طرف دیگر، گروه تحقیقاتی وود مکنزی برآورد کرده اگر قیمت نفت بشکهای ۶۰ دلار باشد، سرمایهگذاری در چاههای جدید نصف میشود، و رشد تولید از بین میرود.
به گفته آقای کرونین “بیشتر چاههای آمریکا [که با شیوه فرکینگ (Fracking) نفت استخراج میکنند] با نفت بشکهای ۴۰-۵۰ دلار کار نخواهند کرد.”
شرکتهای بزرگ نفتی با قیمتهای فعلی هم به مشکل خوردهاند. دهها میلیارد دلار بودجه اکتشاف حذف شده است. قیمت سهام شرکتهایی چون بریتیش پترولیوم، توتال، و شوران، از تابستان گذشته حدود ۱۵ درصد افت کرده. با این حال غولهای نفتی آنقدر سرمایه دارند که دوران حتی طولانی ارزانی نفت را به سر کنند.
اما در گوشهکنار جهان صدها شرکت نفتی کوچکتر هست که آیندهشان مبهمتر از اینهاست – از جمله در خورد آمریکا. شرکتهایی که با شیوه فرکینگ کار میکنند، در پنج سال گذشته حدود ۱۶۰ میلیارد دلار وام گرفتهاند. همهشان قیمت نفت را بالاتر از چیزی که هست در نظر گرفته بودند. واقعیت این است که بانکها تا ابد برای این شرکتها صبر نمیکنند.
آنطور که آقای ویتکر میگوید، شرکتهای خدماتی میدانهای نفتی هم “شدیدا در رنجاند”. سهام شرکتهای فعال در این حوزه بهطور میانگین بین ۳۰ تا ۵۰ درصد افت کرده. ماه پیش، شرکت شلومبرگر، از غولهای نفتی آمریکایی، ۹۰۰۰ نفر را اخراج کرد – چیزی حدود ۸ درصد کل نیروی کارش را.
اما مصیبت فقط مال شرکتهای نفتی نیست، دامن بخش انرژیهای تجدیدپذیر را هم گرفته است.
در خاورمیانه و بخشهایی از آمریکای جنوبی و مرکزی، انرژیهای تجدیدپذیر و نفت برای تولید برق رقابت دارند. ارزان شدن نفت به معنای سخت شدن کار انرژیهای تجدیدپذیر است، از جمله انرژی خورشیدی.
علاوه بر این، افت قیمت نفت بعضا باعث افت قیمت گاز میشود، که رقیب مستقیم انرژیهای تجدیدپذیر است. برای جبران این فاصله قیمت، احتمالا دولتها ناچار میشوند یارانه بپردازند.
اساسا ارزانی نفت و گاز اصلیترین استدلال اقتصادی دولتهایی را که از انرژیهای تجدیدپذیر حمایت میکنند، بیاعتبار میکند: اینکه قیمت سوختهای فسیلی مدام بالا میرود.
تأثیر این روند در بخش انرژیهای تجدیدپذیر ملموس است. بهعنوان مثال سهام شرکت وستاس، بزرگترین تولیدکننده توربینهای بادی جهان، از تابستان گذشته ۱۵ درصد پایین آمده. سهام جی.ای سولار، تولیدکننده عظیم سلولهای خورشیدی در چین، هم ۲۰ درصد.
سقوط قیمت نفت کابوس تولیدکنندههای خودروهای الکتریکی هم هست. در ماههای اخیر فروش خودروهای دوگانهسوز در آمریکا کم شده، در حالیکه فروش خودروهای شاسیبلند پرمصرف افزایش قابلتوجه داشته است.
قیمت نفت خام برنت در روز 23 فوریه 2015: 59/58 دلار در هر بشکه
منبع: دویچه بانک، صندوق بین المللی پول
تأثیر عمیق
رویهمرفته میتوان گفت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم ارزانی نفت بر صنایع حوزه انرژی هم گسترده است هم عمیق.
تصمیم عربستان برای رها کردن قیمت نفت بهنوعی نقطه عطف در صنعت نفت بود. اما بدون دخالت اوپک هم مکانیزم خودکار تثبیت قیمت همچنان برقرار است: قیمت افت کند، تولید افت میکند، عرضه کم شود، قیمت بالا میرود.
کارشناسان می گویند با پایین رفتن قیمت نفت به زیر ۶۰ دلار در هر بشکه، بسیاری از چاه های نفت شیل آمریکا دیگر اقتصادی نخواهند بود.
قیمت نفت که پایین میآید، اکتشاف و تولید کم میشود. ممکن است چند سالی طول بکشد تا تأثیر این کاهش دیده شود، اما نهایتا عرضه کم میشود و قیمتها بالا میرود. درست است که صدها عرضهکننده کوچک جدید به بازار آمدهاند، اما همچنان تعداد شرکتهای بزرگی که عرضه نفت را کنترل میکنند کمتر از آن است که بشود این بازار را بازار آزاد نامید.
اما یک تغییر اساسی دیگر هم در راه است. انسان روز به روز بیشتر متوجه میشند که اگر قرار باشد جلوی تغییرات اقلیمی گرفته شود و گرمایش زمین به حد خطرناک نرسد، باید سوختهای فسیلی همانجا که هستند، یعنی زیر زمین، بمانند.
بنابراین دیر یا زود هزینه واقعی بر کسانی که دیاکسیدکربن تولید میکنند، تحمیل خواهد شد. این اتفاق، زمانی که بیافتد، تأثیری عمیق بر بازار جهانی نفت خواهد گذاشت.
از سوی دیگر، برای اولین بار در تاریخ میشود گفت نفت در بخش حملونقل – که در حال حاضر نیمی از کل مصرف نفت جهان است – رقیبی جدی پیدا کرده. خودروهای برقی هنوز در حاشیهاند، اما باتریها که پیشرفتهتر شوند، خودروهای برقی هم رواج مییابند. این روندی است ناگزیر، که تقاضا برای نفت را به مقداری قابلتوجه کاهش میدهد.
بازار نفت در حال دگرگونی است، و دگرگونیهای بنیادیتر هم در راه است.
قیمت نفت خام برنت 1988 تا 2015