رویای در میان کاغذ باطله‌ها

نگاهی به زندگی پدر واکسن‌سازی ایران:

0
43
نگاهی به زندگی پدر واکسن‌سازی ایران:

دستاورد صنعت / کاغذهای بریده شده از یک کتاب که دور اقلام خرید پیچیده شده بودند، توجه حسین کودک را به خود جلب می‌کند. روایت‌هایی از زندگی لویی پاستور درباره تهیه واکسن ضدهاری و سیاه زخم آنچنان در ذهنش نقش می‌بندند که مسیر زندگی‌ حرفه‌ای آینده‌اش را رقم می‌زنند تا جایی که بعدها «پدر واکسن‌سازی ایران» لقب می‌گیرد.
حسین میرشمسی را به عنوان پدر واسکن‌سازی ایران می‌شناسند. در کارنامه حرفه‌ای او سمت‌ها و مشاغل کم نیستند اما تنها همین چند مورد از جمله فعالیت‌هایش در زمینه آغاز تولید واکسن سرخک، واکنسن فلج اطفال، ضد اوریون و ضد سرخچه در کنار دستاوردهایی که از مرزهای ایران هم فراتر رفته است، دلیل این نام‌گذاری را آشکار می‌کند.
در بیشتر منابع، سال تولد حسین میرشمسی را ۱۲۹۳ عنوان کرده‌اند اما خودش در گفت‌وگویی که با مجید میرفخرایی در رادیو گفت‌وگو منتشر شده، گفته در سال ۱۲۹۷ در اصفهان به دنیا آمده است. خانواده‌اش از پدر تا اجدادش همگی روحانی و اهل محراب بوده‌اند و به همین دلیل پدر هم آرزو داشت که او را به منبر بفرستد اما با درگذشت پدر در سن ۸ سالگی، زندگی حسین جور دیگری رقم می‌خورد. او را ابتدا به مکتب می‌فرستند و به همین دلیل زودتر به یادگیری درس می‌پردازد تاجایی که در سن ۷ سالگی «گلستان سعدی» را خوانده بود و توانست دوره ۶ ساله دبستان را ۴ ساله به اتمام برساند.
دوره ابتدایی در دبستان «فردوسی» اصفهان سپری می‌شود. آنها زندگی سختی داشتند و با مشکلات فراروان هزینه ماهی ۳۰ ریال برای تحصیل را فراهم می‌کرد. در فاصله سنین ۱۲ تا ۱۴ سالگی صبح‌ها در مدرسه و عصرها هم یکی دو ساعت در کارخانه شیشه‌گری به عنوان منشی کار می‌کرد. در تابستان ۱۳۰۹ که دبستان تمام می‌شود او و تعداد دیگری از شاگردان مدرسه جذب کلاس مساحی در اداره ثبت اصفهان می‌شوند و چون برای ادامه تحصیل در دوره دبیرستان امکانات لازم برای حسین فراهم نبود بعد از اتمام تابستان هم همانجا می‌ماند و به نقشه‌برداری از برخی دهات‌ اطراف اصفهان مشغول می‌شود. او دستمزدهایش را برای ادامه تحصیل پس‌انداز می‌کند و با یک سال وقفه، درس‌خواندن در دبیرستان «سعدی» اصفهان را از سرمی‌گیرد تا سال ۱۳۱۴ که موفق به گرفتن مدرک دیپلم می‌شود.
بعد از دیپلم، وارد دانشسرای عالی می‌شود. دایی او با جلال همایی، نویسنده و ادیب مشهور دوست بود و در نامه‌ای عنوان می‌کند که حسین به تهران می‌آید و از همایی می‌خواهد به او کمک کند تا تحصیلات عالیه را ادامه دهد. حسین با این توصیه وارد رشته فیزیک در دانشسرای عالی می‌شود. در آموزن ورودی، چند نفر از دانشجویان برای کمک هزینه انتخاب می‌شوند از جمله حسین. بااینحال درس‌ها و حال و هوای دانشسرا او را قانع نمی‌کند شاید به این دلیل که او رویای دیگری در سر داشت، رویایی که چند سال قبل در دوره کودکی با خواندن چند ورق از یک کتاب او را رها نکرده بود:«چطور من متوجه واکسن‌سازی شدم؟ برای اینکه داستان آن به زمان مدرسه برمی‌گردد. زندگی ما محدود بود و برخی از خریدهای خانه را من باید انجام می‌دادم. یک روز خریدهایی کرده بودم که دورشان را با کاغذهایی که از یک کتاب کنده شده بود، پوشانده بودند. ۴ صفحه کاغذ که زندگی لویی پاستور و داستان تهیه واکسن ضد هاری و سیاه زخم در آن نوشته شده بود. برای همین همیشه فکر می‌کردم باید طبیب شوم.»
او در همان گفت‌وگو با میرفخرایی بعد از نقل این داستان به این نکته هم اشاره می‌کند که معتقد است گاهی زندگی مسیری را سر راه انسان‌ها قرار می‌دهد که سرنوشت دیگری را برایش رقم می‌زند و به همین دلیل باید از فرصت‌ها استفاده کرد. میرشمسی در ادامه یکی از این فرصت‌ها را بازگو می‌کند:«شبی در منزل مرحوم شجره معلم ادبیات دوره مدرسه‌مان مهمان بودیم. او در کسوت روحانی در دبیرستان به ما درس می‌داد اما طبق ابلاغیه جدید، به او می‌گویند چون دیپلم ندارد نمی‌تواند درس بدهد. او به تهران می‌رود و در مدرسه البرز ثبت‌نام می‌کند تا هم درس بخواند و هم درس بدهد. بعد از گرفتن دیپلم تحصیلات خود را در رشته حقوق ادامه می‌دهد و بعد از اینکه مدیرکل وزارت دارایی شد، در یک مهمانی تعدادی از شاگردان قدیمی‌اش را مثل من دعوت می‌کند.»
حسین در آن مهمانی با یکی از همشاگردی‌های مدرسه صحبت می‌کند و متوجه می‌شود که در حصارک که مرکزی برای تهیه واکسن دامی بود، مشغول کار است. او گمشده‌اش را پیدا می‌کند و می‌فهمد برای ورود به آنجا باید دامپزشکی بخواند. فردای آن روز به دانشسرا می‌رود تا مدارکش را بگیرد اما چون او یک فرد توصیه شده بود، مدرکش را به سختی می‌دهند. بهرحال او اول آبان به مدرسه دامیزشکی که در آن زمان «بیطاری» نام داشت، می‌رود. مدرسه دامپزشکی در آن زمان جزیی از دانشگاه تهران نبود منتهی شبانه‌روزی بود و هزینه آن را دولت می‌پرداخت. فردای روزی هم که ثبت‌نام می‌کند، گروهی از اساتید شناخته شده از آلمان وارد این مدرسه می‌شوند.
درس‌خواندن در مدرسه دامپزشکی اما خیلی هم راحت نبوده و اولین جلسه تشریح، خیلی‌ها را از ادامه تحصیل در این رشته پشیمان می‌کند:«استاد آناتومی یک پروفسور ۴۰ ساله بود. هیچ وسیله‌ای هم برای تشریح نبود. یک کارد از آشپزخانه و میز شکسته آوردند، سگ ولگرد هم که زیاد بود. او بعد از اینکه سگ ولگرد را بیهوش کرد و اعضای بدن را نشان داد، از ۳۰ نفر دانشجو ۱۵ نفر رفتند، چون گفتند این کاره نیستند. ۴ نفر دیگر هم به جهاتی دیگر از این رشته رفتند و تعداد ما ۱۱ نفر شد.»
تمام فکر حسین حین درس‌خواندن این بود که مدرک بگیرد و در حصارک مشغول به کار واکسن‌سازی شود. بالاخره رساله‌اش را نوشت و به خدمت سربازی رفت. مهر ماه ۱۳۲۰ بعد از آنکه از اصفهان به تهران آمد، متوجه می‌شود او را به سمت رئیس دامپزشکی آذربایجان غربی و شرقی انتخاب کرده‌اند. او نزد عبدالله حامدی، رئیس مدرسه دامپزشکی می‌رود و درحالی که بی‌اختیار اشک‌هایش می‌آید، می‌گوید:«اینهمه زحمت کشیدم که بروم حصارک و کار علمی بکنم اما حالا می‌گویید رئیس شو. این کار برای من سم است.»
حامدی با یک تلفن، زمینه فعالیت او به حصارک را آماده می‌کند. او در سال ۱۳۲۰ با مدرک دکترا به عنوان کارمند فنی در «موسسه سرم و واکسن‌سازی رازی» در حصارک کاری را که رویایش بود، شروع کرد و پس از ۹ سال با عناوین کارمند فنی، کارورز و دستیار آزمایشگاه شناخته شد. او در سال ۱۳۲۹ برای کسب تخصص به فرانسه رفت.
میرشمسی در سال‌های تحصیلی ۱۹۵۰- ۱۹۵۱ در انستیتو پاستور پاریس دیپلم دوره میکروب‌شناسی و ایمنی‌شناسی می‌گیرد و در همین سال، در دانشکده دامپزشکی «آلفرد» وابسته به دانشگاه پاریس مدرک دامپزشکی دانشگاه پاریس را اخذ می‌کند. او همچنین به مدت ۴ ماه در سه موسسه آمریکایی دوره‌هایی را در زمینه تهیه واکسن‌های میکربی و توکسوئیدها می‌گذراند.
میرشمسی بعد از تکمیل تحصیلات و بازگشت به ایران، به عنوان رئیس بخش به تولید واکسن‌های باکتریایی (توکسوئیدها) و سرم‌های درمانی در موسسه رازی ادامه می‌دهد تااینکه در سال۱۳۳۴پست معاونت فنی موسسه و مسئول واحد تولید مواد زیستی مصرف پزشکی موسسه رازی را دریافت می‌کند.
البته مسیر تحصیل میرشمسی همچنان ادامه داشت. او در سال ۱۳۳۹ (۱۹۶۰) بعد از‌ تولید انبوه واکسن‌های ضد دیفتری، کزاز و سیاه سرفه به سراغ تحصیل در زمینه ویروس‌ها که از علاقه‌مندی‌هایش بود می‌رود و با بورسیه راهی آمریکا می‌شود. بعد از آن به مدت ۴ ماه در شورای پژوهش پزشکی لندن در یک برنامه پژوهشی ویروس‌شناسی شرکت می‌کند. پس از آن به ایران برمی‌گردد اما باردیگر با استفاده از بورس پژوهشی از طرف سازمان جهانی بهداشت، دوره‌ای ۹ ماهه را در آمریکا طی می‌کند.
در اواسط سال ۱۳۴۸ او یکی از کارهای بزرگ خود را یعنی تولید واکسن ضد سرخک در موسسه رازی شروع و از سال ۱۳۵۲ پژوهش در زمینه تولید واکسن ضد فلج اطفال را نیز آغاز می‌کند تاجایی که تولید انبوه این واکسن به فهرست واکسن‌های تهیه شده در این موسسه اضافه می‌شود. او چند سال بعد در سال‌های ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ موفق به تولید دو واکسن جدید ضد اوریون و ضد سرخجه نیز می‌شود.
فعالیت‌های میرشمسی او را به خارج از مرزهای ایران می‌برد. به گزارش «همشهری آنلاین» او در سال ۱۳۴۰ به نمایندگی از طرف سازمان جهانی بهداشت، مرکز تولید واکسن را در اردن تاسیس می‌کند. میرشمسی در سال ۱۳۴۲ به عنوان مشاور یونیسف با موسسه واکسن‌سازی در کره شمالی و از سال ۱۳۴۶ نیز به عنوان نماینده سازمان جهانی بهداشت در خاورمیانه و خاور نزدیک همکاری می‌کند.
علاقه میرشمسی به تحصیل و پژوهش باعث می‌شود او هیچگاه از دانشگاه دور نشود. او هفت سال به عنوان استاد مدعو در دانشکده پزشکی، دامپزشکی و کشاورزی دانشگاه تهران، ویروس‌شناسی تدریس می‌کند و کتاب‌های «ویروس شناسی عمومی» را در سال ۱۳۴۸ و «اصول ایمنی‌شناسی» را در سال ۱۳۵۲ تالیف می‌کند که به عنوان کتاب سال معرفی می‌شوند.
میرشمسی در سال ۱۳۶۸ به دلیل ۵۰ سال خدمات پژوهشی و علمی از سوی ریاست جمهوری وقت تقدیر می‌شود و یک سال بعد عضو پیوسته فرهنگستان علوم می‌شود. او همچنین عضو فرهنگستان علوم جهان سوم در ایتالیا بود و جایزه اول پژوهش جشنواره خوارزمی نیز را دریافت کرد.
هرچند حسین میرشمسی در ۲۳ آذز ۱۳۸۷ درگذشت اما جدیت و تلاش‌های فراوانش در زمینه واکسن و سرم‌سازی خاطرات زیادی از او به یادگار باقی گذاشته است. همانطور که عباس شفيعي از همكاران و دوستان ديرينه ميرشمسي در مراسم بزرگداشت سالگرد درگذشت او در دانشگاه تهران خاطره‌ای را نقل کرده که خبرگزاری ایسنا منتشر کرده است:«یک روز دكتر ميرشمسي به بنده گفت كه بايد واكسن فلج اطفال بسازيم، چرا كه جان بسياري از كودكان را می‌گرفت. عازم شوروي شديم، اما آنها گفتند اجازه انتقال دانش به شما را نداريم. به درخواست ما توري در موسسات واكسن‌سازي آنها داشتيم كه در نهايت با متخصصان آن موسسات گفت‌وگو كرده و ابهامات را رفع ‌كرديم.»

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید