دستاورد صنعت / رضا نیازمند، معاون صنایع وزارت اقتصاد در دهه ۴۰ در کتاب خاطرات خود «تکنوکراسی در ایران» که انتشار لوح فکر منتشر کرده، میگوید:« زمانی من برای گفتوگو در مورد راهاندازی کارخانه ماشینسازی اراک به مسکو رفته بودم. از هتل تا ادارهای که باید میرفتیم ۱۰ دقیقه راه بود. یک مهندس روس هر روز با من همراه بود. یک روز سهشنبه در مسیر هتل تا اداره دیدم یک صف طولانی در کنار خیابان تشکیل شده. از مهندس روس سؤال کردم این صف بابت چیست؟ گفت روزهای سهشنبه شرکت کفش ملی با هواپیما کفش به مسکو میآورد و در این مغاره میفروشد. این صف خرید کفش ملی ایران است.» کارخانهای که محمد رحیم متقی ایروانی به عنوان اولین مجموعه کفش صنعتی در ایران راهاندازی کرد و به یکی از بزرگترین واحدهای تولیدی کشور بدل شد. کسی که معتقد بود همه مردم به «نان» و «کفش» نیازدارند.
کودکی
محمدرحیم متقی ایروانی ۲۱ بهمن ۱۲۹۹ چند روز قبل از کودتای اسفند در محله مشیر شیراز و در خانوادهای تاجر متولد شد. پدربزرگش اولین کسی بود که تعدادی پمپ دستی به شیراز آورد تا مردم بتوانند چاههای بیشتری حفر کنند. پدرش میرزا کاظم هم دو همسر داشت که هر دوی آنها قبل از مادر رحیم فوت کرده بودند و با نزهتالزمان پارسا همسر سوم نیز بیش از ۲۰ سال اختلاف سنی داشت. ارث برجای مانده از زنان و سرمایه شخصیاش، سرمایه تجارت و کارهای اقتصادی او شدند از جمله تجارتخانهای که به واردات چای، قماش و تریاک میپرداخت. هرچند میرزا کاظم تاجر موفقی بود اما از نظر همسر، تقدیر با او همراه نشد و وقتی رحیم شش سال داشت مادرش را هنگام زایمان چهارمین فرزند از دست داد. پدر دیگر ازدواج نکرد و از آنجاکه عموی رحیم عبدالرحمن با خاله رحیم، حشمتالزمان پارسا ازدواج کرده بود و فرزندی نداشتند، سرپرستی سه تن از فرزندان از جمله محمدرضا، محمدرحیم و محمدکریم را برعهده گرفتند و چند سال بعد میرزا کاظم هم در ۱۹ آذر ۱۳۲۴ درگذشت.
رحیم ضمن کار در تجارتخانه پدر، دوران دبستان را در مدرسه «باقریه» گذراند و در ۱۲ سالگی برای یادگیری زبان به کالج «استوارت» اصفهان رفت. او بعد از کالج به شیراز بازگشت. دوره دبیرستان را در مدرسه «شاپور» در رشته ادبیات در سال ۱۳۲۰ به اتمام رساند. بعد از آن مدتی به آبادان رفت تا در شرکت نفت کار کند و درسال ۱۳۲۱ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران در رشته قضایی شد. طی دوران دانشجویی او و عباس اردوبادی نشریه «آیین دانشجو» را به صاحب امتیازی محمدتقی مقتدری منتشر میکردند که دفتر آن در باشگاه دانشگاه بود. البته با به پایان رساندن تحصیلاتشان انتشار نشریه نیز متوقف شد.
بعد از آن باردیگر به آبادان رفت و حدود ۶ ماه به استخدام دادگستری درآمد. با دریافت پروانه وکالت برای مدت چند ماه این کار را ادامه داد تا در شهریور ۱۳۲۵ به نیویورک رفت و با دوست دوران دانشگاه یعنی اردوبادی برای دوره دکترا در دانشگاه «مریلند» ثبتنام کردند اما او تحصیل را رها کرد به ایران بازگشت.
ازدواج و پاساژ استاندارد
معاف شدن از خدمت سربازی او را به فکر ازدواج انداخت. توصیههای پدر برای انتخاب همسر در ذهنش مانده بود و به همین دلیل وقتی در دبیرستان «مهرآیین» شیراز مشغول تدریس زبان انگلیسی شد از الا جرالد، مدیر دبیرستان خواست از میان خانواده تجار زنی اهل زندگی برایش انتخاب کند. جرالد نیز شاگرد اول دبیرستان را که زینب نام داشت و دختر حاج فرج منتخب، رییس اتاق تجارت شیراز بود، پیشنهاد کرد. با اصرارهای رحیم پدر دختر با ازدواج آنها موافقت کرد و آن دو در ۴ تیر ۱۳۲۷ عقد کردند.
یک سال بعد زینب اولین فرزندشان را در ۱۲ شهریور به دنیا آورد. این سال البته ارمغان دیگری هم برای زندگی رحیم داشت؛ او نه تنها با کمک تعدادی از تجار و با خرید دستگاه تولید برق، کارخانه برق فسا را تاسیس کرد بلکه پاساژ «استاندارد» را در خیابان زند شیراز احداث کرد.
رحیم سر پر سودایی داشت و به همین دلیل ترجیح داد برای توسعه کسب و کارش به تهران بیاید و اولین تجارتخانهاش را با عنوان «شرکت سهامی باتا» در سرای محمدی در سبزه میدان تهران بنا کند. او در واقع نمایندگی شرکت باتا چکسلواکی را داشت و از این شرکت کفش، چتر و گالش وارد و کتیرا، مواد روغنی، مغز گردو و پنبه به کشورهای دیگر صادر میکرد. او در سال ۱۳۳۰ با استخدام دو انگلیسی کارش را در زمینه واردات و صادرات گسترش داد و در کنار آن به فکر احداث یک پاساژ افتاد. همین شد که زمینی را در چهار راه گلوبندک خرید و پاساژی به نام «استاندارد» را با دو ورودی و خروجی در خیابان خیام راهاندازی کرد که در نوع خود یک نوآوری محسوب میشود و شاید یکی از قدیمیترین پاساژهای بازار تهران باشد. اما او دوست داشت تولیدکننده هم باشد.
ورود به تولید کفش
با توجه به نیاز کشور به انواع کفش به توماس باتا رئیس کارخانه باتا چکسلواکی پیشنهاد راهاندازی یک کارخانه تولید کفش در ایران را داد ولی باتا به دلیل ملی شدن کارخانجات در اروپای شرقی و مشکلاتی که خودش با آنها دست و پنجه نرم میکرد، دست رد به سینه ایروانی زد. این اتفاق باعث دلزدگی او نشد و تصمیم گرفت تا به کشور چکسلواکی (که تا حدودی نسبت به بازار آن شناخت داشت) برود و دستگاههایی برای تولید انواع پاپوش وارد ایران کند. در سالهای دهه ۳۰ به دلیل رونق کشاورزی، مصرف گالش به شدت در کشور بالا بود و همین شد که رحیم در اولین قدم دستگاه اتوکلاف را برای گرمکردن لاستیک و درستکردن گالش وارد کشور کرد. با تولید گالش در تعداد بالا و استقبال عمومی از این کالا که ارزانتر از مدل خارجیاش بود، ایروانی به فکر راهاندازی یک واحد تولیدی بزرگتر افتاد. او زمینی در منطقه مهرآباد خرید و در واقع نخستین کارخانه صنعتی کفش در ایران را آنجا بنا کرد که همچنان بقایای این کارخانه باقی مانده است.
ایروانی برای گسترش کار، جذب سرمایه و همچنین وارد کردن تکنولوژی روز با فردی به نام لیبشه که آمریکایی و از مدیران کارخانه کفش ولکو بود، شراکت کرد. شرکت ولکو کفشهای کتانی و کفتخت سبک با زیره پلاستیکی پرسشده تولید میکرد. بعد از شراکت، کارخانه ولکو حاضر به تولید کفش در ایران و انتقال تکنولوژی شد. رحیم به آمریکا رفت و ماشینآلات لازم را به ایران وارد کرد. این خط تولید در ابتدای راهاندازی روزانه ۱۵۰ جفت کفش تولید میکرد. ایروانی در این مرحله برای افزایش تولیدات کارخانه تعداد زیادی از خانههای منطقه مهرآباد جنوبی و زمینهای اطراف را خرید، به کارخانه اضافه کرد و به یاد ملی شدن صنعت نفت و برای تداعی حس ملی، اسم کارخانه خود را «کفش ملی» گذاشت.
او همچنین از اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ شروع به تولید کفشهای چرم کرد و برای همین کارخانههای چرمسازی «آذر»، «رودبار»، «رخشان» و «گنجه» را تاسیس یا خریداری کرد. از اوایل دهه ۴۰ تولیدات کارخانه کفش ملی علاوهبر فروش در نقاط مختلف ایران به کشورهای دیگر به خصوص کشورهای بلوک شرق مانند روسیه و چکسلواکی صادر شد. فعالیتهای این مجموعه تا جایی گسترش یافت که بتدریج تعداد کارگران کفش ملی به ۲۵۰۰ نفر رسید و این مجموعه روزانه ۱۲ هزار و ۵۰۰ جفت انواع کفش و پاپوش تولید میکرد. ایروانی در مرحله سوم کارخانه در سال ۱۳۴۷ در منطقه اسماعیل آباد (کیلومتر ۱۸ جاده قدیم کرج) زمین بزرگی به مساحت ۴۰۰ هزار متر مربع خرید که نهری از وسط آن میگذشت. کارهای ساختمانی این کارخانه در سال ۱۳۴۹ به پایان رسید و بیشتر بخشهای تولید کفش ملی به این مجموعه منتقل شد. کارخانه مهرآباد جنوبی هم به انبار و مجموعه تفریحی برای کارکنان تبدیل شد.
کارخانه جدید در اسماعیل آباد
کارخانه کفش ملی در اسماعیلآباد در سال۱۳۵۰ افتتاح شد. یکی از کارهای جالب ایروانی در مجموعه جدید این بود که در کنار کارخانه برنامه ساخت ۴۰۰ خانه سازمانی برای کارگران را در نظر داشت. همچنین از داخل کارخانه و یا نزدیک آن دو خط راهآهن تبریز و خرمشهر هم میگذشت که امکان ارسال کفشهای ملی به جنوب غربی و شمال غربی کشور را ساده و سریع میکرد. علاوهبر اینها تمامی کارخانههای مجموعه اسماعیلآباد دارای رستوارن، مهدکودک، فروشگاه و نانوایی بودند تا کارگران و کارمندان با آرامش بیشتری مشغول کار شوند. در کنار همه اینها یکی از اقدامات بسیار جالب و انسانی در مجموعه صنعتی کفش ملی تاسیس شرکت کانون مشاوره اقتصادی در تیر ۱۳۴۳ بود. رحیم ایروانی سرپرستی ۲۰ کودک ( از دو ماهه تا دو ساله) را که دچار فقر و مشکلات خانوادگی بودند، برعهده گرفت تا در آینده مدیران بنگاه صنعتی او شوند. تا سال ۱۳۵۰ در کارخانه کفش ملی انواع کفش ورزشی، پوتین برای نظامیان، چکمه برای روزهای بارانی و زمستانی، کفشهای چرمی، دمپایی، کفش کتانی، کفش ایمنی، کفش بچگانه و… تولید میشد. محصولات این کارخانه با مشارکت شرکتهای خارجی مانند «اوتافوکوی» ژاپن، «گوستاوهوفمن»، «فالکه»، «دسما» و «گابور» آلمان، «گودبلت» آمریکا و «یونیون کمیکال» سوئیس تولید میشدند. گروه صنعتی کفش ملی در اواخر دی ماه ۱۳۵۱ به سهامیعام تبدیل شد و در اواخر سال ۱۳۵۵ با هدف سرمایهگذاری درحوزه کفش و صنایع وابسته به بورس راه یافت. همچنین مدیران این مجموعه برای فروش بهتر محصولات خود تا زمان پیروزی انقلاب ۳۳۰ فروشگاه در سراسر کشور راهاندازی کردند.
با پیروزی انقلاب، محمد رحیم متقی ایروانی از ایران خارج و اموال و مجموعهاش هم دولتی اعلام شد. او به آمریکا مهاجرت کرد و مدتی بعد در شهر بوستون آمریکا کارخانه چرم و کفش تاسیس کرد و بعد از آن به فعالیتهای مشاوره مالی پرداخت. او کارخانه کفش استاندارد را هم در قاره مصر بنا نهاد. ایراوانی روز ۱۲ بهمن ۱۳۸۴ بعد از یک روز کاری در سن ۸۵ سالگی درگذشت.