دستاورد صنعت / وضع تعرفههای تجاری بر کالاهای وارداتی به آمریکا، جنجالی بزرگ در اقتصاد جهان به راه انداخته است اما این تعرفهها تاثیر چندانی در مبادلات خارجی و اقتصاد ایران ندارد. آمار یازده ماهه سال گذشته گمرک ایران نشان میدهد که ایران بیش از 92 میلیون دلار واردات از آمریکا داشته و رقمی بیش از 172 هزار دلار کالا به آن کشور صادر کرده است. واردات ایران از آمریکا عمدتا دارو تجهیزات پزشکی و کالاهای غیرتحریمی بوده است.
ایران در فهرست تعرفههای تجاری آمریکا در گروهی قرار دارد که برای کالاهای صادراتی این کشور به آمریکا ده درصد تعرفه وضع شده است. در وضعیت موجود که ایران صادرات چندانی به آمریکا ندارد وضع تعرفه بر کالاهای صادراتی تاثیر چندانی بر ایران ندارد اما عوارض دیگری ممکن است گریبان ایران را بگیرد که میتواند از وضع تعرفهها بر کالاهای صادراتی، آسیب بیشتر و عمیقتری بر اقتصاد ایران وارد کند.
یکی از هدفها و پیامدهای وضع تعرفهها، حمایت از تولید داخلی است. یعنی دولت با تعیین تعرفه بر کالاهای وارداتی از کشورهای دیگر، از تولید کننده داخلی همان کالاها حمایت میکند. این همان نقطهای است که ممکن است کشورهای دیگر از جمله ایران را تشویق کند تا سعی کنند همه یا بخش عمدهای از کالاهای مورد نیاز را به هر شکل ممکن و با هر هزینهای در داخل کشور تولید کنند.
خودکفایی و تولید داخل
انقلابیون بعد از انقلاب 1357 با مصادره اموال صاحبان صنایع بخش خصوصی و گسترش بخش دولتی و نیمه دولتی، بدون داشتن تئوری مشخصی اقتصاد ایران را در دست گرفتند. آن زمان گرچه از همه از واژههایی نظیر توسعه عادلانه و اقتصاد اسلامی استفاده میکردند اما تنها چیزی که در ذهن داشتند توزیع ثروت آن هم ثروت نفتی بود. از همان ابتدا نیز نزاع با غرب را در سایه امپریالیسم و رفاقتشان با عدالت را در مفهوم سوسیالیسم جستجو میکردند. بعد از انقلاب به خصوص بعد از شروع جنگ هشت ساله با عراق به دلیل محدودیت خارجیها بر فروش کالاها به خصوص تجهیزات جنگی، تولید در داخل به هر قیمت در دستور کار قرار گرفت. در آن دوره که به جای واژه «تحریم» از «محاصره اقتصادی» استفاده میشد، تاکید بر آن بود که همه چیز باید در داخل تولید شود، از کالاهای کشاورزی گرفته تا محصولات صنعتی و تجهیزات جنگی. از طرف دیگر محدودیتهای فروش نفت، هزینههای سنگین جنگ و کمبود منابع مالی نیز حکومت را به سمت سهمیهبندی و توزیع کالاهای کوپنی کشاند. در همین دوره بحث اقتصاد اسلامی بالا گرفت که رنگ و بوی سوسیالیسم بر چهره و مُهر گروههای چپ بر پیشانی داشت.
در چهار دهه گذشته هر زمان که درآمدهای نفتی بالا رفته طنین صدای خودکفایی کمتر شده و هر زمان که این درآمدها کاهش پیدا کرده، دوباره فریاد خودکفایی و جایگزینی واردات بلند شده است. در حال حاضر که با افزایش تحریمها، فروش نفت کمتر شده و خرید کالا از خارج دشوارتر شده است پس باید در تولید کالاهای بیشتری خودکفا شد و برای کنترل اوضاع و حمایت از تولیدکنندگان داخلی برنامه خودکفایی را عملی و واردات بخشی از کالاها را ممنوع کرد.
با ممنوع شدن واردات برخی کالاها، تولیدکنندگان داخلی در بازار بدون رقیب محصولاتشان را با هر قیمتی به مشتریان داخلی میفروشند و خریدار داخلی چارهای جز خرید همان کالاهای بیکیفیت ندارد. صنعت خودروسازی ایران یکی از مهمترین نمونههای حمایت بیچون و چرا و خودکفایی در داخل به هر قیمتی است. ممنوعیت و محدودیت واردات خودرو باعث شده است که صنعت خودروی ایران بدون کمترین تغییری محصولات سی چهل سال پیش خودروسازان فرانسوی و کرهای را تولید کند. رشد گلخانهای تولید چنان است که الان اگر مرزهای ایران بر روی واردات خودرو باز شود، صنعت خودروی ایران که بیشتر از یک میلیون دستگاه خودرو میسازد، در کوتاه زمانی تعطیل خواهد شد. چون به هیچ روی قادر به رقابت با همتایان جهانی تولید خودرو نخواهد بود، نه از لحاظ قیمت و نه از لحاظ تکنولوژی و کیفیت. گر چه دولتها برای حمایت از برخی صنایع، روی کالاهای خاص تعرفه میگذارند اما صنعت خودروی ایران کارش از این نوع حمایتها گذشته است.
حکومت جمهوری اسلامی، سوای تحریمها، هم سعی کرده تا با خودکفایی، خود را کشور مستقلی نشان دهد و بیشتر نیازهایش را در داخل تولید کند. با این روش آنها میخواستند ارتباط معناداری با جهان نداشته باشند. یعنی حکومت تولید را به جای یک شاخص رفاه، یک شاخص سیاسی میدید و این طور وانمود میکرد که تولید در داخل سنگر و مانع پیشروی کشورهای بیگانه در داخل است و صادرات هم پیشروی ایران در خاک کشورهای دیگر است در حالی که واردات پیشروی دشمن در خاک اقتصاد ایران است. این نگاه حکومت باعث شده که کسی به کارآمدی تولید توجهی نداشته باشد. با این نگاه هم حکومت چهار چرخی به نام خودرو تحویل مردم میدهد که میتوان با آن به مقصد رسید اما ممکن است مسافران کمی دیرتر برسند یا چند نفری روزانه تصادف کنند و بمیرند یا مصدوم شوند اما شعار این است که منِ ایرانی خودروی خودم را میسازم و برایم قیمت و کارآمدی اهمیتی ندارد آنچه اهمیت دارد اسمش «استراتژی خودکفایی» است.
این استراتژی خودکفایی در کشورهای کمونیستی به کار گرفته شد و مجموعهای از کشورها به خصوص اروپای شرقی هر یک چیزی میساختند و هفتاد سال دوام آورند ولی یکجا این استراتژی به پایان خط رسید و بحران کارش را تمام کرد.
همین استراتژی خودکفایی بود که باعث شد تا ایران در اوج همهگیری بحران کووید، مانع از واردات واکسن شود و بگوید که خودمان در داخل تولید میکنیم اما چون عوارض بحران کووید با مرگ و میر گسترده همراه بود، حکومت سرانجام ناچار شد واکسن وارد کند اما در مورد خودرو و دیگر کالاها چند دهه است که در بر همان پاشنه قدیم میچرخد.
مهمترین علت توسعه صنایع انرژیبر مثل سیمان، فولاد، مس و پتروشیمی در ایران انرژی ارزان بوده که به وفور در دسترس است. برنامههای حمایتی دولت برای توسعه این صنایع از طریق عرضه انرژی ارزان مثل برق و گاز بوده است. گسترش این صنایع، ضمن پیگیری ایده خودکفایی از سوی حکومت، تامین نیازهای ارزی از طریق صادرات محصولات پتروشیمی و معدنی بوده است. با محدودیتهای فروش نفت، جمهوری اسلامی سعی کرده تا از طریق صادرات این محصولات پتروشیمی و معدنی بخشی از مشکلات ارزی خود را رفع کند برای همین هم در مقابل آلودگیهای گستردهای که این صنایع ایجاد میکنند، از پیگیری خسارتهای محیطزیستی چشمپوشی میکند. مجوزهای متعدد ایجاد صنایع آببر مثل فولاد و کاشی و سرامیک در مناطق خشک و مرکزی ایران در اصفهان، کرمان، یزد و … نیز همین دیدگاه خودکفایی و تولید به هر قیمت در داخل را نمایندگی میکند.
خودکفایی محصولات کشاورزی
به جز کالاهای صنعتی، جمهوری اسلامی بارها کوشیده تا در تولید محصولات کشاورزی خودکفا شود. تلاش برای تولید کالاهای اساسی که بخش عمده آن محصولات کشاورزی است از جمله طرحهای در چند دهه گذشته بوده است. خودکفایی گندم یکی از این طرحهاست. با آنکه ایران سرزمین خشکی است و تولید و خودکفایی کالاهایی مثل گندم نیاز به حذف کالاهای دیگر دارد اما جمهوری اسلامی هزینه زیادی صرف این کار کرده است. برای این کار دولت با خرید تضمینی گندم و توزیع نهادهایی ارزان چون سم و کود، کشاورزان را تشویق کرده تا گندم بکارند. با این همه، جز چند سال ایران نتوانسته در تولید گندم خودکفا شود. به عنوان نمونه برای اولین بار در سالهای پایانی دولت محمد خاتمی ایران (از سال 1383 تا 1385) با تولید بیش از ده میلیون تن گندم، در تولید گندم به خودکفایی رسید اما این خودکفایی فقط سه سال دوام آورد و در اوایل دهه نود خورشیدی ایران دوباره به صدر لیست بزرگترین واردکنندگان گندم جهان رسید. برای همین دوباره در سال 1394 یک برنامه ده ساله برای خودکفایی گندم تهیه کرد و با توزیع کود و سم و ماشین آلات از یک سو و خرید تضمینی گندم و کشت گونههای پرمحصول در سه سال گذشته نیز دوباره ایران با تولید نزیک به پانزده میلیون تن گندم، یکبار دیگر خودکفایی گندم را جشن گرفت.
حالا نیز برنامه خودکفایی جو، برنج، ذرت و دانههای روغنی، حبوبات، چغندرقند و پنبه را در برنامه دارد در حالی که کارشناسان بخش کشاورزی معتقدند که زمینهای کشاورزی و آب و هوایی ایران ظرفیت تولید این محصولات را با شکل فعلی ندارد.
فشار دولت برای خودکفایی و مجوزهای بی رویه در حفر چاههای آب باعث شده تا بخش بزرگی از ذخایر آبهای زیرزمینی از دست برود. به عقیده برخی خشک شدن دریاچه ارومیه علاوه بر سدسازیهای بیرویه، یکی از نتایج تشویق کشاورزان به خودکفایی و تولید محصول به هر قیمتی بوده است. بخشی از ورشکستگی آبی و محیط زیستی ایران حاصل همین نگاه خودکفایی و تولید همه چیز در داخل است. سطح زیر کشت و تولید محصولات کشاورزی با وجود افت آبهای زیرزمینی و خشکسالیهای اخیر در چند دهه گذشته افزایش پیدا کرده است که نتایج آن را میتوان در حوزه رودخانههای زاینده رود، کارون، کرخه و سفید رود و دریاچه ارومیه به چشم دید.
کتاب قطور تعرفه واردات کالاهای خارجی ایران
ایران تعرفههای گستردهای روی کالاهای وارداتی دارد و هر ساله یک کتاب قطور منتشر میشود که در آن تعرفه انواع کالاها دیده شده است. علاوه بر تعرفههای بالا برای بخشی از کالاها، واردات بخشی از کالاها نظیر لوازم خانگی، کیف و کفش و محصولات بهداشتی و آرایشی و … ممنوع است.
اگر در ابتدای انقلاب دو شعار محوری استقلال و آزادی وجود داشت کمکم مفهوم آزادی تغییر کرد و ناپدید شد و استقلال هم زیر عَلم خودکفایی و مقابله با غرب قرار گرفت. از همین نقطه بود که سیاست مقابله با غرب جدی شد و طرف هر نوع مبادلهای در معاملات خارجی، بیگانه فرض شد که تهدید به حساب میآمد و این روند مبنای سیاست خارجی قرار گرفت. همین نگاه در سیاست خارجی و خودکفایی در داخل اکنون وضعیت ایران را در جهان پیچیده و دشوار کرده است.
از مجموع هشت هزار کالای وارداتی، واردات بیش از دو هزار کالا با عنوان بومی سازی و کالاهای غیرضروری به ایران ممنوع است. علاوه بر آن نیز هر زمان که لازم باشد، دولت در یک تصمیم ناگهانی جلوی واردات و صادرات کالاها را با بهانههای مختلف میگیرد.
به نظر میرسد با ادامه دعوای تعرفهها در آمریکا، احتمالا سیاست خودکفایی و تولید محصول به هر قیمت با دامنه بیشتری دوباره در دستور کار قرار خواهد گرفت و وضعیت پر چالش آب و هوایی و زیست محیطی کشور را با مخاطرات جدیتری رو به رو خواهد کرد. این روند از آن رو اهمیت بیشتری مییابد که حکومت دیگر توان ارائه کالا و خدمات ارزان از طریق درآمدهای حاصل از نفت و با قیمت گذاری دستوری را ندارد و مشکلات و تضادهای داخلی بین مردم و حکومت در حال افزایش است. چون تاکنون در ازای واگذاری قدرت به حاکمان جمهوری اسلامی، مردم کم و بیش از کالاها و خدماتی نسبتا ارزان (چه کالاهای مصرفی با یارانه نفتی و چه محصولاتی نظیر نفت، گاز و برق) استفاده میکردند ولی اکنون با ادامه بحران اقتصادی و تورم فزاینده که قدرت خرید را به شدت کم کرده است، مردم از خود میپرسند این حکومت اکنون چه نفعی برای هشتاد میلیون ایرانی دارد که تمامی ارکان قدرت را به طور مطلق در اختیار دارد و قادر به حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هم نیست.