خانه بلاگ صفحه 22

کاهش تولید و فروش

0
کاهش تولید و فروش

دستاورد صنعت / تحلیل روند رشد بخش صنعت از جنبه‌های مختلف، عاملی کلیدی در تحلیل‌های خُرد و کلان اقتصادی و یکی از ارکان تصمیم‌گیری در حوزه اقتصاد است. شاخص تولید بخش صنعت به دلیل تأثیر نوسانات سطح فعالیت صنعت بر بخش‌های دیگر اقتصاد، به عنوان یک شاخص مهم اقتصادی کوتاه مدت مورد استفاده قرار می‌گیرد. مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی به صورت ماهیانه شاخص تولید، فروش و قیمت شرکت‌های بورسی را محاسبه می‌کند. اهمیت این شاخص به روز، برای اقتصاد ایران که تحولات زیادی دارد؛ بیشتر خواهد بود. زیرا بازخورد شوک‌های وارده به اقتصاد ایران و واکنش‌های سیاست‌گذاران باید در تواتر کمتر از فصل مورد رصد قرار گیرد؛ این درحالی است که آمار رسمی بخش حقیقی به صورت فصلی و با تأخیر ارائه می‌شود. بخشی از این گزارش را می‌خوانید.
در خردادماه سال 1403، شاخص تولید و شاخص فروش شرکت‌های صنعتی بورسی نسبت به ماه مشابه سال قبل به ترتیب کاهش 2.1 و 2.8 درصدی را تجربه کرده‌اند که این شاخص‌ها نسبت به ماه قبل به ترتیب کاهش 4.2و 2.6 درصدی داشته‌اند.
در خردادماه سال 1403، شاخص تولید و شاخص فروش رشته فعالیت خودرو و قطعات، نسبت به ماه مشابه سال قبل، کاهش 5.3 و 21.1 درصدی و نسبت به ماه قبل شاخص تولید افزایش 7.8 درصدی و شاخص فروش کاهش 3.2 درصدی داشته است. همچنین، شاخص تولید و شاخص فروش رشته فعالیت فلزات پایه نسبت به ماه مشابه سال قبل کاهش 3.7 و 2.9 درصدی و نسبت به ماه قبل شاخص تولید و شاخص فروش کاهش 8.2 و 7.1 درصدی داشته است.
در خردادماه سال 1403 نرخ رشد ماهیانه قیمت فعالیتهای صنعتی بورسی افزایش 1.5درصدی داشته و رشد نقطه به نقطه با کاهش 2.7 واحد درصدی نسبت به ماه قبل، به 20.8 درصد رسیده است. گفتنی است، میانگین سالیانه شاخص قیمت فعالیتهای صنعتی بور سی در خردادماه سال 1403 نسبت به ماه قبل1.3واحد درصد افزایش یافته و میزان 21.8 درصد افزایش را نشان می دهد.

رشد شاخص تولید و فروش فعالیت‌های صنعتی و معدنی بورسی در خردادماه سال 1403
رشد شاخص تولید و فروش فعالیت‌های صنعتی و معدنی بورسی در خردادماه سال 1403

مهمترین تحولات بازار
طی خردادماه سال 1403، شاخص تولید شرکت‌های صنعتی بورسی نسبت به ماه مشابه سال قبل با کاهش 2.1درصدی و نسبت به ماه قبل با کاهش 4.2 درصدی مواجه شده است. در این ماه نسبت به ماه مشابه سال قبل، از بین 15 رشته فعالیت صنعتی بورسی شش رشته فعالیت افزایش در شاخص تولید و 9 رشته فعالیت کاهش در شاخص تولید را تجربه کرده‌اند. رشته فعالیت‌های «سایر کانی‌های غیرفلزی»، «لاستیک و پلاستیک» و «کک و پالایش» بیشترین سهم را در افزایش شاخص تولید و رشته فعالیت‌های «محصولات فلزی به جز ماشین آلات و تجهیزات»، «چوب و کاغذ» و «تجهیزات برقی» بیشترین سهم را در کاهش شاخص تولید داشته‌اند.
همچنین طی خرداد ماه سال 1403 نسبت به ماه قبل، رشته فعالیت‌های «خودرو و قطعات»، «کک و پالایش» بیشترین سهم را در افزایش شاخص تولید و رشته فعالیت‌های «غذایی و آشامیدنی به جز قند و شکر»، «کاشی و سرامیک» و «محصولات فلزی به جز ماشین‌آلات و تجهیزات» بیشترین سهم را در کاهش شاخص تولید داشته‌اند.
همچنین، شاخص تولید شرکت‌های معدنی بورسی نسبت به ماه مشابه سال قبل با کاهش 2.4 درصدی و نسبت به ماه قبل با افزایش 9.8 درصدی مواجه شده است.
گفتنی است؛ طی خردادماه سال 1403، شاخص فروش شرکت‌های صنعتی بورسی نسبت به ماه مشابه سال قبل با کاهش 2.8 درصدی و نسبت به ماه قبل با کاهش 2.6 درصدی مواجه شده است. در این ماه نسبت به ماه مشابه سال قبل، 6 رشته فعالیت افزایش در شاخص فروش و 9 رشته فعالیت کاهش در شاخص فروش داشته‌اند.
رشته فعالیت‌های «تجهیزات برقی» و «کک و پالایش» بیشترین سهم را در افزایش شاخص فروش و رشته فعالیت‌های «خودرو و قطعات»، «لاستیک و پلاستیک» و «چوب و کاغذ» بیشترین سهم را در کاهش شاخص فروش داشته‌اند. همچنین در این ماه نسبت به ماه قبل، رشته فعالیت های «تجهیزات برقی» و «شیمیایی (به جز دارو)» بیشترین سهم را در افزایش شاخص فروش و رشته فعالیت های «کاشی و سرامیک»، « غذایی و آشامیدنی به جز قند و شکر» و «چوب و کاغذ» بیشترین سهم را در کاهش شاخص فروش ثبت کرده‌اند.
بر این اساس، شاخص فروش شرکت‌های معدنی بورسی نسبت به ماه مشابه سال قبل با کاهش 14.5 درصدی و نسبت به ماه قبل با افزایش 12.5 درصدی مواجه شده است.
در خردادماه سال 1403 نرخ رشد ماهیانه قیمت فعالیت‌های صنعتی بورسی افزایش 1.5 درصدی داشته و همچنین رشد نقطه به نقطه با کاهش 2.7 واحد درصدی نسبت به ماه قبل، به 20.8 درصد رسیده است.
گفتنی است، میانگین سالیانه شاخص قیمت نیز در خردادماه سال 1403 نسبت به ماه قبل 1.3 واحد درصد افزایش یافته و میزان 21.8 درصد افزایش را نشان می‌دهد.

چگونه توسعه صنعتی در ایران ممکن است؟

0
چگونه توسعه صنعتی در ایران ممکن است؟
  1. دستاورد صنعت / چرا توسعه صنعتی اهمیت دارد؟ در مباحث اقتصادی نقطه‌ای کانونی وجود دارد و آن «رشد اقتصادی» است. بسیاری از اقتصاددان‌ها درباره رشد اقتصادی نظریه‌پردازی کرده‌اند. برای اینکه یک اقتصاد از جایگاه فعلی خود به جایگاه برتری برسد، نیازمند رشد اقتصادی مستمر و بالایی است. در تحقیقات اقتصادی رشد بالای 5 درصد و در گزارش تبیین رشد اقتصادی -توسط بانک جهانی انجام‌شده- رشد بالای 7 درصد، برای بازه زمانی 25 سال اما نه لزوماً مستمر، رشد اقتصادی است. با این شاخص عملکرد یک اقتصاد در طول زمان ارزیابی می‌شود. گروه دیگری از اقتصاددان‌ها به جای تاکید بر رشد، به «عملکرد اقتصادها» توجه کرده‌اند و از «توسعه صنعتی» می‌گویند. این اقتصاددان‌ها به «تحول ساختاری» توجه دارند و معتقدند که زمانی رشد اقتصادی مستمر خواهد بود که یکی از اجزای مهم آن تحول صنعتی باشد. دلایل آنها عبارت است از اینکه: بخش صنعت بهره‌وری بالاتری دارد؛ اقتصاد درحال‌توسعه رشد با پایه کشاورزی رشد را تجربه می‌کند و اگر کسب‌وکارها به‌تدریج از بخش کشاورزی به صنعت انتقال یابد و با توجه به بالا بودن بهره‌وری فعالیت صنعتی پیوستگی رشد را شاهد خواهید بود؛ امکانات و منابع صنعت برای رشد و بهره‌وری نامحدود است؛ با توجه به نقش نوآوری و دانش در صنعت، در بلندمدت رشد بهره‌وری پیوسته ادامه می‌یابد و این برای پایداری و مستمر بودن رشد حیاتی است.
    در مقابل گروه دیگر بر فراصنعتی شدن تأکید دارند؛ اینکه ما از مرحله توسعه صنعتی گذشته‌ایم و امروز اقتصادها به مرحله خدماتی شدن رسیده‌اند و شاید اقتصادهایی که رشد را شروع می‌کنند نیاز نداشته باشند تحول صنعتی را تجربه کنند. در مقابل این استدلال‌ها پاسخ‌هایی که داده‌شده این است که بخش خدماتی مثل بخش دانش‌بنیان و فناوری اطلاعات که امروز به‌عنوان یکی از پیش‌گامان رشد و بهره‌وری مطرح می‌شود اگر بخواهد رشد کند، نیاز به پیوند با بخش صنعت دارد. اگر اقتصادی بخش صنعت پیشرفته نداشته باشد نمی‌تواند بخش خدمات با کیفیت بالایی را تجربه کند. یا برخی استدلال می‌کنند که ما عمدتاً در کشورهای با رشد بالای فناوری اطلاعات و خدمات دانش‌بنیان را می‌بینیم که آن کشورها به بخش‌های ساده‌تر تولید را به‌جاهای دیگر انتقال داده‌اند و کانون‌های نوآوری را در اختیار خود نگه‌داشته‌اند. ارزش‌افزوده‌ای در این کشورها نصیب بخش فناوری اطلاعات می‌بینیم حاصل شرکت‌های بزرگی است که در نتیجه صنعتی شدن شکل‌گرفته است. این بحث میان نظریه‌پردازان بی‌پایان است ولی استدلال‌هایی که برای اهمیت بخش صنعت آورده می‌شود کافی است تا مجاب شویم که باید به توسعه صنعتی نگاه دقیق‌تری بیندازیم و اگر افولی را تجربه می‌کنیم، دلایل آن را واکاوی کرده و برای عبور از این وضعیت چاره‌اندیشی کنیم.
  2. وضعیت موجود در اقتصاد ایران: در یک دهه گذشته وضعیت آشفته‌ای را تجربه می‌کنیم؛ نرخ رشد اقتصادی پایین، درآمد سرانه‌ای که فاصله نسبتاً زیادی با وضعیت سال 90 دارد، تورم‌های دورقمی، رشد نقدینگی بالا و سایر متغیرهای کلان که در آن‌ها وضعیت نامطلوبی داریم. از منظر توسعه صنعتی دو متغیر کلیدی «بهره‌وروی» و «تشکیل سرمایه» نماگر مسیر است؛ آمارها نشان می‌دهد که از سال 90 تا 97 وضعیت بهره‌وری نیروی کار به‌طور متوسط سالانه 1.5 درصد کاهش پیداکرده و بهره‌وری سرمایه 0.7 درصد و بهره‌وری کل عوامل تولید 1.2 درصد به‌صورت سالانه کاهش داشته است. از منظر تشکیل سرمایه که نشان‌دهنده رغبت فعالان اقتصادی به سرمایه‌گذاری است متوسط بازه 90-97 در حوزه ماشین‌آلات منفی 4 درصد، در حوزه ساختمان منفی 6 درصد و در کل تشکیل سرمایه ناخالص منفی 4 درصد است. مقایسه این اعداد باهدف برنامه‌ریزان به ما برا یدرک وضعیت کمک می‌کند. در هدف‌گذاری برنامه هفتم از رشد سالانه 8 درصد اقتصادی گفته شده که 2 درصد این رشد نتیجه رشد بهره‌وری خواهد بود؛ ما نه‌تنها به رشد 8 درصد دست پیدا نکردیم بلکه با رشد منفی و کاهش میزان بهره‌وری مواجه هستیم و چراغ‌های خطر را برای ما روشن کرده‌اند که با وضعیت نابسامانی در سال‌های آینده روبرو خواهیم شد.
    با همین شاخص‌های کلان می‌توانیم بفهمیم که چه میزان وضعیت اقتصاد ایران بغرنج است. سه پاسخ مهم به اینکه چرا وضعیت فعلی ما چنین است و امروز در آستانه در سال 1400 از دهه فعلی به‌عنوان «دهه ازدست‌رفته اقتصاد ایران» یاد می‌کنند. برای این وضعیت یک پاسخ خیلی دم‌دستی این است که بگوییم به خاطر موج‌های تحریمی 90-91 و 97 وضعیت اینگونه است. آثار تحریم بر محدودیت منابع و انگیزه سرمایه‌گذاری و شوک‌های خارجی کافی است که چنین عملکرد ضعیفی داشته باشیم. دومین پاسخ مبتنی بر این است که دلیل مشکلات بنیادین اقتصاد ما این است که در طول این دهه دست به اصلاحات ساختاری نزده‌ایم و به خاطر تعویق انداختن اصلاحات ساختاری با آشفتگی عملکرد اقتصادی روبرو شده‌ایم. پاسخ سوم این است که به دلیل نداشتن استراتژی و نداشتن نقشه راه، به این وضعیت رسیده‌ایم. ما نمی‌دانستیم درزمینه توسعه صنعتی چه اولویتی داشته باشیم و چه اقدامی بکنیم. هرکدام از این پاسخ وجهی از توضیح وضعیت فعلی را برعهده دارند ولی من روی این تأکید دارم که اگر بخواهیم بنیادی‌تر به مسئله توجه کنیم باید به پاسخ سوم جایگاه بیشتر و مهم‌تری قائل شویم. ما حتی اگر از وضعیت تحریم هم خارج شویم درصورتی‌که نتوانیم راهکارهایی برای داشتن استراتژی اتخاذ کنیم در یک شرایط راکدی باقی خواهیم ماند.
  3. برای تبیین وضعیت فعلی و اینکه چرا داشتن استراتژی توسعه مهم است به چند واقعیت آماری توجه کنید: در سال‌های 90-96 شاهد این بودیم که بعد از یک جهش قیمت مسکن در سال‌های ابتدایی این دهه بازار مسکن و ساخت‌وساز دچار رکود جدی شد و این ادعا از ارائه پروانه ساخت در طول این سال‌ها قابل ردیابی است اما به‌محض اینکه تحریم‌ها رخ داد، دوباره رشد قیمت مسکن پیش آمد. اگرچه تحریم عامل اصلی افول اقتصادی ایران معرفی می‌شود ولی ما شاهدیم بعضی از بخش‌های اقتصادی ایران در شرایط تحریم بارونق دارند. مثال بارز دیگر رونق صنایع معدنی و شیمیایی است.
    در هر دو دوره تحریم با رشد بالای ارزش ‌افزوده و سودآوری این صنایع روبرو بودیم. اگر بورس به‌شدت رشد می‌کند پیشران‌های رشد بورس همین فلزات، کانی‌ها و صنایع شیمیایی هستند. اگر تحریم باعث افول بهره‌وری و تشکیل سرمایه است همین تحریم به‌طور متناقضی وضعیت بخش‌هایی را در اقتصاد ایران به سودآوری رسانده است. اگر بخواهیم تمام مشکلات به مسئله تحریم ربط دهیم نمی‌توانیم بگوییم چرا در شرایط تحریم برخی از صنایع رونق دارد ولی عملکرد کلی صنایع افول است.
  4. اصلاحات ساختاری: بعضاً گفته می‌شود که عدم اصلاحات ساختاری باعث افول صنعت شده است. عمده مباحث اصلاحات ساختاری راجع به جهش‌های قیمتی و تغییرات قیمت‌های کلیدی است. تحولات یک دهه در مورد نرخ ارز نشان می‌دهد که در سال‌های 90، 97 و 99 با شوک‌های نرخ ارزی روبروییم که نرخ ارز 20 برابر در اقتصاد ایران افزایش یافته است. آن استدلال که می‌گویند چون نرخ ارز تعدیل نشده در اقتصاد ایران عقب‌افتاده‌ایم و صادرات ما رشد نکرده و نرخ ارز مؤثر روبه نزول بوده، خلاف واقع است. یا از سال 93 تا 97 کاهش تعرفه‌ها را داشتیم اما این کاهش به جهش صادراتی عمده منجر نشد.
    مسئله بعدی قیمت حامل‌های انرژی است؛ در سال‌های 89، 94 و 98 سه شوک قیمتی به حامل‌های انرژی را شاهد بودیم. امروز قیمت حامل انرژی از 100 تومان در سال 89 به سه هزار تومان رسیده و قیمت بنزین 30 برابر شده است. اگر قائل به این هستیم که اصلاح ساختاری انجام‌نشده ولی شوک‌های قیمتی به اقتصاد ایران واردشده است. اگر می‌گوییم چون اصلاحات ساختاری نبود و برای همین وضعیت تولید روبه افول بوده در این سال‌ها کلیدواژه «حمایت از تولید» مشوق‌های گسترده‌ای برای بخش تولید به همراه داشت. به‌عنوان شاخص کلیدی در مباحث اصلاحات ساختاری، نرخ سود بانکی واقعی منفی بود که برای حداقل تشکیل سرمایه می‌تواند مشوق باشد. اگر بگوییم بخش‌های صنعتی از نرخ سود بانکی نتوانستند استفاده کنند و طبق آن نظریاتی که می‌گویند نرخ سود غیرواقعی است و بازار بانکی جیره‌بندی می‌شود باید شاهد این باشیم که تشکیل سرمایه رشد کند اما این را شاهد نبودیم و با این سیاست‌ها نتوانسته‌ایم بر افول صنعتی غلبه کنیم. اینجا اهمیت استراتژی توسعه صنعتی مشخص می‌شود.
  5. نه تحریم عامل اصلی افول توسعه صنعتی است و نه عدم انجام اصلاحات ساختاری؛ اما آن چیزی که در وضعیت کنونی اقتصاد ایران غایب است داشتن «استراتژی توسعه صنعتی» مشخص است. در طول این سال‌ها ما درخواست تدوین سند استراتژی توسعه صنعتی را داشتیم. در بند الف ماده 46 برنامه ششم توسعه این درخواست از وزارت صنعت، معدن و تجارت مطرح‌شده اما شاهد تدوین یک سند و اجرایی شدن آن نبودیم. این درخواست در برنامه‌های چهارم تا ششم مطرح‌شده و هر دوره در سال آخر دولت‌ها سندی منتشرشده ولی مبنای سیاست‌گذاری قرار نگرفته است. شاید در ماه‌های پایانی سال 1399 یا در اردیبهشت 1400 سندی هم منتشر شود ولی این سندنویسی نشان‌دهنده داشتن استراتژی نیست. استراتژی در تعریف یعنی یک راهکاری که برای هماهنگ‌سازی اهداف و اقدامات و زنجیره‌ها در قالب زنجیره به‌هم‌پیوسته و کل استراتژی وظیفه دارد که مسیر را مشخص کند تا ما بدانیم چه توانایی داشته باشیم تا از وضعیتی به وضعیت دیگری برسیم. اگرچه برخی به اهمیت تحول ساختاری تاکید دارند تا به استراتژی صنعتی برسیم برای همین من سعی می‌کمنم این موضوع را بیشتر واکاوی کنم.
    مقاله‌ای از استاد دانشگاه هاروارد توسط مرکز پژوهش‌های مجلس هم ترجمه‌شده است؛ در این مقاله درباره تجربه کشورهای درحال‌توسعه از منظر سیاست‌گذاری و توسعه و نگاه آنها به اصلاح ساختاری آمده است که مثلاً اگر یک مریخی را دعوت کنیم و به او توضیح دهیم که برای اینکه یک اقتصاد درست کار کند باید مشوق‌های بهره‌وری فراهم شود و این مشوق‌ها از طریق دستورکارهای مثل مقررات‌زدایی، اصلاح مالیاتی و خصوصی‌سازی کار کند او با یک پارادوکس مواج خواهد شد. او توضیحاتی درباره اقتصاد چین می‌دهد که در 1970 اقتصاد آنها کمونیستی و کاملاً تحت تأثیر آموزه‌هایی بود که در آن اقتصاد بازارها کوچک و غایب بودند و دولت نقش اصلی داشت. 70 درصد جمعیت این کشور در آن دوره در روستاها زندگی می‌کردند؛ شاید برای اصلاح اولین توصیه این باشد که اصلاحات از روستاها شروع شود. در روستاها غلاتی که کشاورزان تولید می‌کردند باقیمت دولتی خریداری می‌شد و کشاورزان روی زمین استیجاری کار می‌کردند و مالکیت خصوصی نبود.
    اگر اقتصاددانی با چارچوب فکری اصلاحات ساختاری دعوت می‌شد که راهکار دهد، می‌گفت برای اینکه کشاورزان مجاب شوند تولید را افزایش دهند باید مشوق درستی دهید، قیمت محصولات کشاورزی آزاد شود و بازار آن را تعیین کند. زمین‌های کشاورزی را خصوصی کنید. ازآنجایی‌که عایدات ضمنی دولت کم می‌شود دولت باید اصلاحات مالیاتی را شروع کنداما قیمت محصولات غذایی افزایش می‌یابد و کارگران شهری که بخش عمده معیشت آن‌ها به محصولات کشاورزی وابسته است و آن‌ها درنتیجه درخواست دستمزد بالاتری خواهند داشت، در نتیجه بهره‌وری کارخانه‌های شهری رشد کند و شرکت‌های دولتی در حوزه شهری خصوصی شوند تا انگیزه افزایش بهره‌وری اتفاق افتد. اگر همین توصیه‌ها ادامه یابد باید برای بهره‌وری شرکت‌های خصوصی‌سازی در حوزه قیمت‌گذاری هم آزاد باشند. برای آزمون کارایی بخش مالی هم‌تغییر کند و ضوابط بازارهای مالی تغییر کند تا امکان بازسازی به آن‌ها داده شود. در کنار این چون مقداری کارگران بیکاران می‌شوند باید تور حمایت اجتماعی باشد تا کارگران از بیمه بیکاری برخوردار شوند. از منظر این توصیه سیاستی اصلاح در بخش کشاورزی نیازمند اصلاح در بقیه بخش‌های اقتصادی است و باید تعادل‌های گسترده‌ای در اقتصاد برقرار شود چون تبعات اصلاحات در یک حوزه و آن انتظاراتی که از اصلاحات در یک وجود دارد محقق نمی‌شود مگر اینکه اصلاحات در حوزه‌های دیگر انجام شود. اگر برای یک مریخی توضیح دهید که بهبود بهره‌وری در یک اقتصاد به چنین اصلاحاتی وابسته است او از پیشنهاد شما شوکه خواهد شد.
  6. چین از یک رویکرد متفاوتی استفاده کرد؛ چین برای اینکه بهره‌وری را در بخش روستایی افزایش دهد و اثرات اصلاح در بخش روستایی به بخش شهری کشیده نشود و نیازمند انجام بی‌شمار تعادل در بخش شهری نباشد نظام دونرخی را ایجاد کرد که در آن کشاورزان به‌اندازه سهمیه خود با نرخ مصوب تولید کنند و بیش از آن را در بازار آزاد و باقیمت آزاد بفروشند. این باعث شد اصلاحات در این بخش نیازمند اصلاحات شهری نباشد. دولت با مفهوم نظام مسئولیت خانوار حقوق مالکیت را به آن‌ها اعطا کرد تا آن‌ها انگیزه بیشتری برای تولید داشته باشند.
    در چین با توجه به اینکه زمین‌های کشاورزی خصوصی نبود و هنوز هم نیست آن‌ها از قراردادهای اجاره استفاده کردند که به‌مرور مدت قراردادهای اجاره را افزایش دادند تا انگیزه تولید بلندمدت‌تر شود. آن‌ها از ظرفیت و ترتیبات نهادی متفاوتی استفاده کردند تا به اهداف خود برسند. مفهوم استراتژی اینجا خود را نشان می‌دهد که استراتژی مسیری است که برای رسیدن به یک هدف آن را اتخاذ می‌کنید. افزایش بهره‌وری چیزی است که در چارچوب اصلاحات ساختاری وابسته به اصلاحات قیمت است درحالی‌که ممکن است راه‌های دیگری وجود داشته باشد.
  7. اگر از این زاویه به تجربه ایران نگاه کنیم آن چیزی که در مسیر توسعه در ایران تجربه شده این است: توجه به مدل‌های جهانی سیاست‌گذاری بدون اینکه گلوگاه‌ها را بشناسیم و راهکار داشته باشیم، کار کرده‌ایم؛. در برهه پایان جنگ تحمیلی سیاست‌گذاری‌های توسعه‌ای در ایران شروع‌شد؛ در برنامه‌ریزی توسعه بعد از انقلاب به قیودی استراتژی منع واردات توجه می‌شد؛ ساختاری صنعتی در ایران با ملی‌سازی مواجه بود؛ بخش دولتی بزرگ ایجاد شده بود و از دهه 50 با تشدید بیماری هلندی و تورم‌های دورقمی انگیزه سفته‌بازی در ایران بالا رفته بود. مقیاس تولید در ایران کوچک شده و سرمایه‌گذاری صنعتی به‌صورت مستمر در حال کوچک شدن بود و پول از مدار صنعتی به بخش نامولد وارد می‌شد و در کنار آن قیمت‌گذاری گسترده به خاطر شرایط جنگ یکی از قیود بود.
    به خاطر کمبود منابع ارزی، به کنترل شدید تجارت خارجی تاکید می‌شد که همه این‌ها نقطه شروع برای استراتژی را شکل می‌داد. ما با توجه به این قیود سیاست‌گذاری می‌کردیم اما در چارچوب آن الگویی که می‌گوید اصلاحات ساختاری کنید تا به توسعه برسید. برای همین راهکار عمده در دهه 70 بر چند محور استوار بود و جهت‌گیری کلی این بود که شرکت دولتی را به‌سرعت خصوصی‌سازی کنیم، به سمت آزادسازی برویم که در شناورسازی نرخ ارز نمود داشت. کالاهای دونرخی حفظ شد و قیمت‌گذاری کاهش یافت. جذب سرمایه‌گذاری خارجی که از آن به‌عنوان نقطه عطف یاد می‌شد. در دوره جنگ با استقراض خارجی دولت مخالف بودند ولی بعداً فاینانس موردتوجه بود و توسعه مناطق آزاد در دستور کار قرار گرفت و می‌گفتند معافیت‌ها به شکل‌گیری صنعت کمک خواهد کرد. اما در عمل جذب سرمایه‌گذاری خارجی به‌عنوان نقطه بحران‌ساز اصلی ظاهر شد و حجم بالای بدهی خارجی که در سال 1372 کشور با آن مواجه شد موجب تنگنا و جهش قیمت ارزی شد و باعث شد بسیاری از جهت‌گیری‌ها تا حد زیادی متوقف شود.
  8. باز هم روند ادامه داشت؛ در دهه 80 شاهد موج دیگر تلاش برای اصلاح ساختاری هستیم؛ تفسیر اصل 44 در این بستر بود. خصوصی‌سازی شرکت‌های بزرگ، یکسان‌سازی نرخ ارز، توسعه مناطق ویژه در کنار مناطق آزاد و هدفمندی یارانه‌ها تلاش‌هایی بود برای اصلاحات ساختاری در این دهه انجام شد. در دهه 90 دو محور برای اصلاح ساختاری انجام شد: ادامه هدفمندی با جهش قیمت حامل‌های انرژی و تلاش برای جذب سرمایه‌گذاری تا پیش از خروج امریکا از برجام.
    در برنامه ششم ما شاهد این بودیم سیاست‌گذاران عنوان می‌کردند اگر می‌خواهیم به رشد 8 درصد برسیم باید در 5 سال، 200 میلیارد دلار جذب سرمایه‌گذاری داشته باشیم اگرچه در بهترین سال جذب سرمایه 4 میلیارد دلار در سال و آن‌هم بیشتر در پروژه‌های نفتی بود. در شرایطی که قیمت نفت افول کرده بود چنین حجمی از سرمایه‌گذاری خارجی چگونه قرار بود جذب شود؟ به این توجه کنید که ترکیه در همسایگی ما با ساختار اقتصادی متفاوت 16 میلیارد دلار سالانه جذب سرمایه‌گذاری خارجی داشته است. این رویکرد در اقتصاد ایران تکرار شده است و به‌نوعی در ساختار صنعتی ما مؤثر بوده است. در کنار این جهت‌گیری‌ها در تریبون‌های رسمی اعلام‌شده است دولت سرمایه‌گذاری مستقیم بسیار عظیمی روی صنایع فلزات اساسی و شیمیایی داشته است. طرح توسعه پارس جنوبی بخش مهمی از صنایع پتروشیمی در آنجا احداث‌شده‌اند با سرمایه‌گذاری و مشارکت دولت پیش رفته است.
    ایمیدرو طرح جامع فولاد را نوشته ولی برای هیچ صنعتی طرح جامع به آن معنا نداریم. نفس شکل‌گیری ایمیدرو در سال 1379 در حالی معادن و صنایع معدنی پیشران توسعه در هیچ جایی نیستند، نشان دهنده تمرکز روی بخش معدنی در اقتصاد ایران است. آنچه مهم است از سال 74-80 قید کمبود منابع ارزی باعث می‌شود در بخش خودروسازی ایران جایگزینی واردات ناخواسته شکل گیرد و این سیاست‌گذاری منجر به رشد قطعه‌سازی در ایران شد. اگر بخواهیم اثر این جهت‌گیری را در ساختار صنعتی ایران توضیح دهیم می‌توانیم ببینیم که بخش نساجی ایران که در سال 55 چیزی 32 درصد ارزش‌افزوده صنعتی را به خود اختصاص داده 9 درصد است و به‌شدت سهم ان کاهش‌یافته. یکی از دلایل کاهش غیر از ملی‌سازی‌ها و نهادهایی که وارد آن حوزه شدند جهش‌های ارزی است که در ابتدای پس از جنگ درحالی‌که این صنایع نیاز به تکنولوژی دارد، جهش ارزی از این‌ها پس‌انداززدایی کرد.
    هادی زنوز در کتاب «تجربه سیاست‌های صنعتی در ایران» به به اثر این سیاست‌ها در بخش صنعتی اشاره دارد؛ این سیاست‌ها سبب شده صنایع کاربر ایران دچار پس‌افتادگی شود و در مقابل این جهش‌های ارزی و قیمتی خود را به‌صورت رویکردی که به کمک بخش‌های سرمایه‌بر و معدنی آمده‌اند، نشان دهد. بعداً این سرمایه‌ها وارد بخش عمرانی می‌شود. در دهه 80 دولت بارونق نفتی مواجه بود، هزینه‌های عمرانی افزایش‌یافته و روی صنایع معدنی تأثیر داشت. در کنار آن مهاجرت به شهرها و کلان‌شهر باعث تغییر گسترده ترکیب شهر و روستا در طول زمان شد و به‌صورت تقاضای جدید در مسکن شهری خود را نشان داده که به جذابیت صنایع معدنی مثل فولاد، آهن و سیمان افزود. در کنار آن در سه دهه گذشته با جهش قیمت مسکن زمین روبرو بودیم که جذابیت سرمایه‌گذاری در بخش زمین را افزایش داده است. در اقتصاد ایران سرمایه‌گذاری ثابت در ساختمان 40 درصد تشکیل سرمایه ثابت و در کشورهای توسعه‌یافته 12 درصد است و در اقتصاد ایران بخش مسکن را پیشران می‌گویند. برای اینکه بخش ساختمان پیشران شود سیاست‌گذاری‌ها تعیین‌کننده بود. نتیجه این سیاست‌گذاری این است که در مراحل توسعه صنعتی کشورها از مرحله «منبع‌بنیان» به مرحله «کارایی‌بنیان» و بعد به مرحله «دانش‌بنیان» رفتند و ما شاهدسم ترکیب ساختار اقتصاد ایران از سمت «صنایع کاربر» و «کارایی‌محور» که هیچ‌وقت بخش اصلی نبودند به صنایع «منبع‌محور» رفته است.
    به هر حال آن چیزی که ما امروز مشاهده می‌کنیم بخشی نتیجه شرایطی است که از گذشته به ما رسیده و بخشی نتیجه سیاست‌گذاری‌هایی است که به قیدها توجه نشده؛ مدام گرایش‌های افولی را در اقتصاد ایران تشدید کرده است. اگر بخواهیم الزاماتی برای خروج از افول قائل باشیم استراتژی دو کارکرد مهم را ایفا می‌کند: هماهنگ‌سازی، و اولویت‌ها را مشخص می‌کند. مسئله این است که درزمینه ساختارها باید الگویی داشته باشیم که با توجه به قیود موجود به ما بگوید که چه سیاست‌هایی را اتخاذ کنیم؟ باید به سه قید مهم توجه کنیم: سیاست‌هایی درگذشته داشتیم که محیط عمل ما را محدود کرده‌اند؛ سازمان‌هایی داریم که در طول زمان تأسیس‌شده و اختیاراتی دارند. در سال‌های اخیر با قوانین متورمی مواجه هستیم که قرار بود تسهیلگر باشند و قیودی به قیدها اضافه کردند در پی شوک‌های قیمت سرمایه‌گذاری از مدار تولید به مدار سفته‌بازی و سوداگری زمین، ارز، طلا و تجارت بازرگانی و واردات و صادرات وارد می‌شود. مسئله ارز یکی از متغیرهای کلیدی اقتصاد ایران است که با توجه به همه وجوه سیاست‌گذاری شود. وعده اینکه با هر جهش ارزی، صادرات ما رشد می‌کند جز مشکلاتی است که باید در یک استراتژی دیده شود. اگر این مسائل حل شود برای تحول ساختاری می‌توانیم استراتژی به سمت تنوع یابی و افزایش پیچیدگی را در اقتصاد ایران دنبال کنیم. سیاست‌های فعلی در چارچوب انتشار فهرست اولویت‌ها از همه آن قیدها و شرایط اولیه صرف‌نظر می‌کنند و می‌خواهند با فهرست تولید تنوع پیچیدگی را افزایش دهند.
    منبع: آینده‌نگر

حسین رجب‌پور، پژوهشگر اقتصادی

برای اقتصاد ایران

0
برای اقتصاد ایران

دستاورد صنعت / با پیروزی مسعود پزشکیان این امید ایجاد شده که شرایط اقتصادی که در یک دهه گذشته روزهای سختی را گذرانده، بهتر شود و دولت با تجدید نظر در ساختار اقتصادی کشور از یک سو و بهبود ارتباط با جهان مردم موانع توسعه را از پیش رو بردارد. اما هنوز به درستی مشخص نیست که روند تحولات چگونه خواهد بود و دولت پزشکیان چگونه خواهد توانست اقتصاد کشور را از بن بست خارج کند. شعار پزشکیان در انتخابات «برای ایران» بود و حالا باید دید که دولت او برای آینده اقتصاد ایران چه برنامه خواهد داشت. در این شماره نظرات سه تن از کارشناسان اقتصادی را در باره وعده‌های دولت و نحوه اصلاح وضعیت اقتصادی را می‌خوانید.

شعار پزشکیان در انتخابات «برای ایران» بود

پیشنهادی برای اصلاح ساختار اقتصادی کشور
دکتر محمدمهدی بهکیش
در یادداشت دیگری نوشتم که دکتر پزشکیان امیدهای فراوانی به وجود آورده است؛ ولی جاده‌‌‌ای که مجبور است از آن عبور کند خاکی است و سنگ‌ ریز و درشت بسیار دارد. آیا باید منتظر ماند و دید که چگونه عبور خواهد کرد یا ایده‌‌‌های مختلف را در یک بستر قابل جمع‌‌‌بندی مطرح کرد و از دل پیشنهادها، راه‌حل‌‌‌های علمی و عملی را که کمترین هزینه و بیشترین منافع ملی را دارد، در اختیار تیم دکتر پزشکیان قرار داد. امیدوارم مجموعه «دنیای‌اقتصاد» به این نهضت همت گمارد و امکانات کارشناسی خود را با شتاب و امید بیشتر در اختیار دولت جدید قرار دهد. در مقابل، دولت هم باید مکانیزمی برای جمع‌‌‌بندی نظرات به وجود آورد و شاید برای اولین بار ثابت کند که نظرات کارشناسان شنیده می‌شود و اگر اجرای آنها به نفع جامعه است به کار گرفته می‌شود. و اما در زمینه اقتصاد راکد کشور چه می‌‌‌توان کرد؟
به نظر من اولین و مهم‌ترین نکته آن است که همه چالش‌‌‌های اقتصادی را نمی‌‌‌توان هم‌زمان تصحیح کرد. تدریج لازمه اصلاح است. ولی زمان مشخصی می‌‌‌خواهد و برنامه اجرایی معین و شاید مهم‌تر از آن دو آنکه «کدام‌یک از عوامل را می‌توان پیشران سایر تغییرات قرار داد». با سه فرض ضرورت تعیین چند عامل پیشران،‌ تهیه برنامه اجرایی برای آنها و اعلام زمان‌بندی مشخص، این یادداشت را ادامه می‌دهیم.در میان چالش‌های اقتصادی کشور چهار عامل را مهم‌تر می‌دانم که می‌توانند پیشران تغییرات اقتصادی کشور شوند:
اول: دسترسی آسان به بازارهای خارجی برای گسترش صادرات. این مهم مزایای زیادی برای اقتصاد دارد؛ زیرا صادرات ارزآور است. به‌علاوه اگر صادرات در پهنه اقتصاد گسترش یابد، تولید مزیت‌دار را رواج می‌دهد و برای جامعه کار ایجاد می‌کند، خلاقیت‌‌‌ها را به حرکت درمی‌‌‌آورد و عرضه محصول قابل رقابت را به پهنه اقتصاد تزریق می‌کند و از آن مهم‌تر، سرمایه‌گذاری را میسر می‌‌‌سازد. دولت باید راه ورود به بازارهایی را که محصولات کشور را می‌‌‌توانند جذب کنند باز کند و مکانیزم‌‌‌های پرداخت همچون سوئیفت و FATF را راه‌‌‌اندازی کند تا هزینه‌‌‌ها کاهش یابند و سوء‌‌‌استفاده‌‌‌ها از بین بروند و البته برای رفع تحریم‌‌‌های مهم، وارد مذاکره شود.
دوم: برای آنکه صادرات به حرکت درآید، تعیین نرخ ارز باید به عرضه و تقاضا سپرده شود. ارزهای چندنرخی مانع گسترش صادرات و تولید هستند. قیمت‌گذاری و اقتصاد دستوری مانع صادرات است. رشد اقتصادی پایدار بر گسترش صادرات متکی است و نه فروش نفت خام.
سوم: در بخش داخلی کاهش تورم دارای اهمیت زیادی است تا هزینه‌‌‌ها کاهش یابند، صادرات و تولید قابل برنامه‌‌‌ریزی شوند و جامعه آرامش پیدا کند. برای کاهش تورم باید کسری بودجه را سازماندهی و کاهش داد. کار مشکلی است؛ زیرا در مقابل بودجه مصوب، تعهداتی وجود دارد. ولی می‌‌‌توان برنامه‌‌‌ای برای آن تهیه کرد که قدم به قدم مجریان و مردم بدانند چگونه به سوی کاهش کسری بودجه پیش می‌‌‌رویم که خود انتظارات تورمی را مهار خواهد کرد و سپس عوامل موثر همچون نقدینگی و… را سامان خواهد داد.
چهارم: چهارمین عاملی که باید از همین ابتدا به آن پرداخت، ساماندهی بهره‌‌‌گیری بهینه از انرژی در کشور است. نفت و گاز مزیت مهم کشور ما هستند؛ ولی با قیمت‌گذاری اشتباه به گلوگاه مشکلات تبدیل شده‌‌‌اند. احتیاج نیست که در ابتدا قیمت‌ها را دست‌کاری کنیم و جامعه را با شوک مواجه سازیم، باید برنامه‌‌‌ای برای منطقی کردن بهره‌‌‌گیری از منابع انرژی تهیه کرد تا امکان فعالیت مردم و بخش‌‌‌ خصوصی در این حیطه بسیار گسترده فراهم شود و البته قیمت‌ها همراه افزایش درآمد ناشی از سرمایه‌گذاری و بهره‌گیری از تکنولوژی به‌تدریج منطقی شوند و یادمان نرود که ضرورت صرفه‌‌‌جویی در مصرف انرژی، ورود تکنولوژی به کشور است. در یک اقتصاد بسته نمی‌‌‌توان از توان کشور استفاده کرد و این مهم را همه می‌‌‌دانیم که همه‌چیز را لازم نیست خودمان تولید کنیم (حتی اگر بتوانیم). باید به صرفه اقتصادی هر فعالیت نگاه کرد و راه دستیابی به جواب همانا راه یافتن به بازارهای خارجی است که تجار و صنعتگران ما خود را در آن بازارها محک بزنند که چه کالا و خدماتی را می‌‌‌توانند با قیمت‌های رقابتی به بازارها برسانند. در آن صورت است که صنعتگران ما خریدار خلاقیت‌‌‌ها در داخل کشور می‌‌‌شوند و این‌چنین است که استارت‌آپ‌‌‌ها رشد می‌کنند، دانشگاه‌‌‌ها پویا می‌‌‌شوند و مزیت‌های رقابت را همه احساس می‌کنند و از مزایای آن بهره می‌‌‌برند.
به‌جز چهار عامل فوق، عوامل دیگر و مهمی وجود دارند که به‌تدریج به دنبال چهار عامل فوق حرکت خواهند کرد. مهم آن است که دولت جدید سه یا چهار عامل مهم‌ در فضای اقتصاد کشور را انتخاب و برای آنها برنامه اجرایی تهیه کند (حداکثر در دوماه آینده) و سایر عوامل را به‌تدریج به سوی مطلوب هدایت کند.

اصلاحات اقتصادی در دو گام
دکتر جواد صالحی اصفهانی
مشکلات اقتصادی ایران در دهه گذشته چند برابر شده است، به طوری که نمی‌‌‌توان فهمید (برای اصلاحات اقتصادی) از کجا باید شروع کرد. اضافه بر این مشکل، در انتخابات ریاست‌جمهوری اکثر کاندیداها مسائل سیاستی را براساس جذابیت برای رأی‌‌‌دهندگان اولویت‌‌‌بندی می‌کنند، نه براساس فوریت و واکنش‌‌‌پذیری به مداخلات سیاستی. در انتخابات فعلی ایران، به نظر می‌رسد نگرانی‌های اقتصادی کلیدی میان مردم و کاندیداها مشترک است. آنچه این مسائل اقتصادی را به هم پیوند می‌دهد، راه‌‌‌حل مشترکشان در افزایش دسترسی ایران به بازارهای جهانی، هم نفت و هم بازارهای مالی است که در حال حاضر توسط تحریم‌‌‌های یک‌جانبه آمریکا محدود شده است.
تورم که در رأس نگرانی‌های بیشتر رای‌‌‌دهندگان، به‌ویژه طبقه متوسط حقوق‌‌‌بگیر، قرار دارد، بر تمام فعالیت‌‌‌های تجاری اثر منفی می‌‌‌گذارد. تحریم‌‌‌های آمریکا درآمدهای دولت را محدود می‌کند؛ زیرا توانایی ایران را برای فروش نفت و دریافت قیمت عادلانه بازار برای آن محدود می‌سازد. دسترسی بهتر به بازارهای جهانی می‌‌‌تواند درآمدها را افزایش دهد و کسری بودجه و در پی آن تورم را کاهش دهد.
رشد اقتصادی و افزایش اشتغال، به‌ویژه برای جوانان، بعد از تورم در اولویت قرار دارند. مشکلاتی که جوانان در پیدا کردن شغل با آن مواجه هستند، به اندازه تورم همه‌گیر و قابل‌رویت نیست؛ اما از دیدگاه نگارنده در تعیین رفاه خانواده‌‌‌ها به همان اندازه یا بیشتر مهم است. رشد اقتصادی و اشتغال فوریت کاهش تورم را ندارند و واکنش‌‌‌پذیری کمتری به سیاست دارند، بنابراین حدس زده می‌شود که باید پشت سر سیاست‌‌‌های ضد تورمی قرار بگیرند که برحسب اتفاق اغلب به رشد اقتصادی و اشتغال آسیب می‌‌‌زنند؛ اما در کوتاه‌‌‌مدت شاید گزینه‌‌‌های زیادی در دسترس نباشد. با این حال، در بلندمدت دسترسی بهتر به بازارهای جهانی مطمئن‌‌‌ترین راه برای افزایش رشد از سطح کنونی ۴‌درصد به نزدیکی ۸درصدی تعیین‌شده توسط برنامه هفتم توسعه است.
دسترسی به بازارهای جهانی فقط برای افزایش فروش نفت نیست -که مکانیسم سنتی رشد اقتصاد ایران در گذشته بوده است- بلکه به منظور اجازه دادن به تولیدکنندگان ایران برای استفاده از مکانیسم دیگری، یعنی رشد مبتنی بر صادرات است که هر کشور در حال توسعه موفق در گذشته استفاده کرده است. کاهش ارزش و رکود اقتصادی در دهه گذشته استانداردهای زندگی و تقاضای داخلی مصرف‌کنندگان را تضعیف کرده است. به همین دلیل جایگزینی واردات نمی‌‌‌تواند رشد بالای ۴‌درصد را رقم بزند. اکنون، پس از چند سال کاهش دستمزد نیروی کار ایرانی به دلیل افت ارزش ریال نسبت به دلار، یعنی در بازار‌های خارجی، زمان استفاده از رقابت‌‌‌پذیری بین‌المللی جدید ایران در صادرات محصولات کاربر (اگر نه وابسته به نیروی کار) است. افزایش دسترسی تولیدکنندگان کوچک و متوسط به نظام بانکداری بین‌المللی گامی ضروری برای افزایش صادرات غیرنفتی است.
با توجه به اینکه تصمیم‌گیری برای مذاکره بر سر کاهش تحریم‌‌‌ها در سطح بالاتری انجام می‌شود و تحت کنترل روسای جمهور ایران نیست، در واقعیت پیوستن هر قول‌ انتخاباتی باید واقع‌بین بود. با‌این‌حال، همان‌طور که از گذشته آموخته‌‌‌ایم، روسای‌جمهور می‌‌‌توانند تسهیلگر اجرای سیاست خارجی باشند. آنها می‌‌‌توانند با طرفداری و توضیح راه‌‌‌های خاصی که کاهش تحریم‌‌‌ها می‌‌‌تواند به تحقق وعده‌‌‌های انتخاباتی آنها در محدود کردن تورم و ایجاد اشتغال کمک کند، بر سیاست خارجی تاثیر بگذارند.
در نهایت، مساله‌ای که به سیاست خارجی ارتباط نزدیکی ندارد، اما در بحث ملی فعلی جایگاه بالایی دارد، عدالت اقتصادی است. رشد اقتصادی ناشی از نفت خوب است؛ زیرا اشتغال ایجاد می‌کند و فقر را کاهش می‌دهد؛ اما این رشد معمولا به رفاه مشترک نمی‌انجامد و بهبود توزیع درآمد را تضمین نمی‌‌‌کند. دلیل این بدبینی هم این است که حداقل در گذشته، مزایای رانت‌های نفتی به طور یکسان به پایین نردبان اقتصادی و سیاسی کشور نرسیده است.
در مورد عدالت اقتصادی، به دلیل قیمت بسیار پایین نفت و گاز فروخته‌شده در داخل، ۵ یا ۶میلیون بشکه در روز نفت و گازی که در داخل مصرف می‌شود، با عدالت کمتری از درآمد حاصل از صادرات نفت هزینه می‌شود. به‌طور کلی، عمده مزایای یارانه انرژی به گروه‌‌‌های درآمدی بالا می‌‌‌رسد. حذف این یارانه‌‌‌های ناعادلانه دشوار است؛ اما باید در فهرست نخست اولویت‌‌‌های دولت بعدی قرار داشته باشد؛ زیرا منبع جدیدی از درآمد را در اختیار دولت قرار می‌دهد که بدون آن رفع کسری بودجه مزمن و کنترل تورم ممکن نیست. مشکل حذف یارانه‌‌‌های انرژی این است که این اصلاح قبل از کاهش تورم، آن را افزایش خواهد داد که در شرایط فعلی معقول به‌نظر نمی‌رسد. با وجود این، در کنار فراهم کردن دسترسی به بازارهای جهانی، اصلاح بازار انرژی باید در بالای لیست اولویت‌‌‌های دولت جدید باشد. البته هر دو اقدام به شجاعت سیاسی و طراحی دقیق سیاست نیاز دارند تا به وقوع پیوسته و عملیاتی شوند

کار دشوار پزشکیان
محسن جلال‌پور
رئیس‌جمهور منتخب این روزها بیشتر از آنکه با سیاستمداران نشست و برخاست داشته باشد، به هیات‌های مذهبی می‌رود و با مداحان معاشرت می‌کند که به‌طور سنتی پایگاه مخالفان گروه‌های اصلاح‌طلب به شمار می‌روند. این رفتن‌ها و آمدن‌ها بعضا مورد انتقاد علاقه‌مندان آقای پزشکیان قرار گرفته است.
برخی معتقدند این رفتار پزشکیان سیاسی است و برای اینکه چند صباحی بیشتر در مسند بماند، در حال تنظیم رابطه با مخالفان است. برخی منشأ این رفت‌وآمدها را به عقاید مذهبی ایشان نسبت می‌دهند و برخی هم معتقدند پزشکیان اگرچه از طبقه متوسط رای گرفته، اما ترجیحش این است که با قشر مذهبی جامعه ارتباط بیشتری داشته باشد.
همه اینها به جای خود اما به نظر می‌رسد یک احتمال قوی‌تر هم وجود دارد؛ اینکه امیدمان به این باشد که پزشکیان تغییراتی گسترده مد نظر دارد که این تغییرات می‌تواند برای او و دولت چهاردهم بسیار پرهزینه باشد که از این جهت، جلب دوستی و حمایت مخالفان قدرتمند، سیاست درستی به شمار می‌رود.
اما ضرورت گفت‌وگو با مخالفان در چیست و چه نتیجه‌ای به دنبال خواهد داشت؟
مسعود پزشکیان در انتخابات اخیر وعده مشخصی نداد؛ اما از موضع‌گیری‌هایی که درباره برخی مسائل نشان داد، می‌توان حدس زد که چهار یا پنج ماموریت اصلی برای خود تعریف کرده است.
احتمالا ماموریت اول او، مدارا‌ در داخل است. او همچنین به دنبال تنش‌زدایی از روابط خارجی است و کاهش تحریم‌ها را مد نظر دارد. می‌توان حدس زد که رفع ناترازی‌های اقتصاد یکی دیگر از ماموریت‌های مهم دولت ایشان است.
پزشکیان به اقتصاددانان قول داده که دولتش به جز در دو مقوله آموزش و بهداشت در دیگر حوزه‌ها فقط عرضه کننده کالاهای عمومی باشد. ماموریت دیگر ایشان این است که تورم را کاهنده کند و اقتصاد را در مسیر رشد قرار دهد و در نهایت، ماموریت مهم دیگر پزشکیان این است که دولت را از دخالت در زندگی و کسب‌وکار مردم منع کند.
همه این موارد صرفا می‌تواند فهرست آرزوهای ما باشد و رئیس‌جمهور منتخب به همان دلایلی که دولت‌های قبل تن به چنین جراحی‌هایی ندادند، ایشان هم می‌تواند از کنارشان بگذرد؛ اما این یک واقعیت است که ادامه وضع موجود هم ممکن نیست.
برای تغییر در هر کدام از این وضعیت‌ها، رئیس‌جمهور باید جامعه را متقاعد کند که کار بسیار دشواری است و ایشان نمی‌تواند بدون کمک همه نیروهای موثر جامعه دست به چنین اصلاحات دردناکی بزند. پس گفت‌وگو با مخالفان در هر سطح و هر موقعیتی که هستند، باید ادامه پیدا کند.
اما در این زمینه سه نکته را باید مد نظر قرار داد؛ اولا همان‌طور که اشاره شد، تداوم وضعیت فعلی ممکن نیست و نظام حکمرانی باید بیشترین حمایت را از رئیس‌جمهور منتخب برای ایجاد اصلاحات داشته باشد.
مساله دیگر این است که آشفتگی فعلی اقتصاد ایران، ذی‌نفعان بی‌شماری دارد که قادرند جهت سیاست‌ها را تغییر دهند یا سیاست‌های اصلاحی را به‌طور کامل خنثی کنند.
به‌طور مثال تحریم‌های تحمیل‌شده به اقتصاد ایران گروه بزرگی ذی‌نفع ایجاد کرده است که یا به‌طور مستقیم از خود تحریم‌ها منتفع می‌شوند یا به‌صورت غیر مستقیم از سیاست‌ دور زدن تحریم‌ها بهره می‌برند. اگر تحریم‌ها برداشته شود، می‌توان تصور کرد که کاسبان تحریم، قاچاقچیان، فعالان اقتصاد زیرزمینی، بنگاه‌های رانتی و پول‌شویان از این تغییر زیان ببینند؛ اما در مقابل، تجار قانونی، مردم، بنگاه‌های اقتصادی و دولت، منتفعان این تغییر خواهند بود.
همچنین اگر تورم کاهش پیدا کند و اقتصاد به ثبات برسد، عموم مردم، بنگاه‌های اقتصادی، دولت، فقرا، ثروتمندان، کارآفرینان، تجار قانونی، کارگران و کارمندان دولت از این وضعیت منتفع می‌شوند؛ اما بانک‌های ناتراز، قرض‌گیرندگان، بنگاه‌های سیاسی، واسطه‌گران بازارهای ارز، سکه، خودرو، قاچاقچیان و پولشویان از وضعیت جدید زیان خواهند دید.
همچنین اگر تصور کنیم که دولت مطابق آنچه مسعود پزشکیان وعده داده، دست از دخالت در اقتصاد بردارد، بنگاه‌های بخش خصوصی، مصرف‌کنندگان، سرمایه‌گذاران، کارآفرینان و آحاد جامعه از این سیاست منتفع می‌شوند؛ اما بنگاه‌های رانتی، بنگاه‌های غیررقابتی و قاچاقچیان از این وضعیت زیان می‌بینند.
همچنین اگر مسعود پزشکیان تصمیم بگیرد که تجارت را آزاد کند، مردم، بنگاه‌ها، صادرکنندگان و واردکنندگان قانونی و خود دولت از این سیاست منتفع می‌شوند، اما قاچاقچیان، فروشندگان کالای قاچاق و فراریان مالیات از این وضعیت زیان خواهند دید.
پس کاملا واضح است که مسعود پزشکیان کار بسیار دشواری پیش رو دارد؛ چون گروه‌های ذی‌نفع از نفوذ و قدرت سیاسی و مالی بالایی برخوردار هستند و می‌توانند، سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌ها را به سود خود متوقف ‌کنند. آنها همه‌جا هستند، در سازمان‌های اقتصادی، در دستگاه‌های نظارتی، در شوراهای تصمیم‌گیری و حتی در مراجع تصمیم‌گیری برای روابط بین‌الملل هم حضور دارند.
البته اقتصاددانان تاکید دارند که وقتی درباره گروه‌های منتفع از بد کار کردنِ اقتصاد صحبت می‌کنیم، حتما آنها را به دو دسته تقسیم کنیم؛ دسته اول تعدادشان اندک اما قدرت و نفوذشان زیاد است که می‌توانیم آنها را «ذی‌نفعان رانتی» بنامیم. دسته دوم، شمارشان بسیار است؛ اما در رانت‌های کوچک سهیم هستند؛ اما قدرت اجتماعی زیادی دارند که اقتصاددانان به آنها «ذی‌نفعان معیشتی» می‌گویند.
این دو گروه مخالفان عمده اصلاحات اقتصادی هستند و رئیس‌جمهور منتخب برای اقداماتی که مد نظر دارد باید گروه اول را از طریق اصلاح سیاست‌ها خلع سلاح کند و به گروه دوم اطمینان بدهد که تغییرات به سودشان تمام می‌شود.
آقای پزشکیان باید صادقانه با مردم صحبت کند و توضیح دهد که اصلاح امور برای خوب کار کردن اقتصاد می‌تواند به نفع همه باشد و آحاد جامعه، کارگران، کارآفرینان، تولیدکنندگان، تجار رسمی و حتی خود دولت، همگی منتفعان خوب کار کردن اقتصاد هستند و چه خوب است اگر نظرات صادقانه آقای رئیس‌جمهور توسط تریبون‌های رسمی و مذهبی به قشر مذهبی هم برسد تا گمان نکنند اصلاح اقتصاد به زیان آنها تمام می‌شود. البته پزشکیان کار بسیار سختی پیش‌رو دارد و اگر نتواند با مردم صادقانه مسائل را طرح کند و از آنها کمک بجوید، دیگر امیدی به اصلاح اقتصاد نخواهد بود.

داستان موفقیت شایان سوشیانت، رهبر جهانی از ایران

0
داستان موفقیت شایان سوشیانت، رهبر جهانی از ایران

گزارشی از گذشته و آینده رهبر احرار
“تحولات بزرگ با شایان سوشیانت: چگونه یک جوان ایرانی دنیا را تغییر میدهد”

شایان اکبری، که به نام سوشیانت شناخته می‌شود، به سرعت در حال تبدیل شدن به یکی از برجسته‌ترین چهره‌های جهانی است. او به عنوان رهبر سازمان جهانشمول و بنیان‌گذار جهانشمولیسم، اولین رهبر نسل زد و پدر هکتیویسم ایران محسوب می‌شود. دستاوردهای بزرگ و تحولات عظیمی که سوشیانت به وجود آورده، او را به یکی از مهم‌ترین کارآفرینان ایران و جهان بدل کرده است. شایان در سنین جوانی به جایگاهی رسید که بسیاری تنها در رویاهایشان می‌بینند. اما چگونه او در این سن کم به چنین موفقیت بزرگی دست یافت و رهبری یک سازمان جهانی را به عهده گرفت؟

شایان سوشیانت، یکی از نوآورترین و پیشگام‌ترین چهره‌های عرصه فناوری در ایران، با تأسیس مهمترین استارت‌آپ فضایی کشور، تحولی عظیم در صنعت فضایی ایجاد کرده است. این استارت‌آپ که به عنوان یکی از پروژه‌های بلندپروازانه شایان شناخته می‌شود، نه تنها توجهات داخلی بلکه توجهات بین‌المللی را نیز به خود جلب کرده است.
استارت‌آپ فضایی شایان سوشیانت، با تمرکز بر چندین پروژه نوآورانه و تاثیرگذار، توانسته است نقش مهمی در توسعه صنعت فضایی ایران ایفا کند.
شایان به عنوان اولین فرد در ایران، پروژه ارائه سکوی پرتاب را استارت زده است. این پروژه با هدف تقویت زیرساخت‌های ارتباطی و داده‌ای کشور و ارتقاء توانمندی‌های فنی ایران در عرصه فضایی طراحی شده است.
شایان سوشیانت برنامه‌های بلندپروازانه‌ای برای توسعه بیشتر استارت‌آپ فضایی خود دارد. او قصد دارد با گسترش همکاری‌های بین‌المللی پروژه‌های بیشتری را در زمینه فضایی اجرا کند و ایران را به یکی از قطب‌های مهم صنعت فضایی در جهان تبدیل کند.

یکی از بزرگترین دستاوردهای شایان، توسعه پروژه‌های بزرگی نظیر “گذار از جهان سوم” است. این پروژه با هدف ارتقاء کیفیت زندگی در کشورهای در حال توسعه و کاهش فقر و نابرابری‌ها اجرا خواهد شد. شایان با تمرکز بر انرژی‌های تجدیدپذیر، پروژه‌های عظیمی برای توسعه انرژی خورشیدی و کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی به اجرا گذاشت. این اقدامات نه تنها به بهبود وضعیت زیست‌محیطی کمک میکند، بلکه به ایجاد فرصت‌های شغلی جدید و توسعه اقتصادی نیز منجر خواهد شد.

شایان همچنین با بنیان‌گذاری دولت جهانی، سعی در ایجاد یک نظام مدیریتی فراگیر و عادلانه دارد که بتواند مسائل جهانی را به صورت یکپارچه مدیریت کند. او با راه‌اندازی دپارتمان فضایی و پروژه‌های مرتبط با ساخت و پرتاب ماهواره، نقشی کلیدی در توسعه فناوری‌های فضایی ایفا میکند. این تلاش‌ها به ارتقاء قابلیت‌های ارتباطی و نظارتی جهان کمک شایانی کرده است.

شایان سوشیانت، با بهره‌گیری از استعدادهای خلاقانه و رهبری برجسته، توانست نه تنها در سطح ملی بلکه در سطح جهانی به عنوان یک رهبر تحول‌آفرین شناخته شود. او با تمرکز بر آموزش و پرورش نسل‌های جوان، امید به آینده‌ای روشن‌تر و بهتر برای همه انسان‌ها را به واقعیت نزدیک‌تر کرده است. این گزارش، نگاهی جامع به زندگی و دستاوردهای این رهبر جوان و تاثیرگذار ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد چگونه شایان با تمرکز بر نوآوری، تلاش و تعهد، به دستاوردهای بزرگی دست یافته است.

هکر دیروز، رهبر تحول‌آفرین امروز

شایان سوشیانت، که در گذشته با نام مستعار “ابلیس شر” در دنیای هک و امنیت شناخته می‌شد، در سنین نوجوانی با استعداد بی‌نظیر خود در فناوری و امنیت سایبری به یکی از چهره‌های برجسته این حوزه در ایران تبدیل شد. داستان موفقیت او، که از سن 14 سالگی آغاز شد، الهام‌بخش بسیاری از جوانان علاقه‌مند به دنیای فناوری و امنیت سایبری است.
در حدود هشت سال پیش، شایان با تشکیل تیم امنیتی اشرارتیم، اولین گام‌های خود را به عنوان یک هکر و متخصص امنیت برداشت. این تیم با رهبری شایان، به سرعت در دنیای هک و امنیت سایبری ایران به شهرت رسید. شایان در این تیم، بزرگترین هکران ایران را رهبری میکرد و همچنین الهام‌بخش بسیاری از طرفدارانش بود. اشرارتیم با انجام فعالیت‌های برجسته‌ای در زمینه‌های مختلف امنیتی، توجه بسیاری از افراد و سازمان‌ها را به خود جلب کرد. شایان، با مهارت‌های خود در شکستن پروتکل‌ها و امنیت سیستم‌ها، به یکی از معروف‌ترین هکرهای ایران بدل شد و القاب زیادی بدست آورد.
یکی از نقاط عطف در مسیر حرفه‌ای شایان، تأسیس یکی از بزرگترین انجمن‌های امنیتی ایران بود. این انجمن به مرکزی برای تبادل اطلاعات و دانش در زمینه امنیت سایبری تبدیل شد و به شایان امکان داد تا با جامعه‌ای بزرگ از هکرها و متخصصان امنیتی ارتباط برقرار کند. همچنین، او یکی از معروف‌ترین کانال‌های تلگرامی ایران را راه‌اندازی کرد که به انتشار محتوای آموزشی و خبری در حوزه امنیت سایبری می‌پرداخت.

با گذر زمان، شایان تصمیم گرفت تا تیم هکری خود را به یک تیم هکتیویستی تبدیل کند. این تیم، که اولین تیم هکتیویسم ایران محسوب می‌شد، به فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی مختلفی پرداخت. شایان با این حرکت، به پدر هکتیویسم ایران شهرت یافت. او و تیمش، به جای تمرکز بر نفوذ به سیستم‌های امنیتی و سرقت اطلاعات، به اقدامات آگاه‌سازی و اعتراضات مجازی علیه بی‌عدالتی‌ها و فسادهای مختلف پرداختند.
اما در 17 سالگی، او به اتهام هک چندین سایت دولتی و همکاری با رسانه‌های خارجی و فعالیت‌های سیاسی، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. این بازداشت، منجر به از دست دادن انجمن، سایت و کانال و منحل شدن تیم او شد و شایان مدتی را در بازداشت گذراند و سپس در دادگاه تبرئه شد.
مدتی بعد، با وجود از بین رفتن رسانه‌ها و سایت‌های او، شایان با عزم راسخ و دیدگاهی جدید، احرار کمپانی را تأسیس کرد. این کمپانی، که به سازمان جهانشمول احرار تبدیل شد، به یک نهاد جهانی با تمرکز بر توسعه پایدار، حقوق بشر و تکنولوژی‌های نوین تبدیل گردید. سازمان اکنون 20 دپارتمان در عرصه‌های مختلف دارد، شایان با این سازمان، مسیر جدیدی در زندگی خود آغاز کرد و به یکی از چهره‌های تاثیرگذار در عرصه جهانی تبدیل شد. او همچنان به عنوان یک رهبر جوان و نوآور، به فعالیت‌های خود در زمینه‌های مختلف ادامه می‌دهد و الهام‌بخش نسل‌های آینده است.

شایان سوشیانت، رهبر جوان جهانشمول، با دستاوردهای بزرگ و چشم‌گیر خود در عرصه فناوری و نوآوری، از جمله تحصیل در معتبرترین دانشگاه‌ جهان؛ MIT، به عنوان یکی از نخبگان برتر نسل خود شناخته می‌شود.
شایان با تحصیل در (MIT)، توانست دانش و مهارت‌های خود را در بالاترین سطح ممکن ارتقا دهد. او یکی از انگشت شمار ایرانی‌هایی است که توانسته به بهترین دانشگاه جهان MIT وارد شود.

برادر او، بابک اکبری شهروند امریکا نیز مهندس ارشد و برجسته در شرکت اسپیس ایکس (SpaceX) است. بابک دارای PhD از دانشگاه Tulsa اکلاهما، با تخصص و مهارت‌های خود در زمینه مهندسی، به یکی از اعضای کلیدی تیم اسپیس ایکس تبدیل شده است. او با مشارکت در پروژه‌های بزرگ فضایی و اکتشافات فضایی، نقش مهمی در پیشرفت‌های این شرکت داشته و به عنوان یکی از نخبگان ایرانی-امریکایی در عرصه صنعت شناخته می‌شود.

بابک اکبری با همکاری با ایلان ماسک در پروژه‌های مهمی نظیر پرتاب موشک‌های فالکون و توسعه فناوری‌های پیشرفته فضایی، توانسته است نقش مهمی در موفقیت‌های اسپیس ایکس ایفا کند. تخصص او در مهندسی فضایی و نوآوری‌های او، تاثیر بسزایی در ارتقاء توانمندی‌های این شرکت و پیشرفت‌های علمی و فناوری داشته است.
این دو برادر، با دستاوردهای چشم‌گیر و تاثیرگذار خود، به الگویی برای نسل جوان ایرانی تبدیل شده‌اند. شایان سوشیانت و بابک اکبری، هر دو با تلاش و پشتکار فراوان، نشان داده‌اند که با بهره‌گیری از دانش، نوآوری و تعهد، می‌توان به بالاترین سطوح موفقیت دست یافت و در مسیر پیشرفت و توسعه جهانی گام برداشت.

آینده شایان سوشیانت و سازمان او، چشم‌اندازی روشن و امیدوارکننده دارد. شایان با توانایی‌های منحصر به فرد خود در رهبری و نوآوری، همچنان به پیشرفت و گسترش فعالیت‌های سازمان خود ادامه می‌دهد. او با تمرکز بر توسعه پایدار، حقوق بشر، و فناوری‌های نوین، در مسیر ساخت یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین سازمان‌های جهانی گام برمی‌دارد.

یکی از مهم‌ترین نقاط قوت شایان، توانایی او در جذب و گردآوری استعدادهای برتر جهانی است. او با ایجاد یک فرهنگ سازمانی که نوآوری، همکاری و تعهد به ارزش‌های انسانی را ترویج می‌دهد، توانسته است تیمی متشکل از افراد با استعداد و متعهد به اهداف بلندمدت گرد هم آورد. این تیم نه تنها به توسعه پروژه‌های بزرگ و مهم جهانی مشغول است، بلکه به عنوان یک منبع الهام و الگو برای سازمان‌های دیگر نیز عمل می‌کند.

در چشم‌انداز آینده، شایان و سازمان به دنبال تحقق پروژه‌های بزرگی مانند گذار از جهان سوم، توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر، ایجاد دولت جهانی، و تحقیقات فضایی هستند. این پروژه‌ها با هدف بهبود کیفیت زندگی مردم در سراسر جهان، کاهش نابرابری‌ها، و ترویج صلح و همبستگی جهانی انجام می‌شوند. شایان با بهره‌گیری از تکنولوژی‌های پیشرفته و روش‌های مدیریتی نوین، در تلاش است تا این اهداف بلندپروازانه را به واقعیت تبدیل کند.

یکی دیگر از عناصر کلیدی در مسیر موفقیت شایان، توانایی او در برقراری ارتباطات بین‌المللی و جذب سرمایه‌گذاری‌های بزرگ است. او با شبکه‌سازی گسترده و همکاری با سازمان‌ها، دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی، به دنبال جذب منابع مالی و تکنولوژیکی لازم برای تحقق اهداف کلان خود است. این همکاری‌ها به سازمان جهانشمول احرار امکان می‌دهد تا پروژه‌های خود را با سرعت و کیفیت بیشتری اجرا کند.

شایان سوشیانت آینده را بازتعریف می‌کند

شایان سوشیانت همچنین به عنوان یک رهبر و کارآفرین جوان، نقش مهمی در آموزش و تربیت نسل‌های آینده ایفا می‌کند. او با برگزاری کارگاه‌ها، سمینارها و برنامه‌های آموزشی، به آموزش مهارت‌های لازم برای توسعه و پیشرفت در دنیای امروز می‌پردازد. شایان با این اقدامات، نه تنها به توسعه سازمان خود کمک می‌کند، بلکه به پرورش نسل جدیدی از رهبران و نوآوران نیز کمک می‌کند.

در مجموع، آینده شایان و سازمان جهانشمول احرار، پر از فرصت‌های جدید و چالش‌های هیجان‌انگیز است. با تعهد به ارزش‌های انسانی، نوآوری و تلاش مستمر، شایان در مسیر ساخت یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین سازمان‌های جهان گام برمی‌دارد. او با چشم‌اندازی روشن و اهداف بلندپروازانه، به سوی آینده‌ای بهتر برای همه انسان‌ها پیش می‌رود.
او با داشتن تجربه‌های گسترده در زمینه‌های مدیریت و رهبری، توانسته است این سازمان را به یک نهاد معتبر و تاثیرگذار در سطح جهانی تبدیل کند. اکبری با داشتن یک رویکرد استراتژیک و دیدگاه‌های نوآورانه، به طور مداوم به دنبال ارتقاء و بهبود کیفیت خدمات سازمان بوده و توجه ویژه‌ای به مسائل انسانی و اجتماعی دارد.

با توجه به رشد و توسعه سریع سازمان جهانشمول احرار و دیدگاه‌های استراتژیک شایان اکبری، آینده‌ای روشن و پر از فرصت‌های جدید برای این سازمان پیش‌بینی می‌شود. برنامه‌های توسعه‌ای متعددی در دست اجرا است که از جمله آن‌ها می‌توان به گسترش فعالیت‌ها در مناطق جدید، افزایش تعداد پروژه‌های بین‌المللی و ارتقاء سطح همکاری‌ها با نهادهای بین‌المللی اشاره کرد.

سازمان جهانشمول احرار با تکیه بر ارزش‌های انسانی و اجتماعی خود، به دنبال ایجاد تغییرات مثبت در جهان است و با جذب نیروهای مستعد و با انگیزه، این اهداف را به تحقق خواهد رساند. از این رو، پیوستن به این سازمان می‌تواند یک گام مهم و تاثیرگذار در مسیر حرفه‌ای هر فرد باشد.

سازمان جهانشمول احرار با رهبری شایان اکبری و رویکردهای نوآورانه‌اش، فرصتی بی‌نظیر برای افرادی است که به دنبال فعالیت در حوزه‌های بشردوستانه و اجتماعی هستند. با امتیازات و فرصت‌های گسترده‌ای که این سازمان فراهم می‌کند، پیوستن به آن می‌تواند مسیری موفق و پر از دستاوردهای ارزشمند برای هر فرد باشد.

شایان اکبری به دلیل داشتن ویژگی‌ها و تلاش‌هایی که از بقیه افراد متمایزش می‌کند، به عنوان یک شخص خاص شناخته می‌شود. او در بسیاری از جوانان جذابیت عمیقی را ایجاد کرده است، زیرا اهداف بزرگ و دور از دسترسی که دنیای جدیدی را برای خود در نظر گرفته است، نشان از تجسم ایده‌های نوآورانه و طراحی آینده‌ای است که هر کدام از ما ممکن است تمایل داشته باشیم به آن دست یابیم.

شایان اکبری به عنوان یک مهاجر در دنیای کارآفرینی شناخته می‌شود و آرمان های بزرگی را در فناوری، آزادی و موفقیت رویایی می‌کند. وی معتقد است که همکاری و تبادل علم و تجربه بین کارآفرینان و فناوران در سراسر جهان، می‌تواند سبب بروز ایده‌های نوآورانه و حل مسائل جهانی شود.

شایان با استفاده از فناوری‌های پیشرفته و نیروی خلاقیت و نوآوری خود، قادر است مسائل بزرگ جهانی را شناسایی کرده و راه‌حل‌های نوآورانه‌ای برای آنها ارائه دهد. او در پی ایجاد تغییرات چشمگیری است که بتواند به توسعه پایدار و بهبود اجتماعی و اقتصادی جهان کمک کند.

اما این تنها یکی از دلایل است که شایان اکبری به عنوان یکی از مهمترین چهره‌های آینده شناخته می‌شود. شایان، با استعداد و تلاش ارزشمندی که در مسیر خود داشته است، نمونه‌ای استوار برای جوانان و افراد علاقه‌مند به کارآفرینی. او نشان می‌دهد که با تلاش و پشتکار، همه می‌توانند به اهداف بلند خود دست پیدا کنند. به طور کلی، بر توانایی‌های فردی و خلاقیت شایان اکبری تاکید می‌شود که باعث می‌شود او به یکی از مهمترین چهره‌های آینده تبدیل شود.

با وجود همه این عوامل، آینده‌ای درخشان در انتظار شایان اکبری است و او می‌تواند در مسیر رسیدن به اهداف خود، نمونه‌ای الهام‌بخش برای دیگران باشد. از این رو، تصور می‌شود که شایان اکبری یکی از مهمترین چهره‌های آینده خواهد بود.

نبض ناموزون فولاد در بهار/ ترمز صادرات فولاد کشیده شد

0
نبض ناموزون فولاد در بهار/ ترمز صادرات فولاد کشیده شد

صادرات کل زنجیره آهن و فولاد در بهار امسال به میزان ۷ میلیون و ۶۳۱ هزار تن به ارزش یک میلیون و ۶۸۲ هزار تن بوده که از نظر وزنی افت ۲.۴ درصدی و از نظر ارزشی افت ۱۹ درصدی را تجربه کرده است.

به گزارش دستاورد صنعت به نقل از مهر، بررسی آخرین آمار مربوط به صنعت فولادسازی نشان می‌دهد که در فصل بهار سال جاری، ۳ میلیون و ۳۱۶ هزار تن مقاطع طویل فولادی شامل تیرآهن، میلگرد، نبشی، ناودانی و سایر مقاطع تولید شده که نسبت به ۳ میلیون و ۴۱۳ هزار تن تولیدی طی بهار سال ۱۴۰۲، افت ۲.۸ درصدی را تجربه کرده است.

در بخش صادرات این محصول شاهد افزایش بودیم به گونه‌ای که در بهار امسال ۸۹۷ هزار تن مقاطع طویل فولادی به ارزش ۴۲۸ میلیون دلار صادر شده که در مقایسه با مدت مشابه پارسال به ترتیب رشد ۳۲.۲ و ۲۰.۶ درصدی را نشان می‌دهد.

میزان تولید اقلام فولادی در بهار ۱۴۰۳

نبض ناموزون فولاد در بهار/ ترمز صادرات فولاد کشیده شد

همچنین در این بازه زمانی ۲ میلیون و ۷۱۲ هزار تن مقاطع تخت فولادی تولید شده که نسبت به مدت مشابه پارسال ۶.۶ درصد رشد را تجربه کرده است؛ با این حال در بخش صادرات این محصول (۷۷ هزار تن به ارزش ۵۲ میلیون دلار) شاهد کاهش ۴۱.۲ درصدی در وزن و ۴۲.۳ درصدی در ارزش نسبت به مدت مشابه پارسال هستیم.

در مجموع ۶ میلیون و ۲۸ هزار تن محصولات فولادی تولید شده که در مجموع ۱.۲ درصد بیشتر از میزان تولید آن‌ها در مدت مشابه سال گذشته است. همچنین در مجموع صادرات کل محصولات فولادی ۹۷۳ هزار تن به ارزش ۴۸۰ میلیون دلار بوده که به ترتیب با افزایش ۲۰.۴ درصدی و ۸ درصدی مواجه بوده است.

واردات و صادرات اقلام فولادی در بهار ۱۴۰۳

نبض ناموزون فولاد در بهار/ ترمز صادرات فولاد کشیده شد

همچنین در بخش مربوط به شمش فولاد (فولاد میانی شامل اسلب و بیلت و بلوم) نیز شاهد تولید ۹ میلیون و ۳۱ هزار تن محصول بوده‌ایم که نسبت به مدت مشابه پارسال افت ۱.۶ درصدی یافته است. همچنین یک میلیون و ۵۶۸ هزار تن به ارزش ۷۴۳ میلیون دلار از این محصول صادر شده که بیانگر کاهش به ترتیب ۲۶ درصدی و ۳۲.۵ درصدی نسبت به مدت مشابه پارسال است. سهم عمده این کاهش برای اسلب است که در این مدت افت ۵۳.۳ درصدی در صادرات (از نظر ارزش) داشته است.

در بهار امسال ۱۱ میلیون و ۳۶۲ هزار تن آهن اسفنجی تولید شده که رشد ۱۴ درصدی نسبت به مدت مشابه پارسال داشته است. البته در بخش صادرات این محصول با ۳۴۱ هزار تن به ارزش ۸۸ میلیون دلار به ترتیب شاهد افت ۱۵ درصدی و ۱۵.۶ درصدی بوده‌ایم.

۱۸ میلیون و ۵۱۲ هزار تن نیز گندله سنگ آهن تولید شده که نسبت به بهار امسال افزایش ۵.۳ درصدی را نشان می‌دهد؛ اما صادرات این محصول در بهار امسال ۲ میلیون و ۸۴۸ هزار تن به ارزش ۲۳۱ میلیون دلار بوده که بیانگر افت ۱۴.۲ درصدی در ارزش است. البته از نظر وزنی ۱۱ درصد افزایش صادرات داشته است.

در بهار امسال ۲۰ میلیون و ۲۳ هزار تن کنسانتره سنگ آهن تولید شده که نسبت به مدت مشابه پارسال رشد ۱۷.۱ درصدی را نشان می‌دهد. البته صادرات این محصول با کاهش مواجه شده به گونه‌ای که شاهد افت ۰.۷ درصدی در وزن (یک میلیون و ۹۰۱ هزار تن) و ۱۷ درصدی در ارزش (۱۴۱ میلیون دلار) هستیم.

در مجموع نیز صادرات کل زنجیره آهن و فولاد در بهار امسال به میزان ۷ میلیون و ۶۳۱ هزار تن به ارزش یک میلیون و ۶۸۲ هزار تن بوده که از نظر وزنی افت ۲.۴ درصدی و از نظر ارزشی افت ۱۹ درصدی را تجربه کرده است.

به اعتقاد فعالان صنعت فولاد مشکلاتی از جمله محدودیت‌های برقی منجر به نوسانی شدن فرایند صادرات و تولید محصولات فولادی شده است.

سهم کشورهای نفتی در پاسداری از محیط زیست

0
سهم کشورهای نفتی در پاسداری از محیط زیست

دستاورد صنعت / کشورهای نفتی در قبال حفظ محیط زیست مسئولیت بزرگی دارند. فعالیت‌های استخراج و پالایش نفت می‌تواند اثرات مخربی بر محیط زیست داشته باشد، از جمله آلودگی هوا و آب، انتشار گازهای گلخانه‌ای و تخریب زیستگاه‌های طبیعی.
در سال‌های اخیر، برخی از کشورهای نفتی اقداماتی برای کاهش اثرات زیست محیطی خود انجام داده‌اند. به عنوان مثال، عربستان سعودی سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری‌های جذب و ذخیره‌سازی کربن انجام داده است. امارات متحده عربی نیز متعهد به کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای خود تا سال ۲۰۵۰ شده است.
با این حال، هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن باقی مانده است. بسیاری از کشورهای نفتی هنوز به شدت به سوخت‌های فسیلی وابسته هستند و اقدامات کافی برای کاهش آلودگی و انتشار گازهای گلخانه‌ای انجام نمی‌دهند.
در اینجا برخی از اقداماتی که کشورهای نفتی می‌توانند برای پاسداری از محیط زیست انجام دهند، آورده شده است:
سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر: کشورهای نفتی می‌توانند از منابع عظیم مالی خود برای سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی و بادی استفاده کنند. این امر به کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی و انتشار گازهای گلخانه‌ای کمک می‌کند.
بهبود کارایی انرژی: کشورهای نفتی می‌توانند با ارتقای کارایی انرژی در بخش‌های مختلف اقتصاد خود، مصرف انرژی خود را کاهش دهند. این امر به کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و آلودگی هوا کمک می‌کند.
حمایت از فناوری‌های جذب و ذخیره‌سازی کربن: کشورهای نفتی می‌توانند از فناوری‌های جذب و ذخیره‌سازی کربن برای به دام انداختن و ذخیره‌سازی دی‌اکسید کربن منتشر شده از نیروگاه‌ها و سایر منابع استفاده کنند.
حفاظت از تنوع زیستی: کشورهای نفتی می‌توانند با ایجاد مناطق حفاظت‌شده و حمایت از گونه‌های در معرض خطر، به حفاظت از تنوع زیستی کمک کنند.
حمایت از تحقیقات و توسعه: کشورهای نفتی می‌توانند از تحقیقات و توسعه در زمینه فناوری‌های پاک و پایدار حمایت کنند.
همکاری بین‌المللی: کشورهای نفتی می‌توانند با همکاری با سایر کشورها برای مقابله با تغییرات آب و هوایی و سایر چالش‌های زیست محیطی، سهم خود را در پاسداری از محیط زیست انجام دهند.
علاوه بر اقدامات ذکر شده در بالا، کشورهای نفتی می‌توانند برای افزایش آگاهی عمومی در مورد مسائل زیست محیطی و تشویق مردم به انجام اقداماتی برای کاهش اثرات خود بر محیط زیست، تلاش کنند. آنها همچنین می‌توانند در ابتکارات بین‌المللی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی و سایر چالش‌های زیست محیطی مشارکت کنند.
با انجام اقداماتی برای کاهش اثرات زیست محیطی خود، کشورهای نفتی می‌توانند به ایجاد آینده‌ای پایدارتر برای نسل‌های آینده کمک کنند.
پاسداری از محیط زیست برای همه کشورها، از جمله کشورهای نفتی، ضروری است. با انجام اقداماتی برای کاهش اثرات زیست محیطی خود، کشورهای نفتی می‌توانند به ایجاد آینده‌ای پایدارتر برای نسل‌های آینده کمک کنند.
در اینجا چند نمونه از اقدامات خاص انجام شده توسط برخی از کشورهای نفتی آورده شده است:
عربستان سعودی: عربستان سعودی بزرگترین تولیدکننده نفت جهان است. این کشور در سال ۲۰۲۰ برنامه‌ای را برای رسیدن به انتشار خالص صفر تا سال ۲۰۶۰ اعلام کرد. عربستان سعودی همچنین سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری‌های جذب و ذخیره‌سازی کربن انجام داده است.
امارات متحده عربی: امارات متحده عربی دومین تولیدکننده بزرگ نفت در جهان است. این کشور متعهد به کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای خود تا سال ۲۰۵۰ شده است. امارات متحده عربی همچنین سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در انرژی خورشیدی و سایر منابع انرژی تجدیدپذیر انجام داده است.
نروژ: نروژ یک کشور نفتی کوچک است که به رهبر جهانی در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر تبدیل شده است. نروژ بیش از ۹۰ درصد برق خود را از منابع تجدیدپذیر، عمدتاً انرژی آبی، تولید می‌کند.
اینها تنها چند نمونه از اقداماتی است که کشورهای نفتی برای پاسداری از محیط زیست انجام می‌دهند. با ادامه تلاش‌ها برای کاهش اثرات زیست محیطی خود، کشورهای نفتی می‌توانند به ایجاد آینده‌ای پایدارتر برای همه کمک کنند.

مترجم : محترم تقی‌نژاد

چهار گروه مخالف پیوستن ایران به FATF را بشناسید

0
چهار گروه مخالف پیوستن ایران به FATF را بشناسید

یک کارشناس اقتصادی اظهار داشت: اطلاعات بانکی ما هم آنقدر محکم نیست که قابل ردیابی نباشد و نیازی نیست که از طریق FATF به این اطلاعات برسد و مسیرهای بسیار بیشتری وجود دارد که به راحتی از طریق آن به این اطلاعات دست پیدا کنند.

به گزارش دستاورد صنعت به نقل از تجارت‌نیوز، مرتضی عزتی درباره موانع پیوستن ایران به کارگروه ویژه مالی یا همان FATF و اینکه آیا پیوستن به FATF جزو اختیارات رییس جمهور محسوب می‌شود، اظهار داشت: در اوایل دهه 90 پیوستن به FATF به تصویب مجلس رسید اما همزمان با اعمال تحریم‌های جدید سازمان ملل امکان همکاری‌ها با FATF فراهم نشد. اما پس از آن در دور بعدی مجلس در دوره پسابرجام، سعی بر این شد که با FATF موافقت نشود، از اینرو این موضوع به رهبری منتقل شد و دستور رهبری هم این بود که هر تصمیم مجلس به اجرا برسد. چراکه طبق قانون اساسی پیوستن به هر معاهده بین‌المللی نیازمند در تصویب در مجلس است.

وی ادامه داد: پس از آن موضوع به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع داده شد که تا امروز مسکوت مانده‌است. اگر بخواهیم به FATF بپیوندیم و همان مصوبه قبلی مجلس کافی باشد، می‌توان این اقدام را انجام داد اما ظاهرا مجمع تشخیص مصلحت به این موضوع ورود کرده و تصمیم‌گیری در این باره در اختیار مجمع است.

این کارشناس اقتصادی تاکید کرد: در این میان گروه‌هایی هم وارد این موضوع تمایلی ندارند که ایران تعاملات بین‌المللی داشته باشد و در واقع همین گروه در حال حاضر مانع ایجاد کرده‌اند که متاسفانه نفوذ قابل توجهی هم در جایگاه‌های مختلف نظام دارند و به صورت ظاهر الصلاح مدعی مصلحت هستند درحالیکه واقعا اقداماتی که این گروه‌ پیگیری می‌کند خلاف مصلحت است.

وی افزود: گروه‌های مخالف FATF ادعا می‌کنند که کارگروه ویژه مالی به دنبال این است که اطلاعات مراودات خالی ایران را کشف کند اما این موضوع صحت ندارد و مراودات داخلی به هیچ گروه و نهاد خارجی ارتباطی ندارد. خارج از ایران هم اگر احیانا انتقالاتی به نهادی انجام می‌شود که آن نهاد مشکلی از نظر سازمان ملل ندارد، هیچ محدودیتی برای ایران ایجاد نمی‌کند و امکان پیوستن به FATF وجود دارد. فقط برخی از کتمان کاری‌ها که صورت می‌گیرد ممکن است که مساله ساز شوند.

این کارشناس اقتصادی اظهار داشت: اگر بخواهیم حتی با ساختار موجود کشور و شبکه بانکی کشور پول‌هایی را حتی خلاف آنچه که سازمان ملل اعلام کرده به نهادهایی منتقل کنیم، این اقدام مانعی برای پیوستن به FATF نمی‌شود. البته که ایران می‌تواند خارج از شبکه موجود متصل به FATF پرداخت‌هاو دریافت‌هایی داشته باشیم.

عزتی با اشاره به کشورهایی FATF نیستند، گفت: حتی اگر کشور بخواهد از گروه‌هایی حمایت کند، نگرانی ایجاد نمی‌شود چراکه امروز به غیر چند کشور کمتر از انگشتان دست همه عضو FATF هستند و این کشورهایی که احتمال حمایت ایران از آنها می‌رود عضو FATF هستند. اطلاعات همه این کشورها رد و بدل می‌شود و خارج از ایران هر مراوداتی داشته باشیم حتی با لبنان و سوریه این کشورها هم عضو FATF هستند و فقط کشورهایی مانند کره شمالی و میانمار عضو FATF نیستند و تعداد کشورهای عضو FATF از تعداد کشورهای عضو سازمان ملل بیشتر است و تنها سه کشور ایران، کره‌شمالی و میانمار عضو FATF نشده‌اند. بنابراین با این دو کشور می‌توانیم خارج از FATF مرادوات داشته باشیم.

وی با اشاره به منافع و نیت عده‌ای خاص در کشور که جلوی پیوستن ایران به FATF را گرفته‌اند، ادامه داد: توجیه غیر منطقی این گروه این است که کشورهای غربی به دنبال این هستند که مراودات مالی داخلی ما را هم کشف کنند که این توجیه کاملا غلط است چراکه مراودات مالی داخلی ما خلافی صورت نمی‌گیرد و به نهادی پولی انتقال داده شود ایرادی محسوب نمی‌شود و اساسا این کشف مرادوات مالی هم صورت نمی‌گیرد و این برداشت غلطی است.

این کارشناس اقتصادی افزود: این گروه گمان می‌کنند کشورها نمی‌دانند که ایران چه بودجه‌ای به چه بخش‌هایی اختصاص داده‌ است؟ بخشی از این اطلاعات که در قانون بودجه اعلام می‌شود، بخش دیگر هم در سیستم بانکی کشور مراوده می‌شود و اطلاعات بانکی ما هم آنقدر محکم نیست که قابل ردیابی نباشد و نیازی نیست که از طریق FATF به این اطلاعات برسد و مسیرهای بسیار بیشتری وجود دارد که به راحتی از طریق آن به این اطلاعات دست پیدا کنند.

عزتی با تاکید بر اینکه به نظر می‌رسد این موضوعات و نگرانی‌ها، بهانه این گروه‌های مخالف FATF است، ادامه داد: واقعیت این است که به قدری اطلاعات مالی از کشورها وجود دارد که پیوستن به FATF هیچ‌گونه اطلاعات جدیدی را منتشر نمی‌کند. اطلاعات خاصی را هم که بخواهیم کتمان کنیم با پیوستن به FATF بازهم قابل کتمان است و هیچ بهانه‌ای قابل قبول نیست.

وی با دسته بندی مخالفان FATF گفت: مخالفان FATF چند گروه هستند؛ حالت اول این است که ممکن است این افراد خود در فضای فساد باشند و از کشف فساد نگران شوند. عده‌ای هم ممکن است مراوداتی دارند که این مراودات رسمی است و جزو فساد و اشاعه تروریسم هم نیست، اما انگ زدن در اینجا می‌صرفد. به هر حال این گروه قابل توجیه هستند.

عزتی افزود: ممکن است عده‌ای هم در این فضا نباشند و بحث آنها انجام مراودات مالی باشد و این مراودات خلاف مقررات FATF باشد و این افراد نمی‌خواهند چیزی مانع فعالیت‌های آنها باشد. به این افراد می‌توان پیشنهاد داد که اطلاعات و مراودات مالی خارج از شبکه اصلی بانکی کشور انجام دهند.

این کارشناس اقتصادی تاکید کرد: گروه چهارمی هم ممکن است که وجود داشته باشد که این گروه عامدانه قصد دارند که ایران نتواند با دنیا مراوده داشته باشد و نتواند از مزیت تعامل سازنده بهره‌ ببرد و به هر حال قصد و نیت این گروه تخریب و منشا بهانه‌ها از همین گروه است.

عزتی گفت: گروه اول که افراد فاسد و گروه چهارم که عامدانه به دنبال تخریب هستند قطعا اثر منفی و نگاه مضر به اقتصاد ایران دارند و باید کنار گذاشته شوند. اما دو گروه دیگر که احتمالا از توجیه گروه‌های اول و چهارم تاثیر می‌پذیرند به راحتی می توانند فعالیت‌های خود را به خارج از سیستم رسمی بانکی انتقال دهند.

برنامه بنزینی جلیلی و پزشکیان چیست؟

0
برنامه بنزینی جلیلی و پزشکیان چیست؟

دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری از دور اول رقابت‌ها تا کنون اظهاراتی را در رابطه با رفع ناترازی انرژی و سیاست‌های خود برای قیمت‌گذاری بنزین ارائه کرده‌اند. اما نقشه بنزینی سعید جلیلی و مسعود پزشکیان چیست؟

به گزارش دستاورد صنعت، آینده قیمت بنزین و سیاستی که نامزدهای انتخاباتی در این باره دارند به یکی از پرسش‌های مهم مردم تبدیل شده است. دو نامزد انتخاباتی نیز با پذیرش وجود ناترازی انرژی برنامه‌های خود را در مناظرات و مصاحبه‌ها مطرح می‌کنند.

در این زمینه به نظر می‌رسد که مسعود پزشکیان کاندیدای مورد حمایت اصلاح‌طلبان بیشتر به راهکارهای غیرقیمتی و اصلاح نحوه توزیع تأکید دارد و سعید جلیلی از حالا به راهکارهای قیمتی و البته ایجاد محدودیت برای مصرف‌کنندگان می‌اندیشد.

این موضوعی است که از سخنان این دو نامزد و مسئولان ستاد آن‌ها برمی‌آید؛ اما نکته مشخص این است که هر دو نامزد هنوز برنامه مشخص و دقیقی در این باره ندارند و در اظهارات خود به کلی‌گویی بسنده می‌کنند و از ارائه پاسخی روشن طفره می‌روند.

گویا قرار است آن‌ها هم پس از ورود به ساختمان پاستور بر اساس شرایط روز تصمیمات نهایی خود را اتخاذ کنند.

برنامه بنزینی پزشکیان چیست؟

مهم‌ترین بخش در رابطه با برنامه بنزینی پزشکیان به اظهارات اخیر رئیس ستاد او بازمی‌گردد. در همین زمینه علی عبدالعلی‌زاده اعلام کرد: قیمت بنزین به صورت کارشناسی و با اطلاع و همکاری مردم تعیین می‌شود؛ طوری که آرامش را برای مردم همراه داشته باشد.

این اظهارات را بسیاری از دنبال‌کنندگان اخبار انتخابات ریاست جمهوری به معنای تصمیم قیمتی دولت احتمالی پزشکیان برای بنزین تلقی کردند. 

درنهایت پزشکیان نیز در این باره اظهار کرد اقدامی که منجر به تاثیرگذاری بر زندگی مردم باشد بدون مشورت و مشارکت مردم اتفاق نخواهد افتاد.

او ادامه داد: چنان‌که قرار باشد روزی قیمت بنزین بالا برود باید در مرحله نخست خودروهایی را وارد کرد که سوخت بنزین آن در هر 100 کیلومتر بین سه تا چهار لیتر باشد. زمانی‌که خودرویی با اجبار به مردم فروخته می‌شود و بر فرض در 100 کیلومتر 12 لیتر بنزین مصرف می‌کند، آنگاه نمی‌توان افزایش نرخ بنزین را به مردم تحمیل کرد. 

او با اشاره به یارانه‌های پنهان انرژی خاطرنشان کرد:: نیازمندان و کسانی که خودرویی ندارند، هزینه‌ای پرداخت می‌کنند که دیگران یارانه‌اش را می‌گیرند. در حالی‌ که این بیت‌المال برای همه افراد است. چرا باید ثروتمندان یارانه بنزین را دریافت کنند و آن کسی که در روستاست هیچ پولی دریافت نکند؟

حسین عبده تبریزی، مشاور اقتصادی پزشکیان، نیز در بیانیه‌ای اظهار کرد که در دولت احتمالی پزشکیان قیمت بنزین تغییر نخواهد کرد.

حمیده زرآبادی، سخنگوی ستاد انتخاباتی پزشکیان نیز با تأیید این موضوع به اراده و تلاش دولت احتمالی پزشکیان در جهت کاهش تورم، افزایش ارزش پول ملی و ثابت نگاه‌ داشتن کالاها به ویژه بنزین پرداخت.

با توجه به این اظهارات به نظر می‌رسد راهکار قیمتی در اولویت برنامه‌های پزشکیان نیست و تیم او در وهله اول اصلاح ساختارها، ازجمله کاهش مصرف سوخت خودروها و جلوگیری از هدررفت انرژی را دنبال خواهد کرد. 

همچنین توزیع عادلانه یارانه بنزین که احتمالاً از طریق تخصیص سوخت به کارت ملی افراد باشد، دیگر اولویتی است که از سخنان وی و هم‌قطارانش می‌توان به آن پی برد. 

برنامه بنزینی جلیلی چیست؟

سعید جلیلی دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری که در سال 1398 یکی از موافقان طرح افزایش قیمت بنزین بود پس از تغییر نرخ این محصول اعلام کرده بود که قیمت قبلی بنزین زمینه‌ساز قاچاق در کشور است و با این عمل می‌توان یارانه بنزین را به قشر ضعیف جامعه بخشید.

جلیلی که از سال 1396 پایه‌گذار طرح «وان» بوده اکنون در نظر دارد برای توزیع عادلانه انرژی این طرح را در کشور اجرایی کند.

او معتقد است با پی‌ریزی این طرح هر خانواده یک وان خواهند داشت و این روش هم توزیعی عادلانه است و هم اصلاح الگوی مصرفی را به همراه خود می‌آورد.

جلیلی در برنامه امسال خود نیز مطرح کرد: خانواده ای که سه خودرو دارند درآمدی 12 برابر فردی که هیچ خودرویی ندارد یارانه دریافت می‌کنند، این در حالی است که  44 درصد خانواده‌ها خودرو ندارند و کاملا از این یارانه محروم می‌شوند.

با پی‌ریزی طرح وان، افراد هرچقدر مصرف کمتری داشته باشند، پول بیشتری دریافت می‌کنند و کسی که پول بیشتری دارد بنزین بیشتری خریداری می‌کند. با اجرای این طرح استفاده از خودروی شخصی طبقاتی می‌شود و فردی که پول بیشتری بپردازد تا هر میزان که بخواهد بنزین مصرفی خود را تأمین می‌کند و چنانچه پولی نداشته باشد پس از اتمام وان دیگر قادر به تهیه سوخت نخواهد بود.

اما اینکه این طرح چگونه و با چه پشتوانه‌ای در کشور اجرایی شود و آیا اجرای طرح وان رابطه مستقیمی با افزایش بهای آن دارد موجی از انتقادات را نسبت به این موضوع ایجاد کرده است.

با توجه به جزئیات این طرح و اظهارات جلیلی و هم‌تیمی‌هایش به نظر می‌رسد دولت احتمالی او سیاست قیمتی و سهمیه‌بندی سوخت را در اولویت برنامه‌های خود قرار داده است.

با این حال تا کنون هیچ یک از این دو نامزد برنامه نهایی خود را در این باره اعلام نکرده‌اند و با توجه به حساسیت عمومی نسبت به قیمت بنزین، به نظر می‌رسد فعلاً آن‌ها با رفتاری محتاطانه و گاه پوپولیستی در اندیشه جذب آرا هستند تا اینکه برنامه مشخصی ارائه دهند. 

ایران چهارمین صادرکننده بزرگ نفت اوپک شد

0
رشد 11 درصدی عرضه مایعات نفتی در جهان

جایگاه ایران در اوپک با افزایش تولید و صادرات نفت در دولت سیزدهم ارتقا یافته و جمهوری اسلامی ایران با پشت‌سرگذاشتن نیجریه و کویت، به چهارمین صادرکننده بزرگ نفت اوپک تبدیل شده است.

به گزارش دستاورد صنعت، شرایط سیاسی و بین‌المللی کشور همواره بر تولید و صادرات نفت ایران تأثیر مستقیمی داشته است. درواقع هر زمان که فشارهای تحریم کاهش یافته، ایران این فرصت را داشته تا صادرات نفت خود را افزایش دهد. در مقابل نیز اهرم تحریم هر زمان که پرزورتر وارد عمل شده، تولید و صادرات نفت کشور را محدود کرده است.

بااین‌حال، طرح‌های بزرگ صنعت نفت از همان روزهای نخست آغازبه‌کار فعالیت دولت سیزدهم، با وجود درجریان‌بودن تلاش‌ها برای توسعه مناسبات بین‌المللی برد – برد، معطل خارجی‌ها نماند و نتیجه آن شد که با وجود اعمال ۶۰۰ تحریم‌ تازه علیه صنعت نفت ایران، تولید و صادرات نفت کشور افزایش یافت.

براساس گزارش پایگاه خبری ورتکسا، صادرات نفت و میعانات گازی ایران اکنون از زمان اعمال فشار حداکثری ترامپ علیه ایران (اوت ۲۰۱۸)، به بالاترین حد رسیده است. این پایگاه خبری که اخبار جابه‌جایی نفت و گاز در پهنه جهانی را رصد می‌کند، در این گزارش تأکید کرده است که صادرات نفت و میعانات‌ گازی ایران ۹درصد کل صادرات نفت خام و میعانات گازی اوپک را در بر می‌گیرد.

بنابر این گزارش، ایران در فاصله ماه‌های ژانویه تا مه سال جاری میلادی (دی ۱۴۰۲ تا خرداد ۱۴۰۳) روزانه یک میلیون و ۵۶۰ هزار بشکه نفت صادر کرده که ۲۵۰ هزار بشکه از صادرات کویت و نیجریه بیشتر است و به این ترتیب جایگاه ایران را در رده‌بندی بزرگ‌ترین صادرکنندگان نفت خام اوپک، به مقام چهارم ارتقا می‌دهد.

با این تفاسیر، ایران با وجود تحریم‌های کنونی توانسته است صادرات نفت خام و میعانات‌ گازی خود را در ماه مه (۱۲ اردیبهشت تا ۱۱ خرداد) به روزانه یک‌میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه افزایش دهد که بالاترین حجم صدور نفت خام ایران در پنج سال گذشته است.

افزایش تولید نفت ایران، افزایش تقاضای نفت چین و بزرگ‌ترشدن ناوگان نفتکش‌های ایران از مهم‌ترین عوامل افزایش صادرات نفت ایران بوده‌اند. 

بااین‌حال، برخی افراد در داخل کشور، افزایش صادرات نفت ایران را نه حاصل دیپلماسی موفق دولت سیزدهم، بلکه به‌دلیل شل‌شدن پیچ تحریم‌ها از سوی آمریکا می‌دانند؛ موضوعی که نه‌تنها از سوی وزارت نفت ایران، بلکه توسط رابرت مالی، مسئول وقت میز ایران در وزارت خارجه آمریکا نیز تکذیب شد.

مسئول وقت میز ایران در وزارت خارجه آمریکا در ژانویه ۲۰۲۳ دراین‌باره تأکید کرد: ما هیچ‌کدام از تحریم‌ها به‌ویژه تحریم‌های فروش نفت علیه ایران را کاهش نداده‌ایم.

این ادعای کاهش فشار تحریم‌ها علیه نفت ایران در حالی مطرح می‌شود که جواد اوجی، وزیر نفت، در تازه‌ترین گزارش خود به مجلس شورای اسلامی گفت: با وجود بیش از ۶۰۰ تحریم تازه علیه صادرات نفت و محصولات پتروشیمی، امروز شاهد نوعی جهش در صادرات نفت و وصول مطالبات کشور هستیم.

درواقع با فعال‌شدن دیپلماسی انرژی در دولت سیزدهم، به‌تدریج افزایش تولید و صادرات نفت با تمرکز بر ذخایر نفت خام و میعانات روی آب آغاز شد. تا آنجا که در پایان سال ۱۴۰۰ و درحالی‌که چند ماه از عمر این دولت می‌گذشت، صادرات نفت ایران افزایش ۴۰درصدی را ثبت کرد و این در شرایطی رقم خورد که همچنان تحریم‌ها بر اقتصاد ایران سایه انداخته بود.

سال ۱۴۰۱ نیز گام‌های اساسی برای افزایش صادرات و توسعه بازارهای نفتی ایران برداشته شد. ابتکار ایران در بازسازی پالایشگاه‌های فراسرزمینی و صادرات نفت به این پالایشگاه‌ها از مهم‌ترین مواردی است که می‌توان از آن تا سال‌های طولانی به‌عنوان دستاورد دولت سیزدهم یاد کرد.

افزایش تولید نفت با هدف رسیدن به روزانه ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه، پارسال نیز ادامه داشت و این افزایش تولید و به‌دنبال آن افزایش صادرات، خود را در آمارهای اقتصادی کشور نشان داد. بخش نفت و گاز بالاترین آمار رشد اقتصادی، رشد بهره‌وری و جذب سرمایه‌ خارجی را میان بخش‌های مختلف به خود اختصاص داد تا صنعت نفت، شاگرد اول اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۲ شود.

این موضوع سبب افزایش درآمدهای نفتی هم شده است و طبق تازه‌ترین آمار گمرک، ایران توانسته درآمدهای حاصل از فروش نفت را به بیش از ۳۶ میلیارد دلار در سال برساند.

نامزدها صریح بیان کنند: تحریم‌ها را چگونه رفع می‌کنند؟

0
نامزدها صریح بیان کنند: تحریم‌ها را چگونه رفع می‌کنند؟

دستاورد صنعت / در هفته گذشته وقتی دکتر جواد ظریف در میزگرد تلویزیونی دکتر پزشکیان، نامزد دور چهاردهم انتخابات ریاست جمهوری ظاهر شد و از برجام دفاع کرد، به احتمال خیلی زیاد حدس می‌زد که مدت کوتاهی بعد از این دفاع مورد هجمه و حمله اصولگرایان قرار بگیرد. اتفاقی که هنوز یک ساعت از این میزگرد نگذشته بود، رخ داد. جدا از حواشی این دفاع و حمله، دفاع برجامی ظریف دو سوال مهم را دوباره آشکار و به ذهن متبادر کرد. به عبارتی روی صحنه آورد و آن این است : ۱- سیاست خارجی کشور چگونه پی‌ریزی می‌شود و ۲- رئیس جمهور و وزیر امور خارجه‌اش تا چه اندازه در پی‌ریزی سیاست خارجی نقش دارند‌؟

نگاهی به مصاحبه‌های ظریف چه در دوران وزارتش و چه پس از آن نشان می‌دهد که وزیر امور خارجه در دولت صرفا در حد یک مجری تعریف شده است. یعنی در جاهای دیگری تصمیم‌گیری می‌شود و وزیر امور خارجه فقط نقش پیاده کردن این تصمیم‌ها را به هر شیوه‌ای دارد. آن طور که از این مصاحبه‌ها برمی‌آید نه تنها خود بلکه رئیس جمهوری هم در سیاستگذاری خارجی فقط مسوول پیاده کردن این سیاست‌ها هستند.

بررسی انتخابات روسای جمهور ایران در برهه‌های زمانی گذشته نشان می‌دهد که نوع نگاه و رای مردم در عمل در وعده‌های رئیس جمهوری متبلور بوده است. اگر خاتمی انتخاب شد به خاطر وعده‌های جامعه مدنی و توسعه سیاسی بود. اگر احمدی‌نژاد در دور اول انتخاب شد به خاطر خستگی مردم از وعده‌های عمل‌نشده و انجام‌نشده دولت اصلاحات بود که در کل منفعلانه رای دادند و اگر روحانی انتخاب شد به خاطر وعده‌ رفع تحریم‌هایی بود که در زمان احمدی‌نژاد اعمال شده بود. به همین خاطر می‌توانیم بگوییم که از زمان احمدی‌نژاد به بعد گزینه مهم دیگری که در انتخاب رئیس جمهوری وارد شد، رفع تحریم‌هاست و این رفع تحریم‌ها هم به سیاست خارجی اتخاذ شده بستگی دارد.

در واقع تجربه دولت‌های اول و دوم روحانی نشان می‌دهد که اهمیت سیاست خارجی اگر از سیاست اقتصادی داخلی بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. در واقع اقتصاد ایران پس از تحریم‌هایی که از دوران احمدی‌نژاد به بعد تحمیل شد برخلاف دوره‌های خاتمی و هاشمی، چسبندگی بیشتری به سیاست خارجی پیدا کرده است. عدد ۲۵۰۰ تحریمی که ظریف در میزگرد انتخاباتی صداوسیما از آن رونمایی کرد، عدد کمی نیست. در اصل با نگاهی به ۲۵۰۰ تحریم می‌توان گفت که به نظر می‌آید فقط خیابان‌های شهری و جاده‌های کشوری تحریم نشده‌اند. تحریم‌هایی که بر صنعت هوایی، دریایی و خودرویی اعمال شده است باعث شده نه فقط این صنایع در کنار صنایع دیگر خسارت‌های اقتصادی ببینند؛ بلکه جان و مال ایرانی‌ها هم به خطر افتاده است. شاید سقوط بالگرد رئیس جمهور ابراهیم رئیسی به همراه وزیر امورخارجه و خلبان‌های آن به‌دلیل قدیمی بودن بالگرد و  مشتی از خروارهای این تحریم‌ها باشد.

از این رو صریح‌تر بگوییم نامزدهای ریاست جمهوری باید در کنار وعده‌هایی که می‌دهند یک اصل دیگر را مشخص و  به‌طور صریح اعلام کنند‌: نسبت به سیاست خارجی چه نگاهی دارند؟ و مهم‌تر از آن تا چه اندازه می‌توانند عمل کنند و پاسخگو باشند؟ صرف این نکته که تصمیم‌های مربوط به رفع تحریم با نهادهای دیگر است یا نظام باید در این خصوص نظر بدهد نمی‌تواند نافی مسوولیت رئیس جمهور از این مهم باشد. نگاهی به آمارها و ارقام نشان می‌دهد تحریم‌ها تا چه حد بر رشد اقتصادی و رفاه مردم سایه افکنده است. آمارها و ارقامی که شخص رئیس جمهور و مسوول سیاست خارجی باید در رفع آنها کوشا باشند. این آمارها نشان می‌دهند تحریم‌ها حداقل بر ۴۰‌درصد از صادرات کشور اثرگذار بوده است. همچنین نگاهی به کاهش ارزش پول ملی – که مخرب‌ترین فاکتور اقتصادی هر کشوری می‌تواند باشد و به قول معروف اگر می‌خواهید کشوری را نابود کنید ارزش پول ملی آن را کاهش دهید – حاکی از میزان خسارت تحریم‌ها بر اقتصاد ایران بوده است. کاهش رشد اقتصادی و محدود شدن این رشد از یک طرف و از دست رفتن فرصت‌های اقتصادی از طرف دیگر بیانگر بخش‌های دیگر خسارت‌های تحریمی است.

شرح این موضوع را می‌توان به خوبی در کتاب  «چگونه تحریم‌ها عمل می‌کنند» نوشته اندیشمندان ایرانی نرگس باجغلی، جواد صالحی‌اصفهانی، ولی نصر و علی واعظ دید. بنا بر استدلال‌های این کتاب «تحریم‌ها بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱ باعث شده که اقتصاد ایران ۱۲‌درصد کوچک‌تر شود و درآمد سرانه آن هم ۱۴‌درصد کاهش یابد، فقر ۱۱‌درصد افزایش یافته و متوسط استاندارد زندگی هم ۱۳‌درصد سقوط کرده است. از سوی دیگر قیمت مواد غذایی ۱۸۶‌درصد و هزینه بهداشت ۱۲۵‌درصد رشد کرده، این در حالی است که تحریم باعث شده ایرانی‌ها برای آموزش و سرگرمی – تفریحات به ترتیب ۳۰‌درصد و ۳۲‌درصد کمتر هزینه کنند. در سال ۲۰۱۷ حدود ۴۵‌درصد ایرانی‌ها در طبقه متوسط بودند اما سه سال بعد یعنی سال ۲۰۲۰ این نسبت به ۳۰‌درصد رسید.» اینها فقط گوشه‌ای از خسارت و هزینه تحریم‌ها بر مردم ایران است.  حال مسوولیت رفع تحریم بر دوش شخص رئیس جمهور و وزیر امورخارجه وی است. او باید بگوید برای سیاست خارجی که مهم‌ترین آن رفع تحریم‌هاست چه برنامه‌ای دارد. نمی‌تواند بگوید که در این زمینه صرفا  باید هماهنگ با دستگاه‌ها یا افراد دیگر عمل کند. اگر نمی‌تواند و باید نظرات دستگاه‌ها و دیگران را پیاده کند، به طور رسمی بگوید تا مردم از آن دستگاه‌ها و نفرات پیگیر شوند.

منصور بیطرف

مقالات محبوب