تحریم ها با صنعت پتروشیمی چه کرد؟

0
238

50 سالگی برای یک صنعت می‌تواند آغاز راه باشد اما برای صنعتی که مادرش صد ساله است ، نوپایی صفت چندان مناسبی نیست. صنعت پتروشیمی فرزند خلف صنعت نفت است .

هانیه عسگریان در شوخي‌هاي رايج ايراني وقتي كسي از زندگي مي‌نالد و از سختي‌ها مي‌گويد: پاسخ مي‌شنود صد سال اول سخت است و صد سال دوم زندگي راحتي خواهي داشت . حالا بسيارند آنها كه مصداق اين ضرب‌المثل را در صعت نفت مي‌جويند و آرزو مي‌كنند صد سال دوم براي صنعت نفت در كشوري كه پايه‌هاي اقتصادش در نفت غوطه‌ور است و به جاي آنكه نفت در رگ‌هايش جريان يابد، نفسش را بريده است، صد سالي خوب باشد و پرشكوه . خصوصا آنكه شايد صد سال دوم، صد سال آخر باشد و صد سال سومي در كار نباشد .

هر چه هست همه معتقدند تا نيمه‌هاي اين صد سال دوم هم اقتصاد جهان بر محور نفت استوار است و از آن پس بايد ديد كه منبع تامين انرژي چه خواهد شد . اينجا اما از نفت حرفي نيست، بحث‌ها بر سر پتروشيمي است، فرزند خلف نفت كه قرار است و قرار بود ايران را از خام فروشي دور كند و ارزش افزوده مادر را به اقتصاد ايران تحويل دهد . صنعت پتروشيمي ايران در آستانه 50 سالگي اما هنوز مشكلات فراواني دارد . مشكلاتي كه سبب شده است، اين فرزند 50 ساله چون طفلي نوپا و وابسته به نظر برسد .

امان از تحريم

قبل از آنكه نگاهي به مشكلات ساختاري پتروشيمي در ايران داشته باشيم  بهتر است وضعيت اين روزهاي صنعت پتروشيمي را بررسي كنيم . تعليق بخشي از تحريم ها هنوز جراحت ناشي از آنچه در چهار سال گذشته بر صنعت پتروشيمي رفت را بهبود نداده است . اقتصاد ايران روزهاي بسيار سختي را پشت سر مي‌گذارد و صنعت پولساز دولت اين روزها با كاهش حجم صادرات روبروست و اين كاهش صادرات درآمدهاي ارزي كشور را كاهش داده است . ايران در حالي از اقتصاد بدون نفت سخن مي‌گويد كه نيمي از صادرات غيرنفتي‌اش را محصولات پتروشيمي و ميعانات گازي تشكيل مي‌دهد. اين بدان معناست كه نيمي از صادرات غير نفتي ايران وابسته به نفت است و نيم ديگر متاثر از پول نفت. اين‌ها شكايت‌هاي حكايت‌هاي هميشگي است . صنعت پتروشيمي در آستانه 50 سالگي اما چه حال و هوايي دارد؟

صنعتي دور مانده از رقابت

اگر نفت محور اقتصاد ايران است، صنعت پتروشيمي موتور توسعه اقتصادي مي‌شود . با اين حال در ايران موتور توسعه اقتصادي از بازاري رقابتي برخوردار نيست. طي سال‌هاي اخير تحركاتي براي خصوصي‌سازي پتروشيمي آغاز شده است اما نتيجه چند پاره شدن اين صنعت بود . صنعتي كه حالا يكپارچگي اش را زير سايه خصوصي سازي پر اما و اگر از دست داده است و مديران پتروشيمي خود از پيشروترين منتقدان به اين سياست يا بهتر بگوييم نحوه اجراي اين سياست هستند . شايد از اين روست آنها كه براي سرمايه گذاري از خارج مي آيند تعهد دولتي يا شراكت دولت را خواستارند .

پايين‌دستي بالادست

بايد توجه داشت صنعت پتروشيمي در حالي به ميان‌سالي خود نزديك مي شود كه هنوز در بالادست سير مي‌كند در حالي كه عمده ارزش افزوده در اين صنعت درپايين‌دست حاصل مي شود و نه در توليد محصولات بالا دستي و ميان‌دستي . نگاهي به آمارهاي صادراتي نشان مي‌دهد ايران محصولات بالا دستي را به كشورهاي ديگر مي‌فروشد و بعد كالاهاي ساخته شده از همان محصولات را با قيمتي بسيار بالاتر مي‌خرد. صنايع پتروشيمي ايران در پايين دست توسعه چنداني ندارد و آنچه هست نيز به لحاظ قيمت و كيفيت با نمونه‌هاي خارجي قابل مقايسه نيست .

شايد در 50 سال دوم ضروري باشد، توجهي ويژه به محصولات پايين‌دستي شود تا بلكه ارزش افزوده بيشتري نصيب كشور شود و از سوي ديگر اشتغال پايدار نيز ره‌آورد اين برنامه ريزي باشد. هستند كشورهايي كه از مواد اوليه و خوراك براي پتروشيمي دورند و بايد با قيمت‌هايي بالا نسبت به خريد مواد اوليه اقدام كنند اما در عمل وضعيتي به مراتب بهتر از ايران كه هيچ، بهتر از هر كشور نفت خيزي دارند و محصولات توليدي‌شان در همان كشورهاي نفت خيز نيز بازار بسيار خوبي دارند، تركيه و آلمان جزو اين دسته از كشورها هستند .

طفل 50 ساله

با همه اين‌ها ، پتروشيمي شايد توجيه پذيرترين صنعت ايران باشد . در دسترس بودن منابع نفتي و دسترسي به دريا و بازارهاي جهاني و هزاران دليل ديگر را مي‌توان برشمرد تا دليل اين مدعا باشد كه صنعت پتروشيمي صنعتي است داراي توجيه اقتصادي . مي‌گويند زمان براي خصوصي سازي اين صنعت مناسب نيست خصوصا كه توليد‌كنندگان از نياز مصرف‌كنندگان چندان اطلاعي ندارند . اين بدان معناست كه بالادست و پايين دست هنوز با هم مرتبط نشده‌اند . در سايه اين مشكلات بايد انتظار داشت كه دولت دست‌هاي بزرگش را در دست‌هاي كوچك پتروشيمي بگذارد تا بزرگ شود . زير سايه برنامه اي مدون و مشخص .

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید