خانه بلاگ صفحه 56

آسیا و اقیانوسیه بزرگترین مصرف کنندگان فولاد

0

فولاد یکی از فلزات ارزشمند در دنیا است و این فلز در صنایع مختلف کاربرد زیادی دارد. ایران هم از بزرگترین تولیدکنندگان فولاد در خاورمیانه است و در آمارهای جهانی در مورد تغییرات تولید فولاد در ایران صحبت می‌شود. اتحادیه بین‌المللی آهن و فولاد در سال‌های اخیر گزارشی ماهانه درمورد عملکرد این بازار و میزان تولید در کشورهای مهم و اثرگذار در بازار فولاد ارایه می‌دهد ولی در سال جاری گزارشی متفاوت توسط این اتحادیه ارایه شده است.

طبق این گزارش که برآورد بازار فولاد در سال‌های 2015 و 2016 میلادی نام دارد آمده است: متوسط  مصرف فولاد در دنیا در سال 2015 میلادی نسبت به سال قبل از آن  0.5 درصد رشد خواهد کرد و در سال جاری 1544 میلیون تن فولاد در دنیا مصرف می‌شود. نرخ رشد مصرف فولاد دنیا درسال 2015 میلادی نسبت به سال قبل از آن برابر با 0.6 درصد پیش‌بینی شده است. انتظار می‌رود در سال 2016 میلادی تقاضای جهانی فولاد با 1.4 درصد افزایش نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن  به 1565 میلیون تن برسد.

رییس اتحادیه آهن و فولاد در مصاحبه‌ای در مورد پیش‌بینی‌های این سازمان در مورد بازار فولاد در سال‌های پیش‌رو می‌گوید:”دلیل اینکه انتظار رشد محدودی در بازار فولاد دنیا داریم این است که  نرخ رشد اقتصادی چین کاهش یافته است و این مساله هم روی تولید فولاد در چین در سالهای آتی اثر  می‌گذارد و هم می‌تواند تقاضای فولاد را تحت تاثیر قرار دهد. از طرف دیگر تغییرات زیر ساختی در اقتصادهای صنعتی دنیا هم تاثیر زیادی روی کاهش سرمایه‌گذاری در صنعت فولاد به عنوان یکی از صنایع آلاینده در کشورهای صنعتی داشته است. بنابراین کاهش نرخ رشد تولید فولاد در دنیا در سال‌های پیش‌رو یک سناریوی بسیار محتمل است.

اما با توجه به اینکه انتظار می‌رود نرخ رشد اقتصادی کشورهای صنعتی و توسعه یافته به خصوص کشورهای صنعتی عضو اتحادیه اروپا و آمریکا در سال 2016 میلادی افزایش یابد، رشد تولید فولاد و رشد مصرف آن  درسال 2016 میلادی پیش‌بینی شده است و انتظار می‌رود این روند تا انتهای دهه حاضر میلادی هم ادامه داشته باشد. اتحادیه بین‌المللی آهن و فولاد چهار مساله را روی بازار مهم می‌داند و تحولات ایجاد شده در این چهار حوزه را بسیار اثرگذار قلمداد می‌کند.  عوامل مهم در بازار فولاد دنیا  به قرار زیر هستند:

چین بزرگترین تولیدکننده و مصرف‌کننده فولاد

تقاضای فولاد در کشور چین درسال 2014 میلادی رشد منفی داشته است و این رشد منفی تقاضا در چین برای اولین بار از سال 1995 میلادی تاکنون اتفاق افتاد. دلیل رشد منفی تقاضای فولاد را می‌توان سیاست‌های اجرا شده توسط دولت برای ایجاد تعادل بیشتر در اقتصاد دانست و این سیاست باعث شده تا فعالیت‌های ساختمانی و عمرانی در چین کاهش یابد و سودآوری آن‌ها تقلیل پیدا کند. انتظار می‌رود درسال‌های 2015 و 2016 میلادی هم به ترتیب نرخ رشد تقاضای فولاد در کشور چین منفی 0.5 و منفی 0.6 درصد نسبت به سال قبل از آن باشد و در میان مدت هم رشد محسوس و معناداری در تقاضا  ایجاد نشود.

چین در سال‌های اخیر نیمی از فولاد دنیا را تولید می‌کرد و این حجم بالای تولید سبب شد تا کشور چین به یکی از مهمترین بازیگران بازار فولاد دنیا تبدیل شود. از طرف دیگر چین همیشه در میان مصرف‌کنندگان فولاد هم جایگاه ویژه‌ای داشته است به خصوص بعد از اینکه سیاست‌های این کشور در جهت افزایش نرخ رشد اقتصادی و تسریع روند صنعتی شدن در کشور جریان داشت. اقتصاد چین اقتصادی بسیار بزرگ در میان کشورهای دنیاست و از نظر بزرگی اقتصاد در جایگاه دوم دنیا قرار دارد و سرعت صنعتی شدن آن هم بسیار بالا است به همین دلیل برای تکمیل زیرساخت‌های صنعتی و اجرای پروژه‌های مختلف به حجم بالایی از فولاد نیاز دارد.

قیمت نفت، عاملی اثرگذار روی اقتصاد و صنعت

کاهش سریع قیمت نفت در بازار جهانی باعث شده است تا پیش‌بینی‌ها در مورد رشد اقتصادی دنیا و رشد صنعتی دنیا تحت تاثیر قرار بگیرد. البته تاثیر افت قیمت نفت روی اقتصادهای مختلف دنیا متفاوت است. از یک طرف کاهش قیمت نفت تاثیر منفی روی تقاضای فولاد دنیا داشت زیرا سرمایه‌گذاری روی پروژه‌های بزرگ زیرساختی در کشورهای نفت‌خیز دنیا و حتی دیگر کشورها کم می‌شود که منابع آن با استفاده از منابع مالی حاصل از فروش نفت تامین مالی می‌شد.

از طرف دیگر کاهش قیمت نفت به بخش‌های بازرگانی و تجاری  در کشورهای واردکننده نفت کمک می‌کرد و افق رشد اقتصادی بهتری را برای این کشورها بوجود می‌آورد. با کاهش فشارهای تورمی در دنیا که به دنبال افت بیشتر قیمت نفت و تداوم این وضعیت طی ماه‌های اخیر صورت گرفت، انتظار می‌رود کشورهایی که با نرخ بالای تورم مواجه هستند به تدریج اقدام به اجرای سیاست‌های پولی مناسب برای بازسازی اوضاع اقتصادی کنند. بازسازی اقتصادی این کشورها باعث می‌شود تا سرمایه‌گذاری آن‌ها برای پروژه‌های زیرساختی بیشتر شود و به دنبال آن  نرخ رشد تقاضای فولاد هم ارتقا یابد.

با توجه به اینکه انتظار می‌رود قیمت پایین نفت برای مدت‌ها در اقتصاد باقی بماند، در صورتی که اقتصادهای دنیا به این قیمت نفت عادت کنند و شرایط خود را با آن تطبیق دهند، این باعث می‌شود تا در برخی از کشورهای دنیا تقاضای فولاد در کوتاه مدت کاهش یابد ولی تداوم این وضعیت در میان مدت باعث رشد اقتصادی بیشتر در دنیا و افزایش نیاز به فولاد برای اجرای پروژه‌های زیرساختی و صنعتی می‌شود.

شرایط اقتصادی کشورهای صنعتی 

در سال 2014 میلادی تقاضای فولاد در کشورهای صنعتی دنیا 6.2 درصد رشد کرد که دلیل آن را می‌توان زیرساخت‌های قوی اقتصادی در آمریکا و آغاز تدریجی روند بازسازی اقتصادی این کشور بود. از طرف دیگر بهبود فعالیت‌های صنعتی در اتحادیه اروپا هم عامل مهمی بود که به اقتصاد دنیا کمک کرد تا بتواند رشد را تجربه کند. اما پیش‌بینی می‌شود در سال 2015 میلادی بازار فولاد دنیا در کشورهای صنعتی رشد چندانی نداشته باشد که دلیل این مساله نرخ بالای بیکاری به خصوص در کشورهای اروپایی و ضعف سرمایه‌گذاری در پروژه‌های صنعتی در تمامی کشورهای صنعتی در دنیا است.

پیش‌بینی می‌شود تقاضای فولاد دنیا در سال 2015 میلادی با نرخ 0.2 درصد رشد کند و نرخ رشد تقاضا در سال 2016 میلادی به بالغ بر 1.8 درصد افزایش یابد.

شرایط اقتصادی کشورهای در حال توسعه (به استثنای چین)

در سال 2014 میلادی کشورهای در حال توسعه دنیا به استثنای چین شاهد رسیدن نرخ رشد اقتصادی خود به مرز 2.3 درصد بودند که این نرخ، نرخ رشد بسیار پایینی برای کشورهای در حال توسعه دنیا محسوب می‌شود. دلیل این مساله را می‌توان شرایط اقتصادی برزیل و بازار فولاد در کشور روسیه دانست. انتظار می‌رود در سال 2015 میلادی نرخ رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه دنیا پایین باشد.  اگرچه برخی از کشورهای این منطقه از قبیل هند، اندونزی، ویتنام و مصر می‌توانند رشد بالایی را تجربه کنند. ولی برآیند رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه دنیا در سال 2015 میلادی چندان مثبت و امیدوارکننده  نخواهد بود و این مساله می‌تواند بازار فولاد را هم تحت تاثیر قرار دهد. پیش‌بینی می‌شود تقاضای فولاد در کشورهای در حال توسعه دنیا در سال 2015 میلادی با نرخ 2.4 درصد رشد کند و در سال 2016 میلادی نرخ رشد تقاضا به بالغ بر 4 درصد برسد.

سهم مناطق مختلف در بازار جهانی

طبق گزارش ارایه شده توسط اتحادیه جهانی آهن و فولاد در سال 2015 میلادی 1544 میلیون تن فولاد در دنیا مصرف می‌شود که نسبت به سال قبل از آن با افزایش 0.5 درصدی همراه خواهد بود ولی در سال 2016 میلادی نرخ رشد تقاضای فولاد دنیا به 1.4 درصد می‌رسد که بالاترین نرخ رشد از سال 2010 میلادی خواهد بود. در سال 2016 میلادی 1565میلیون تن فولاد در دنیا تقاضا می‌شود.

بیشترین سهم مصرف فولاد دنیا به کشورهای آسیا و اقیانوسیه اختصاص دارد. این کشورها در سال 2015 میلادی 1021 میلیون تن فولاد مصرف می‌کنند و میزان مصرف آن‌ها در سال 2016 میلادی به 1030 میلیون تن می‌رسد. نرخ رشد مصرف فولاد در سال 2015 میلادی 0.6 درصد و در سال 2016 میلادی برابر با 0.9 درصد خواهد بود.

کشورهای آسیا  واقیانوسیه در سال 2016 میلادی 65.8 درصد از کل مصرف فولاد دنیا را به خود اختصاص خواهند داد. بیست و هشت کشور عضو اتحادیه اروپا در سال 2016 میلادی 9.8 درصد از کل مصرف دنیا را به خود اختصاص خواهند داد. این کشورها در سال 2015 میلادی 150 میلیون تن فولاد مصرف می‌کنند که 2.1 درصد بیشتر از سال قبل از آن خواهد بود و در سال 2016 میلادی 154 میلیون تن فولاد مصرف  می کنند که نسبت به سال قبل تر 2.8 درصد رشد خواهد داشت.

کشورهای NAFTA (کشورهای عضو توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی) در سال 2015 میلادی 143 میلیون تن فولاد مصرف می‌کنند که با کاهش 0.9 درصدی نسبت به سال قبل از آن  همراه است ولی در سال 2016 میلادی رشد 1.3 درصدی مصرف را نسبت به سال قبل از آن تجربه می‌کنند. آن‌ها در سال 2016 میلادی 145 میلیون تن فولاد مصرف  می‌کنند. سهم کشورهای عضو NAFTA از کل تقاضای فولاد دنیا برابر با 9.3 درصد در سال 2016 میلادی خواهد بود.

در سال 2016 میلادی کشورهای خاورمیانه 3.5 درصد از کل مصرف دنیا را به خود اختصاص خواهند داد. میزان مصرف کشورهای خاورمیانه در سال 2015 میلادی برابر با 53 میلیون تن و در سال 2016 میلادی برابر با 56 میلیون تن خواهد بود. کشورهای خاورمیانه در سال 2015 میلادی شاهد افزایش 2.8 درصدی تقاضا و در سال 2.16 شاهد افزایش 4.2 درصدی تقاضا خواهند بود.

کشورهای CIS یا کشورهای مشترک‌المنافع در سال 2015 میلادی 52 میلیون تن و در سال 2016 میلادی 50 میلیون تن فولاد مصرف می‌کنند. میزان مصرف فولاد این کشورها در سال جاری میلادی نسبت به سال قبل از آن  7.3 درصد کمتر خواهد بود و در سال 2016 میلادی هم کاهش 0.3 درصدی تقاضا را تجربه می‌کنند. کشورهای مشترک‌المنافع 3.3 درصد از کل مصرف فولاد دنیا در سال 2016 میلادی را به خود اختصاص خواهند داد.

افریقا در سال 2016 میلادی 2.7 درصد از کل مصرف دنیا را به خود اختصاص خواهند داد و کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی هم 3.1 درصد از کل مصرف دنیا را به خود اختصاص خواهند داد.

کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی در سال 2015 میلادی کاهش3.4 درصدی مصرف فولاد را تجربه می‌کنند ولی در سال 2016 میلادی به مدد سرمایه‌گذاری‌های انجام شده در این حوزه می‌توانند رشد 3.2 درصدی در مصرف فولاد را شاهد باشند.

 

نام منطقه سهم مصرف به کل مصرف سال 2016
آسیا و اقیانوسیه 65.8 درصد
خاورمیانه 3.5 درصد
افریقا 2.7 درصد
آمریکای مرکزی و جنوبی 3.1 درصد
NAFTA 9.3  درصد
CIS 3.3 درصد
اتحادیه اروپا 9.8 درصد
دیگر کشورهای اروپایی 2.5 درصد
مصرف فولاد دنیا در سال 2016 1565 میلیون تن

منعی برای واردات نداریم

0

یکی از دغدغه‌های اصلی تولیدکنندگان داخلی رقابت پنهان آنها با سازندگان خارجی است. در طی سال‌های گذشته سازندگان داخلی با وجود اعمال تحریم‌های غرب و تشدید آنها شرایط سختی را پشت سر گذاردند. اما شاید همین تحریم‌ها عاملی در جهت رشد و ارتقا توانمندی‌های داخلی شد به گونه‌ای که امروز تولیدکنندگان داخلی در زمینه‌های مختلف صنعتی و نفتی در دنیا حرفی برای گفتن دارند.

شاید همین دلیل نیز باعث شد تا دولتمردان برای حمایت از توان داخلی به فکر ایجاد محدودیت‌های برای تامین از خارج افتادند. چندی پیش در بدنه وزارت صنعت معدن تجارت شورای سیاست‌گذاری تجهیزات صنعتی شکل گرفت و به فراخور آن نیز لیستی از تولیدات صنعتی داخلی در سایت این وزارتخانه قرار گرفت که پیمانکاران داخلی را موظف به خرید تجهیزات مورد نیاز خود با پیش شرط داخلی بودن می‌کرد. باتوجه به این که در آینده نزدیک جلسه شورای سیاست‌گذاری تجهیزات صنعتی با حضور وزیر صنعت معدن تجارت برگزار خواهد شد و لیست جدید تولیدکنندگان صنعتی نیز بر روی سایت این وزارتخانه قرار خواهد گرفت با کیومرث فروتنی مدیر دفتر ماشین‌سازی و تجهیزات صنعتی گفتگو کرده‌ایم.

در خصوص شورای تازه تشکیل شده سیاست‌گذاری یک کم توضیح دهید و این که این شورا چرا و با چه هدفی تشکیل شده؟
 این شورا بر اساس ضرورت‌های اقتصاد مقاومتی و با هدف حداکثر استفاده از توان داخلی و به ریاست وزیر صنعت، معدن و تجارت، تشکیل می‌شود.
برای گروه صنعت‌های مختلف که دارای اهمیت هستند شوراهای به این صورت تشکیل می‌شود همچون خوردو، فولاد و حتی لوازم خانگی. که مسلما این صنایع به دلایل مختلف مورد علاقه دست‌اندرکاران و مدیران است و به نظر می‌رسد باید به این صنایع با نگاه ویژه ‌تری نگاه شود. به همین جهت و بنا به اهمیت صنایع ماشین‌سازی و تجهیزات تشکیل این شورا را به وزیر صنعت پیشنهاد دادیم.
صنایع ماشین‌سازی و تجهیزات صنایع کارخانه‌ساز هستند و اگر ما بتوانیم این صنایع –کارخانه‌ها- را رشد بدهیم می‌توانیم شرایط رشد توسعه اقتصادی کشور و البته رشد کارخانه‌ها در کنار ارتقای فناوری و تکنولوژی را فراهم کنیم. در حقیقت صنایع ماشین‌سازی و تجهیزات موجب می‌شوند که یک محصول خاص تولید شود که خود نشان دهنده ایجاد تکنولوژی است.
در عین حال باید به این موضوع هم اشاره کنم که طبق دستور‌العمل جدید هماهنگی بین شرکت‌های پیمانکاری و طراحی هم به دفتر ماشین‌سازی و تجهیزات واگذار شده است به این جهت بخشی از کار این دفتر به شرکت‌های مرتبط می‌شود که ماشین‌آلات خاصی را تولید می‌کنند.
 همان طور که می‌دانید یک کارخانه برای تولید نیازمند هماهنگی برای تجهیزات و ماشین‌آلات خود هستند و شرکت‌های پیمانکاری باید تعهد بدهند که با تجهیزات موجود و یا با خرید آنها بتواند با استفاده از مواد اولیه به محصول نهایی مورد نظر مجری طرح برسد.
به این ترتیب هدف اصلی در این شورا سیاست‌هایی است که به توسعه صنعت منجرخواهد شد.

ظاهرا باید نیم نگاهی هم به موضوع توان داخل داشته باشید؟ 

بله، قانون اصلاح شده استفاده حداکثر از توان داخلی که در سال 76 تصویب شده بود در سال 91  بازنگری شد و این قانون جدید با عنوان قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی در تامین نیازهای کشور تصویب و ابلاغ شده است. طبق این قانون ظرفیت‌های زیادی وجود دارد که برخی از آنها هنوز به طور کامل تجزیه و تحلیل نشده و نظر ما این است که اگر آن قانون درست تدوین و تعبیر شود گام بزرگی در راستای اجرای سیاست‌های مقاومتی داشته‌ایم که مورد تاکید مقام معظم رهبری است.
در این قانون تمامی دستگاه‌های دولتی و خصوصی که از امکانات دولتی استفاده می‌کنند موظف به اجرای این قانون شده‌اند، اما در نهایت وزارت صنعت ومعدن و تجارت موظف است بر نحوه اجرای این قانون نظارت کند تا اگر این قانون درست اجرا نشد اقداماتی انجام دهد. لذا تجزیه و تحلیل این قانون و پیش‌بینی‌های لازم برای این قانون مورد دیگری است که می‌تواند در این شورا مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
از سوی دیگر بسیاری از تجار و بازرگانان تمایل دارند که از فهرست توانمندی‌های ساخت داخل آگاه باشند و با استفاده از تجهیزات ساخت داخل کالاهای مورد نیاز پروژه‌ها را فراهم کنند تا زمینه اشتغال و بهره‌وری از ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری شده کشور فراهم شود.

این شورا مسوول رفع موانع و مشکلات نیز هست؟

بله قطعا، در این شورا یک سری از موانع و مشکلات نیز مطرح می‌شود و تصمیم‌گیری‌های لازم را انجام می‌دهیم. ما فکر می‌کنیم با هم فکری بین بخش خصوصی و دولتی در این شورا زمینه‌ای را فراهم خواهیم کرد که صنعت ماشین‌سازی به هدف نهایی خود که رشد این صنعت است، برسد.
می‌توانیم صنعت ماشین سازی را در رنکینگی قرار بدهیم و بگویم ایران در رتبه چندم از این صنعت در دنیا قرار دارد؟
من رتبه‌بندی خاصی را برای این صنعت در دست ندارم و دسترسی نداشته‌ام ممکن است چنین رنکینگی برخورد نکرده‌ام که بتوانم برترین کشور در بحث ماشین‌آلات صنعتی را نام ببرم یا بگویم ایران در چه جایگاهی  است.

با این شرایط برای ارتقا این صنعت نیازمند  استفاده از توانمندی خارجی‌ها هستیم یا متکی به توان داخل خواهیم بود؟

در این صنعت یکی از گزینه‌های مثبت ما در اختیار داشتن نیروهای توانمند داخلی است که سرمایه اصلی ما محسوب می‌شود. اما این بدان معنا نیست که نیازی به دانش سایر کشورها نداریم و باید در شرایط لازم از علم روز دنیا استفاده  کنیم، اما این را هم باید مد نظر قرار دهید که صنعت ماشین‌سازی به قدری پیشرفته است و دامنه گسترده‌ای دارد که نمی‌توان به این راحتی در مورد آن صحبت کرد. ولی آنچه مسلم است کشورهای اروپایی در این صنعت برتر هستند.

با توجه به این که گفتید در نیروی انسانی متخصص حرفی برای گفتن در جهان داریم آیا امکان صاردات ماشین‌آلات صنعتی ایران مهیاست؟

در حال حاضر، هرچند که اعداد و ارقام زیاد چشم‌گیر نیست اما به سایر کشورهای دنیا ماشین‌آلات و تجهیزات صادر می‌کنیم.

میزان آن چقدر است؟

فکر می‌کنم حدود 400 میلیون دلار در سال است. البته آمارها هنوز تفکیک نشده است و به دنبال تفکیک هر بخش در سهم صادرات هستیم که مقداری به طور مشخص‌تر میزان صاردات هر بخش را بدانیم. در عین حال پروژه‌های مختلفی را هم اعم از خدماتی و اجرایی و تولیدی شرکت‌های ایرانی در خارج از کشور اجرا کرده‌اند که نشان دادند توان برای صادرات در این بخش وجود دارد. که به نظر می‌رسد با رفع تحریم‌ها رشد قابل توجهی خواهیم داشت.

شما می‌گوئید ما توان مهندسی داریم ولی رنکینگ بین‌المللی در اختیار نداریم و در عین حال از حضور شرکت‌های ایرانی در سایر کشورهای منطقه صحبت می‌کنید، کمی این بحث را شفاف‌تر می‌کنید که ایران در چه زمینه‌هایی – چه ماشین‌آلات و تجهیزاتی – توان رقابت با سایر کشورها را دارد ودر چه بخش‌های نیازمند کمک از سایر کشورهاست؟

در رشته ماشین‌آلات و تجهیزات تنوع بسیار زیاد است و به این جهت وقتی در خصوص منطقه خاورمیانه و آسیای میانه  صحبت می‌کنیم  اطلاعات موجود ما از صنایع این کشورها نشان می‌دهد که صنعتگران ما در صنعت ماشین‌سازی در این کشورها از وضعیت مناسبی برخوردار است. ولی این که بخواهیم با اعداد و ارقام موجود بر روی کاغذ در مورد آنها صحبت کنیم چنین آماری نداریم. بررسی‌های میدانی صنعتگران ما نشان می‌دهد که ایران در این کشورها می‌تواند در بخش ماشین‌آلات صنعتی و تجهیزات رقابت کند.
البته در خصوص بخش دوم سوال که در مورد نوع کالاهای دارای رقابت ما صحبت کردید تنوع بسیار زیاد است. مثلا ما در صنعت نیروگاهی، تجهیزات آب و فاضلاب، ماشین آلات معدنی، ماشین‌آلات صنایع غذایی و نوشیدنی و حتی تجهیزات نفتی از قابلیت‌ها و پتانسیل‌های خوبی برخوردار هستیم و در مناقصات بین‌المللی حضور فعالی داریم.

نکته جالب در این میان این است که با وجود تمام قوانین موجود مثل بحث حداکثر استفاده از توان داخل، ممنوعیت استفاده و خرید کالاهایی که مشابه آن در داخل تولید می‌شود و یا حتی مواردی که جنابعالی به عنوان توانمندی ایرانی ذکر کرده‌اید اما هنوز هم تمایل به سمت خرید از خارج از کشور وجود دارد. آیا کیفیت یا قیمت تمام شده، دلیل اصلی خرید از خارج از کشور است؟

ببینید وقتی من می‌گویم در صنعت نیروگاهی قوی هستیم به این معنا نیست که می‌توانیم صفر تا صد یک نیروگاه را بسازیم گو این که توان مهندسی لازم برای ساخت یک نیروگاه از صفر تا صد را داریم ولی در تجهیزات این توانمندی کامل وجود ندارد. به این جهت مجبوریم برخی از کالا و تجهیزات را از خارج از کشور بیاوریم. در عین حال مثلا در تولید توربین گازی و بخار جز شرکت‌های معتبر دنیا هستیم. ولی نیاز به خارج از کشور را نمی‌توانیم رد کنیم.
شاید منظور شما این است که مخاطبان قانون – دستگاه‌های دولتی و بخش  خصوصی که از امکانات دولتی استفاده می‌کنند –  طبق قانون‌های که ذکر کردید باید از این قانون پیروی کنند ولی ممکن است برخی از این افراد که می‌خواهند این قانون را اجرا کنند نتوانند حق مطلب را ادا کنند.
در عین حال باید این کالاهایی که با عبور از این قانون وارد شده است باید بررسی کرد تا مشخص شود چرا چنین کالایی وارد شده و همچنین باید در دستگاه‌ها و بخش‌های مختلف تحقیق شود که بر روند واردات این کالا نظارت داشته‌اند که چرا اجازه واردات چنین کالایی را داده‌اند.
البته در قانون ذکر شده است که در موارد خاص با وجود این که تجهیزات و ماشین‌آلات مربوطه در لیست تولید داخل قرار دارد اما می‌تواند با امضا و دستور بالاترین مقام آن دستگاه کالای مورد نظر بنا به دلایل خاص از خارج از کشور خریداری شود. به طور کلی باید شرایط طی شود. نمی‌توان به واردات برخی از کالاها که توان ساخت آنها در داخل وجود دارد ایرادی گرفت باید حسب مورد علت واردات این کالا بررسی شود.

موارد این چنینی در خصوص دکل‌های نفتی دیده می‌شود. که با وجود اصرار انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت، دکل‌ها به دلایل مختلف همچون  قیمت تمام شده، کیفیت پایین و… از خارج تامین می‌شود یا در خصوص ماشین‌آلات معدنی نیز هنوز بسیاری از اکتشافات منوط به ورود ماشین‌آلات خارجی است.

بله این را در نظر داشته باشید که به طور کلی منعی برای واردات وجود ندارد. در مورد دستگاه‌هایی که مخاطب قانون هستند یک سری محدودیت‌های اعمال می‌شود. اما ببینیم که توان طراحی و مونتاژ یک کالا در داخل وجود دارد یا خیر؟ اجازه بدهید با مثال خودرویی این موضوع را مطرح کنیم. در شروع تولید خودرو را به صورت قطعات منفصله وارد کرده و در داخل مونتاژ می‌کنند و بعد از تست به بازار عرضه می‌کنند و در نهایت مسوولیت این ماشین با شرکتی است که این خودرو را وارد کرده است، باید بپذیریم که این کار نیازمند مهندسی است و بنا به این که شرکت باید در قبال قانون مسئول باشد و خدمات ارائه بدهد پس مهندسی آن در شرکت وجود دارد.
پس به نظر ما طراحی و مهندسی ضرورت اولیه تولید داخل است و اگر در خصوص دکل برخی تولیدکنندگان داخلی ذکر می‌کنند که می‌توانند تولید کنند باید پاسخگوی تمام موارد بعدی نیز باشند و این گونه نیست که با سر هم کردن تجهیزات بگویم تولید داخل انجام شده است، باید در تمام مراحل نصب و راه‌اندازی و پس از آن نیز شرکت مذکور پاسخگوی تمام شرایط و عیوب دکل باشد و بتواند حفاری کند. چرا که کسی که دکل حفاری را می‌خرد ضمانت‌های لازم برای کارکرد این دستگاه را نیز از تولیدکننده طلب خواهد کرد.
 مرحله بعد، هر کسی برای دستگاه‌های پیچیده که توان ساخت داخل وجود ندارد نیز همواره از همین روش استفاده می‌شود و با وارد کردن تجهیزات از خارج از کشور امکان داخلی سازی آن کالا را فراهم می‌کنیم و ممکن است در این میان دو شرکت موازی یکی پیش از دیگری به داخلی سازی آن دستگاه دست پیدا کند.
در برخی موارد نیز ممکن است اختلاف نظرهای داخلی روی دهد. مثلا در خصوص دکل، من به عنوان عضوی از وزارت صنعت اعلام کنم که دو شرکت می‌توانند این دکل را تولید کنند اما شرکتی در وزارت نفت عنوان کند که شرکت‌های مذکور توان و کیفیت لازم را ندارند و در چنین شرایطی با برگزاری جلسات کارشناسی با حضور دو وزارتخانه امکان خرید از خارج یا داخل داده می‌شود. این امر به صورتی است که اجحاف به هیچ کدام وارد نشود. که در این جلسات کیفیت، قیمت، زمان تحویل و… مورد توجه قرار می‌گیرد.
در برخی موارد هم ممکن است ما اجازه واردات محدود به یک شرکت را بدهیم و شرکت مذکور را موظف خواهیم کرد تا بقیه نیاز خود را از توان داخلی تامین کند.

پس می‌توان برگزاری این جلسات را به نوعی مقابله با واردات بی‌کیفیت کالا از کشورهای مثل چین قلمداد کرد؟

قطعا همین طور است.

با این شرایط باز هم می‌خواهم بپرسم شرایط صنعت ماشین‌سازی ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید ؟

صنعت ماشین‌سازی به تفکر انسانی و توان مهندسی وابسته است، ولی در ماشین آلات صنعتی کار مهندسی بسیار پیچیده‌تر است. مسله هماهنگی دستگاه‌ها مطرح است که وابستگی تام و تمامی به وضعیت مهندسی دارد.
شاید یکی از موارد که باید به آن اشاره کرد که به عنوان افت هم می‌توان از آن نام برد این است که منابع داخلی برای اجرای پروژه‌های مهندسی محدود است. اگرچه فاینانس و منابع صندوق توسعه و منابع ارزی وجود دارد اما برخی از مدیران تا به شرایط خاص برخورد می‌کنند سریع به سراغ منابع خارجی می‌روند. حتی برخی اوقات در پروژه‌ای مجبور شده‌ایم به مجری طرح ثابت کنیم که فلان تجهیزات در داخل تولید می‌شود اما باز هم مجری طرح به جهت نبود ریال لازم برای خرید این تجهیزات عنوان کرده است به خاطر استفاده از تامین منابع ارزی مجبور به خرید از خارج است. این یکی از بزرگترین مشکلات است و موجب شده تا مجریان طرح‌ها به سمت منابع داخلی نروند.
در این جا لازم است بگویم تحریم‌ها با همه ضررهایی که به کشور وارد کردند اما به خاطر محدودیت‌های وارداتی موجب شده توان داخلی به روز شود.

یکی از وظایف دفتر شما اعمال تعرفه‌ها گمرکی است 

بله، نرخ تعرفه‌ها 9.5 درصد است و رویکرد وزارت صنعت تامین ماشین‌آلاتی است که در داخل تولید نمی‌شود و طبق قانون گمرکی و شورای انقلاب، اگر ماشین‌آلات واحدهای در داخل تولید نشود بدون پرداخت حقوق ورودی می‌تواند وارد شود. بنابراین رویکرد برای ورود ماشین‌آلاتی که ساخت داخل ندارد همچنان همان رویکرد است تا بتوان با استفاده از این ماشین‌آلات چرخه تولید را چرخاند. البته در برخی موارد که احساس خطر با ثابت ماندن تعرفه و یا نبود تعرفه وجود داشته است تعرفه را تغییر داده‌ایم.

ظاهرا فهرستی از سوی دفتر شما در خصوص توانمندی‌های ساخت داخل نیز تهیه شده است؟

در سال گذشته و بنا به تکلیف ماده 3 قانون حداکثر، فهرستی از توانمندی‌های ساخت داخل تهیه شده و بر روی سایت وزارتخانه قرار گرفته است. براساس قانون، دستگاه‌ها موظفند به این فهرست مراجعه کنند و چنانچه کالایی نام آن در این فهرست وجود دارد خرید خارجی آن کالا ممنوع است مگر در موارد خاص که باید استعلام برای آنها گرفته شود.
در ماده ۳ قانون استفاده حداکثر از توان داخلی در اجرای پروژه‌ها وزارت صنعت، معدن و تجارت موظف شده که هر ۶ ماه یک بار فهرست توانمندی‌های ساخت داخل کالاها را با ظرفیت به روز شده تولید اعلام کند که در حال حاضر این امر در حال اجرا است و اطلاعات لازم جمع‌آوری شده است.
این فهرست به زودی ابلاغ می‌شود تا زمینه انتقال تکنولوژی از طریق قراردادهای همکاری دوجانبه بین سازندگان ایرانی و طرف‌های خارجی در مورد تجهیزات پروژه‌ها فراهم شود.

این لیست شامل کالاهای ممنوعه هم می‌شود؟

 ببینید مصوبه‌ای که هیات دولت سال گذشته اعلام کرد و تکمیل‌کننده مصوبه‌های قبلی بود تنها تاکید موکد برای خرید داخلی بود. این را هم در نظر بگیرید که این قانون شامل همه بخش‌های دولتی و خصوصی و حتی شهرداری‌ها هم می‌شود.
یک واقعیت وجود دارد که مهندسین مشاور در کشور برای به کارگیری محصولات داخلی نقش کلیدی دارند اما متاسفانه ما نتوانسته‌ایم امکانات ساخت داخل را به خوبی معرفی و ارائه کنیم. به تازگی در خواست کرده‌ایم که شرکت‌های مهندسی به سازندگان داخلی در وندورلیست یا فهرست اسامی فروشندگان مورد تائید کارفرمایان به ویژه مجموعه‌های وزارت نیرو و نفت توجه بیشتری داشته باشند تا منجر به استفاده هر چه بیشتر محصولات و خدمات داخلی در پروژه ها و خرید ها شود.

 

روزهای سرنوشت ساز یونان

0

سیاست‌های ریاضتی سال‌های اخیر، اقتصاد یونان را به سقوط کشانده است و بازده اقتصادی آن حدود 25 درصد کاهش یافته است. در اتحادیه اروپا معتقدند یونان از ابتدا عضو منطقه یورو بوده است و باید به عضویت این منطقه باقی بماند ولی در سال‌های اخیر چندین بار در مورد خروج این کشور از منطقه یورو صحبت شده است و این نظریه نه تنها از طرف یونان بلکه از طرف اعضای پر قدرت این اتحادیه یعنی آلمان و فرانسه مطرح شد.

باقی ماندن یونان در اتحادیه اروپا نه تنها از نظر اقتصادی بلکه از نظرسیاسی هم از اهمیت بالایی برخوردار است. یونان سهم حدود 1.5 تا دو درصد درعملکرد اقتصادی منطقه یورو دارد. تصور این که منطقه یورو به عنوان مرفه‌ترین منطقه اقتصادی دنیا از عهده حل مشکل اقتصادی موجود در یونان برنیاید، جالب نیست و در سطح جهانی به اعتبار و اعتماد منطقه یورو خدشه وارد می‌کند.

سیاست‌های ریاضتی سال‌های اخیر، اقتصاد یونان را به سقوط کشانده است و بازده اقتصادی آن حدود 25 درصد کاهش یافته است.
در اتحادیه اروپا معتقدند یونان از ابتدا عضو منطقه یورو بوده است و باید به عضویت این منطقه  باقی بماند ولی در سال‌های اخیر چندین بار در مورد خروج این کشور از منطقه یورو صحبت شده است و این نظریه نه تنها از طرف یونان بلکه از طرف اعضای پر قدرت این اتحادیه یعنی آلمان و فرانسه مطرح شد.
باقی ماندن یونان در اتحادیه اروپا نه تنها از نظر اقتصادی بلکه از نظرسیاسی هم از اهمیت بالایی برخوردار است. یونان سهم حدود 1.5 تا دو درصد درعملکرد اقتصادی منطقه یورو دارد. تصور این که منطقه یورو به عنوان مرفه‌ترین منطقه اقتصادی دنیا از عهده حل مشکل  اقتصادی موجود در یونان برنیاید، جالب نیست و در سطح جهانی به  اعتبار و اعتماد منطقه یورو خدشه وارد می‌کند.

وام‌هایی که باز پرداخت نشد

در سال‌های اخیر نه تنها کشورهای اروپایی بلکه صندوق بین‌المللی پول هم میلیاردها دلار به یونان وام پرداخت کرده ولی الان که زمان بازپرداخت این وام‌ها فرا رسیده است یونان اعلام کرده است که توانایی باز پرداخت وام‌ها را ندارد. از طرف دیگر یونان برای تامین نیازهای جاری همچنان نیازمند دریافت کمک مالی است ولی مساله این جاست که وام‌دهندگان بین‌المللی دیگر حاضر نیستند به یونان وام دیگری پرداخت کنند زیرا پرداخت وام جدید باید با بخشش آن همراه باشد و یونان حداقل تا یک دهه آینده توانایی باز پرداخت بدهی‌هایش را ندارد.
 مطالعات انجام شده نشان می‌دهد سهم بدهی‌های یونان به تولید ناخالص داخلی این کشور اکنون به 180درصد رسیده است که بالاترین سهم بدهی به تولید ناخالص داخلی در دنیا است اگرچه ارزش دلاری آن از تعداد زیادی از کشورهای دنیا کمتر است. بر طبق قوانین اتحادیه اروپا، میزان بدهی‌های عمومی کشورهای عضو اتحادیه اروپا نباید از 60 درصد کل تولید ناخالص داخلی شان بیشتر شود در صورتی که از این سقف فراتر رود باید از سیاست‌های مصوب در اتحادیه برای کاستن از  آن استفاده کرد.

جهانی سازی مالی، ریشه بحران یورو

بحران منطقه یورو ناشی از ترکیبی از عوامل پیچیده است که یکی از مهمترین آنها را می‌توان جهانی سازی مالی دانست. سیاستی که باعث شده است فعالیت‌های اقتصادی و تجاری بین کشورها تسهیل شود ولی از طرف دیگر آسیب‌پذیری اقتصادی کشورهای مختلف را هم بیشتر کرده است.
جهانی سازی مالی سبب شده است تا تاثیر بحران‌های یک کشور بر اقتصاد کشورهای دیگر بیش از پیش افزایش یابد. بحران‌های جهانی از طریق شبکه مالی و اقتصادی بین کشورها منتقل می‌شود و اقتصاد کشورها را در برابر شوک‌های مختلف آسیب‌پذیر می‌کند. شرایط آسان اعتباری طی سال‌های 2002 تا 2008 میلادی انگیزه وام دهی و وام‌گیری را در دنیا بیشتر کرد و بر حجم پول در گردش در اقتصاد دنیا افزود. در همین زمان بود که پروژه‌های بزرگ اقتصادی در کشورهای مختلف اجرا شد اما پرداخت این وام‌ها برای وام‌دهنده ریسک بسیار بالایی داشت و همین مساله بستر لازم برای  ایجاد بحرانی بزرگ در فضای مالی دنیا را فراهم کرد.

ضعف‌های اتحادیه یورو 

 بحران مالی سال 2008 میلادی که ریشه در مشکلات آمریکا داشت و به تدریج در اروپا هم رخنه کرد زمینه را برای برهم خوردن تعادل در فضای تجارت بین‌المللی فراهم کرد. در این زمان حباب در بازار املاک و مستغلات بیشتر شد و همین مساله به مشکلات اقتصادی کشورها دامن زد. اما بعد از اینکه آمریکا با اجرای سیاست‌های اقتصادی از قبیل تغییر نرخ مالیات و کاهش نرخ بهره بانکی تا اندازه زیادی این بحران را کنترل کرد کشورهای اروپایی با رشد بدهی‌های دولتی روبرو شدند. رشد بدهی‌های دولتی اقتصادهای اروپایی را درگیر مسایلی کرد که قبلا با آن مواجه نبودند و شاید همین مشکل بود که ضعف‌های زیرساختی این اتحادیه سیاسی و پولی را نشان داد.
پژوهش‌های انجام شده بعد از این بحران اقتصادی در مورد دلایل و تاثیرات ماندگار آن نشان می‌دهد که بحران جاری در منطقه یورو از سال 2009 شروع شده است. یعنی درست از زمانی که یک دولت جدید در یونان اعلام کرد دولت قبلی با کسری بودجه شدید مواجه بوده است. در این زمان بحران وارد کشورهای ایرلند و پرتغال شد و سپس اقتصاد دو کشور ایتالیا و اسپانیا را درگیر کرد. در این زمان بود که سیستم بانکی اروپا هم درگیر مشکلات اقتصادی شد و در نهایت یک عدم تعادل اساسی در منطقه یورو به وجود آورد. بحران در نظام مالی و اقتصادی اروپا در کنار کم شدن اعتماد سرمایه‌گذاران به فضای اقتصادی و احتیاط در روابط  مالی با این منطقه، به گسترش بحران دامن زد.

مشکل یونان

بعد از روی کار آمدن دولت جدید در سال 2009 میلادی آمارهای جدیدی در مورد میزان کسری بودجه در این کشور ارایه شد. میزان کسری بودجه که در ابتدا معادل 6 تا 8 درصد از تولید ناخالص داخلی بود بلافاصله با آمدن دولت جدید و افشای میزان مشکلات به 12.7 درصد از تولید ناخالص داخلی رسید که البته طبق قانونی در پیمان ماستریخت این رقم نباید بیشتر از 3 درصد از تولید ناخالص داخلی باشد. این تجدید نظر در بالا بردن رقم پیش‌بینی شده برای کسری بودجه تنها به یونان ختم نشد.
آمارها نشان می‌دهد در سال 2009 میلادی سطح بدهی‌های یونان بیش از 400 میلیارد دلار بوده است یعنی این رقم بیشتر از 120 درصد تولید ناخالص این کشور است و 10 درصد آن را بدهی یونان به فرانسه تشکیل می دهد.

واکنش بازار به بحران مالی 

واکنش بازارهای مالی و صنعتی به این بحران بزرگ اقتصادی که بسیاری از آن به عنوان بحران قرن یاد می‌کنند تا حدی کند بود. تا سال 2010 میلادی بازار اوراق قرضه دولتی و بازار سهام در یونان با رشد همراه بود که دلیل این رشد تزریق نقدینگی به این بازارها بود. اما در انتهای سال 2010 میلادی به تدریج اثر بحران روی بازارهای مالی ظاهر شد و تا انتهای سال 2010 میلادی به اوج خود رسید. بالاخره در سال 2011 میلادی دولت یونان به کمک یک وام 110 میلیارد یورویی توسط اتحادیه اروپا و صندوق بین‌المللی پول از این مشکل به طور موقت رها شد ولی این درمانی موقتی برای بازار سهام یونان بود و برای حل دایمی این مشکل باید از سیاست‌هایی استفاده می‌شد که باعث بازسازی زیر ساخت‌های آسیب دیده  اقتصاد این کشور شود.
پس از دو سال ادامه راه با ریاضت مالی و شورش‌هایی که در یونان به پا شد وام دیگری برای این کشور به رقم 130 میلیارد دلار داده شد و این روند استقراض یونان برای تامین نیازهای جاری این کشور ادامه یافت ولی مشکل اقتصادی یونان هنوز حل نشده است.

زمان باز پرداخت

در حال حاضر هم زمان بازپرداخت قسمتی دیگر از بدهی‌های یونان به صندوق بین‌المللی پول است و خالی بودن خزانه دولت یونان مشکل پیش روی این کشور است که می‌تواند بر بار مشکلات آن بی‌افزاید.
سخنگوی دولت یونان اخیرا برای رسیدن به یک توافق پایدار با طلبکاران کشور اصرار دارد. به نتیجه رسیدن مذاکرات بین یونان و طلبکاران می‌تواند راه این کشور را برای دریافت کمک مالی بین‌المللی باز کند. از سوی دیگر اتحادیه اروپا که تمایل ندارد یونان از حوزه پولی یورو خارج شود با این مذاکرات موافق است.
طبق سخنان کاملا صریح وزیر یونان، این کشور توان باز پرداخت بدهی به صندوق بین‌المللی پول را ندارد، مگر آنکه در ماه آینده یک مذاکره موفقیت‌آمیز با طلبکاران داشته باشد و در عین حال اشاره کرد که امکان دارد این مذاکرات در ماه آینده نیز شکست بخورد.
این کشور اکنون اجازه ورود به بازارهای اوراق قرضه جهانی را ندارد و راه برای یونان بسته است. یونان برای پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان دولت و مستمری بگیران و همچنین پرداخت بدهی‌های خود با دشواری‌های زیادی روبروست. این کشور با چشم‌اندازی همراه است که به عنوان کشوری عضو منطقه یورو از جمله 19 کشوری است که به طور بالقوه در خطر بحران است.

نظر مقامات یونان

وزیر دارایی یونان معتقد است یونان برای رسیدن به توافق با وام دهندگان بین‌المللی انعطاف زیادی از خود نشان داده است و اکنون نوبت این نهادهای بین‌المللی است که به سهم خود کوتاه بیایند. یونان در این راه قدم‌های زیادی برداشته و حالا خواهان یک گام  مثبت و اثرگذار از طرف مقابل است.
این کشور پس از 4 ماه مذاکره با شرکای منطقه یورو و صندوق بین‌المللی پول، در پی دریافت وامی است که طی آن با کمک‌های حاضر می‌تواند 7.9 میلیارد دلار از بدهی‌ها را بپردازد تا از ورشکستگی در امان باشد.
چهارمین قسط صندوق بین‌المللی پول که باید در ماه ژوئن پرداخت شود یک میلیارد و 600 میلیون یورو است اما مساله مهم این است که این پول در موعد خود پس داده نخواهد شد یعنی پولی در خزانه کشور یونان وجود ندارد که پس داده شود.
نگرانی‌ها بیشتر از این بابت است که تنها به این مساله به عنوان یک رویداد اعتباری برای کشور نگاه نمی‌شود بلکه سناریوی ورشکستگی در صورت عدم پرداخت بدهی‌ها وجود دارد.
تحلیل‌گران اقتصادی یونان به دنبال یک توافق قوی با وام‌دهندگان هستند به طوری که این کشور حداقل برای مدتی قادر باشد بدون اینکه فشاری از کشورهای دیگر به این کشور تحمیل شود اقدام به اجرای سیاست‌های اقتصادی  کند. این سیاست‌ها می‌تواند برای اصلاح نظام مالی و اقتصادی به این کشور کمک کند و از فشار مشکلات مالی بکاهد ولی اگر فشار مضاعفی از کشورهای خارجی به یونان وارد شود تمرکز بر روی مشکلات داخلی در این کشور غیر ممکن یا بسیار سخت خواهد شد.
مقامات اقتصادی یونان با اشاره به این مطلب که هم اکنون توان بازپرداخت بدهی را ندارند تاکید دارند که هنوز قصد دارند تمام قرض‌های  خود را باز پرداخت کند ولی مساله اصلی زمان است و باید در نظر داشت که هم اکنون این کشور توانایی بازپرداخت را ندارد.

ریاضت بیش از حد

سیاست‌های ریاضتی سال‌های اخیر، اقتصاد یونان را به سقوط کشانده است و بازده اقتصادی آن حدود 25 درصد کاهش یافته است. به گفته اقتصاددانان، کشور یونان نیازمند جذب سرمایه‌های بیشتر است. این کشور باید سرمایه‌های بیشتری جذب کند تا بتواند رشد اقتصادی بیشتری را تجربه کند. دولت یونان تحت فشار اقتصادی زیادی است و دیگر اعضای اتحادیه اروپا خواستار این هستند که یونان از طرح‌های ریاضتی استفاده کند. اما مخالفان این اقدامات می‌گویند این عملکرد کمکی به بهبود کشور نخواهد کرد و تنها باعث فشار بیشتر به مردم می‌شود. آنها بر این باورند که سیاست‌های نادرست اقتصادی دولت این کشور را درعمیق‌ترین رکود در دوران حاضر فرو خواهد برد و حتی می‌تواند تاثیر بحران‌های اخیر را بیشتر کند.

 

یونان در آستانه ورشکستگی است

0
Greece-Euro crisis

یونان باید تا ماه آینده مبلغ 1.6 میلیارد یورو معادل 1.76 میلیارد دلار از بدهی‌های خود را به صندوق بین‌المللی باز پرداخت کند. اما در مورد توانایی یونان در باز پرداخت این مبلغ تردیدهای زیادی وجود دارد. بلومبرگ مصاحبه‌ای با جان گلور اقتصاددان اروپایی انجام داده است که در این مصاحبه وی در مورد شرایط اقتصادی یونان در صورت ناتوانی باز پرداخت بدهی و سناریوهای پیش روی این کشور صحبت کرده است.

جان گلور استاد اقتصاد دانشگاه هیدلبرگ آلمان است و سال‌ها به عنوان یکی از کارشناسان اقتصادی در بانک مرکزی اروپا مشغول به کار بوده است. وی بر این باور است که یونان تنها در صورتی می‌تواند از زیر بار بدهی صندوق بین‌المللی پول رهایی یابد که رسما اعلام ورشکستگی کند.

نوبت بعدی بازپرداخت به صندوق بین‌المللی پول چه زمانی‌است؟
طی نه سال آینده یونان باید 20 میلیارد یورو بدهی خود را به سازمان‌های جهانی و دولت‌های دیگر باز پرداخت کند. برای باز پرداخت این بدهی‌ها چهار دوره در نظر گرفته شده است و اولین دوره آن در ماه آینده میلادی است که در این دوره باید 1.6 میلیارد یورو از بدهی‌های یونان باز پرداخت شود.
اولین قسط باید در روز پنجم ماه ژوئن بازپرداخت شود و مبلغ آن برابر با 308 میلیون یورو است. قسط بعدی باید در تاریخ دوازدهم ژوئن باز پرداخت شود که ارزش آن برابر با 347 میلیون یورو است و دو قسط دیگر این بدهی‌ها در روزهای شانزدهم و نوزدهم همان ماه باید باز پرداخت شود و مبالغ این اقساط به ترتیب 578 میلیون یورو  و 347 میلیون یورو است.
بخش بزرگی از استقراض یونان از صندق بین‌المللی پول از طریق حق برداشت مخصوص یا SDR بوده است و بیان کردن ارزش آن به یورو، بستگی به ارزش یورو در روز باز پرداخت دارد. در واقع نرخ برابری یورو به حق برداشت مخصوص در این زمینه اهمیت زیادی دارد.

چرا باز پرداخت بدهی‌های یونان در ماه ژوئن سال جاری اینقدر مساله ساز شده است؟ اهمیت این ماه نسبت به ماه‌های دیگر چیست و چرا در مورد آن اینقدر صحبت می‌شود؟

یونان دسترسی خود به بازار اوراق قرضه را از دست داده است و هم اکنون وابستگی زیادی به وام‌هایی دارد که از دیگر کشورهای اروپایی دریافت کرده است. البته تامین منابع مالی توسط صندوق بین‌المللی پول هم از اهمیت بالایی برای یونان برخوردار است.
تعهد دولت یونان برای عدم اجرای طرح ریاضتی اقتصادی سبب شده است تا مذاکرات این کشور با دیگر کشورهای اروپایی به بن بست بخورد. این کشورها از یونان خواستند تا با اجرای طرح‌های ریاضت اقتصادی هزینه‌های کشور را تقلیل دهند و از منابع مالی اضافه شده از طریق وام‌های خارجی اعتبارات لازم برای افزایش نرخ رشد اقتصادی و ظرفیت‌های اقتصادی را بدست آورند. اما دولت یونان از اجرای طرح‌های ریاضتی امتناع می‌کند زیرا مقامات بر این باورند اجرای این طرح‌ها ممکن است علاوه بر مشکلات اقتصادی زمینه را برای ایجاد مشکلات اجتماعی هم فراهم کند.

مقامات رسمی یونان در مورد این وضعیت چه می‌گویند؟ آنها در مورد توانایی دولت در باز پرداخت بدهی‌ها چه نظری دارند؟

سخنگوی دولت یونان در روزهای اخیر بارها اعلام کرده است که یونان به تمامی تعهدات بین‌المللی و ملی خود پایبند است و تا آنجا که بتواند بدهی‌های بین‌المللی خود را باز پرداخت می‌کند. البته در انتهای سخنانش تاکید کرد که مشکل کمبود نقدینگی یونان مساله‌ای است که نه تنها مقامات اقتصادی این کشور و اتحادیه اروپا بلکه تمام دنیا از آن مطلع هستند. او از این که آیا یونان می‌تواند بدهی خود را در ماه ژوئن بازپرداخت کند یا خیر امتناع کرد ولی دولت یونان در روزهای اخیر بارها تاکید کرده است که اولویت دولت پرداخت دستمزدها و حقوق بازنشستگی مردم است و تا زمانیکه این بدهی‌های دولت به مردم باز پرداخت نشود به دنبال اجرای تعهدات دیگر نخواهد بود.

آیا یونان توانایی مالی باز پرداخت بدهی‌های خود تا یک ماه آینده  را دارد یا خیر و اگر نتواند باز پرداخت کند آیا فرصت دیگری در اختیار این کشور قرار خواهد گرفت؟

مقامات مختلف دولتی در یونان حتی افرادی که در تصمیم گیری‌های اقتصادی نقشی نداشتند بارها تاکید کردند که یونان توان بازپرداخت بدهی‌های خود را ندارد ولی شماری از افراد آگاه به اوضاع اقتصادی یونان که تمایلی به فاش شدن نام خود ندارند می‌گویند این کشور برای پرداخت بدهی پنجم ژوئن منابع مالی کافی در اختیار دارد و اگر این پرداخت انجام شود آنها یک هفته فرصت دارند تا در مورد نحوه باز پرداخت مابقی بدهی با دیگر کشورها مذاکره کنند.
مقامات دولتی یونان در تلاش هستند تا پیش از اتمام ماه می سال 2015 میلادی با وام دهندگان به توافق برسند و برنامه باز پرداخت وام‌های خود را تغییر دهند. آنها شرایط مالی یونان را بسیار سخت توصیف کرده‌اند و بر این باورند یونان برای وقوع اتفاقات غیر مترقبه در جامعه هیچ منبع مالی مازادی ندارد. از طرف دیگر دولت یونان که در تلاش است تا نرخ مالیات بر درآمد را هم در کشور کاهش دهد؛ با اجرای این طرح شاهد کمتر شدن منابع مالی خود خواهد بود که این مساله می‌تواند اقتصاد این کشور را بحرانی‌تر کند. بحرانی که هر روز فشار بیشتری به اقتصاد وارد می‌کند و کشور را به سمت مشکلات بیشتری هدایت می‌کند.
مهمترین نکته در مورد بدهی‌های صندوق بین‌المللی پول این است که امکان بخشش آن وجود ندارد زیرا این منابعی است که برای کل دنیا اختصاص داده شده است و امکان بخشش آن نیست. حتی مذاکره بیشتر با مقامات صندوق هم تنها باعث می‌شود زمان باز پرداخت به تعویق بیفتد ولی اینکه از دریافت آن صرف نظر شود غیر ممکن است.

اگر یونان نتواند بدهی خود به صندوق بین‌المللی پول را در ماه ژوئن بپردازد چه اتفاقی می‌افتد؟

ناتوانی یونان در باز پرداخت بدهی‌های صندوق در ماه ژوئن می‌تواند این کشور را در دسته کشورهای مقروض و ناتوان از نظر مالی قرار دهد. البته این مساله برای دولت یونان اهمیت چندانی نخواهد داشت ولی آنچه اهمیت دارد این است که وام‌دهندگان به یونان با مشاهده این وضعیت سیاست‌های خود را تغییر می‌دهند. با توجه به اینکه یونان به بازار سرمایه دسترسی ندارد و حجم پس‌اندازها در بانک‌های این کشور بسیار کم است، نظام مالی و بانکی یونان به 80 میلیارد یورویی وابسته هستند که از کمک‌های خارجی دریافت می‌کنند و بدون این کمک مالی حتی توان ادامه فعالیت اقتصادی را هم ندارند. بانک مرکزی اروپا در صورت مشاهده ناتوانی یونان در باز پرداخت بدهی‌ها دسترسی یونانی‌ها به این منبع مالی را محدود می‌کند و این مساله می‌تواند باعث فلج شدن نظام مالی و بانکی یونان و سپس فروپاشی اقتصادی این کشور شود.
البته سناریوی دیگری هم وجود دارد. در این سناریو مقامات اقتصادی اتحادیه اروپا به یونان مهلت کوتاهی می‌دهند تا با طلبکاران خود وارد مذاکره تازه شود و مشکلش را حل کند یا اینکه بانک مرکزی اتحادیه اروپا سیاست کنترل بر بازار سرمایه را اجرا کند ولی به حمایت مشروط خود از اقتصاد یونان  ادامه دهد.

در صورتی که یونان بدهی‌های خود به صندوق بین‌المللی پول را باز پرداخت نکند، صندق بین‌المللی پول چه سیاستی در پیش می‌گیرد؟

بعد از اینکه یونان اولین قسط بدهی‌ها را باز پرداخت نکند، یک ماه طول می‌کشد که هیات اجرایی و مدیریت صندوق در این مورد اطلاع یابند. از آنجا که طبق قوانین امکان بخشش طلب‌های صندوق وجود ندارد یونان موظف است این بدهی را بپردازد مگر اینکه رسما اعلام ورشکستگی کند. انتظار می‌رود با عدم پرداخت بدهی‌ها دولت یونان مجبور شود رسما اعلام ورشکستگی کند و تبعات منفی آن را نیز بپذیرد.

 

بمب ساعتی اقتصاد دنیا منفجر می‌شود

0

از آغاز بحران بازارهای مالی در سال 2008 میلادی تاکنون پارادوکسی در بازارهای مالی کشورهای صنعتی و اقتصادهاي توسعه یافته ایجاد شده است که دلیل آن را می‌توان سیاست‌های پولی نامناسب دانست.

این سیاست‌های اقتصادی که برخی از طرف بانک مرکزی اجرا شد و برخی تحت حمایت دولت‌ها قرار داشت باعث ایجاد حجم بالایی از نقدینگی در اقتصاد شده است. اما حجم بالای نقدینگی خود می‌تواند زمینه‌ساز مشکلات بیشتری برای اقتصاد دنیا باشد.

مطالعات انجام شده توسط موسسه مطالعاتی نوریل روبینی نشان می‌دهد حجم بالای نقدینگی در اقتصاد و بازارهای مالی دنیا سبب شد تا شوک‌های زیادی به اقتصاد دنیا وارد شود. حجم بالای نقدینگی در سطح کلان اقتصاد زمینه را برای افزایش جریان در بازارهای مالی و بازارهای اقتصادی فراهم می‌کند و به دنبال آن زمینه برای تثبیت شرایط اقتصادی کمتر و کمتر می‌شود. اما این سیاست‌های نادرست چیست و چه تاثیری در اقتصاد دارد؟

سیاستهایی که اقتصاد را نابود می‌کند
 اولین و مهمترین سیاستی که می‌تواند زمینه‌ساز شوک اقتصادی شود کاهش نرخ بهره بانکی و رساندن آن به نزدیک صفر درصد در اغلب کشورهای صنعتی و توسعه یافته دنیا است. در برخی از کشورهای صنعتی از قبیل ژاپن و برخی از اقتصادهای اروپایی نرخ بهره حقیقی منفی است و این معضلی بزرگ برای اقتصاد است.
 از طرف دیگر پایه پولی به معنای پول ایجاد شده توسط بانک‌های مرکزی به صورت نقدینگی و ذخایر نقدی بانک‌های تجاری است. البته سطح افزایش پایه پولی در برخی از کشورهای اروپایی 100 درصدی بود ولی در برخی از ایالت‌های آمریکا ارزش پایه پولی بالغ بر 300 درصد نسبت به سال 2008 میلادی یعنی قبل از آغاز بحران مالی در دنیا رشد کرد. این مساله زمانی که کنترل‌های شدید اقتصادی  از بین برود می‌تواند باعث بحران‌هایی جدی در اقتصاد شود.
افزایش بیش از حد پایه پولی در کشورهای صنعتی دنیا خود مانع از افزایش نرخ بهره می‌شود. رویترز در این زمینه نوشت: در شرایطی که حجم پایه پولی و نقدینگی در دنیا با سرعت زیادی افزایش پیدا می‌کند نرخ بهره در کوتاه مدت توان رشد ندارد و اگر روند رشد حجم نقدینگی ادامه یابد در بلند مدت هم نرخ بهره بانکی امکان رشد را از دست می‌دهد.
در این وضعیت افزایش نرخ بهره بانکی شوک‌های بزرگی به بازارهای مالی و اقتصاد وارد می‌کند و فروپاشی زیرساخت‌های اقتصادی را به همراه می‌آورد و همین مساله سبب می‌شود تا دست‌اندرکاران اقتصادی از اجرای این سیاست سر باز زنند یا آن را به صورت بسیار کند انجام دهند. در این موقعیت است که اقتصاد مجبور می‌شود سال‌ها با سیستم بیمارگونه به کارش ادامه دهد. از طرف دیگر نوسانات بازارهای اوراق قرضه و بازار سهام کاهش پیدا می‌کند و قیمت دارایی‌های مختلف از قبیل اوراق قرضه دولتی، مسکن، سهام شرکت‌های خصوصی به یکباره رشد کند. در واقع این رشد نه به دلیل ساختار مثبت اقتصاد بلکه به دلیل افزایش بیمار گونه نقدینگی بوده است.

نگرانی سرمایه‌گذاران در بازار

بررسی بازار سهام دنیا از سال 2008 میلادی  تاکنون نشان می‌دهد که بازار با جهش‌های زیادی مواجه بوده است. جهش‌هایی که بعضا ناگهانی بود. این نوسانات مداوم سبب شد تا  تحلیلگران از عامل نقدینگی کلان اقتصادی با نام یک بمب ساعتی برای اقتصاد یاد کنند. بمبی که بالاخره منفجر می‌شود مگر اینکه راهی برای از بین بردن قدرت آن پیدا شود.
هان توماس یکی از تحلیلگران بازارهای مالی در این مورد می‌گوید: ترکیب نقدینگی در بازار کلان اقتصاد و افزایش درون ریز نقدینگی در بازارهای مالی باعث ایجاد یک بمب ساعتی در اقتصاد می‌شود. این بمب ساعتی که از سال 2008 میلادی در اقتصاد دنیا ایجاد شده است تاکنون چندین نوسان کاهشی شدید را ایجاد کرده است. در این بازه زمانی بارها بازده اوراق قرضه سقوط کرده است و ارزش بازار سهام هم تنزل یافته است. اما با گذشت زمان و تداوم نرخ بهره صفر درصدی در اقتصاد دنیا، بانک‌های مرکزی به این روند بیمارگونه دامن زدند.
بانک‌های مرکزی از طریق ایجاد نقدینگی  تلاش می‌کنند تا نوسان‌های کوتاه مدت در بازارهای مالی را کنترل کنند ولی این سیاست باعث ایجاد حباب قیمتی در بازار اوراق قرضه دولتی، بازار سهام و بازار دارایی‌ها  می‌شود. در نتیجه شمار بیشتری از سرمایه‌گذاران به دلیل ناآگاهی در مورد شرایط بازار اقدام به سرمایه‌گذاری در بازارهایی می‌کنند که در همان زمان با حباب قیمت مواجه است و این مساله خطر فروپاشی ناگهانی و شدید را در اقتصاد ایجاد می‌کند. فروپاشی بزرگی که می‌تواند خطرات اقتصادی زیادی را برای اقتصاد به همراه داشته باشد.

سیاستی با اثرات متناقض

بنابراین سیاست‌های اقتصادی که مقامات اقتصادی برای بازگرداندن ثبات به اقتصاد کشور تدوین و اجرا می‌کنند می‌تواند اثرات معکوسی روی اقتصاد دنیا داشته باشد. به تعبیر بهتر، افزایش نقدینگی در فضای کلان اقتصادی باعث می‌شود تا زمینه برای ایجاد حباب اقتصادی در کشور فراهم شود اما افزایش نقدینگی در بازارهای مالی باعث می‌شود تا زمینه برای فروپاشی اقتصادی و شکننده شدن زیرساخت‌های مالی فراهم آید.
 این مساله اقتصاد را با معضلات بزرگی روبروکرده است و نمی‌تواند مشکلات اقتصادی دنیا را برطرف کند. بنابراین برای مقابله با این تناقض‌ها و مشکلات اقتصادی که در نتیجه سیاست‌های نادرست ایجاد می‌شود باید به فکر اصلاحات زیرساختی در اقتصاد بود.

 

 

بازار نفت جهان در انتظار توافق هسته ای با ایران

0

در سال‌های اخیر ایران مذاکراتی را با کشورهای موسوم به گروه 5+1 آغاز کرده است. این مذاکرات برای حل شدن مساله هسته‌ای ایران و برداشته شدن تحریم‌های اقتصادی است. در صورت به نتیجه رسیدن این مذاکرات و باز شدن فضای اقتصادی ایران برای ورود شرکت‌های خارجی، فرصت رشد اقتصادی زیادی برای ایران بوجود می‌آید و ایران می‌تواند میزان صادرات خود را افزایش دهد.

از طرفی رشد صادرات ایران به معنای خارج شدن بخشی از بازار از دست کشورهایی است که هم اکنون سهم زیادی از بازار نفت دنیا را در اختیار دارند و به همین دلیل کارشکنی‌های زیادی در این مسیر انجام می‌شود. کارشکنی‌هایی که می‌تواند آسیب زیادی به مسیر مذاکرات وارد کند و حتی مسیر را تغییر دهد. به هر حال طبق شواهد هم اکنون مذاکرات در مسیر مثبتی در جریان است و احتمال به نتیجه رسیدن آن بسیار زیاد است. اما نتیجه بخش بودن این مذاکرات هسته‌ای چه تاثیری روی بازار نفت دنیا خواهد داشت؟ آیا قیمت نفت در بازار جهانی تحت تاثیر این تحول سیاسی قرار می‌گیرد یا توافق تاریخی هسته ای ایران با کشورهای گروه 5+1 تاثیر معناداری روی قیمت نفت در بازار جهانی ندارد؟

برآورد آژانس بین‌المللی انرژی
طبق برآورد آژانس بین‌المللی انرژی، توافق هسته‌ای ایران و گروه 5+1 نه تنها تاثیر معنا داری روی قیمت نفت در بازار جهانی دارد بلکه می‌تواند روی اقتصاد دنیا هم اثرگذار باشد. این تحول تاریخی اقتصاد ایران و اقتصاد جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و تاثیر آن روی بازار نفت به دلیل برداشته شدن فشارها بر روی ایران است.
مطالعات نشان می‌دهد بازار نفت دنیا هم اکنون با مازاد عرضه مواجه  است که این مسئله در قیمت کنونی نفت در بازار جهانی قابل مشاهده است. طی دوازده ماه اخیر قیمت نفت برنت برای معامله دربازارهای آتی 45 درصد کاهش یافته است. دلیل افت قیمت نفت در بازار آتی را می‌توان کاهش نرخ رشد تقاضا برای فرآورده‌های نفتی در سال‌های اخیر دانست که عامل اصلی آن رکود اقتصادی دنیا در سال های 2008 و 2009 میلادی بوده است. البته رشد عرضه نفت توسط کشورهای غیر اوپکی به خصوص امریکا و کانادا هم سبب شد تا عرضه نفت هم افزایش یابد و به دنبال آن بازار شرایط تازه‌ای را تجربه کند. در این شرایط قیمت نفت روند نزولی خود را آغاز کرد و این روند در ماه‌های اخیر تشدید شد.
به هر حال بعد از اینکه فشارهای غرب روی ایران اندکی کاهش یافت و مذاکرات در مسیر امیدوارکننده قرار گرفت، تولید و صادرات نفت ایران بیشتر شد. طبق گزارش بریتیش پترولیوم تولید نفت ایران در سال 2014 میلادی به 1.6 میلیون بشکه در روز رسید که15.9 درصد بیشتر از مدت مشابه سال قبل بوده است.
در  این سال تقاضای جهانی نفت 0.7 میلیون بشکه در روز رشد کرد. اگرچه کاهش قیمت نفت باعث شد تا کاهش زیادی در فعالیت‌های اکتشافی در امریکا و  دیگر کشورهای دنیا انجام شود ولی انتظار می‌ورد در سال جاری میلادی تولید نفت خام در دنیا 0.6  میلیون بشکه در سال جاری افزایش یابد.
 اما در این میان جنگ برای تصاحب سهم بیشتر از بازار نفت همچنان ادامه داشت و کشورهای عضو اوپک به خصوص عربستان سعودی تلاش کردند تا با افزایش عرضه نفت به بازار زمینه را برای حفظ سهم خود فراهم کنند و حتی سهمشان را در بازار نفتی دنیا افزایش دهند.
 به هر حال در شرایطی که عرضه نفت  بیشتر از تقاضای آن است و جنگ برای حفظ سهم بازار مانع از این می‌شود که کشورهای اوپکی اقدام به کاهش تولید کنند. از طرف دیگر تقاضای نفت هم با سرعت اندکی رشد می‌کند و در این وضعیت نمی‌توان انتظار داشت قیمت نفت در بازار جهانی در آینده نزدیک افزایش یابد. به همین دلیل است که تحلیلگران اقتصادی متوسط قیمت نفت در بازار جهانی را طی 10 سال آینده کمتر از80 دلار ارزیابی کرده‌اند و پیش‌بینی این است که به این زودی‌ها نمی‌توان شاهد رسیدن قیمت نفت به مرز 100 دلار بود.

توافق با ایران یعنی افزایش عرضه

با به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 5+1، تحریم‌های نفتی ایران برداشته می‌شود و این کشور می‌تواند حجم بالاتری از نفت را وارد بازار جهانی کند. افزایش عرضه نفت در بازار جهانی می‌تواند باعث بیشتر شدن شکاف بین عرضه و تقاضای نفت شود و این مسئله می‌تواند فشار کاهشی بیشتری روی قیمت نفت وارد کند.
انتظار می‌رود بعد از برداشته شدن تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، این کشور بتواند 30 میلیون بشکه نفت را وارد بازار نفت دنیا کند و ورود این حجم نفت به بازار تاثیر ناگهانی بر قیمت خواهد داشت. البته تاثیر ورود این حجم نفت به بازار جهانی موقتی خواهد بود زیرا 30 میلیون بشکه نفت تنها معادل یک سوم از کل نفت تقاضا شده در بازار است. اما افزایش توان صادراتی ایران بدون شک باعث کاهش قیمت نفت در بازار جهانی می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد در صورتی که تحریم‌های نفتی به طور کامل برداشته شود ایران می‌تواند صادرات نفت خود را یک میلیون بشکه در روز بیشتر کند و این تغییر ظرف یک سال آینده اتفاق خواهد افتاد.
 آژانس بین‌المللی انرژی نوشت: از آنجا که ایران  وارد بازاری می‌شود که هم اکنون هم با مسئله مازاد عرضه مواجه است و بازیگران بزرگ بازار نفت یعنی عربستان سعودی و امریکا برای تصاحب سهم بیشتر با هم رقابت تنگاتنگی دارند، بدون شک مقاومت‌های زیادی برای مقابله با ورود ایران به بازار وجود خواهد داشت و ورود ایران هم می‌تواند فشار منفی زیادی به قیمت نفت وارد کند.
بنابراین در خوش‌بینانه‌ترین حالت به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته‌ای سبب می‌شود تا قیمت نفت در بازار جهانی در سال 2015 میلادی روند نزولی به خود بگیرد و متوسط قیمت هر بشکه در سال جاری به 63 دلار برسد و در سال 2016 میلادی هم متوسط قیمت نفت در بازار جهانی به 65 دلار برسد.  متوسط قیمت هر بشکه  نفت در بازار جهانی در سال 2021 میلادی به 93 دلار خواهد رسید.

 

رشد اقتصادی مثبت شده اما از رکود خارج نشده ایم

0

مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی تحلیلی از وضعیت اقتصاد کلان کشور در سال گذشته ارائه داده و با بررسی وضعیت نرخ رشد اقتصادی، تورم و نرخ ارز نشان داده است که کشور در سال گذشته با چه مشکلاتی مواجه بوده است.

در این گزارش با جزئیات توضیح داده شده که کشور با مشکلات اقتصادی نظیر بی‌ثباتی اقتصاد کلان، نرخ تورم بالاتر از میانگین بلند مدت، تامین کسری بودجه دولت در نتیجه کاهش صادرات نفت و محدودیت‌های تجاری ناشی از تحریم‌ها مواجه بوده است. تلاش تیم اقتصادی دولت کنترل نقدینگی از کانال کنترل پایه پولی، انضباط مالی دولت و ثبات بازار ارز بوده است و برنامه دولت برای خروج از رکود هم بر “حفظ ثبات اقتصادی، اولویت دادن به تأمین مالی کوتاه مدت از طریق افزایش سهم تسهیلات سرمایه در گردش از کل تسهیلات، کاهش فشار تحریم‌ها، افزایش سرمایه بانک‌ها و تسویه بدهی‌های دولت به بخش‌های غیردولتی ” متمرکز بوده است. در عین حال مهمترین هدف دولت برای حفظ ثبات اقتصاد کلان نیز” کنترل هدفمند بازار ارز و تعدیل آن به نسبت تورم، پرهیز از وارد کردن شوک‌های بزرگ به اقتصاد و اجرای سیاست‌های تعدیل قیمتی با شیب کم بوده است.”

با آنکه آمار مقدماتی بانک مرکزی رشد اقتصادی سه درصدی را برای سال گذشته اعلام کرده است اما مرکز پژوهشها می‌گوید که رشد اقتصادی در سال گذشته حدود دو درصد است.

مرکز پژوهشها مثبت شدن رشد اقتصادی و کاهش نرخ تورم را مهمترین دستاورد اقتصادی دولت می‌داند اما با مقایسه وضعیت اقتصادی در دوره‌های گذشته نتیجه گرفته است که هنوز به طور کامل از رکود خارج نشده‌ایم.

مشکلات اقتصادی

در این تحلیل اقتصادی تاکید شده که در سال 1393 اقتصاد کشور “با مسائل مختلفی” روبرو بوده است و از  “لزوم خروج از رکود، حفظ ثبات اقتصاد کلان و کاهش نرخ تورم در کنار تأمین مالی مخارج دولت و مواجهه با تحریم‌های تجاری” به عنوان مهمترین مسائل و دغدغه‌های فوری اقتصاد ایران نام برده است.

در این گزارش تاکید شده که علاوه بر این، باید برای برخی مشکلات مهم اقتصادی نظیر اشتغالزایی محدود، بهره‌وری پایین، بحران آب ومحیط زیست و فساد چاره‌جویی شود که بیشتر جنبه بلندمدت دارند.

اقتصاد ایران در سال‌های 1391 و 1392 با رشد منفی اقتصادی و رکود مواجه بوده است که در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس از مثبت شدن رشد اقتصاد و ثبات نسبی در اقتصاد کلان و تداوم کاهش تورم به عنوان مهمترین دستاوردهای اقتصادی کشور نام می‌برد ولی کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس در باره خروج از رکود با احتیاط سخن می‌گویند.

بنابر نظر این کارشناسان “ترکیب رشد بخش‌های مختلف اقتصادی به گونه‌ای است که قضاوت قطعی در رابطه با خروج از رکود را دشوار می‌سازد.” چون وضعیت رکود در بخش صنعت به جز در کالاهایی نظیر محصولات پتروشیمی و وسایل نقلیه در سال گذشته ادامه پیدا کرده است.

رسیدن نرخ تورم به پائین پانزده درصد در واقع رسیدن به همان نرخ بلندت مدت و ساختاری اقتصاد ایران است و کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس تاکید دارند که برای کاهش بیشتر نرخ تورم لازم است تا دولت انضباط مالی و مجلس نیز تغییراتی در “رویکردهای” خود در پیش گیرد.

برای کاستن از نرخ تورم و رشد اقتصادی پیشنهاد شده که سیاست‌های مناسب با اشتغال، بهره‌وری، آب، محیط زیست و فساد” در کشور تدوین و اجرا شود.

در این گزارش تاکید شده که درحال حاضر حدود 2 میلیون 252 هزار بیکار در اقتصاد ایران وجود دارند که با در نظر گرفتن اشتغال ناقص، در مجموع حدود 4 میلیون و 322 هزار نفر جویای کار در اقتصاد ایران وجود دارند و تا شش سال دیگر تعداد بیکاران به4 میلیون و 522 هزار نفر خواهد رسید.

بررسی مرکز پژوهشهای مجلس نشان می‌دهد که در 42 سال گذشته عمده رشد اقتصادی از محل افزایش سرمایه حاصل شده است و تنها 5 درصد از مجموع رشد اقتصادی ایران از محل افزایش بهره‌وری بوده است. این گزارش تاکید دارد که در دوره‌های مختلف، رشد اقتصادی از محل افزایش بهره‌وری منفی بوده است.

در بخش سرمایه انسانی نیز وضعیت بهتر از این نبوده است به گونه‌ای که به عنوان مثال، براساس آخرین آمار صندوق بین‌المللی پول سالیانه حدود 182 هزار ایرانی تحصیلکرده به امید زندگی و موقعیت شغلی بهتر از کشور خارج می‌شوند. این سازمان بین‌المللی، خروج رقم 182 هزار تحصیلکرده را معادل خروج سالیانه 52 میلیارد دلار سرمایه از کشور ایران دانسته است.

مشکلی دیگری که اقتصاد ایران با آن رو به روست بحران آب و محیط زیست است و بعد از خشکسالی‌های اخیر این بحران جدی‌تر شده است. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان می‌دهد که در سال 1381 حدود 48 درصد از تولید ناخالص داخلی به شکل برداشت  (استفاده فراتر از میزان جایگزینی از طبیعت(و فروسایی)هزینه‌های زوال کیفی محیط زیست) بوده است. بنابر پیش‌بینی‌ها “خشکسالی در ایران در چند دهه آتی، با رشد نگران‌کننده‌ای افزایش خواهد یافت.

مشکل دیگری که اقتصاد ایران با آن رو به روست موضوع فساد است و به نظر مرکز وابسته به مجلس” فساد علاوه بر ایجاد تزلزل در پایه‌های سرمایه اجتماعی به مهمترین عامل برای خلع سلاح سیاستی سیاستگذاران اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است به نحوی که عمده سیاست‌های اقتصادی موجه برای رفع مسائل اساسی کوتاه‌مدت و بلندمدت کشور به دلیل وجود این پدیده عملاً از کارآیی و اثربخشی لازم برخوردار نبوده و بعضاً به ضد هدف اصلی خود تبدیل می‌شوند.”

قیمت نفت

قیمت نفت از خرداد تا اسفند سال گذشته 62 درصد کاهش پیدا کرد و از حدود 122 دلار به 44 دلار در هر بشکه رسید. از آنجا که اقتصاد کشور به نفت وابسته است کاهش قیمت روند رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده است.

از نظر کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس تولید نفت شیل آمریکا عمده‌ترین علت کاهش قیمت نفت بوده است که از هشت درصد در سال 2008 به 40 درصد در سال 2014 رسید و نیاز این کشور به نفت وارداتی را حدود 60 درصد کاهش داد.

علت دیگر کاهش قیمت نفت، کاهش رشد اقتصادی چین به 7.2 درصد در سه ماه پایان سال گذشته میلادی بود که نیاز آن کشور به واردات را کم کرد. برخی معتقدند که کشور عربستان که عمده‌ترین تولیدکننده نفت جهان است اگر کمی از تولید خود را کم می‌کرد، قیمت نفت تا این حد کاهش پیدا نمی‌کرد اما گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نقش عربستان را در “سقوط قیمتی اخیر ناچیز و در قیاس با تأثیر تکنولوژی برتر شیل نفتی ایالات متحده بسیار کم اهمیت ” توصیف می‌کند.

اقتصاد داخلی

در سال‌های 1391 و 1392 اقتصاد کشور به “سبب مشکلات ساختار موجود، سیاستگذاری‌های نادرست و اعمال تحریم‌های غرب وارد رکودی بی‌سابقه شد و در این دو سال نرخ‌های رشد منفی را تجربه کرد.

شواهد نشان می‌دهد که دولت با “اولویت دادن به تأمین مالی کوتاه مدت از طریق افزایش سهم تسهیلات سرمایه در گردش از کل تسهیلات،” توانسته وضعیت باثبات‌تری برای اقتصاد کشور فراهم کند. علاوه بر این “کاهش فشار تحریم‌ها، افزایش سرمایه بانک‌ها و تسویه بدهی‌های دولت به بخش‌های غیردولتی ” نیز کمک کرده تا این وضعیت کمابیش پایدار بماند.

مرکز پژوهشهای مجلس برخلاف گزارش نه ماهه اول بانک مرکزی در سال گذشته که رشد اقتصادی کشور را رشد 3.6 درصدی را اعلام کرده مرکز پژوهشهای مجلس این پیش‌بینی را دچار “بیش برآوردی” می‌داند و با در نظر گرفتن وضعیت نه چندان مطلوب شاخص‌های اقتصادی در بخش‌های کشاورزی، آب، صنعت ساختمان و نفت تاکید دارد که رشد اقتصادی کشور در سال گذشته 2 درصد بوده است.

درباره خروج از رکود دو ساله نیز گزارش مرکز پژوهشها ضمن مقایسه وضعیت اقتصادی کشور در بخش‌های مختلف با مقایسه آمار و ارقام می‌گوید که در بخش صنعت “سیگنال‌های چندان مثبتی در رابطه با خروج از رکود دیده نمی‌شود.”

به نظر کارشناسان این مرکز “به سختی می‌توان مثبت شدن رشد اقتصادی در سال 1393 را به عنوان خروجی پایدار از رکود و برگشت اقتصاد به دامنه رشد اقتصادی مثبت در نظر گرفت و با فرض ادامه وضعیت موجود حتی برای سال 1394 نیز وضعیت چندان بهتری متصور  شد.”

سرمایه‌گذاری به عنوان یکی از شاخص‌های اصلی تاثیرگذاری بر روند رشد اقتصادی است و از نظر مرکز پژوهشهای مجلس، چون روند سرمایه‌گذاری در بخش ساختمان در سال‌های 1391 و 1392 منفی بوده است و با توجه به استهلاک بالای تجهیزات به نظر “می‌رسد حداقل در کوتاه مدت برای رسیدن به رشد اقتصادی بالا، نقش سرمایه‌گذاری بسیار پررنگ خواهد بود ضمن این که رشد تشکیل سرمایه خود نیز معلول عوامل مهمی از جمله امنیت، ثبات اقتصادی، شفافیت، محیط کسب و کار می‌باشد.”

به غیر از این موضوع، بیکاری همچنان یکی از مشکلات کشور در سال‌های آینده است. مرکز پژوهشهای مجلس تعداد بیکاران در کنار اشتغال ناقص در سال گذشته را چهار میلیون و 300 هزار نفر می‌داند و معتقد است که با در نظر گرفتن رشد اقتصادی سالانه سه درصد تا شش سال دیگر یعنی سال 1400 به خصوص بیکاری افراد تحصیلکرد افزایش چشمگیری داشته باشد.

علاوه بر این، نرخ مشارکت اقتصادی در ایران بسیار پایین است چنانکه در پائیز سال گذشته نرخ مشارکت اقتصادی در کشور 37.3 درصد بوده است. این رقم به معنی آن است که 62.7 درصد جمعیت فعال کشور حاضر نیستند کار کنند.

از نظر مرکز پژوهشهای کشور، این “معضلی” برای کشور است و “چنانچه نرخ مشارکت جمعیت فعال کشور افزایش یافته و تمهیداتی برای ایجاد اشتغال وجود نداشته باشد آنگاه جمعیت بیکار و نرخ بیکاری شدیدا افزایش می‌یابد.”

 

سال / متغیر کل

(نرخ مشارکت برابر با 373/0 درصد)

جوانان تحصیلکردگان عالی
جمعیت بیکار (میلیون نفر) نرخ بیکاری (درصد) جمیت بیکار (هزار نفر) نرخ بیکاری (درصد) جمعیت بیکار (میلیون نفر) نرخ بیکاری (درصد)
پائیز 1393 25/2 5/10 6/760 7/25
1400 48/4 17 8/373 11 7/3 4/42

 تورم

در دو سال اخیر بعد از رسیدن نرخ تورم به بالای 40 درصد اکنون نرخ تورم به کمتر از 15 درصد کاهش پیدا کرده است.

کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس دلایل تورم را “بیشتر ناشی از شوک‌های وارد شده به اقتصاد ناشی از اجرای فاز اول هدفمندی یارانه‌ها و اعمال تحریم‌ها ” عنوان کرده و تاکید دارند که “تورم در این سال‌ها بیشتر تحت تأثیر عوامل موقتی و زودگذر قرار گرفته و به بیان اقتصادی جزء موقتی (پوسته) تورم تحت تأثیر قرار گرفته است و در نتیجه با تخلیه شدن آثار این شوک‌ها در تورم به طور طبیعی روند آن رو به کاهش نهاده است.

به نظر این کارشناسان، “عوامل اصلی و بنیادی ایجادکننده تورم بلندمدت در کشور مثل رشد نقدینگی، عدم انضباط مالی دولت‌ها و مشکلات ساختاری اقتصاد ایران همچنان پابرجاست.” پیشنهاد هم این است که دولت و مجلس با سازوکارهای بودجه‌ای و برنامه‌ریزی دقیق و درازمدت برای حل این مشکل اقدام کنند.

به نظر کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس، تداوم “کاهش قیمت نفت و وقوع تلاطماتی در بازار ارز ایران، ممکن است به عنوان منبع جدید شوک‌های اقتصادی وضعیت تورم را تحت تاثیر قرار دهند.”

بازار ارز

نرخ ارز در سال‌های اخیر دستخوش تغییرات زیادی بوده است و بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی نوسانات ارزی “تا حد زیاد کاهش یافت.”  مقایسه مرکز پژوهشها نشان می‌دهد که سیاست دولت “در جهت تعدیل نرخ ارز متناسب با تورم” بوده است. نتایج مطالعه مرکز پژوهشهای مجلس نشان می‌دهد مهمترین متغییرهای تعیین‌کننده نرخ ارز تعادلی اقتصاد ایران، خالص دارایی‌های خارجی بانک مرکزی، مخارج دولت، بهره‌وری و مازاد تراز تجاری” است.

به گونه‌ای که “کاهش مخارج دولت و افزایش خالص دارایی‌های بانک مرکزی، بهره‌وری و مازاد در تراز تجاری سبب کاهش نرخ ارز تعادلی می‌شوند. مهمترین شوک‌های وارد شده به اقتصاد که بر نرخ ارز اثرگذار بوده‌اند” اجرای مراحل اول و دوم هدفمندی یارانه‌ها، و  تحریم‌های غرب” علیه ایران بوده‌اند.

کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس معقتدند که چون دولت عرضه‌کننده عمده ارز در بازار است و از آنجا که به دلیل کاهش درآمدهای ارزی دولت در پی تحریم‌ها، درآمدهای دولت تحت فشار قرار گرفته است،

“به نظر می‌رسد دولت برای تأمین ریالی بودجه خود، چندان بی‌میل نبوده است که نرخ ارز در بازار افزایش یابد، یا حداقل اینکه تلاش مؤثری در جلوگیری از افزایش نرخ ارز انجام نداده است.”کارشناسان مرکز پژوهشها تاکید دارند که “کاهش قیمت نفت هم اکنون باعث کاهش شدید درآمدهای ارزی دولت شده است و اگردولت بخواهد طبق روال پیشین عمل کند بروز شوک جدیدی در نرخ ارز چندان دور از انتظار نخواهد بود.

نیروی کار و تولید را دریابیم

0

افزایش بازده فعالیت‌های اقتصادی می‌تواند زمینه را برای رشد اقتصادی در هر کشوری فراهم کند ولی مطالعات نشان می‌دهد رشد بهره‌وری، محصول رشد بهره‌وری نیروی کار است. تا زمانی که اقتصاد یک کشور زمینه را برای افزایش بهره‌وری نیروی کار فراهم نکند نمی‌توان شاهد افزایش کارکرد نیروی کار و افزایش نرخ رشد اقتصادی بود. حال سوال این جاست که چگونه می‌توان بهره‌وری نیروی کار و عملکرد فعالیت‌های اقتصادی را در یک کشور افزایش داد؟

اقتصاددانان براین باورند ضعف‌های زیرساختی اقتصاد یکی از مهمترین دلایل بازده پایین فعالیت‌های اقتصادی هستند زیرا امکانات لازم برای رشد اقتصادی و کار با بهترین شرایط را برای کشور فراهم نمی‌کنند. اما چه چیزی باعث ضعف‌های زیرساختی است؟ ایجاد انگیزه برای نیروی کار همیشه می‌تواند زمینه را برای بیشتر شدن نرخ رشد اقتصادی فراهم کند وحتی کشور را به سمت یک رونق بزرگ هدایت کند. نیروی کار کلیدی‌ترین عنصر اقتصاد است و اقتصاد بدون وجود نیروی کار پرانگیزه و البته ماهر نمی‌تواند شاهد رشد باشد. مرکز پژوهشهای مجلس ایران نیز به تازگی در گزارشی تحلیلی که برای وضعیت اقتصادی کشور در سال گذشته ارائه داده، تاکید دارد که در چهار دهه گذشته تنها پنج درصد از رشد اقتصادی محصول بهره‌وری بوده است. برای همین هم از دولت و مجلس خواسته است که برنامه‌ای برای بهبود بهره‌وری تهیه کنند.

عوامل افزایش بهره‌وری
اقتصاددانان و تحلیلگران اقتصادی می‌گویند هزینه‌های سرمایه‌ای پایین تاثیر زیادی در تنزل راندمان فعالیت‌های اقتصادی دارد. از طرف دیگر سیاست‌های دولتی هم می‌تواند اقتصاد را به سمت عدم حمایت از نیروی کار و به دنبال آن کم شدن راندمان نیروی کار و در نهایت بازدهی فعالیت اقتصادی هدایت کند. برطبق مطالعه انجام شده توسط وال استریت ژورنال 94 درصد از اقتصاددانان بر این باورند که تاثیر پایین بودن هزینه‌های سرمایه‌ای در کاهش عملکرد فعالیت‌های اقتصادی و صنعتی بسیار زیاد است.
اتحادیه اقتصاددانان  رسمی امریکا در این مورد نوشت: کارگران و کارمندان هر سازمان نیازمند این هستند که تجهیزات تازه در اختیار داشته باشند. تجهیزاتی که نوآورانه باشد و به آنها در انجام بهتر کار کمک کند. آنها نیازمند زنجیره‌های مدرن عرضه هستند تا بتوانند میزان تولید خود در هر ساعت را بیشتر کنند و بازدهی بالاتری داشته باشند. زمانی که محدودیت در هزینه‌های سرمایه‌ای در سازمان‌ها وجود داشته باشد به این معنا است که هیچ یک از این تجهیزات تازه در دسترس  نیروی کار نیست و به دنبال آن انگیزه فعالیت اقتصادی و ارتقای بازدهی در آنها وجود ندارد. همین مساله کیفیت و سطح تولید را در سازمان‌ها و در نهایت در کشور کمتر می‌کند. کوین لوگان اقتصاددان بانک اچ اس بی سی در این مورد می‌گوید: کاهش سرمایه‌گذاری در کالاهای سرمایه‌ای و تکنولوژی‌های تازه در شرکت‌های صنعتی وتولیدی باعث می‌شود تا نسبت سرمایه به نیروی کار در کشور کم شود و به دنبال آن رشد تولید و رشد بهره‌وری تولید تحت تاثیر قرار گیرد. کاهش بازدهی فعالیت‌های اقتصادی هم زمینه را برای کاهش نرخ رشد اقتصادی کشور و تنزل حجم و ارزش فعالیت‌های صنعتی فراهم می‌کند.
دومین مساله‌ای که می‌تواند در افزایش بازدهی فعالیت‌های اقتصادی اثرگذار باشد بهبود نظام قانونی دولتی است. بخش عمده‌ای از اقتصاددانان معتقدند که اصلاح نظام قانونی  تاثیر بزرگی روی  رشد بهره‌وری نیروی کار دارد و به دنبال آن می‌تواند رشد اقتصادی را هم تحت تاثیر قرار دهد.
استفان استنلی تحلیلگر اقتصادی در مرکز مطالعات “امهرت پیرپویت” اسپانیا می‌گوید: سیاست‌های قانونی و نظام مالیاتی می‌تواند سرمایه‌گذاری را در کشور کاهش دهد و از سطح خلاقیت در کشور بکاهد. کاهش خلاقیت، کشور را به سمت تکیدگی و کاهش تولید هدایت می‌کند. این در حالیست که وضع قوانین مناسب اقتصادی می‌تواند زمینه را برای افزایش انگیزه تولید و رشد اقتصادی و افزایش بازده فعالیت‌های اقتصادی فراهم کند و به دنبال آن کشور را به سمت توسعه یافتگی هدایت کند.

بدبینی اقتصاددانان درمورد عملکرد اقتصادی

اما مساله نگران‌کننده این جاست که اقتصاددانان در مورد نتیجه عملکرد اقتصادی دنیا در سال‌های آینده چندان خوش‌بین نیستند.  اقتصاددانان معتقدند سطح راندمان اقتصادی در یک دهه آینده به طور متوسط 1.7 درصد در سال رشد می‌کند که نرخ بسیار پایینی است ولی  نسبت به  نرخ رشد بازده  فعالیت‌های اقتصادی در سال‌های 2010 تا 2015 میلادی بیشتر است.

در پنج سال گذشته نرخ رشد بازده فعالیت‌های اقتصادی در کشورهای مختلف دنیا برابر با 1.1 درصد در سال بود. تحلیل‌گران اقتصادی بر این باروند تنها در صورتی که متوسط نرخ رشد بازدهی فعالیت‌های اقتصادی  در دنیا بالغ بر 2.8 درصد در سال باشد می‌توان انتظار داشت که اقتصاد دنیا بازسازی شود و از رکودی که سال‌های اخیر درگیر آن بوده است رها شود.
 افزایش بهره‌وری فعالیت‌های اقتصادی که محصول بهره‌وری بالای نیروی کار است اقتصاد را به سمت رونق بیشتر هدایت می‌کند و انگیزه کار را در کشور افزایش دهد زیرا مردم می‌بینند که شرایط اقتصادی آنها و شرایط اقتصادی کشور در نتیجه کاری که هر یک انجام می‌دهند بهبود می‌یابد و این یک موفقیت برای همه آنها خواهد بود.

 

هیچ بانکی به طرح‌های ما اعتبار نمی‌دهد

0

مساله تامین مالی برای سازندگان تجهیزات صنعت نفت ایران چه در دوران تحریم و چه در دوران پس از تحریم از اهمیت زیادی برخوردار است، سازندگان با وجود نقش مهم‌شان در صنعت نفت، هنوز نتوانسته‌اند از فرصت‌های واقعی بازار پول و سرمایه و روش‌های نوین تامین سرمایه استفاده کنند. برای آشنایی با مشکلات این بخش و راه‌های حل آن با دکتر رضا پدیدار، رئیس هیات مدیره انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت ایران، گفتگو کرده‌ایم.

دکتر پدیدار در این گفتگو چالش‌های ساخت داخل در دوران تحریم و نیازهای سازندگان از نظام بانکی را شرح می‌دهد. او پیشنهاد می‌کند: «هر شرکتی موفق به انعقاد قرارداد با کارفرما شد، دولت یا وزارت نفت بخشی از سود تسهیلات مورد نیاز سازندگان را پرداخت کند. در این بین، انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت (استصنا) هم به عنوان یار دولت می‌تواند، سازندگان متقاضی را ارزیابی کرده تا با صحه‌گذاری درخواست، پرداخت تسهیلات به صورت هدفمند صورت گیرد.»

به عنوان اولین سوال به نظر شما لغو تحریم‌ها، چه آثار و تبعات برای سازندگان و صنعتگران در حوزه تجهیزات صنعت نفت دارد؟
سوال مناسبی است، لغو آنی یا تدریجی تحریم‌ها، بدون تردید روی تمام بخش‌های اقتصادی کشور آثار متعددی دارد. به طور کلی آثار رفع محدودیت‌های اقتصادی را به دو بخش اساسی می‌توانیم تقسیم کنیم؛ آثار کلان لغو تحریم‌ها بر اقتصاد و آثار بخشی لغو تحریم‌ها در حوزه‌های مختلف. پیش آنکه به این مسأله اشاره کنم که رفع دسترسی کشورمان به منابع متعارف اقتصاد بین‌المللی و در مقابل، آزاد‌سازی ظرفیت‌های اقتصاد ایران اسلامی روی بازیگران کلیدی اقتصادی در خاورمیانه، آسیای مرکزی، خاوردور و اروپا یا ایالات متحده امریکا، چه نتایجی روی بخش صنعت به همراه دارد، مشخص است که رفع محدودیت‌ها و افزایش تعاملات اقتصاد ایران با کانون‌ها، بازارها و قطب‌های اقتصادی می‌تواند روند اصلاحات اقتصادی کشور را شتاب دهد.

برخی از کارشناسان این قدر هم خوش‌بینانه به مساله تحریم‌ها نگاه نمی‌کنند؟

درست است، مسأله چالش‌های اقتصادی ما، کاملاً ریشه‌های ساختاری داشته و لغو تحریم‌ها هم چیزی از ضرورت اصلاحات ساختاری در حوزه‌های نظام بانکی، نظام تأمین اجتماعی، نظام مالیاتی، مقررات زدایی، خصوصی‌سازی، تسریع در روند هوشمند‌سازی دولت الکترونیک، نظام بودجه‌ریزی و ده‌ها بایسته اقتصادی نمی‌کاهد.

پس شما معتقدید که لغو تحریم‌ها هم فرصت است، هم تهدید؟

بله؛ صنعت کشور به دلایلی نظیر کاهش تشکیل سرمایه از سوی بخش خصوصی، دولتی یا خارجی، کاهش انتقال فناوری‌های روز، افزایش مدیریت واردات به منظور کنترل سطح عمومی قیمت‌ها، کمبود سرمایه در گردش، افزایش هزینه مبادله به دلیل خود تحریمی‌ها، دشواری مبادلات خارجی، دسترسی محدود به تجهیزات سرمایه‌ای و مواد اولیه در تنگنا بوده است. نفی آن هم راه به جایی نمی‌برد. همان گونه که تاکنون شماری از وزیران اقتصادی به نحوی آن را تأیید کرده‌اند.
از این رهگذر، به دلیل کاهش معنادار تخصیص بودجه عمرانی و کندی در روند اجرای طرح‌های صنعت نفت، سفارش ساخت داخل و ارجاع کار به سازندگان تا سطح قابل توجهی روند نزولی داشته و ظرفیت کنونی تولید سازندگان تجهیزات حدود 40 درصد ارزیابی می‌شود. بنابراین آشکارا مشخص است که با لغو تحریم‌ها، شاهد تحولات مثبتی درحوزه صنعت و اقتصاد خواهیم بود.

پس سازندگان تجهیزات چه نگرانی دارند؟

بخشی از نگرانی‌های ما به مسایلی باز می‌گردد که در صنعت نفت و گاز وجود دارد. بازار صنعت نفت و گاز ایران به دلیل تحریم‌های یک جانبه غرب، سال‌ها از دسترس سرمایه‌گذاران به ویژه شرکت‌های پیمانکاری غربی و چند ملیتی به دور بوده است.
حال فرصتی بزرگ در برابر شرکت‌های خارجی است که وارد این بازار بزرگ و با مزیت‌های ویژه شوند. لیکن عطش صنعت نفت کشور نباید به سمتی برود که شاهراه واردات بی‌رویه تجهیزات خارجی شود. برای سازندگان حجت همان راه حل وزیر نفت است که بارها روی آن پافشاری کرده‌اند و آن حضور شرکت‌های خارجی به شرط تعامل با شرکت‌های ایرانی است.

پس سازندگان نمی‌گویند که درهای کشور را ببندیم تا از تولید داخلی حمایت کنیم؟

به هیچ وجه؛ اصلا چنین چیزی نیست؛ باید توجه داشت که همکاری و تعامل «برد- برد»چه ره‌آوردهای بلندمدتی را برای اقتصاد ما خواهد داشت. در توسعه فازهای اولیه پارس جنوبی، شرکت‌های ایرانی همکار شرکت‌هایی نظیر توتال، پتروناس، انی و… شدند، نتیجه اینکه امروز فاز 12، محصول تجربه و دستان پرتوان پیمانکاران درون ساحلی و برون ساحلی ایرانی است که قبل از تشدید تحریم‌ها، با شرکت‌های خارجی به عنوان پیمانکار فرعی یا بخشی همکاری داشته‌اند. در نتیجه صنعت ساخت داخل هم در بعد ساخت تجهیزات توسعه پیدا کرد.
به همین دلیل، تأکید وزیر نفت، محصول این تجربه تاریخی است. بنابراین مدیریت یا سیاستگذاری هدفمند پس از تحریم، الزامات و فوریت‌های خاصی دارد. صرف داشتن منابع ارزی بلوکه شده در بانک‌های خارجی نباید زمینه واردات شدید کالاهای مصرفی بی‌دوام و بادوام خارجی را فراهم کند. سیاستگذاران و مجریان اقتصادی با وجود تمام دغدغه‌های ملموسی که در این حوزه دارند، باید با رویکرد ملی به مسئله همکاری پایدار شرکت‌های خارجی با همتایان تأکید کنند که علاوه بر انتقال دانش فنی و تجربیات نوین، امکان توانمندسازی بخش خصوصی کشور فراهم شود. اساس بازگشایی درهای کشور به سوی شرکت‌های خارجی باید براساس تعامل برد- برد باشد. منتهی در خصوص همکاری شرکت‌های خارجی در ایران توجه داشته باشید که بر اساس پیش‌نویس قراردادهای مشارکت نفتی ایران (IPC) که قرار است در ماه سپتامبر امسال، در لندن رونمایی شود، طرف خارجی موظف است یا در ایران شرکت ثبت کند و یا این‌که با یک شرکت سازنده/ مشاور ایرانی شریک شود.

شما در بخشی از صحبت‌ها به مساله کمبود سرمایه در گردش در بخش تولید اشاره کردید، مساله تامین مالی برای سازندگان تجهیزات چقدر اولویت دارد؟

مساله تامین مالی برای سازندگان از چند بعد اهمیت دارد. اولین موضوع آن تامین منابع مالی اعتبارات عمرانی است به میزانی که دولت بتواند به صورت افزایش بودجه‌های عمرانی، منابع بیشتری را برای اجرای طرح‌های نفت و گاز تخصیص دهد تا بازار ساخت داخل رونق گیرد. در این شرایط سازندگان داخلی در زنجیره تامین ساخت داخلی قرار داشته و کارفرمایان به هر میزان هم که بخواهند تجهیزات مورد نیازشان را از خارج تامین می‌کنند و بخشی را هم به سازندگان داخلی سفارش می‌دهند. مساله دوم تامین داخلی به بند «ق» قانون بودجه باز می‌گردد که امسال هم مجدد در قانون بودجه آمده است. بدیهی است به میزانی که وزارت نفت بتواند از طرق مختلف تامین مالی کند، روی«اقتصاد ساخت» داخل تاثیر می‌گذارد.

بند «ق» چگونه می‌تواند روی اقتصاد سازندگان تاثیر بگذارد؟

ببینید، بند «ق» در قانون بودجه 1393 مطرح شد. بعد آن نیز در قانون بودجه 1394 تکرار و قانون دائم هم شد. این قانون به نظر می‌رسد فرصت بسیار مطلوبی را چه برای شرکت نفت و چه برای بخش خصوصی ایجاد کرده است. به این معنا که گفته اگر هر طرحی موجب صرفه‌جویی در سوخت شود، شرکت نفت می‌تواند تا سقف 100 میلیارد دلار اصل و بهره را از محل بازگشت صرفه‌جویی سوخت بازپرداخت کند. به این معنا که می‌شود تا 100 میلیارد دلار پروژه در کشور تعریف و از این محل تامین اعتبار کرد.

در این رابطه شرکت نفت چند پروژه را تعریف کرده است؟

تاکنون شرکت نفت حدود 60 میلیارد دلار پروژه در این رابطه تعریف کرده است. اوایل کار خیلی مشخص نبود که این بخش قانون به چه صورت قابل اجراست، ولی با کار خوبی که در سازمان بهینه‌سازی سوخت صورت گرفت، طرح‌ها به صورت دقیق تعریف شد؛ به نحوی که این طرح‌ها به چه صورت است، چگونه بازپرداخت‌ها صورت می‌گیرد، چه مقدار صرفه‌جویی انجام می‌شود، چه مقدار برگشت می‌کند، چه مقدار برای شرکت نفت می‌ماند و هر کدام نرخ بازگشتش چقدر است. می‌توان گفت در سال 93 شرکت نفت فقط رسید به این‌که این طرح‌ها را تعریف کند و بخش خصوصی را تشویق کند که این طرح‌ها را ببیند، روی آن تمرکز کند و وارد آن شود.

مشکلی که باعث شد که بخش خصوصی نتواند خیلی اعتماد کند، چه بود؟

یک اشکال عمده‌ به وجود آمد که می‌توان گفت شرکت نفت هنوز این مشکل را ندیده و به خاطر همین هیچ‌کدام از طرح‌ها تاکنون عملیاتی نشده است و بخش خصوصی هنوز نتوانسته جلو بیاید. اشکال عمده‌ای که به‌وجود آمد، این بود که بخش خصوصی برای طرح‌های تعریف شده باید تامین اعتبار می‌کرد تا بعد از طی دو سال وقتی پروژه راستی‌آزمایی می‌شد که موجب صرفه‌جویی شده، از محل آن صرفه‌جویی این پول به بخش خصوصی برگردانده شود. به این معنا که بخش خصوصی هم باید پروژه را اجرا و هم خودش تامین اعتبار کند. مساله تامین اعتبار برای بخش خصوصی که مشکل نقدینگی دارد، یک معضل است.

تسهیلات بانکی در این زمینه کمک نکرد؟

زیرمجموعه ما برای اجرای طرح‌ها به بانک‌ها مراجعه کردند و تقریبا هیچ بانکی حاضر نشد که این طرح‌ها را تامین اعتبار کند. تقریبا هیچ بانکی جواب مثبت نداد و در جلساتی که با بانک‌ها داشتیم، آب پاکی را روی دست ما ریختند که منابع ما برای سرمایه در گردش است. بانک‌ها می‌گفتند شما می‌گویید دو سال بعد پروژه‌هایتان برگشت خواهد شد و ما نمی‌توانیم یک چنین منابعی را در اختیار شما بگذاریم.
وقتی ما در این رابطه ناامید شدیم، به بازار سرمایه مراجعه کردیم که اجازه انتشار اوراق صکوک یا اوراق مشارکت را دارند و می‌توانستند تامین اعتبار کنند. تاکنون برای 23 پروژه نیز بیش از 2 هزار میلیارد تومان اوراق منتشر کردند. آنها گفتند ما می‌توانیم برای این پروژه‌ها هم اوراق منتشر کنیم، چون این اوراق دو یا چهار ساله با سودهای حدود 27 درصد منتشر می‌شود. ما به دلیل این‌که می‌خواستیم پروژه را دو ساله اجرا کنیم، این اوراق می‌توانست جواب دهد.
ولی اشکالی که به وجود آمد، این بود که ما چند جلسه مدیران بورس را به شرکت نفت بردیم که این‌ها می‌خواهند اوراق را منتشر کنند. گفتیم اگر این‌ها بخواهند اوراق منتشر کنند که پروژه شما را اجرا کنیم، شما باید ضامن شوید و کسی باید این کار را ضمانت کند. طبق آیین‌نامه هم دولت نمی‌تواند ضمانت بکند. آنها گفتند ما فقط ضمانت این را خواهیم کرد که اصل و فرع پول را بعد از دو  سال به شما برگردانیم.
گفتیم ضمانت این است که این اوراق وقتی منتشر می‌شود، یکی باید ضمانت کند که پول  این  اوراق  را  برگرداند.

در نهایت چه شد؟

این مشکل همچنان پابرجاست. ما طی دو جلسه با سازمان بهینه‌سازی که این طرح‌ها را تعریف کرده، وارد مذاکره شدیم که به یک راه‌حلی برسیم تا دولت بیاید از طریق بانک‌ها اوراق را ضمانت کند و این اوراق برای پروژه‌ها منتشر شود و بخش خصوصی با این نقدینگی بتواند پروژه‌ها را اجرا کند. به نظر می‌رسد تنها راه‌حل این است، ولی هنوز ما به نتیجه نرسیدیم و شرکت نفت حساسیت موضوع را خوب متوجه نشده است و دارد راحت از کنار ماجرا می‌گذرد. این در حالی است که برای انجام این کار نیاز به تامین نقدینگی هست. ما اگر می‌خواهیم یک طرح گازرسانی برای سیستان و بلوچستان داشته باشیم، نیاز به نقدینگی داریم.

بنابراین هنوز دولت به راه حل نرسیده است؟

این را باید از دولت و مجلس پرسید اما به نظر می‌رسد اگر دولت در این رابطه به یک راه‌حل مشترکی نرسد که حداقل یک نقشی در این قضیه بازی کند، این طرح‌ها به جایی نمی‌رسد؛ با وجود این‌که طرح‌های خوبی است و بخش خصوصی هم می‌داند که حدود 100 میلیارد دلار کار وجود دارد. ما امیدواریم شرکت نفت به یک مدل و الگویی برای این کار برسد که کار راه بیفتد.

سازندگان تجهیزات صنعت نفت با نظام بانکی چه مسایلی دارند؟

واقعیت این است که وقتی نرخ تورم کاهش یافته است، هنگامی تولید در حد انتظار نیست و فروش کاهش یافته است و اقتصاد در مرحله رکود تورمی است، هزینه‌های تامین مالی هم کاهش یابد، اما بانک‌ها مقاومت می‌کنند.
البته باید این را هم در نظر داشت که بخش قابل توجهی از منابع مالی بانک‌ها با نرخ‌های بالاتر از سطح کنونی تجهیز شده و هزینه تجهیز منافع و جذب نقدینگی و مراتب آن بالا بوده است. اما اگر می‌خواهیم اقتصاد رونق بگیرد و تقاضا در بازار رسمی پول تقویت شود و فعالیت بازار غیر متشکل پولی محدود شود و صنعتگران بتوانند مطالبات بانک‌ها را در زمان مناسب و مقرر پرداخت کنند، باید نرخ سود بانکی کاهش یابد.

سایر خدمات بانکی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 واقعیت این است که مسیر تامین مالی داخلی ریالی که مسدود شده است، از آن سو، فاینانس خارجی هم به آسانی صورت نمی‌گیرد، بنابراین سازندگان با کمبود منابع مالی روبه رو هستند. سازندگان برای مشارکت در طرح‌ها و مناقصات و عقد قرارداد با کارفرمایان دولتی نیازمند تهیه انواع ضمانت‌نامه‌های بانکی هستند که بانک‌ها با نرخ‌های مناسب آن در اختیار سازندگان قرار نمی‌دهند.
بسیاری از سازندگان نزد بانک‌ها، وثایق سنگین دارند به گونه‌ای که برخی از سازندگان سند منزل، خانه و زمین‌شان را نزد بانک‌ها به عنوان تضمین گذاشته‌اند و دیگری دارایی ثابتی برای تضمین و اعطای وثایق بانکی ندارند. رفتار بانک‌ها با سازندگان و صنعتگران درست نیست و صنعتگران که در همه جای دنیا، مشتری تراز اول بانک‌ها هستند، در این جا از اهمیت زیادی برخوردار نیستند. اکنون صنعتگران خواهان تجدید نظر در سیاست‌های عمومی مشتری مداری بانک‌ها هستند.

پیشنهاد مشخص شما برای افزایش خدمات رسانی بانک‌ها به سازندگان به منظور خروج کشور از رکود و افزایش ظرفیت تولید و راندمان بنگاه‌ها چیست؟

من معتقدیم که یکی از دلایل افزایش مطالبات و مشکوک الوصول بانک‌ها، اعطای تسهیلات به صورت غیر هدفمند یا کور بوده است که البته بانک‌ها با روش‌های حسابرسی داخلی و تنظیم قوانین و مقررات داخلی نظارتی از جمله مقررات حاکمیت شرکتی می‌توانند به این چالش سازمانی پاسخ دهند.
 اما اعطای هدفمند تسهیلات به تولیدکنندگان و سازندگان یکی از روش‌های متعارف در دنیاست، بر همین اساس، اما برای حمایت از تولید و ایجاد نقدینگی ارزان قیمت برای حمایت از تولید پیشنهاد پرداخت بخشی از نرخ بهره را به عنوان یارانه تسهیلات تولید از سوی دولت را دارم بدین معنی که هر شرکتی موفق به انعقاد قرارداد با کارفرما شد، دولت یا وزارت نفت بخشی از سود تسهیلات مورد نیاز سازندگان را پرداخت کند. در این بین، انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت (استصنا) هم به عنوان یار دولت می‌تواند، سازندگان متقاضی را ارزیابی کرده تا با صحه گذاری درخواست، اعطای تسهیلات به صورت هدفمند صورت گیرد.

 

شیل امریکا را شکست دادیم

0

افت 50 درصدی قیمت نفت در بازار جهانی منافع زیادی برای کشورهای مصرف کننده نفت داشت ولی زیان های زیادی را هم نصیب صادرکنندگان نفتی کرد. دلیل این افت قیمت نفت آغاز جنگ قیمتی نفت در دنیا بود که از طرف اوپک شروع شد و به زعم برخی از کارشناسان نفتی، سازمان اوپک توانست نفت شیل را شکست دهد و از بازار خارج کند. اوپک در گزارش ماهانه خود بر این نکته تاکید کرد که سیاست های ما نفت شیل را از بازار خارج کرد.

کاهش قیمت نفت سبب شد تا تولید نفت شیل دیگر صرفه اقتصادی نداشته باشد و تولیدکنندگان شیل بازار را به اوپکی ها واگذار کنند. پیشتر دبیر کل سازمان کشورهای صادرکننده نفت تاکید کرده بود که نفت شیل برای دنیای امروز مناسب نیست زیرا اوپک می تواند نفت را با هزینه کمتر تولید کند و دلیلی برای استفاده از نفت گران قیمت شیل نیست. زمانیکه نفت ارزان در دنیا تمام شد می توان از شیل استفاده کرد.

هزینه بالای تولید نفت شیل
با افزایش تولید نفت شیل در امریکا بازار نفت با مازاد عرضه مواجه شد اما این رشد عرضه برای اعضای اوپک مطلوب نبود و همین مسئله سبب شد تا اوپکی ها تصمیم بگیرند با شروع کردن یک جنگ قیمتی مانع از این شوند که نفت شیل در بازار رشد کند. تولید نفت شیل در امریکا فرآیندی هزینه بر است و مطالعات نشان می دهد بین 60 تا 70 دلار آمریکا برای تولید هر بشکه نفت شیل باید هزینه شود. به همین دلیل هم در صورتی استفاده از منبع انرژی برای بازار جهانی صرفه اقتصادی دارد که قیمت نفت بالغ بر 100 دلار باشد. اما بعد از اینکه اوپک جنگ قیمتی را آغاز کرد و برای ممانعت از افت قیمت نفت در بازار جهانی تولیدش را کم نکرد، دیگر تولید شیل صرفه اقتصادی نداشت. در سال 2014 میلادی امریکا به طور متوسط روزانه 13.6 میلیون بشکه نفت تولید می کرد و بخش بزرگی از نیاز داخلی را تامین می کرد. اما با شرایط کنونی که قیمت نفت کمتر از 60 دلار است تولید نفت شیل دیگر صرفه اقتصادی ندارد و تولید آن روند نزولی دارد.

تلاش برای حفظ عصر نفتی در دنیا

پیتر والد من تحلیل گر بلومبرگ بر این باور است که تلاش عربستان برای خروج شیل از بازار و رها کردن کنترل قیمت تنها به این دلیل است که عربستان تمایل دارد طول دوران نفت را درازتر کند. وی در این مورد می گوید: عربستان سعودی با رها کردن کنترل قیمت نفت قصد دارد طول دوران نفت را درازتر کند و روزی را به تاخیر اندازد که به دلیل تغییر آب و هوا، کارآمد شدن انرژی های تجدیدپذیر و جایگزین شدن سایر انرژی ها، عصر نفت به پایان می رسد.
در طول سال های گذشته، یک بار در بحبوحه بحران مالی آسیا در سال 1998 و بار دیگر، 10 سال پس از آن، هنگامی که اقتصاد جهانی فروپاشید،  علی النعیمی وزیر نفت عربستان سعودی با رهبری کاهش تولید نفت توسط اعضای اوپک، مانع سقوط آزاد قیمت نفت گردید، اما این بار از انجام این کار خودداری می کند.
نعیمی و دیگر رهبران سعودی سال ها نگران بوده اند که تغییر آب و هوا و افزایش قیمت نفت، کارآیی انرژی های تجدیدپذیر را افزایش داده و دنیا را به سمت این انرژی ها سوق دهد و روآوری به سوخت های جایگزین مانند گاز طبیعی را به ویژه در بازارهای نوظهور، ترغیب کند.
دانیل یرجین تاریخدان برجسته صنعت نفت در فوریه گذشته به بلومبرگ گفت: کاری که اوپک کرد، در تاریخ این سازمان سابقه نداشت. آنها گفتند، قیمت نفت را کنترل نمی کنند و از این کار دست بر می دارند. گفتند؛ ما دیگر بازار را اداره نمی کنیم، بگذارید بازار خودش را اداره کند.
وی گفت: وقتی اوپک چنین واکنش تکان دهنده ای را نشان داد، قیمت ها به سطحی که شاهد بودیم سقوط کرد.

افزایش تولید اوپک

حال دیگر نوبت اوپکی ها است که بازار را در دست بگیرند. عربستان  که بزرگترین مالک ذخایر نفتی در اوپک است می تواند تولید خود را بیشتر کند. این کشور در ماه های قبل هم بالغ بر 10 میلیون بشکه نفت در هر روز تولید کرده بود. ایران هم یکی دیگر از پتانسیل های اوپک است. این کشور دارای ذخایر انرژی زیادی است ولی در جریان تحریم های اقتصادی توان تولید و صادرت خود را از دست داده است. حال که صحبت از برداشته شدن تحریم های اقتصادی این  کشور و بازگشتن این کشور به بازار جهانی است، می توان انتظار داشت تولید نفت در این کشور هم سیر صعودی به خود بگیرد. البته در مورد سرعت رشد تولید نفت و سرعت رشد صادرات ایران هم بعد از برداشته شدن تحریم ها نظرات مختلفی وجود دارد.

برداشته شدن تحریم های ایران

ایران دومین مالک ذخایر گاز طبیعی بعد از روسیه و دومین صادرکننده نفت اوپک بعد از عربستان سعودی است ولی در جریان تحریم های اقتصادی غرب علیه برنامه هسته ای این کشور هم سرمایه گذاری در زیر ساخت های صنعت نفت و گاز این کشور متوقف شد و هم امکان صادرات نفت و گاز ایران محدود شد. حال که تفاهم نامه اولیه لوزان راه را برای یک توافق نهایی در زمینه انرژی هسته ای فراهم کرده است و احتمال برداشته شدن تحریم های اقتصادی وجود دارد از گوشه و کنار اخباری در مورد ورود سرمایه گذاران نفتی و شرکت های بزرگ جهان از قبیل لوک اویل روسیه و ENI  کشور ایتالیا به گوش می رسد.
اما ورود این شرکت های نفتی چه تغییری در بازار دنیا ایجاد خواهد کرد؟ آیا ورود این شرکت ها می تواند تغییری در قیمت نفت در دنیا ایجاد کند یا عامل سازنده قیمت کنونی نفت که به زعم بسیاری از تحلیلگران عاملی غیر بازاری است با رشد توان تولید ایران از بین نمی رود؟

زمان مورد نیاز برای افزایش تولید ایران 

رییس آژانس بین المللی انرژی در سخنرانی اخیر خود در مورد بازار نفت دنیا تاکید کرد در صورت برداشته شدن تحریم های اقتصادی تا سه سال دیگر هم توان صادرات ایران رشد معناداری نخواهد داشت. وی یافتن بازارهای جدید صادراتی و تکمیل زیرساخت های صنعت نفت را مهمترین معضلات در این حوزه خواند.
این نظریه توسط شماری از مدیران ارشد شرکت های نفتی فعال در ایران هم تایید شده است. آنها تایید کرده اند که ضعف سرمایه گذاری در صنعت نفت در نتیجه سال ها تحریم به اندازه ای زیاد است که ایران ظرف پنج سال آینده توان زیادی برای ازدیاد تولید ندارد. این کشور باید میلیاردها دلار در توسعه زیرساخت های صنعت نفت و گاز طبیعی سرمایه گذاری کند تا بتواند صادراتش را افزایش دهد. بر طبق این نظریه تا رسیدن توان صادرات ایران به مرز 3 میلیون بشکه در هر روز بین 5 تا ده سال فاصله است و این مدت زمان از تاریخی شروع می شود که شرایط اقتصادی ایران عادی شود و تمامی تحریم ها اعم از نفتی و بانکی و ممنوعیت همکاری اقتصادی با ایران برداشته شود.
لیوناردو مایوگری، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد که در سال 2011 میلادی ریاست شرکت ENI  را بر عهده داشت معتقد است ایران به سرمایه ای بالغ بر 50 میلیارد دلار در صنعت نفت و گاز طبیعی خود نیاز دارد و 30 میلیارد دلار از این سرمایه باید ظرف یک دهه آینده صرف شود تا این کشور بتواند روزانه 5 میلیون بشکه نفت تولید کند. بنابراین نمی توان تا 5 سال آینده تغییر معناداری را در توان صادراتی این کشور مشاهده کرد.
در مقابل وزارت نفت ایران می گوید به سرعت تولید نفتش را به سطح پیش از تحریم ها می رساند و در فاصله ای کوتاه توان صادراتی خود را افزایش و به سطح قبل از تحریم خواهد رساند.
مقامات نفتی ایران در نظر دارند 100 میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی در صنعت نفت ایران جذب کنند تا بتوانند با سرعت به سمت تبدیل شدن به یک قدرت جهانی در بازار نفت دنیا گام بردارند اما به عقیده برخی کارشناسان تحقق این هدف به سال ها زمان نیاز و برنامه ریزی های دقیق  و اصولی نیاز دارد.

 

مقالات محبوب