افزایش بازده فعالیتهای اقتصادی میتواند زمینه را برای رشد اقتصادی در هر کشوری فراهم کند ولی مطالعات نشان میدهد رشد بهرهوری، محصول رشد بهرهوری نیروی کار است. تا زمانی که اقتصاد یک کشور زمینه را برای افزایش بهرهوری نیروی کار فراهم نکند نمیتوان شاهد افزایش کارکرد نیروی کار و افزایش نرخ رشد اقتصادی بود. حال سوال این جاست که چگونه میتوان بهرهوری نیروی کار و عملکرد فعالیتهای اقتصادی را در یک کشور افزایش داد؟
اقتصاددانان براین باورند ضعفهای زیرساختی اقتصاد یکی از مهمترین دلایل بازده پایین فعالیتهای اقتصادی هستند زیرا امکانات لازم برای رشد اقتصادی و کار با بهترین شرایط را برای کشور فراهم نمیکنند. اما چه چیزی باعث ضعفهای زیرساختی است؟ ایجاد انگیزه برای نیروی کار همیشه میتواند زمینه را برای بیشتر شدن نرخ رشد اقتصادی فراهم کند وحتی کشور را به سمت یک رونق بزرگ هدایت کند. نیروی کار کلیدیترین عنصر اقتصاد است و اقتصاد بدون وجود نیروی کار پرانگیزه و البته ماهر نمیتواند شاهد رشد باشد. مرکز پژوهشهای مجلس ایران نیز به تازگی در گزارشی تحلیلی که برای وضعیت اقتصادی کشور در سال گذشته ارائه داده، تاکید دارد که در چهار دهه گذشته تنها پنج درصد از رشد اقتصادی محصول بهرهوری بوده است. برای همین هم از دولت و مجلس خواسته است که برنامهای برای بهبود بهرهوری تهیه کنند.
عوامل افزایش بهرهوری
اقتصاددانان و تحلیلگران اقتصادی میگویند هزینههای سرمایهای پایین تاثیر زیادی در تنزل راندمان فعالیتهای اقتصادی دارد. از طرف دیگر سیاستهای دولتی هم میتواند اقتصاد را به سمت عدم حمایت از نیروی کار و به دنبال آن کم شدن راندمان نیروی کار و در نهایت بازدهی فعالیت اقتصادی هدایت کند. برطبق مطالعه انجام شده توسط وال استریت ژورنال 94 درصد از اقتصاددانان بر این باورند که تاثیر پایین بودن هزینههای سرمایهای در کاهش عملکرد فعالیتهای اقتصادی و صنعتی بسیار زیاد است.
اتحادیه اقتصاددانان رسمی امریکا در این مورد نوشت: کارگران و کارمندان هر سازمان نیازمند این هستند که تجهیزات تازه در اختیار داشته باشند. تجهیزاتی که نوآورانه باشد و به آنها در انجام بهتر کار کمک کند. آنها نیازمند زنجیرههای مدرن عرضه هستند تا بتوانند میزان تولید خود در هر ساعت را بیشتر کنند و بازدهی بالاتری داشته باشند. زمانی که محدودیت در هزینههای سرمایهای در سازمانها وجود داشته باشد به این معنا است که هیچ یک از این تجهیزات تازه در دسترس نیروی کار نیست و به دنبال آن انگیزه فعالیت اقتصادی و ارتقای بازدهی در آنها وجود ندارد. همین مساله کیفیت و سطح تولید را در سازمانها و در نهایت در کشور کمتر میکند. کوین لوگان اقتصاددان بانک اچ اس بی سی در این مورد میگوید: کاهش سرمایهگذاری در کالاهای سرمایهای و تکنولوژیهای تازه در شرکتهای صنعتی وتولیدی باعث میشود تا نسبت سرمایه به نیروی کار در کشور کم شود و به دنبال آن رشد تولید و رشد بهرهوری تولید تحت تاثیر قرار گیرد. کاهش بازدهی فعالیتهای اقتصادی هم زمینه را برای کاهش نرخ رشد اقتصادی کشور و تنزل حجم و ارزش فعالیتهای صنعتی فراهم میکند.
دومین مسالهای که میتواند در افزایش بازدهی فعالیتهای اقتصادی اثرگذار باشد بهبود نظام قانونی دولتی است. بخش عمدهای از اقتصاددانان معتقدند که اصلاح نظام قانونی تاثیر بزرگی روی رشد بهرهوری نیروی کار دارد و به دنبال آن میتواند رشد اقتصادی را هم تحت تاثیر قرار دهد.
استفان استنلی تحلیلگر اقتصادی در مرکز مطالعات “امهرت پیرپویت” اسپانیا میگوید: سیاستهای قانونی و نظام مالیاتی میتواند سرمایهگذاری را در کشور کاهش دهد و از سطح خلاقیت در کشور بکاهد. کاهش خلاقیت، کشور را به سمت تکیدگی و کاهش تولید هدایت میکند. این در حالیست که وضع قوانین مناسب اقتصادی میتواند زمینه را برای افزایش انگیزه تولید و رشد اقتصادی و افزایش بازده فعالیتهای اقتصادی فراهم کند و به دنبال آن کشور را به سمت توسعه یافتگی هدایت کند.
بدبینی اقتصاددانان درمورد عملکرد اقتصادی
اما مساله نگرانکننده این جاست که اقتصاددانان در مورد نتیجه عملکرد اقتصادی دنیا در سالهای آینده چندان خوشبین نیستند. اقتصاددانان معتقدند سطح راندمان اقتصادی در یک دهه آینده به طور متوسط 1.7 درصد در سال رشد میکند که نرخ بسیار پایینی است ولی نسبت به نرخ رشد بازده فعالیتهای اقتصادی در سالهای 2010 تا 2015 میلادی بیشتر است.
در پنج سال گذشته نرخ رشد بازده فعالیتهای اقتصادی در کشورهای مختلف دنیا برابر با 1.1 درصد در سال بود. تحلیلگران اقتصادی بر این باروند تنها در صورتی که متوسط نرخ رشد بازدهی فعالیتهای اقتصادی در دنیا بالغ بر 2.8 درصد در سال باشد میتوان انتظار داشت که اقتصاد دنیا بازسازی شود و از رکودی که سالهای اخیر درگیر آن بوده است رها شود.
افزایش بهرهوری فعالیتهای اقتصادی که محصول بهرهوری بالای نیروی کار است اقتصاد را به سمت رونق بیشتر هدایت میکند و انگیزه کار را در کشور افزایش دهد زیرا مردم میبینند که شرایط اقتصادی آنها و شرایط اقتصادی کشور در نتیجه کاری که هر یک انجام میدهند بهبود مییابد و این یک موفقیت برای همه آنها خواهد بود.