خانه بلاگ صفحه 43

آیا اقتصاد ایران رکود را پشت ‌سر گذاشته است؟

0

دکتر فرخ قبادی

آیا اقتصاد ایران رکود را پشت ‌سر گذاشته و «روی ریل رونق» قرار گرفته است؟ آمار رشد اقتصادی سال گذشته می ‌تواند پاسخی مثبت به این سوال باشد، به‌ ویژه با توجه به اقتصاد بحران ‌زده و تحت فشاری که چهارسال پیش تحویل دولت یازدهم شد و به‌ تدریج و به برکت سیاست‌ های معقول، هم فشار تحریم‌ ها کاهش یافت، هم تورم لجام‌ گسیخته مهار شد و هم آرامشی به‌ وجود آمد که شرط لازم برای رونق‌ گیری اقتصاد بود.

اما در کنار این دستاوردهای مثبت، نشانه‌ هایی هم وجود دارد که پایان یافتن رکود و آغاز یک دوره رونق را با تردید مواجه می‌ سازد. کاهش «شاخص بهای تولیدکننده» و تداوم روند نزولی «تشکیل سرمایه ثابت ناخالص» از جمله این نشانه‌ ها است.

اما مهم‌ تر از این آمار و ارقام، شکایت اکثریت قریب به اتفاق فعالان حوزه تولید از «کمبود تقاضا» برای کالاها و خدماتی است که تولید می ‌کنند یا می‌ توانند تولید کنند و البته کمبود فراگیر تقاضا برای کالاها و خدمات مختلف را قطعا می ‌توان از نشانه‌های رکود و کسادی بازار دانست. اما آیا این گلایه‌ها واقعیت دارند؟ آیا به راستی بازار کشش کافی برای جذب کالاها و خدماتی که تولید می‌شوند یا با همین بنگاه‌ های موجود می ‌توانند تولید شوند، ندارد؟

ما با ۶۱۳ واحد تولیدی فولاد و محصولات فولادی دارای پروانه بهره‌برداری و با ظرفیت اسمی تولید ۶۲ میلیون تن، سالانه فقط ۳۷ میلیون تن فولاد خام و محصولات فولادی تولید می‌کنیم

پاسخ به این سوال با نگاهی به آمار مربوط به ظرفیت اسمی تولید و ظرفیت مورد استفاده، در صنایع مختلف کشور دستگیرمان می‌شود. آمار و اطلاعات موجود البته بر درستی گلایه بنگاه‌ های تولیدی صحه می ‌گذارند، اما در عین حال نشان از ریشه‌ های عمیق ‌تر و ساختاری مساله «کمبود تقاضا» در اقتصاد کشور ما نیز دارند.

به‌نظر می ‌رسد طی دوره‌های رونق نفتی و شتابزدگی متولیان اقتصاد کشور در تزریق پول به اقتصاد به‌ منظور ایجاد «جهش» اقتصادی، موجی از سرمایه‌ گذاری‌ های جدید تحقق یافت که عمدتا عواقب نا مطلوبی در پی داشتند. یک نمونه از این موج‌ ها، در جریان «طرح‌ های زود بازده و اشتغال‌ زا» پدیدار شد که حاصل آن ایجاد (یا گسترش ظرفیت) کارخانه‌ هایی بافناوری قدیمی و گاه ماشین ‌آلات مستعمل بود که طبعا نمی ‌توانستند بهره ‌وری قابل ‌قبول و قیمت ‌های رقابتی داشته باشند یا در ارتقای کیفیت کالاهای تولید شده بهبودی ایجاد کنند.

هرچه بود، آن سیاست‌ های نسنجیده و بی ‌اعتنا به مشکلات ساختاری اقتصاد، به ایجاد ظرفیت‌ هایی برای تولید منجر شد که اکنون بازاری پیش روی خود نمی ‌بیند و به‌ صورت «ظرفیت‌های بلااستفاده» خود را نشان می ‌دهد. نگاهی به ظرفیت‌ های تولیدی موجود در صنایع مختلف و مقایسه آنها با درصدی از این ظرفیت که در حال حاضر و در عمل مورد استفاده قرار می‌ گیرد، وضعیت شگفت ‌آور و تاسف ‌باری را به نمایش می ‌گذارد.

به گفته مسوولان جهاد کشاورزی، در حال حاضر ظرفیت تولید مرغ گوشتی در کشور ما بیش از ۳ میلیون تن در سال است. تولید مرغ گوشتی اما در حال حاضر از حدود ۸/ ۱ میلیون تن در سال بیشتر نیست. به‌عبارت دیگر در حدود ۴۰ درصد از ظرفیت تولید گوشت مرغ، بلا استفاده مانده است. میانگین ظرفیت بلا استفاده در کارخانه‌ های خوراک دام و طیور کشور بیش از ۶۱ درصد، در روغن‌کشی‌ها ۶۵ درصد، در کارخانه ‌های آرد ۶۵ درصد، در پودرهای شوینده حدود ۵۰۰ درصد، در صنایع قند و شکر ۵۰ درصد، در لبنیات صنعتی ۵۵ درصد، در صنایع پلاستیک ۶۰ درصد، در صنعت سیمان ۳۰۰ درصد و در رب گوجه‌فرنگی بیش از ۵۰۰ درصد است. این فهرست را می ‌توان همچنان ادامه داد، اما افزودن بر این سیاهه، در تصویر کلی تغییری ایجاد نمی ‌کند. در حقیقت تعداد صنایعی که با ظرفیتی نزدیک به ظرفیت واقعی‌شان فعالیت می ‌کنند، انگشت شمار است. البته روشن است که آن روی سکه وجود ظرفیت اضافی در صنایع مختلف، آن هم در این ابعاد، کمبود تقاضا در بازار است.

ما با ۷۳ واحد تولید سیمان با ظرفیت سالانه ۸۰ میلیون تن، در حدود ۵۹ میلیون تن سیمان و کلینکر تولید کرده‌ ایم؛ در‌حالی‌ که کره‌ جنوبی با ۱۰ واحد تولیدی، سالانه ۹۴ میلیون تن سیمان و کلینکر تولید کرده است

در همین حال، نسبت نازل بهره‌ گیری از ظرفیت‌ های تولید، به معنای اتلاف منابع هنگفتی است که صرف این ظرفیت ‌سازی‌ ها شده و سرمایه‌ های کشور را عملا هدر داده است. البته این واقعیت نیز باید گفته شود که در حال حاضر (در حقیقت از سال بحرانی ۲۰۰۸ به بعد) کمبود تقاضا به مساله ‌ای جهانی تبدیل شده و کمتر کشوری را می ‌توان یافت که از این معضل در امان مانده باشد. اما این هم واقعیتی است که عدم توازن میان ظرفیت تولید و تقاضای بازار در کمتر کشوری ابعادی در حد و اندازه‌ های کشور ما دارد.

با توجه به مطالبی که گفته شد، دو سوال مهم نیاز به پاسخ دارند. اول اینکه عوامل پدید آورنده این ناهمگونی شدید میان ظرفیت تولید با تقاضای بازار در کشور ما چه بوده ‌اند؟ و چه باید کرد که در آینده، ظرفیت ‌سازی‌ها با حساب و کتاب صورت گیرد، موازی‌ کاری‌ها کاهش یابد و استفاده از فناوری ‌های منسوخ و ماشین ‌آلات قدیمی، سرمایه‌ های کشور را به بیراهه سوق ندهد. سوال دوم این است که در شرایط کنونی، برای برطرف کردن یا تخفیف این ناهمگونی چه می‌ توان کرد؟ چه نسخه ‌هایی برای افزایش تقاضای موثر یا سامان دادن به بنگاه ‌های تولیدی، پیش روی متولیان اقتصاد کشور قرار دارد؟

۱- واقعیت امر این است که مجموعه ‌ای از عوامل دست به دست هم داده ‌اند تا چنین اوضاع آشفته ‌ای در اقتصاد ما شکل بگیرد. سرمایه‌ گذاری و اشتغالی که به‌ دنبال می ‌آورد، اقدامی است که همه متولیان اقتصاد کشور آن را ارج می ‌نهند و از آن استقبال می‌ کنند. تعداد «جواز تاسیس»‌هایی که در هر منطقه از کشور صادر می ‌شود، نمره‌ای است که هرچه بزرگ ‌تر باشد، نشان از موفقیت بیشتر متولیان اقتصادی آن منطقه دارد. در یکی از استان‌های کشور که کارخانه‌ های تولید «خوراک دام و طیور» آن با کمتر از ۴۰ درصد ظرفیت کار می ‌کنند و به ‌عبارت دیگر ۶۰ درصد ظرفیت تولید آنها بلااستفاده است، هم‌اکنون مجوز احداث چند کارخانه دیگر صادر شده که برخی از آنها به زودی به مرحله تولید می‌ رسند. در همین استان و البته در استان‌های مجاور، اگر باز هم داوطلبی برای راه ‌اندازی یک واحد تولید خوراک دام، با همان فناوری قدیمی، وجود داشته باشد، صدور جواز تاسیس برای آن قطعی است. پاسخ سازمان جهاد کشاورزی به عریضه «شرکت تعاونی خوراک دام و طیور…» یکی از استان‌ها، در این زمینه به اندازه کافی گویا است: «صادرکنندگان مجوز کسب ‌و‌کار اجازه ندارند به ‌دلیل اشباع بودن بازار از پذیرش تقاضا و صدور مجوز کسب ‌و‌کار امتناع کنند. امتناع از پذیرش مدارک و درخواست مجوز… مصداق اخلال در رقابت است.»

این پاسخ البته در یک اقتصاد مبتنی‌ بر بازار بی‌ منطق نیست. اما در اقتصادهای مبتنی ‌بر بازار، بنگاه‌ های ناکارآمد از این امکان برخوردارند تا بدون هتک حرمت و بی ‌آنکه خانه‌خراب شوند، فعالیت خود را متوقف کنند و از بازار خارج شوند. اما باقانون منسوخ ورشکستگی در کشور ما، ناکارآمدها از خروج آبرومندانه از بازار محرومند و در نتیجه به جای آنکه «خون تازه» به کالبد تولید تزریق شود و «خون آلوده» از آن خارج شود، هر دو درهم مخلوط می ‌شوند و بیماری همه را مبتلا می ‌کند.

در عین حال، به‌ نظر می‌ رسد که بخشی از این ماجرا به تعبیری محدود از مفهوم «رقابت» مربوط می ‌شود. از این دیدگاه تعداد کارخانه‌ های بیشتر به معنای رقابت شدید تر در میان تولید کنندگان و در نتیجه تلاش بیشتر آنها در ارتقای کیفیت و افزایش بهره‌ وری خواهد بود که کاهش هزینه تمام ‌شده و قیمت فروش را به ‌دنبال می ‌آورد. اما این پیامدهای مثبت رقابت، در هر صنعت، قاعدتا حد و حدودی دارد. این حد و حدود، هرچه باشد، فراتر رفتن از آن به ضد خود بدل می ‌شود. یکی از پیامد های این نگرش به مفهوم رقابت، از دست رفتن «صرفه‌ های مقیاس» است که از مهم ‌ترین عوامل ارتقای بهره‌ وری است. هرگاه بدانیم که ما با ۶۱۳ واحد تولیدی فولاد و محصولات فولادی دارای پروانه بهره‌ برداری و با ظرفیت اسمی تولید ۶۲ میلیون تن، سالانه فقط ۳۷ میلیون تن فولاد خام و محصولات فولادی تولید می ‌کنیم، (درحالی‌ که در کره‌جنوبی که ۵ واحد تولید فولاد دارد، در سال ۲۰۱۵، فقط در ۲ واحد آنها بیش از ۱۱۶ میلیون تن فولاد خام و محصولات فولادی تولید شده است)۱ نقش «صرفه‌های مقیاس» در اقتصاد جهانی ‌شده امروز دستگیرمان می‌شود.۲

در این اقتصاد جهانی‌شده، رقابت باید در مفهومی گسترده‌تر از مرزهای ملی مورد توجه قرار گیرد. تا آنجا که به کالاها و خدمات «قابل مبادله» مربوط می‌شود، تولیدات داخلی هر کشور باید از حداقلی از کیفیت برخوردار باشند و هزینه تمام شده و قیمت آنها نیز باید قرابتی با قیمت‌های جهانی داشته باشد تا بتوانند در بازار داخلی خودشان دوام بیاورند (رقابت در بازارهای خارجی که بماند). سیاست‌های حمایتی (تعرفه، یارانه…) می‌ توانند تا اندازه‌ای به بقای تولید کننده داخلی کمک کنند؛ اما این حمایت ‌ها نیز حد و حدودی دارد که فراتر رفتن از آن، اختلالات و زیان‌ های سنگینی در پی خواهد داشت.

یک راه‌حل برای این معضل، ترغیب و حمایت از بنگاه‌ه ا برای بهره ‌گیری از صرفه‌ های مقیاس است که استفاده از فناوری و سرمایه فیزیکی کارآمد را تسهیل می ‌کند. (مثلا از طریق مساعدت دولت در فرآیند ادغام بنگاه‌ ها). راه دیگر تشویق و حمایت از بنگاه‌های کوچک و متوسطی است که با فناوری پیشرفته و مدیریت کارآمد فعالیت می ‌کنند و به برکت بهره ‌وری بالا، هم می ‌توانند با محصولات مشابه وارداتی رقابت کنند و هم در بازارهای خارجی عرض اندام کنند. تجربه کشورهای صنعتی نشان می‌ دهد که از میان همین بنگاه‌های کوچک و متوسط کارآمد با فناوری پیشرفته است که غول‌های صنعتی پدید آمده ‌اند و صرفه ‌های مقیاس را نیز بر دیگر امتیازات خود افزوده ‌اند.

متاسفانه در تدوین قوانین و مقررات، در صدور مجوزها و حتی در پرداخت تسهیلات، کمتر به این نکته ‌ها توجه شده است. پیامد این غفلت، (البته در کنار باج و خراج سنگینی که در کشور ما به تولید تحمیل می ‌شود)، انبوه کارخانه ‌هایی هستند که فناوری قدیمی، ماشین ‌آلات مستعمل و لاجرم بهره‌ وری نازلی دارند، رقابت‌ پذیر نیستند و زیر بار بدهی ‌های روزافزون و بیمناک از اعلام ورشکستگی، لنگ ‌لنگان به فعالیت خود ادامه می‌دهند.

پی نوشت‌ها

۱- بد نیست این واقعیت را هم بدانیم که در حال حاضر ۸۳۲ واحد جدید تولید فولاد و محصولات فولادی، با ظرفیت اسمی ۱۵۸ میلیون تن نیز در دست اجرا داریم. با بهره‌برداری از این واحدهای جدید، ظرفیت اسمی تولید فولاد کشور ۵/ ۳ برابر می‌شود!

۲- در صنعت سیمان هم با پدیده مشابهی مواجهیم. در کشور ما ۷۳ واحد تولید سیمان با ظرفیت اسمی سالانه ۸۰ میلیون تن، در سال ۹۴ در حدود ۵۹ میلیون تن سیمان و کلینکر تولید کرده‌ اند؛ در‌حالی‌ که در کره‌ جنوبی با ۱۰ واحد تولیدی، سالانه ۹۴ میلیون تن سیمان و کلینکر تولید می ‌شود. در همین حال، ما واحد های جدیدی با ظرفیت اسمی ۱۲۵۵ میلیون تن نیز در دست ساخت داریم.

 

هجدهمین شماره مجله دستاورد صنعت منتشر شد

0

شماره هجدهم ماهنامه دستاورد صنعت ،با مطالب زیر چاپ و منتشر شد

شرکتهای حامی این شماره از مجله دستاورد صنعت عبارتند از

  • توربین های صنعتی غدیر یزد
  • کولر هوایی آبان
  • آریا ترانسفو
  • فناوران اطلاعات سیوان
  • ابداع گران پدیده
  • الهام ساه البرز
  • رویان جوش صبا
  • فرایند انرزی اطلس
  • تارابگین
  • خانیران مبدل
  • ماشین سازی دیانی
  • سپند آب کیان

مهاب قدس به آفريقا رفت

0
پروژه شرکت مهاب قدس

 

به گزارش ماهنامه دستاورد صنعت؛ مهاب قدس، شرکت مهندسي ايراني گوي سبقت را از رقيبان سرسخت بين‌ المللي در پروژه‌ي تامين‌آب و آبرساني نيجريه ربود

مهاب قدس به عنوان نماينده‌ي مهندسي ميهن اسلامي‌مان توانست در میان 8 شرکت بسيار معتبر مهندسی مشاور آمریکایی، اروپایی و آفريقايي که در يك مناقصه مهم جهاني حضور داشتند به صورت كاملا” مستقل و با بالاترین امتیاز به عنوان شركت اول اين ارزيابي انتخاب و معرفي گردد.

روند رو به رشد صدور خدمات فني و مهندسي به كشورهاي دور و نزديك و افزوده شدن كشورهاي جديد به ليست درخواست كنندگان خدمات فني و مهندسي از ايران اسلامي، نشان از رونق گرفتن صادرات مغز افزار به عنوان يكي از مولفه‌هاي ممتاز در صادرات و رونق اقتصادي به شمار مي‌آيد. محك خوردن كالا و خدمات فني و مهندسي ايران در بازارهاي جهاني نيز باعث ارتقاي كيفيت آن شده و حضور در عرصه‌هاي بين‌المللي را تسهيل مي كند.

پس از گذشت 4 دهه، از پیروزی انقلای اسلامی ایران و با توجه به تمام مشکلات و موانعی كه برای خودکفایی و توانمندسازی کشورمان وجود داشت، متخصصان توانستند صنايع آب و نيرو با افزايش توان علمي و فني خود، به خودكفايي كامل دست يابند و برای توسعه و اجراي پروژه هاي ملي و فراملي، بی نیاز از حضورکشورهای خارجی ‌باشیم.

حال موضوع مهم و قابل توجه این است که این توانمندی نه تنها در داخل ایران بلکه به فراتر از مرزها رفته و ما شاهد صادرات علم و نیروی فنی مهندسی ایرانیان هستیم.

در همین راستا و با توجه به موضوع پر اهمیت “اقتصاد مقاومتی”، بار دیگر ایران توانست در عرصه بین­الملل افتخارآفرینی کرده و در رقابتي سنگين با شركت هاي بسيار معتبر اروپايي و آمريكايي همچون گروه بزرگ Enplan آمريكا، مشاورين باسابقه ي  Aims انگليس، شركت مهندسي مشاور Dolsar تركيه و مشاوران كارآزموده ي عرب همچون Spectrum لبنان و Studi Interntional امارات متحده‌ي عربي و گروه مشاورين بين الملليECG مصر، برنده‌ي يكي از پروژه­های مهم بین المللی و عظیم در حوزه تامین آب و آبرسانی باشد و پرچم پرافتخار جمهوري اسلامي ايران را در قاره‌ي كهن آفريقا به اهتزار درآورد.

اين برای نخستین بار است كه يك شركت مهندسي ايراني، به­عنوان مشاور، طراح و ناظر بر  اجراي یک پروژه عظیم تامین آب و آبرسانی در کشور نیجریه با فاینانس “بانک توسعه اسلامی” ( كه مركز آن در جده‌ عربستان است ) برگزیده مي‌شود.

شرکت “مهندسی مشاور مهاب قدس” از ايران هفته ي پيش طي مراسمي با طرف نيجريه‌يي قرارداد پروژه‌ي مشاوره، طراحي و نظارت مهندسي پروژه‌ي تامين آب ilesa در منطقه‌ي osun كشور نيجريه كه شامل احداث تصفيه خانه‌ي آب و تلمبه‌ي انتقال به ظرفيت 60 هزار متر مكعب در روز، سه مخزن 10 هزار متر مكعبي، خط انتقال آب تصفيه شده به طول 32 كيلومتر در اقطار بين 400 تا 800 ميلي متر مي‌باشد را به امضا رساند.

اسامی شرکتهای حاضر در اين رقابت به شرح زیر می­باشد:

  1. Mahab Ghodss Consulting Engineering co.
  2. Studi Interntional – Enplan Group
  3. Aims Consultants Limited – IBG Group
  4. Dolsar Engineering Inc. co – BriLikkalkinmaGrubu (BriLik Development Group)
  5. Spectrum Engineering Consultants
  6. Umar Munshi Associates – ALLot (Nigeria) Limited
  7. ECG Engineerin Consultants Group S.A
  8. Enviplan International Limited – Fithline Limited

اين موفقيت بي نظير در سايه ي بهره‌گيري از بهترين نخبگان و فارغ التحصيلان معتبرترين دانشگاه‌هاي ايران و جهان، توجه همزمان به كيفيت و كميت به عنوان دو رويكرد اساسي به واسطه‌ي مديريت مهندسي پروژه‌ها و جايگزيني خرد فردي با خرد جمعي در كليه‌ي تصميم گيري‌ها حاصل شده است .

تجلي صدور خدمات فني و مهندسي اين شركت در 26 پروژه در كشورهاي : عمان، سريلانكا، آلمان، هندوستان، آذربايجان، تاجيكستان، افغانستان، پاكستان، نيجريه، قطر، سوريه، آلباني، گينه و كشور مالي در سال‌هاي سخت اقتصادي و تحريم ها، دستاورد تحقق شعار و رويكرد مقام معظم رهبري در سال 96 مبني بر اقتصاد مقاومتي، توليد و اشتغال است.

حال زمان آن فرا رسیده تا این موفقیت بزرگ و تازه را که موید “خودباوری”، هوش، استعداد و مدیریت ایرانی در همسویی با اهداف اقتصاد مقاوتی می­باشد را به ملت شریف ایران،  مديران وكارشناسان شركت مهاب قدس و فعالان صنعت آب كشور و تمامی علاقمندان به پیشرفتهای فنی و مهندسی جمهوری اسلامی ایران، تبریک بگوییم.

گفتگو با مهدی یوسفی مدیر عامل منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس

0

اواخر فروردین ماه با حضور حسن روحانی رئیس جمهور و بیژن زنگنه وزیر نفت، شش فاز پارس جنوبی و چهار طرح پتروشیمی در این منطقه افتتاح شد. ارزش سرمایه‌گذاری این طرح‌ها ۲۰ میلیارد دلار بود. این میزان سرمایه‌گذاری معادل یک پنجم کل حجم سرمایه‌گذاری صورت گرفته در پارس جنوبی است.
مهدی یوسفی مدیرعامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس می گوید تا قبل از سال ۹۲ در مجموع ۱۰ فاز در پارس جنوبی به بهره‌برداری کامل رسیده بود که در دوره فعالیت دولت یازدهم تاکنون ۱۱ فاز استاندارد به بهره‌برداری رسیده است.
به گفته یوسفی میزان برداشت ایران از میدان مشترک پارس جنوبی به روزانه ۵۷۵ میلیون مترمکعب رسیده است و خواسته مردم ایران مبنی بر برابری برداشت ایران و قطر از این میدان مشترک محقق شده است. گفتگوی دستاورد صنعت با مهدی یوسفی مدیر عامل منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس را می خوانید:
آقای یوسفی در ابتدا درباره راه اندازی ۶ فاز که با تازگی با حضور رئیس جمهور و وزیر نفت افتتاح شد کمی توضیح دهید؟
راه اندازی همزمان ۶ فاز پارس جنوبی، ۴ پروژه پتروشیمی و نیز لایه نفتی پارس جنوبی در تاریخ توسعه میدان مشترک پارس جنوبی بی سابقه است. تنها در فازهای ۱۷ تا ۲۱ پارس جنوبی بیش از ۱۸ میلیارد دلار سرمایه گذاری صورت گرفته که این میزان معادل یک پنجم کل سرمایه گذاری صورت گرفته در میدان مشترک پارس جنوبی به شمار می آید.
باید تاکید کنم که راه اندازی ۸ مگا پروژه در پارس جنوبی نمی تواند شانسی و اتفاقی باشد. اجرای این برنامه به یک تدبیر و برنامه ریزی بلند مدت نیاز داشت، که در سطح وزارت نفت انجام و به دست بیش از ۶۱.۵ هزار ایرانی که در منطقه ویژه اقتصاد انرژی پارس فعال اند به سرانجام رسید.
در ابتدای شروع به کار دولت یازدهم مجموع تولید گاز از میدان مشترک پارس جنوبی حدود ۲۵۰ میلیون متر مکعب بود، این میزان هم اکنون با گذشتن از مرز دوبرابری به مرز تولید قطر رسیده است، در سال های گذشته شاهد برداشت چندین ساله کشور قطر از لایه پارس جنوبی بودیم که خوشبختانه طلسم تولید از این لایه نفتی نیز در دولت یازدهم شکسته شده است، بر اساس محاسبات صورت گرفته راه اندازی هر فاز پارس جنوبی می تواند تقریبا یک درصد بر تولید ناخالص ملی کشور بیفزاید.
تا قبل از سال ۹۲ در مجموع ۱۰ فاز در پارس جنوبی به بهره‌برداری کامل رسیده بود که در دوره فعالیت دولت یازدهم تاکنون ۱۱ فاز استاندارد به بهره‌برداری رسیده است.
میزان برداشت ایران از میدان مشترک پارس جنوبی به روزانه ۵۷۵ میلیون مترمکعب رسیده است، با تلاش صورت گرفته، خواسته مردم ایران مبنی بر برابری برداشت ایران و قطر از این میدان مشترک محقق شده است.
۲۸ فاز استاندارد و ۳۰ مجتمع پتروشیمی در منطقه ویژه پارس مد نظر قرار گرفته است و تلاش می شود با توسعه آموزش‌های مهارتی مناسب، زمینه بهبود اشتغال پایدار در منطقه را فراهم سازیم.

غیر از فازهای پارس جنوبی، چهار مجتمع پتروشیمی هم به بهره برداری رسید، این پروژه ها چه میزان درآمد برای کشور ایجاد می کند؟
طرح های پتروشیمی تخت جمشید، فاز دو پتروشیمی کاویان، ام ای جی پتروشیمی مروارید و پلی استایرن پتروشیمی انتخاب که به دست بخش خصوصی ساخته شده است تحولی عظیم در زمینه تولید و اشتغال در منطقه ایجاد می کند. با راه اندازی این طرح ها سالانه دو میلیون تن به تولید و دو میلیارد دلار به ارزش تولید محصولات کشور در بخش پتروشیمی افزوده می شود.
میعانات و مشتقات گازی ارزش اقتصادی زیادی دارند و نباید به صورت خام صادر شوند، با تبدیل این مواد به محصولات پتروشیمی و نیز سایر محصولات پایین دستی از خروج ارز از کشور جلوگیری به عمل خواهد آمد.
پارسال قرارداد نهایی ۱۰ طرح به ارزش بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان در حوزه پایین دستی پتروشیمی برای استفاده از محصولات شش فاز پارس جنوبی (۱۷ تا ۲۱) در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس به مرحله نهایی رسید.

همزمان با بقیه پروژه ها برداشت از میدان نفتی مشترک پارس جنوبی هم شروع شد؟
بله، برداشت از لایه نفتی میدان مشترک پارس جنوبی همزمان با افتتاح فازهای پارس جنوبی آ‎غاز شده است. برنامه توسعه این میدان شرکت های داخلی انجام داده اند و قرار است در فاز اول برداشت از این لایه نفتی به ۳۵هزار بشکه در روز برسد. البته برنامه توسعه این میدان همچنان ادامه دارد و قرار است با همکاری شرکت های بین المللی این میدان نفتی توسعه پیدا کند و تولید آن چند برابر شود.

فعالیت های گسترده ای در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس جریان دارد، چند نفر در این منطقه کار می کنند؟
منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس یک منطقه راهبردی در کشور است و میزان اشتغال در پارس جنوبی همزمان با پیشرفت طرح ها متغیر است اما بر اساس آخرین آمار در حال حاضر بیش از ۵۵ هزار نفر به صورت مستقیم در این منطقه از کشور مشغول به فعالیت هستند.
در واقع می توان گفت پارس جنوبی بزرگترین میعادگاه اقتصادی کشور است و در صورت تکمیل طرح های توسعه ای، پارس جنوبی می تواند سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار (با محاسبه نرخ ۵۰ دلار برای هر بشکه نفت خام) ثروت عاید کشور کند؛ این منطقه بزرگترین منطقه انرژی ایران و دنیا است.

یکی از مشکلات اجرای پروژه پارس جنوبی در سالهای اخیر تحریم ها بود و چگونه شرکت ها بر موانع ناشی از تحریم ها غلبه کردند؟
تحریم‌ها مشکلاتی در بخش تامین تجهیزات و تامین منابع مالی به همراه داشت ولی در مجموع می توانم بگویم که برای ما سودمند بود، این سود در جایی بود که دشمن تصور می ‌کرد با اعمال محدودیت در قطعه‌ ها و زیرساخت ‌های تجهیزات صنعتی کشور می‌تواند ما را زمین‌گیر کند؛ اما با توانمندی و خلاقیت متخصصان کشور توانستیم با کمترین آسیب‌ها از این مرحله عبور کنیم.
متخصصان کشور توانستند هم توان صنعتی را بالا ببرند، هم رتبه صنعت کشور را افزایش دهند و هم با اتکا به توانمندی و خلاقیت خود توطئه‌های دشمنان را با شکست مواجه کنند؛ ما اکنون شاهدیم در بخش صنایع رشد داشته‌ایم و این از نتایج مثبت تحریم ها بود که شرکت های داخلی با خودباوری توانستند کارهایی را به نتیجه برسانند که پیش از این امکانش را نداشتند.

با توجه به توسعه پارس جنوبی، میزان صادرات از این منطقه در سال گذشته چقدر بوده است؟
در 12 ماهه سال گذشته صادرات کالاهای غیر نفتی از منطقه ویژه پارس به بیش از 14 میلیارد دلار رسید.
پارسال در مجموع 34 میلیون و 195 هزار تن کالا به ارزش 14 میلیارد و 917 میلیون دلار از گمرک منطقه ویژه پارس صادر شده است که از نظر وزنی دارای افزایش 41 درصدی و از نظر ارزش دلاری دارای افزایش 22 درصدی است.
میزان صادرات غیرنفتی طی این مدت 16 میلیون و 680 هزار تن به ارزش هفت میلیارد و 906 میلیون دلار بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل از حیث وزن 26 درصد و از لحاظ ارزش 8 درصد رشدرا نشان می دهد.
طی 12 ماهه پارسال 17 میلیون و 515 هزار تن میعانات گازی به ارزش هفت میلیارد و 110 میلیون دلار به خارج از کشور صادر شده که از نظر وزنی 59 درصد و از نظر ارزشی 43 درصد افزایش یافت است.
مهمترین کالاها و محصولات غیر نفتی صادراتی که از منطقه ویژه پارس صادر می شود به ترتیب دی اتیلن گلایکول، کود اوره، بوتان، پروپان، پارازایلین، مونو و تری اتیلن گلایکول، هوی‌اند، پلی اتیلن سبک و سنگین، میعانات گازی، سیمان و متانول است که به 29 کشور جهان صادر می شود.

مدیر عامل شرکت توان محور آذین صنعت:”از محصولات وطنی استفاده کنیم”

0

شرکت های داخلی همواره سعی کرده اند تا بخشی از نیازهای داخلی کشور را تامین کنند اما این شرکت ها در وقت بروز مشکلات اقتصادی در سطح ملی، با مسائلی رو به رو شده اند و هر کدام از آنها راه حل هایی را برای گذر از مشکلات در پیش گرفته اند. تجربه مدیران این شرکت ها می تواند برای مدیران شرکت های دیگر راهگشا باشد.
داریوش آذری مدیر عامل شرکت توان محور آذین صنعت یکی از مدیرانی است که تجربه زیادی در این زمینه دارد. او می گوید شرکت توان محور آذین صنعت از سال 1384 به طور رسمی کار خود را در زمینه تولید انواع قطعات کامپوزیت و همچنین فلزی صنایع نفت و گاز در استان فارس شروع کرد و این شرکت تاکنون موفق به ساخت این محصولات با بهترین کیفیت و ارائه بهترین خدمات به صنایع کشور شده است. گفتگوی مکتوب دستاورد صنعت را با مدیر عامل شرکت توان محور آذین صنعت می خوانید:

دستاوردهای شما در سال های اخیر چه بوده است؟
طراحی و ساخت درایوشفت فایبرکربن برای اولین بار در ایران و ثبت اختراع این محصول-استراتژی طراحی و ساخت انواع شیمزپک های استنلس استیل-طراحی وساخت گریتینگ های کامپوزیت و…

 

شما به عنوان یکی از کارآفرینان کشور، چه توصیه ای به واحدهای تولیدی و صنعتی دارید و به نظر شما موانع کارآفرینی در کشور چیست و برای حل آن چه باید کرد؟
در واقع تمامی واحدهای تولید ی و صنعتی با توجه به وضعیت روز بازار به نوعی عاشق کارخودهستند که این امر می تواند خود محرک چرخه تولید باشد حال آنکه می بایست نیازهای موجود به شکل درست و اصولی شناسایی و در جهت رفع آنها برآیند تا گامی بلند در راستای آبادانی و سرافرازی ایران اسلامی برداشته شود.
عمده ترین موانع در مسیر شرکت های دانش بنیانی نظیر شرکت ما کپی برداری غیرقانونی، واردات بی رویه، عدم وجود نقدینگی به دلیل شرایط اقتصادی، عدم حمایت از محصولات تولید داخل و مواردی از این قبیل است که برای رفع آنها ضابطه مند کردن و قدرت اجرایی و بازدارندگی قوانین، و حمایت دولت و مسئولین و نهادهای ذیربط می تواند راهگشا باشد.

 

عمده فعالیت های شما در چه بخش هایی متمرکز است و تولیدات شما چیست؟
مهمترین فعالیت شرکت طراحی، ساخت، اجرا و تولید قطعات فلزی وکامپوزیت مورد نیاز صنایع بزرگ و مادر کشور شامل تعداد بسیار زیادی از شرکت های پتروشیمی، پالایشگاه، فولاد و ذوب آهن است به ویژه در حیطه ساخت قطعات به روش مهندسی معکوس این شرکت فعالیت های شایان توجهی انجام داده است که نمونه بارز آن همان ساخت شفت های انتقال نیرو کامپوزیتی است.

 

نیازهای خود در زمینه تجهیزات و تکنولوژی را چگونه تامین می کنید؟
این شرکت توانسته است بیشتر نیازهای خود در زمینه تجهیزات وتکنولوژی با استفاده از دانش وعلم دانش آموختگان داخلی، بومی سازی کند تا بتواند از این طریق هم وابستگی کشور را کاهش داده و هم از خروج ارز جلوگیری کند اما در برخی موارد هم از شرکت های داخلی و واردات نیاز های خود را برطرف می کند.

 

شرکت توان محور آذین صنعت

عمده ترین موانع در مسیر شرکت های دانش بنیانی نظیر شرکت ما کپی برداری غیرقانونی، واردات بی رویه، عدم وجود نقدینگی به دلیل شرایط اقتصادی، عدم حمایت از محصولات تولید داخل و مواردی از این قبیل است

 

بازار هدف شما عمدتا کجاست و موانع توسعه بازار را چه می دانید.
بازار هدف شرکت توان محور عموما صنایع بزرگ کشور است که پیش از این نیز عرض کرده بودم شامل پتروشیمی، پالایشگاه، فولاد، نیروگاه وذوب آهن است.
در بازاریابی و فروش محصولات خود تا چه اندازه از فناوری های نوین نظیر اینترنت استفاده می کنید؟
در حوزه بازاریابی و فروش ما از تیمی از دانش آموختگان و تحصیل کرده های با تجربه بهره می بریم که همه آنها این توانایی و پتانسیل را دارند که درموارد مختلف بازارسازی، بازاریابی و بازارداری کمک شایان توجهی به سیستم مدیریت این شرکت انجام می دهند. این تیم از امکانات و فناوریهای روز جهت گسترش فعالیت وبازار محصولات شرکت بهترین استفاده را می کنند.

 

در سال های اخیر به دلیل بروز مشکلات اقتصادی، برخی شرکت های تولیدی و صنعتی با مشکل تامین مواد اولیه، نقدینگی و فروش مواجه بوده اند، آیا شما هم با این مشکلات مواجه بوده اید برای گذر از آن چه راه حلی در پیش گرفته اید؟
مشکلات اقتصادی یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین عوامل دراجرای برنامه های هر شرکتی است که می تواند عامل بروزسردرگمی و کاستی در ارائه خدمات وتهیه محصولات با کیفیت گردد. شرکت ما نیز از این امر مستثنی نبوده است اما با پیروی از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در بحث اقتصاد مقاومتی توانستیم با بهینه سازی سیستم های موجود در شرکت و ایجاد بازارهای جدید ومحصولات با کیفیت و دارای مزیت رقابتی این شرکت، شرایط سخت و بحرانی را پشت سرگذاشته وهمچنان این سفره را که تعدادی خانواده از آن امرار معاش می کند را باز نگهداشته تا به حول و قوه الهی پرتوان وقدرتمند به کارمان ادامه دهیم.

 

در چند سال گذشته، واردات برخی محصولات خارجی و عمدتا چینی، تولیدکنندگان را با مشکلاتی در زمینه فروش رو به رو کرده است، به نظر شما برای جلوگیری از بروز چنین مشکلاتی چه باید کرد؟
درواقع شناخت محصولات داخلی و حمایت از آن و تعهد دراستفاده محصولات وطنی، همچنین الزام سازندگان وتولید کنندگان داخلی بر تولید محصول با کیفیت باقیمت مناسب به عنوان سرلوحه و خط مشی شرکت های دولتی و برخورد قاطع دولت با واردات بی رویه خود می تواند موجب کاهش رغبت عمومی براستفاده از اجناس وارداتی شود.

 

در حال حاضر برخی شرکت های بین المللی در تلاش برای حضور در بازار ایران هستند، به نظر شما برای جلوگیری از آسیب رسیدن به تولید داخلی، دولت باید چه اقداماتی پیش از ورود آنها انجام دهد و شرکت های داخلی باید چطور خود را با رقابت با آنها آماده کنند.
بازشدن درب های کشور به روی شرکت بین المللی را می توان از دومنظر مورد بررسی قرارداد: اول اینکه می تواند با ایجاد رقابت بین تولید کنندگان داخلی وخارجی بازار را برای داشتن محصولاتی با کیفیت تر امیدوار کند وانحصار شکنی کند.
اما از طرف دیگر به دلیل دستیابی این شرکت ها به علم ودانش وفناوری های روز، مواد اولیه با کیفیت وقیمت مناسب وتوانایی های مالی وحمایت های دولت های متبوع می تواند به عنوان ابزاری برای از بین بردن شرکت های کوچک و نوبنیاد داخلی شود.

 

بدون شک استفاده از علم روز و شناسایی صحیح نیازهای جامعه بشری از یک سو همچنین ارائه خدمات وحصولات که به محیط زیست وآینده و فرزندان کمکی در جهت بهبود زندگی کند می تواند عامل باقی ماندن هرتولید کننده وصنعتگر باشد

 

عمده مشکلات بخش صنعت را در چه می دانید و پیشنهاد شما برای حل آن چیست؟
عمده مشکلات صنعت می تواند تمام موارد ذکر شده بالا باشد که نیاز به مدیران کارآمد وبا تجربه و دلسوز دارد تا نسبت به حل مشکلات صنعت تمام تلاش خود را انجام دهند.

 

شرکت های داخلی برای حضور در بازارهای جهانی چه اقدامی باید انجام دهند و دولت در این زمینه اقداماتی باید انجام دهد؟
بدون شک استفاده از علم روز و شناسایی صحیح نیازهای جامعه بشری از یک سو همچنین ارائه خدمات وحصولات که به محیط زیست وآینده و فرزندان کمکی در جهت بهبود زندگی کند می تواند عامل باقی ماندن هرتولید کننده وصنعتگر باشد که مولفه های دیگر را تحت شعاع خود قراردهد.

 

برخی مدیران شرکت ها می گویند که دولت برای کمک به تولید باید زمینه حضور شرکت های داخلی را در نمایشگاه های بین المللی فراهم کند و برای حضور شرکت های بین المللی در بازار ایران نیز آنها را به شرکت های داخلی وصل کند تا هم توان شرکت های داخلی برای توسعه بازار در داخل و خارج افزایش پیدا کند و هم بتوانند از تکنولوژی های روز استفاده کنند، نظر شما چیست؟
این اتصال وارتباط درصورتی می تواند مفید فایده باشد که سبب انتقال تکنولوژی وسیستم های جدید به بازار صنعتی شود و حضور درنمایشگاه ها می تواند باعث شناخت و آشنایی شرکت های داخلی با این ابزار وتوانمندیها شود.

 

با توجه به کاهش تورم و تلاش دولت برای کمک به برخی صنایع از طریق پرداخت وام، پیش بینی شما از وضعیت صنایع سال آینده چیست؟
در حال حاضر می توان گفت صنایع در تب سیاست فرورفته اند تا ببینند از صندوق های رای چه کسی بیرون می آید و آیا نام بیرون آمده حمایت گر وپشتیبان طرح های فعلی دولت خواهد بود یا خیر. پس بهترین زمان برای پاسخگویی به این سوال بعد از انتخابات ریاست جمهوری است.

پارس ‌جنوبی، در مسیر تحقق یک خواست ملی

0

پارس ‌جنوبی بعنوان بزرگترین میدان گازی جهان نقش مهمی در تامین انرژی ایران دارد. هرچند که اکتشاف این میدان گازی که ٥٠ درصد ذخایر گازی ایران و هشت درصد از ذخایر گازی جهان را در خود جای داده است، به دهه ٦٠ بر می ‌گردد.

توسعه میدان گازی پارس جنوبی در قالب ٢٨ فاز استاندارد تا سال ١٣٧٦ کلید نخورد و سرانجام نخستین تولید گاز پارس‌جنوبی با افتتاح فازهای ٢ و ٣ در اواخر سال ١٣٨١ آغاز شد و پس از آن نیز سه فاز دیگر تا پایان کار دولت هشتم به مدار بهره‌برداری وارد شد.

زمانی که در سال ١٣٨٤ وزارت نفت را ترک کردم، ٥ فاز به طور کامل به بهره ‌برداری رسیده بود و به طور میانگین کار ساخت ٥ فاز دیگر نیز بالای ٦٠ درصد بود. هنگامی‌ که در مردادماه ١٣٩٢ دوباره از پارس ‌جنوبی بازدید کردم به جز ٥ فاز ناتمام دوره قبل که تکمیل شده و به تولید رسیده بود، ظرفیت‌ های جدیدی برای تولید گاز به ثمر ننشسته بود چرا که بدلیل تعدد قرارداد ها و محدودیت منابع، عملاً پیشرفت قابل توجهی که به افزایش تولید از این میدان مشترک کمک کند حاصل نشده بود.
بنابراین در نخستین اقدام، تصمیم گرفته شد فازهای ‌پارس جنوبی اولویت‌ بندی شود. همچنین پیاده ‌سازی و اعمال مدیریت حرفه ‌ای در پروژه‌ ها و استقرار سیستم تخصیص بهینه منابع از مهم ‌ترین عواملی بودند که تلاش شد در روزهای نخستین، پیگیری و دنبال شود.

به این ترتیب و با تلاش مضاعف کارکنان، نخستین قدم برای اصلاح وضعیت پروژه‌ ها و آبادانی پارس‌ جنوبی محکم برداشته شد. بسیج کارکنان نفت در آن روزها برای توسعه فازها شکل گرفت و با وجود شرایط دشوار، کارها به خوبی پیش رفت و ظرف یک سال و نیم پس از عمر دولت و در روزهای پایانی سال ١٣٩٣ افتتاح بزرگترین پروژه تولید گاز پارس‌ جنوبی در قالب فاز ١٢ این میدان به ثمر نشست که این پیروزی در نوروز ١٣٩٤ کام مردم شریف ایران را شیرین نمود و تحسین مقام معظم رهبری از این دستاورد ارزشمند خستگی را از تن کارکنان بیرون و انگیزه‌ ها برای ادامه فعالیت را مضاعف ساخت.

آنچه پارس‌  جنوبی را در سال‌های اخیر دوباره متحول ساخت استفاده از دانش مدیریت پروژه بعنوان حلقه مفقوده در توسعه پارس ‌جنوبی بود. بر این اساس نظارت بر مولفه‌های قراردادی از نظر قیمت، کیفیت و زمان مورد تاکید قرار گرفت و جلوی افزایش بی‌ رویه قیمت پروژه از یک ‌سو و تاخیرهای مکرر و غیرموجه گرفته شد. ثمره این روش مدیریتی آن شده است که با وجود محدودیت در دسترسی به منابع مالی، توسعه فازهای پارس‌ جنوبی مطابق برنامه‌‌ ریزی پیش برود و تولید گاز از این میدان مشترک از ٢٦٢ میلیون متر مکعب در روز در سال ١٣٩٢ به حدود ٥٢٠ میلیون مترمکعب در روز افزایش یابد و با بهره‌ برداری از فازهای جدید پارس‌جنوبی میزان برداشت از این مخزن مشترک از قطر پیشی گرفت.

امروز افزایش برداشت از میدان ‌های مشترک و صیانت از ثروت ‌های ملی به خواست تک تک ایرانیان تبدیل شده است و ما تمام تلاشمان این است که این خواست ملی مردم را تحقق بخشیم. چه بسا که در پارس جنوبی این مهم تحقق یافته است و ان ‌شاءالله در آینده نه چندان دور در بهره‌ برداری از سایر میدان‌ های نفت و گاز مشترک کشور نیز پیش خواهیم افتاد.

یکصد مسئله اصلی ایران سال ۱۳۹۶

0

با انجام “آینده‌پژوهی ایران ۱۳۹۶”  مسائل اصلی و سناریوهای پیش روی ایران در سال پیش رو مشخص شدند. در این پژوهش خبرگان حوزه‌های مختلف از سراسر کشور، اهمیت و عدم قطعیت متغیرهای اولیه را از طریق امتیازدهی مشخص‌ کردند تا اولویت‏‌بندی مسائل مشخص شود. بر این اساس، ضرورت اصلاحات ساختاری اقتصادی، بحران تامین آب و  بیکاری سه مسئله پیش روی کشور در سال آینده هستند.

در این پژوهش که از مهرماه سال ۱۳۹۵ آغاز شد، مسائل ایران در سال ۱۳۹۶ با بهره‌ گیری از هفت مسیر شناسایی و با نظر خبرگان اولویت ‌بندی شد. در نهایت ۱۰۰ مسئله ایران به ترتیب اولویت به شرح زیر هستند:

 

1- ضرورت اصلاحات ساختاري اقتصادي
2- بحران تامين آب
3- بيکاري
4 – فساد سيستمي
5 – نااميدي درباره آينده
6- سرمايه اجتماعي و اعتماد عمومي
7- بحران ريزگردها
8- پيامدهاي بحران آب
9- فقر و نابرابري
10- رکود / رونق اقتصادي
11- بي تفاوتي اجتماعي
12- سرمايه گذاري اقتصادي داخلي و خارجي
13- ناکارايي هاي نظام قضايي
14- اخلاق عمومي
15- بحران آلودگي هوا
16- امنيت رواني و اجتماعي
17- انتخابات 1396
18- اختلاف نظرهاي کلان حاکميتي
19- حقوق اساسي و شهروندي
20- کارکردهاي اجتماعي فضاي مجازي
21- بحران بانکها
22- قضاوت افکار عمومي درباره عملکرد حاکميت
23- پايداري برجام
24- نزاع هاي سياسي جريانهاي قدرت
25- مسائل صداوسيما
26- قاچاق و فربگي اقتصاد زيرزميني
27- تخريب تنوع زيستي، مسائل جنگلها و گونههاي زيستي جانوري
28- امنيت نرم
29- مسائل سلامت روان
30- بيتوجهي به پايداري زيست محيطي
31- تخريب منابع خاک
32- مشکلات سلامت ناشي از آلودگي هاي گوناگون
33- نزاع هاي آب بر سر انتقال آب در داخل ايران و با کشورهاي همسايه
34- اختلافات درون حاکميتي درباره مسائل فرهنگ
35- فساد و تقلب علمي
36- پيامد هاي تغييرات اقليمي براي ايران
37- سوء مصرف مواد
38- ضرورت بهره وري انرژي و توجه به انرژي هاي نو
39- آلودگي هاي آب
40- چالش هاي نظام سلامت
41- امنيت نظامي
42- کالايي شدن علم و بهمحاق رفتن عدالت آموزشي
43- تحولات اجتماعي آموزش عالي
44- بازار جهاني انرژي
45- تمرکزگرايي در تهران
46- تعدد نهادهاي سياستگذار و مجري در حوزه علم، دانش و آموزش
47- قطبي شدگي جامعه
48- طرح تحول سلامت
49- ناکارآمدي مديريت بازيافت و مسائل ناشي از انبوه زباله ها
50- مشکلات سلامت ناشي از سبک زندگي جديد
51- سياستهاي خصوصي‏سازي و پيامدهاي آن
52- چالش هاي توسعه گردشگري
53- چالش هاي مراجعان سلامت و بيماران
54- حاشيه نشيني شهري
55- برنامه ششم توسعه
56- مسائل دارو
57- تورم
58- مسائل ازدواج
59- بحران کنش جمعي در حوزه محيط زيست
60- مسائل معلمان
61- بحران‏ اداره کلان‏ شهرها
62- سياست خارجي دولت ايالات متحده امريکا
63- بودجه دولت
64- مرکزگريزي از الگوهاي هنجاري رسمي
65- پر رنگ شدن اقتصاد فرهنگ
66- چالش هاي رابطه علمي ايران با جهان
67- ضرورت توسعه نوآوري و فعاليتهاي دانش بنيان
68- حجم بالاي بدهي هاي دولت
69- حرکت به سمت پيري جمعيت
70- فقدان سواد رسانهاي
71- فقدان سواد رسانهاي
72- تقابل ايران و عربستان سعودي
73- بحران صندوقهاي بازنشستگي
74- اعتراضها
75- چالش هاي قومي
76- نزاع هاي هويتي
77- تغيير الگوي خانواده
78- رکود مسکن
79- تغيير الگوي بيماري و شيوع بيماري هاي مزمن
80- گسترش افشاگري و درز اطلاعات
81- مشکلات زيرساختي ناوگان حمل و نقل
82- مناقشات حقوق زنان
83- گسترش ريسک پذيري جنسي
84- نقش آفريني منطقه اي روسيه
85- تحولات دينداري ايرانيان
86- مسائل نسلي
87- توسعه انفجاري بازار فناوري اطلاعات
88- مخاطرات امنيتي گروههاي تکفيري
89- تغيير ترجيحات مردم در حوزه سلامت
90- جايگاه مرجعيت ديني
91- مسائل دانشگاه آزاد
92- مسائل شبکههاي ماهواره اي
93- سهم کشاورزي در رشد توليد ناخالص داخلي
94- ضرورت نوسازي شهري
95- برملاشدن مشکلات ساختاري آموزش عالي براي افکارعمومي
96- تحولات مناطق کردنشين کشورهاي منطقه
97- بهره برداري از شبکه ملي اطلاعات
98- سرنوشت سوريه
99- تقابل کسب وکارهاي نوپا و سنتي
100- گسترش اختلافات ميان فرهنگي در سطح جهاني

با مشخص شدن امتیاز متغیرها، ۱۵ مسئله که دارای همزمان اهمیت و عدم قطعیت بالای ۵۰ از ۱۰۰ بودند برای سناریوسازی انتخاب شدند. این ۱۵ متغیر در قالب سه «عدم قطعیت کلیدی» دسته ‌بندی شدند و پس از مشخص کردن حالت‏ های آنها با تشکیل پنل خبرگان و کمک گرفتن از نرم‌افزار سناریو ویزارد در نهایت سناریوهای پیش روی ایران در سال ۱۳۹۶ بدست آمد.

در “آینده‌پژوهی ایران ۱۳۹۶” تعدادی از نهادهای علمی، پژوهشی و مطالعاتی دولتی و غیردولتی کشور با آینده ‌بان همراه هستند و با یاری آنها دریافت نظرات شهروندان و خبرگان در سطح وسیع‌ تری نسبت به سال‌های گذشته انجام شده است.

حامی اصلی “آینده‌پژوهی ایران ۱۳۹۶” مرکز بررسی‌ های استراتژیک ریاست ‌جمهوری است که با همکاری این نهاد امکان دسترسی به اتاق‌ های فکر استان‌ های سراسر کشور فراهم شد و خبرگان و کارشناسان حوزه ‌های مختلف در نظرسنجی‌های امسال شرکت‌ کردند. بر این اساس یافته‌های مربوط به “آینده‌پژوهی ایران ۱۳۹۶” با اطمینان بیشتری نسبت به سال‌های قبل منعکس‌ کننده نظرات خبرگان سراسر کشور خواهد بود.

همچنین پس از انتشار گزارش عمومی “آینده‌پژوهی ایران ۱۳۹۶” با همراهی دیگر حامیان این پروژه در سال ۱۳۹۶ نشست‌ های علمی برای نقد و بررسی مسائل آینده ایران برگزار خواهد شد. حامیان “آینده‌پژوهی ایران ۱۳۹۶” در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، محیط زیست، سلامت و علم و فناوری شامل انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، انجمن ارزیابی محیط زیست ایران، پژوهشکده آینده ‌پژوهی در سلامت دانشگاه علوم پزشکی کرمان، انجمن اقتصاد شهری ایران، موسسه مطالعات ایران و اوراسیا، مرکز تحقیقات سیاستگذاری سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات خواهند بود.

“آینده‌پژوهی ایران” عنوان پژوهش سالانه ‌ای است که از سال ۱۳۹۳ توسط آینده‌ بان تهیه و در ابتدای هر سال منتشر می شود و “آینده‌پژوهی ایران سال ۱۳۹۶” چهارمین پژوهش از این دست است. “آینده‌بان” مجموعه‌ای غیردولتی و غیرانتفاعی است که قصد دارد تا با ایجاد پیوندی بین پژوهش‌های علمی حوزه آینده از یک‌سو و مسائل و ظرفیت‌های امروز و فردای جامعه ایران از سوی دیگر، نگاه خردمندانه به آینده را وارد فضای عمومی کند.

قراردادهای بیع متقابل، اصول قانونی و رژیم ‌های مالی حاكم بر آن

1

انعقاد قراردادهای نفتی با شرکت‌های بین‌المللی برای انجام عملیات بالادستی و پایین‌دستی در صنعت نفت ایران سابقه طولانی دارد. پس از کشف نفت تاکنون انواع مختلفی از قراردادهای نفتی از امتیازنامه‌های رویتر و دارسی تا قراردادهای بیع متقابل در سطوح بین‌المللی در ایران منعقد و مورداستفاده قرارگرفته است؛ که قراردادهای خدماتی بالادستی صنعت نفت و گاز ایران به‌عنوان یکی از قراردادهای بین‌المللی حاکم بر پروژه‌های بالادستی اعم از اکتشاف و توسعه میدان‌ها نفت و گاز کشور از گذشته تابه‌حال درصدد جذب سرمایه‌گذاری خارجی، تعامل با شرکت‌های بین‌المللی نفت و گاز و افزايش درآمد ارزي بوده است.

این قراردادها در پروژه‌های بالادستی صنعت نفت و گاز ایران حاوی اصولی قانونی است که شالوده تشکیل این قراردادها محسوب می‌شود. این اصول قانونی به نحوی در این قراردادها اعمال می‌شود تا منافع کارفرما و پیمانکاران بین‌المللی نفتی و یا سرمایه‌گذاران خارجی را تأمین کند، این در حالی است که این اصول واجد جنبه آمره بوده که امکان عدول از آن به‌عنوان خطوط قرمز حاکم بر انعقاد قراردادهای خارجی در بخش بالادستی صنعت نفت و گاز کشور را غیرممکن می‌سازد. در این مقاله به بررسی رژیم‌های مالی هیدروکربوری، اصول قانونی قراردادهای خدماتی بالادستی و تحلیل آن‌ها در صنعت نفت و گاز ایران می‌پردازد.

 

رژیم‌های مالی هیدروکربوري

رژیم ‌های مالی هیدروکربوري در دو گروه اصلی سیستم‌های حق امتیاز و سیستم‌های قراردادي طبقه ‌بندی می‌شوند. هرگاه دولت بتواند مالکیت نفت و یـا گـاز را در سـر چـاه بـه شـرکت طـرف قرارداد منتقل کند در اصطلاح می گویند که این ترتیبات مالی در چارچوب “سیسـتم حـق امتیـاز”تنظیم‌شده است. هرگاه دولت مالک ذخایر باشد و شرکت طرف قرارداد این حـق را داشـته باشـد که سهمی از نفت تولیدشده و یا سهمی از درآمد حاصل از فروش نفت را دریافت کند اصـطلاحاً می­گویند که این ترتیبات مالی در چارچوب سیستم قراردادي تنظیم ‌شده اسـت. اگـر در سیسـتم قراردادي شرکت طرف قرارداد سهمی از نفت تولیدشده را دریافت کند نوع قرارداد را “مشارکت در تولید” و اگر هزینه‌ ها از درآمـد حاصـل از فـروش نفـت جبـران شـود نـوع قـرارداد را “خریـد خدمت”می‌نامند.

قراردادهاي بیع متقابل حالت خاصی از قراردادهاي ریسـکی خرید خدمت هستند که پیمانکار طرف قرارداد، عملیـات مربـوط بـه اکتشـاف و توسـعه را در قبـال دریافت حق‌الزحمه‌ای معـین انجـام می‌دهد از ابتـدا تاکنون بـا توجـه بـه تغييراتي كه در قراردادهاي بيع متقابل صورت گرفته است می‌توان آن‌ها را در سـه نسـل طبقه‌بندی کرد:

نسل اول: قراردادهاي توسـعه و یـا اکتشـاف که مشخصـه اصـلی آن‌ها تعیـین مبلـغ قـرارداد به‌صورت ثابت بوده و براي کارهاي اکتشافی و یا توسعه میدان‌ها به‌کاررفته است.

نسل دوم: قراردادهاي توأم اکتشاف و توسعه میدان‌ها که طبـق آن، پیمانکـار اکتشـافی حـق دارد در صورت اکتشـاف میـدان هیـدروکربوري و تجـاري بـودن آن، مسـتقیماً و بـدون قرارداد جدید با سقف مشخص و ثابت، عملیات توسعه را به عهده گیرد.

نسل سوم: قراردادهاي توأم اکتشاف و توسعه میدان‌ها است که سـقف مبلغ قرارداد از طریق برگزاري مناقصات درزمانی پس از تنفیذ قرارداد مشخص خواهـد شد.

اصول قانونی قراردادهای خدماتی بالادستی:

1- حفظ حاکمیت و مالکیت دولت بر منابع نفت و گاز:

ماهیت قراردادهای خدماتی بخش بالادستی متأثر از این واقعیت است که به دنبال استقلال بسیاری از کشورهای صاحب نفت و با استناد به حاکمیت ملی نسبت به منابع زیرزمینی، دولت‌ها به نحو مؤثر نسبت به کنترل نحوه اکتشاف، استخراج، تولید و انتقال منابع نفتی و گازی در سرزمین خود اقدام می­کند و در این رابطه دارای مقررات آمره‌ای هستند تا شرکت‌های خارجی تحت هیچ­گونه قراردادی از امتیازات مالکانه برخوردار نشوند. در این خصوص در 12 دسامبر سال 1974، مجمع عمومی سازمان ملل، در بیانیه شماره 3281، معاهده حقوق و تکالیف اقتصادی دولت‌ها را صادر کرده که بیان می­دارد: “هر کشوری حق حاکمیت مطلق دارد و باید این حق را اعمال کند، این حق مالکیت، استفاده و در اختیار داشتن تمام ثروت آن کشور، منابع طبیعی و فعالیت اقتصادی است”، مطابق اصل 44 قانون اساسی، زمین و معادن جهت اداره امور به دولت واگذار می­شود، ازاین‌رو منابع زیرزمینی مانند نفت و گاز به‌عنوان مشترکات و اموال عمومی محسوب می­شوند و مالکیت آن‌ها قابل‌انتقال به سرمایه­گذار خارجی نیست.

بر مبنای قانون اساسی، اعطای هر بخشی از مالکیت و حاکمیت میدان‌ها نفت و گاز (که به‌منزله انفال هستند) در هر قالبی به غیر امکان‌پذیر نبوده و شرکت­های بین المللی به‌عنوان صاحبان سرمایه، حق سرمایه­گذاری که در مقابل منجر به دریافت امتیاز و یا حق مالکیت از سوی ایشان نسبت به منابع هیدروکربوری کشور شود، نخواهند داشت.

با توجه به جنبه عملیاتی بودن قراردادهای مذکور در سال­های اخیر از نواقص قراردادهای خدماتی کاسته شده است؛ این قراردادها دارای دو خصیصه اصلی در زمینه حفظ حاکمیت و اعمال تصرفات مالکانه دولت (کارفرما) بر منابع نفت و گاز هستند؛ خصیصه اول اینکه عوامل و انگیزه‌های سیاسی در انعقاد این نوع قراردادها دخیل بوده که نهایتاً به دولت میزبان حق مالکیت مطلق بر نفت و کلیه دارایی­ها را می‌دهد. همچنين به دولت میزبان اجازه می‌دهند که مالکیت خود را بر منابع نفت و گاز حفظ کرده و هم‌زمان مشارکت یک پیمانکار را نیز تضمین کند. خصیصه دوم اینکه قراردادهای خدماتی بالادستی برای وضعیتی طراحی‌شده‌اند که کشورهای تولیدکننده حتی پس از بازپرداخت، مالک نفت و گاز تلقی شوند درحالی‌که اعطای اختیار به شرکت نفتی خارجی به ایفای نقش در قالب پیمانکار نه‌تنها به وی حقی برای منطقه (محدوده) فعالیت خدماتی نمی‌دهد بلکه وی را مالک نفت و گاز تولیدی نیز نمی­کند و صرفاً وی مستحق خرید متقابل مقداری از نفت خام می­شود.

2- ریسک­پذیری پیمانکار و عدم تضمین بازگشت سرمایه از طرف دولت، بانک مرکزی و بانک­های دولتی:

بنابراین عدم تضمین بازگشت سرمایه انجام ‌شده توسط دولت، بانک مرکزی و بانک‌های دولتی به‌ عنوان یکی از اصول مهم در تمامی قوانین مربوطه مورد تأکید قرار می­گیرد. با وجود این موضوع آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که مشخصه بارز قراردادهای نفتی، ماهیت غیرقطعی اکتشاف و استخراج نفت و گاز است که از آن به “خطرپذیری” تعبیر می‌شود، از این‌رو “خطرپذیری” یکی از ارکان اساسی این‌گونه قراردادها تلقی شده و این امر موجب تمایز قراردادهای خدماتی با سایر قراردادهای تجاری بلندمدت است. همچنین نحوه خطرپذیری و یا مدیریت ریسک حقوقی در این نوع قراردادها به شرح زیر قابل‌تصور است:

الف) خطرپذیری کامل توسط شرکت سرمایه‌گذار خارجی:

عدم توفیق در عملیات اکتشافی و نیز تمام هزینه ‌های ناشی از عدم توفیق در اکتشاف، استخراج و تولید تجاری به عهده شرکت خارجی است و دولت میزبان هیچ­گونه تعهدی در این زمینه بر عهده نمی‌گیرد.

در قراردادهای خدماتی با خطرپذیری پیمانکار، اصولاً پیمانکار خارجی بعد از طی دوره اکتشاف، چنانچه به مخازن قابل ‌استخراج و استحصال و با حجم تجاری قابل‌قبول دسترسی پیدا کند، می­تواند با ارائه پیشنهاد جدید مبادرت به انعقاد قرارداد ناظر به مرحله توسعه کند. اگرچه در این نوع قراردادها -که مبانی آن در قراردادهای بیع متقابل به‌صورت مشخص آمده است- به نظر می‌رسد که ریسک عملیات اکتشافی به عهده شرکت خارجی است. در صورت کشف منابع نفت و گاز قابل استحصال به‌صورت تجاری، این حق برای شرکت نفتی خارجی ایجاد می­شود که بتواند از محل توسعه و تولید میدان و فروش آتی نفت آن، نسبت به بازپرداخت هزینه‌های سرمایه­گذاری خود اقدام کند.

ب) خطرپذیری مشترک:

در زمینه‌هایی که اصولاً امکان اکتشاف به حد ضعیف وجود داشته باشد و یا از نقطه‌ نظر تجاری، مطلوب سرمایه‌گذاران خارجی نباشد دو طرف در ریسک‌های موجود شرکت می‌کنند.

ج) قراردادهای نفتی با خطرپذیری دولت میزبان:

در این نوع از قرارداد ها، دولت میزبان تمامی ریسک‌ های مربوط به عدم اکتشاف و استخراج را بر عهده می‌گیرد، قراردادهای خدماتی محض (قراردادهای صرفاً خدماتی) نمونه‌ای از این قراردادها تلقی می‌شود؛ چه اینکه به ‌موجب قراردادهای فوق دولت میزبان با تأمین منابع مالی درصدد انعقاد قرارداد پیمانکاری در قالب قراردادهای طراحی، ساخت، تولید، نصب و راه­اندازی بوده و با انعقاد قراردادی کامل، طراحی مهندسی، تأمین کالا و ساخت به‌صورت “کلید در دست” تمام هزینه‌های ناشی از عدم استخراج را به عهده می‌گیرد.

3- بازپرداخت هزینه­های نفتی از طریق تخصیص بخشی از محصولات میدان و یا عواید آن:

یکی از دلایل مهم ورود شرکت‌های نفتی به صنایع بالادستی کشور، هزینه ‌های بسیار سنگین اکتشاف و استخراج تولید در میدان ‌ها نفتی است به همین جهت این شرکت‌ها متعهد به تأمین سرمایه بوده و با سرمایه اولیه خود و یا اخذ وام از بانک‌ها و نهادهای بین‌المللی، تأمین مالی این قبیل پروژه‌ها را برعهده‌گرفته و در ازای آن، انتظار دریافت سودی مناسب را دارند. در این خصوص گفته‌ شده است که قراردادهای نفتی باید به نحوی تنظیم شود که کلیه منابع مالی مورد نیاز توسط پیمانکار خصوصی اعم از داخلی و خارجی تأمین شود و بعد از اجرای قرارداد و تحقق تولید، بازگشت سرمایه و سود پیمانکار از عواید اجرای همان قرارداد انجام شود.

هزینه ‌های سرمایه‌گذار ان نفتی

الف) هزینه‌های سرمایه‌ای:

هزینه‌ هایی که پیمانکار بر اساس مفاد قرارداد از تاریخ مؤثر شدن قرارداد تا اتمام عملیات توسعه متحمل می‌شود. این هزینه مستقیماً و ضرورتاً در ارتباط با اجرای عملیات توسعه بر اساس کارها و خدماتی است که در برنامه کلان توسعه پیش‌بینی‌شده است.

ب) هزینه‌های غیر سرمایه‌ای:

هزینه ‌هایی است که بر اساس قرارداد به پیمانکار تحمیل و توسط وی پرداخت‌شده است، این دسته از هزینه‌ ها، هزینه‌ هایی هستند که جهت اجرای عملیات توسعه از قبیل مالیات، بیمه تأمین اجتماعی، عوارض گمرکی، آموزش و… ضروری است.

ج) هزینه عملیاتی:

هزینه‌ هایی است که با تأیید کتبی قبلی کارفرما مستقیماً، ضرورتاً و منحصراً در ارتباط با اجرای فعالیت‌های عملیاتی (از تاریخ تولید اوليه تا تاریخ تحویل پروژه)، تأمین قطعات یدکی و اقلام مصرفي که توسط پیمانکار در طول دوره تولید اوليه تأمین می‌شود و حق بیمه جزئی قابل‌اعمال (درصورتی‌که پوشش بیمه­ای پروژه که توسط پیمانکار تأمین‌شده خارج از مرحله توسعه هر فاز باشد) صورت می‌گیرد.

د) هزینه‌های مساعدت و ارائه خدمات فنی در مرحله تولید و بهره­برداری:

منظور از این نوع هزینه‌ها، هزینه‌هایی است که در طول مرحله تولید پس از تحویل پروژه و به‌منظور مساعدت و ارائه خدمات فنی به کارفرما در عملیات تولید به پیمانکار تحمیل و توسط وی پرداخت می‌شود.

4- تضمین برداشت صیانتی از مخازن نفت و گاز در مدت قرارداد:

یکی از مهم‌ ترین مسائل در تولید نفت و گاز، تولید صیانتی است. موضوع تولید صیانتی برای اولین بار در قانون اصلاح قانون نفت مصوب خردادماه 1390 تعریف‌ شده است. بر اساس بند 7 ماده یک این قانون، تولید صیانت شده از منابع نفت عبارت است از: “کلیه عملیاتی که منجر به برداشت بهینه و حداکثری ارزش اقتصادی تولید از منابع نفتی کشور در طول عمر منابع مذکور می‌شود و باعث جلوگیری از اتلاف ذخایر در چرخه تولید نفت بر اساس سیاست‌های مصوب می‌گردد.” دو نکته مهم در این تعریف وجود دارد:

الف) حداکثر سازی ارزش اقتصادی: حداکثر سازی ارزش اقتصادی منابع نفتی/گازی در حقیقت دامنه تولید صیانتی را از فرآیند استخراج و تولید نفت و گاز خام فراتر برده و به دنبال تولید محصولات نهایی حاصل از نفت و گاز تولیدی در کشور است. به تعبیر دیگر، نفت و گاز دیگر یک محصول نهایی محسوب نمی‌شوند.

ب) طول عمر مخزن: از دیگر ویژگی‌های قانون اصلاحی جدید نفت توجه به نگاه درازمدت به ‌برنامه تولید مخزن است ازاین‌رو در انتخاب برنامه‌های تولیدی باید به میزان قابل استحصال ذخایر در طول عمر مخزن توجه شود.

یکی از شروط لازم جهت بهینگی قراردادهای نفتی، رعایت موازین تولید صیانتی و ازدیاد برداشت در بلندمدت، یعنی در خلال عمر مفید مخزن و نه عمر قرارداد است. ازاین‌رو اولاً‌ شركت هاي بين اللملي نفتي در قرارداد بيع متقابل به عنوان پيمانكار مي­باشد نه بهره­بردار لذا آنها تنها مجري برنامه­ها و دستورات بر اساس شرح كار جامع توسعه تهيه شده توسط شركت ملي نفت ايران مي­باشد. ثانياً‌ پيمانكار پس از انجام عمليات اكتشاف و توسعه بر اساس برنامه كار جامع اكتشاف، توصيف و توسعه با رسيدن به اهداف عمليات مزبور و تحقق توليد،‌ ميدان به شركت ملي نفت ايران و شركت بهره بردار تحويل و عملاً‌ نقشي در توليد و بهره­برداري از ميدان نخواهد داشت.

در این خصوص گفته‌شده است که در راستای تضمین صیانتی از میدان، نسل سوم قراردادهای خدماتی بیع متقابل، بر اساس شروط مندرج در متن قرارداد اصلی و همچنین پیوست تخصیص‌یافته به این منظور، هم پیمانکار و هم کارفرما مکلف به رعایت ضوابط مدیریت صیانتی مخزن شده و باید تمام ضوابط و رویه‌ های مرتبط با حفظ صیانت مخزن قبل از انعقاد قرارداد مذاکره شده و تحت عنوان مدیریت جامع مخزن همه موارد مربوط به بهینه­سازی صیانت مخزن موردتوجه و توافق شرکت ملی نفت قرار گیرد.

 5- تعیین نرخ بازگشت سرمایه­گذاری متناسب با شرایط هر طرح:

یک سرمایه‌گذاری زمانی می‌تواند سودآور تلقی شود که سرمایه‌گذاران انتظار بازگشت اصل سرمایه و دریافت سود بیشتری را داشته باشند. یکی از روش‌هایی که امروزه در تعیین و انتخاب اقتصادی‌ترین پروژه‌ها متداول است، روش “نرخ بازگشت سرمایه” است. بند 5 قسمت «ب» ماده 14 قانون برنامه چهارم به شرکت ملی نفت ایران اختیار داده است که نرخ بازگشت سرمایه برای پیمانکاران را متناسب با شرایط هر طرح و با رعایت ایجاد انگیزه برای به‌کارگیری روش­های بهینه در اکتشاف، توسعه و بهره­برداری تعیین کند.

در قراردادهای خدماتی بیع متقابل ضابطه پذیرش یا رد پروژه جهت سرمایه­گذاری بر اساس معیاری به نام نرخ بازگشت سرمایه صورت می‌پذیرد. اصولاً نرخ بازگشت سرمایه، جذابیت اقتصادی پروژه را بیان می­دارد و معمولاً محاسبه این نرخ با استفاده از یکی از دو روش ارزش فعلی خالص یا درآمد یکنواخت سالیانه انجام می­پذیرد. در این نوع قراردادها وقتی میدان به سطح تولید کامل برسد، بهره ‌برداری از میدان توسعه‌یافته به شرکت ملی نفت ایران واگذار می‌شود و شرکت نفتی بین‌المللی هزینه‌ های خود به‌علاوه حق‌الزحمه اضافی را از طریق تخصیص نفت خام/گاز/ میعانات گازی میدان توسعه‌یافته بر اساس یک نرخ بازگشت سرمایه توافق شده بازیافت می‌کند.

نکته­ای قابل‌توجه آنکه نسل­های جدید قرارداد خدماتی بیع متقابل با یک تخمین اولیه از هزینه ­های سرمایه­ای منعقد می‌شود و سقف قطعی هزینه­های سرمایه­ای این نوع قراردادها که ترکیبی از هزینه­های مستقیم، درصد معینی از هزینه­های مدیریت و هزینه­های اجرایی برخی از فعالیت­های انحصاری و خاص از سوی شرکت­های وابسته به پیمانکاران بین­المللی است، پس از انعقاد قرارداد و انجام مهندسی پیشرفته و مناقصات تحت نظارت شرکت ملی نفت ایران در ظرف مدت معینی تعیین می­شود.

6- ضرورت واگذاری قراردادهای فرعی از طریق مناقصه:

در دستورالعمل مربوط به چارچوب کلی قراردادهای بیع متقابل که به تصویب هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران رسید به‌ ضرورت برگزاری مناقصه اشاره‌کرده است. به‌موجب این دستورالعمل، مبالغ به‌دست‌آمده در نتیجه انجام کلیه مناقصات با حضور، مشارکت و تأیید شرکت ملی نفت ایران مطابق با دستورالعمل توافق شده بین شرکت ملی نفت ایران و پیمانکار به دست خواهد آمد. این دستورالعمل شامل فرآیند واگذاری قراردادهای فرعی، پیش‌بینی برآوردها، تهیه فهرست فروشندگان، تأمین‌کنندگان و سازندگان کالا، فهرست پیمانکاران فرعی، تهیه و تنظیم اسناد مناقصه، گشایش پاکت‌های محتوی پیشنهادهای فنی، بازرگانی و مالی پیمانکاران فرعی، ارزیابی پیشنهادهای مذکور، اتخاذ تصمیم در خصوص تعیین برنده مناقصه و نهایتاً واگذاری قراردادهای مزبور خواهد بود و بعنوان يكی از پیوست‌های قراردادی مورد توافق قرار می‌گیرد و بر اساس آن سایر قراردادهای فرعی با طی تشریفات منعقد می‌گردند.

7- حداکثر استفاده از توان فنی و مهندسی، تولیدی و صنعتی و اجرایی کشور:

از دیگر اصول قانونی حاکم بر قراردادهای بیع متقابل که قانون‌گذار ایرانی همواره آن را مورد تأکید قرارداده است، استفاده از توان فنی و مهندسی، تولیدی، صنعتی و اجرایی داخل کشور در اجرای پروژه­های بالادستی نفت و گاز به‌ویژه قراردادهای خدماتی است؛ “حداکثر استفاده از توان فنی و مهندسی، تولیدی، صنعتی و اجرایی کشور مصوب 1375” است كه هدف از تدوین چنین قانونی استفاده هر چه بیشتر از توان مهندسی تولیدی کشور بیان‌شده اعم از اینکه از قانون عام تبعیت نمایند یا قانون خاص داشته باشند. بنابراین بر اساس قانون اعلامی اولاً ارجاع قراردادهای خدمات مهندسی مشاور، پیمانکاری ساختمانی، تأسیساتی، تجهیزاتی و خدماتی به شرکت های خارجی ممنوع بود، مگر آنکه شرکت خارجی در قالب مشارکت ایرانی- خارجی انجام این‌گونه امور را بر عهده بگيرد. ثانیاً سهم خارجی در هیچ صورت نمی­تواند بیش از 49 درصد باشد.

قانون مورد بحث حاوی نکاتی بوده که اگرچه به‌طور صریح به آن‌ها اشاره نشده اما می‌توان موضوعات زیر را از آن استنتاج کرد:

الف) ارتقاء توان فنی و مهندسی ساخت داخل از طریق ایجاد فرصت برای شرکت‌های داخلی

ب) ایجاد شرکت‌های مدیریت طراحی و پیمانکاری عمومی

ج) تشویق صنعتگران داخلی برای مشارکت با شرکت­های خارجی در جهت افزایش سهم کالاهای صنعتی ایران از بازارهای منطقه‌ای

در قراردادهای خدماتی (بیع متقابل نسل سوم)، پیمانکار مکلف است تا طبق برنامه تعیین‌شده دریکی از ضمائم پیوست قرارداد در خصوص استفاده حداکثر از توان و نیروی انسانی ایرانی اقدام کند.

همان‌طور که اشاره شد در تاریخ 1/5/1391 قانون دیگری تحت عنوان قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی در تأمین نیازهای کشور و تقویت آن‌ها در امر اصلاحات و اصلاح ماده 104 قانون مالیات­های مستقیم به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. در این قانون، قانون‌گذار ضمن ارائه تعریف نسبتاً جامعی در خصوص طرح (پروژه)، ارجاع کار، شرکت ایرانی، شرکت خارجی، شرکت خارجی- ایرانی و شرکت ایرانی- خارجی برخی از نقاط ضعف قانون سابق را در خصوص فقدان تعریف جامعی از “کار در داخل کشور” و “تولید داخلی” برطرف کرده است. بر این اساس “کار در داخل کشور” به سهم ارزش فعالیت­های مختلف اقتصادی به‌جز ارزش زمین، ساختمان و تأسیسات آن است که توسط طرف قرارداد به‌طور مستقیم یا از طریق شرکت اشخاص ثالث اعم از ایرانی یا خارجی در داخل کشور تولید یا اجرا می­شود، تعریف‌شده است. همچنین در تعریف “تولید داخلی” آمده است: “عبارت از تولید کالا، تجهیزات، خدمات یا محصولاتی اعم از سخت­افزار، نرم­افزار، فناوری و نشان “برند” است که صد در صد (100%) آن با طراحی متخصصین ایرانی یا به طریق مهندسی معکوس یا انتقال دانش فنی و فناوری انجام می‌شود”.

نکته قابل‌توجه دیگر در خصوص قانون جدید این است که برخلاف قانون سابق به حداکثر استفاده از توان پژوهشی، طراحی و خدماتی در کنار توان فنی، مهندسی، تولیدی، صنعتی و اجرایی نیز تأکید شده است.

همچنین باید گفت در قراردادهای بیع متقابل پیش ‌بینی‌شده است که تولید زود هنگام به‌عنوان یکی از احتمالات ممکن در برنامه کلان توسعه مورد بررسی قرار می­گیرد تا عملاً بخشی از سرمایه­گذاری مرتبط با تولید اولیه میدان از طریق فروش محصول تولیدی و عواید حاصل از میدان نفتی یا گازی مستهلک شود .

8- رعایت مقررات و ملاحظات زیست‌محیطی:

ضرورت حفظ محیط‌زیست، اصل غیرقابل ‌تردیدی است که دارای مقبولیت بوده و این ضرورت به‌موازات رشد صنعت و فناوری و به دنبال آن بروز آلودگی‌ها، اهمیت بیشتری پیداکرده است، رشد ناموزون صنایع در سال­های اخیر و ادامه روند فعلی آن، اکوسیستم‌ها را به‌شدت تحت تأثیر قرارداده و می‌دهد، بنابراین هدایت فعالیت‌های صنعتی به‌گونه‌ای که کمترین آثار زیان‌بار را بر محیط ‌زیست داشته باشد، امری اجتناب­ناپذیر به نظر می‌رسد. بدین منظور قوانین و مقررات خاصی توسط دولت‌ها و موسسات بین‌المللی جهت رعایت موازین زیست‌محیطی تدوین و در قوانین کشوری و بین‌المللی بر آن تأکید شده است که پيمانكاران مي بايد قبل از شروع پروژه مطالعات جامع ميداني انجام دهند و ریسک­های احتمالی نسبت به محیط‌زیست و محیط سبز را شناسایی و ارزیابی کنند و طرح­های پیشگیرانه براي جلو گيري از آلودگی­ها و آسیب­ های زیست‌محیطی در نظر بگيرند و توافقنامه جامع با سازمان‌ها و یا مراکز ذی‌ربط به‌ویژه سازمان محیط‌زیست اخذ کنند.

از این‌رو جهت بهینه‌سازی برنامه های بهداشت، ایمنی و محیط‌زیست در صنعت نفت سیاست­های پیش‌بینی‌شده است که عبارت‌اند از:

الف) استقرار نظام مدیریت بهداشت، ایمنی، محیط‌زیست در شرکت­های اصلی و فرعی و کنترل صحت انجام اقدامات

ب) حذف زمینه‌های ایجاد حوادث و اثرات سوء بر افراد و محیط‌زیست و کاهش احتمالی آن‌ها در مناطق نفت‌خیز

ج) ارتقاء استاندارد فرآورده‌های تولیدشده هیدروکربوری به سطح استانداردهای جهانی و حذف مواد مضر از فرآورده‌ها

د) اعمال سیاست‌های مصرف بهینه منابع پایه مانند مدیریت مصرف انرژی، آب، مواد اولیه، کاهش مواد زائد، مهار و کنترل گازهای همراه و تبدیل آن به محصولات باارزش افزوده بالا و بازیافت در مناطق مذکور .

 

گزارش صندوق بین‌المللی پول از شاخص‌های اقتصادی ایران

0

صندوق بین ‌المللی پول با پیش‌ بینی کاهش رشد اقتصادی به 3.3 درصد و افزایش نرخ بیکاری به 12.52 درصد در سال 2017 اعلام کرد.

بر اساس این گزارش، تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۶ به ۳۷۶ میلیارد و ۷۵۵ میلیون دلار رسیده است. این رقم برای سال ۲۰۱۵ بالغ بر ۳۷۴ میلیارد و ۳۰۶ میلیون دلار بوده است، اما این رقم در سال ۲۰۱۷ کاهش خواهد یافت و به ۳۶۸ میلیارد و ۴۸۸ میلیون دلار خواهد رسید.

بر اساس این گزارش، رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۱۶ به ۶.۶ (۶.۵۴۴) درصد افزایش یافته است و این نهاد بین‌ المللی پیش بینی کرده است که رشد اقتصادی ایران در سال جاری میلادی به 3.3 درصد کاهش یابد.

افزایش سهم ایران از اقتصاد جهان در سال ۲۰۱۶

برآوردهای صندوق بین ‌المللی پول نشان می‌دهد، تولید ناخالص داخلی ایران بر اساس شاخص قدرت خرید در سال میلادی گذشته بالغ بر ۱۴۵۴ میلیارد دلار بوده که پیش‌ بینی می‌شود، این رقم در سال جاری بیش از ۸۰ میلیارد دلار افزایش یابد و به بیش از ۱۵۳۵ میلیارد دلار برسد.

همچنین سرانه تولید ناخالص داخلی ایران بر اساس شاخص قدرت خرید نیز که در سال ۲۰۱۶ بالغ بر ۱۸۰۷۷ دلار برآورد شده است که در سال جاری (۲۰۱۷) به حدود ۱۸۸۵۸ دلار افزایش خواهد یافت.

به این ترتیب، سهم ایران از اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۶ افزایش یافته است و از ۱.۱۷ درصد در سال ۲۰۱۵ به ۱.۲۱۳ درصد رسیده است اما در سال ۲۰۱۷ دوباره مقداری کاهش می‌یابد و به ۱.۲۱۲ درصد خواهد رسید.

 

کاهش سرمایه ‌گذاری و افزایش پس‌اندازهای ملی

بنابر گزارش این نهاد بین المللی، کل سرمایه‌ گذاری انجام شده در اقتصاد ایران طی سال گذشته به معادل ۳۱.۱۹ درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است در حالی که این رقم طی سال ۲۰۱۵ برابر با ۳۲.۱۰ درصد بوده است.

همچنین کل سرمایه‌گذاری انجام شده در اقتصاد ایران در سال جاری میلادی باز هم کاهش می‌یابد و به ۳۱.۰۹ درصد تولید ناخالص ملی خواهد رسید.

کل پس‌اندازهای ملی نیز نسبت به تولید ناخالص داخلی نیز در سال ۲۰۱۶ به ۳۷.۴۴ درصد تولید ناخالص ملی رسیده است که در مقایسه با سال ۲۰۱۵ افزایش را نشان می ‌دهد. پیش ‌بینی صندوق برای سال جاری میلادی کاهش این رقم و رسیدن به ۳۶.۳ درصد است.

بر اساس این آمار، نرخ تورم که در سال ۲۰۱۶ برابر با ۸.۸۶۶ درصد برآورد شده است که امسال افزایش می‌یابد و به ۱۱.۲۳ درصد خواهد رسید.

واردات ایران که در سال ۲۰۱۶ رشد ۱۶.۹۷ درصدی را تجربه کرده بود، امسال با رشد ۱۴.۵۸ درصدی مواجه خواهد شد.

بر اساس برآوردهای این گزارش، صادرات ایران که در سال ۲۰۱۶ رشدی  ۴۳.۰۷ درصدی داشت، در سال جاری رشد منفی ۵.۳۴ درصدی را تجربه می کند.

گزارش صندوق بین‌المللی پول از بدترشدن وضعیت بیکاری در ایران طی سال ۲۰۱۶ خبر می‌دهد. این نهاد پیش‌بینی کرده است که نرخ بیکاری در سال ۲۰۱۷ به ۱۲.۵۲ درصد برسد، در حالی که این رقم برای سال ۲۰۱۶ برابر با ۱۲.۴۵ درصد اعلام شده است.

افزایش درآمدهای و مخارج دولت

این نهاد بین‌ المللی کل درآمد دولت برای سال جاری را معادل ۱۸.۵ درصد تولید ناخالص داخلی و کل هزینه‌های دولت را معادل ۱۷.۸۵ درصد تولید ناخالص داخلی در این سال پیش‌ بینی کرده است. درآمد دولت در سال ۲۰۱۶ معادل ۱۵.۱۱ درصد تولید ناخالص داخلی و هزینه‌های آن معادل ۱۷.۸۹ درصد برآورد شده است.

پیش‌بینی شده است، بدهی ناخالص دولت ایران در سال جاری به حدود ۴۴۳ هزار میلیارد تومان کاهش یابد. این رقم برای سال قبل بالغ بر ۴۵۷ هزار میلیارد تومان برآورد شده است.

تراز حساب های جاری ایران نیز که در سال ۲۰۱۶ بالغ بر ۲۳.۵۶ میلیارد دلار برآورد شده است و با کاهش ۴.۰۵ میلیارد دلاری پیش ‌بینی می‌شود که در سال ۲۰۱۷ به ۱۹.۵۱ میلیارد دلار برسد.

 

چرا صندوق بین المللی پول رشد اقتصادی ایران را 3.3 درصد پیش بینی کرد؟

رشد سال گذشته قابل تکرار نیست

صندوق بین المللی پول در جدیدترین ارزیابی خود از آینده اقتصادی ایران، رشد اقتصادی 3.3 درصدی را برای سال 2017 میلادی پیش بینی کرده است، این پیش بینی برای اقتصاددانان ایرانی نیز امری پذیرفته شده است .

اقتصاد ایران در سال 95 تحت تاثیر فضای پسابرجام و رفع تحریم های بین المللی بویژه در حوزه صادرات نفت ، با یک جهش قابل توجه به رشد 11.6 درصدی – در 9 ماهه نخست – دست یافت ، به عقیده کارشناسان از آنجایی که این رشد ناشی از بازپس گیری سهم ایران از بازارهای جهانی نفت بود ، قابل تکرار در سال 96 نیست .

بر اساس گزارش صندوق بین المللی پول که در آستانه اجلاس بهاره این صندوق در تارنمای این نهاد بین المللی منتشر شد، آمده است: رشد اقتصادی ایران از 6.5 درصد در سال گذشته، به شدت افت خواهد کرد و به رقم 3.3 درصد در سال 2017 خواهد رسید.
صندوق بین المللی پول علت کاهش رشد اقتصادی در ایران را در سال 2017 را ناشی از کاهش قیمت نفت و تصمیم کشورهای تولید کننده نفت به پایین نگهداشتن میزان تولید برای جلوگیری از کاهش قیمت دانسته است.
‌لغو تحریم ها عامل رشد سال قبل

مروری بر اظهارات دست اندرکاران اقتصاد ایران نیز بیانگر آن است که این افت رشد اقتصادی برای اقتصاددانان امری پذیرفته شده و قابل پیش بینی بوده است.
واقعیت این است که اقتصاد ایران در سال 95 بیش از هر چیز تحت تاثیر فضای پسابرجام و رفع تحریم های بین المللی بویژه در حوزه صادرات نفت بود؛ تلاش دست اندرکاران صنعت نفت ایران برای افزایش تولید و صادرات این محصول و رسیدن به سطح تولید پیش از تحریم ها، موجب شد تا سهم نفت با سرعت بالایی جایگاه خود را در رشد اقتصادی کشور تثبیت کند.
در کنار آن، مستثنی شدن ایران از طرح فریز نفتی سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) و افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی در محدوده 50 دلار به دلیل اجرای این طرح، سبب رشد درآمدهای نفتی ایران در سال گذشته شد.
بر اساس آخرین آمار بانک مرکزی ایران که به 9 ماهه سال 1395 باز می گردد، در این دوره و به قیمت پایه سال 1390، رشد اقتصادی 11.6 درصدی در اقتصاد ایران ثبت شد که رشد اقتصادی کشور بدون نفت 1.9 درصد برآورد شده است.

رشد اقتصادی سال 95 قابل تکرار نیست
پیمان قربانی معاون اقتصادی بانک مرکزی در این باره گفته است: رشد اقتصادی امسال، ناشی از بازپس گیری سهم ایران از بازارهای جهانی نفت بوده است و دولت تلاش می کند تا در سال آینده رشد بخش های غیرنفتی را افزایش دهد.
به گفته وی، به همین دلیل رشد اقتصادی ثبت شده در سال 95 در سال بعد قابل تکرار نیست و برای تحقق مجدد رشد های بالا باید بخش های غیرنفتی را فعال و سهم آن را در اقتصاد زیاد کرد.
دکتر حسین عبده تبریزی اقتصاددان نیز در این باره به ایرنا گفته است: بخشی از این رشد اقتصادی مربوط به ظرفیت‌های موجود در اقتصاد بود، و از این‌رو اثر عمده‌ای بر اشتغال نداشت. برای نمونه، اثر رشد اقتصادی ناشی از نفت بر اشتغال کم بود، زیرا از ظرفیت‌های موجود بهره گرفته شده بود.
اما در همین حوزه هم که از دستاوردهای برجام است، به‌ رغم کاهش قیمت‌ های نفت، می‌ توان از سال آینده شاهد آثار درآمدی آن‌ باشیم که به طور غیرمستقیم اشتغال گسترده‌ای ایجاد می ‌کند.
این اقتصاددان گفته که افزایش درآمدهای ناشی از فروش نفت در سال‌های آینده از مجرای بهبود درآمدهای دولت و هزینه‌ کرد آن درآمدها در پروژه‌ های عمرانی، اثر خود را بیشتر نشان خواهد داد.
صندوق بین المللی پول در آخرین ارزیابی خود از وضعیت اقتصاد ایران که اسفند ماه پارسال منتشر شد، با تمجید اقدام های انجام شده توسط دولت برای بهبود اوضاع اقتصادی، میانگین رشد اقتصادی ایران در سال 1395 خورشیدی (2016 و 2017 میلادی) را 6.6 درصد پیش بینی کرده بود.

دست اندازهای حمل و نقل ریلی و جاده ای

0

بخش معدن کشور انتظار دارد سهم 7 درصد فعلی حمل مواد معدنی توسط ریل در افق 1404 به 30 درصد (200 میلیون تن) و سهم حمل جاده ای به 70 درصد (500 میلیون تن) برسد

ایران یک کشور معدنی است که برای استفاده از پتانسیل ذخایر معدنی خود به سیستم حمل ونقل خاص نیاز دارد. به رغم رشد در زمینه توسعه حمل ونقل در سال های پس از انقلاب، برای حمل کالاهای خاص نظیر مواد معدنی، سرمایه گذاری و برنامه ریزی تخصصی انجام نشده و کالاها و مواد معدنی از شاهراه های اصلی کشور که محل تردد مسافران است، حمل می شود که تبعات و خطرات خود را دارد.
در سال 1392، حدود 355 میلیون تن مواد معدنی در کشور تولید شد که بنا بر سند چشم انداز افق 1404 با حداقل رشد 7 درصد سالانه، این میزان باید به حدود 700 میلیون تن برسد که هم راستای آن باید سرمایه گذاری و برنامه ریزی در حوزه حمل ونقل مواد معدنی نیز انجام شود.
در سال 1393 میزان حمل ونقل مواد معدنی توسط ریل حدود 24 میلیون تن و میزان حمل مواد معدنی توسط جاده حدود 330 میلیون تن بوده است؛ درحالی که تا افق 1404 در بخش ریل نیاز به رشد سالانه 22 درصد برای تحقق حمل 200 میلیون تن مواد معدنی و در بخش جاده نیاز به رشد سالانه 8 درصد به منظور تحقق حمل 500 میلیون تن مواد معدنی است. همچنین بخش معدن کشور انتظار دارد سهم 7 درصد فعلی حمل مواد معدنی توسط ریل در افق 1404 به 30 درصد (200 میلیون تن) و سهم حمل جاده ای به 70 درصد (500 میلیون تن) برسد.
تحقق هدف دولت در رشد صنعت حمل ونقل با توجه به ظرفیت 200 میلیون تن حمل بار توسط ریل در افق 1404 به دلیل عدم تدوین راهبرد کارشناسانه، عدم توسعه زیرساخت های ریل و بی توجهی به ورود تکنولوژی های موج چهارم توسعه و با توجه به نرخ رشد 2 درصد سالانه در 13 سال گذشته صنعت ریلی کشور، دور از انتظار به نظر می رسد؛ لذا طبق محاسبات صورت گرفته تنها 40 میلیون تن ماده معدنی و صنایع معدنی در افق 1404 را می توان توسط سیستم ریل جابه جا کرد و حدود 160 میلیون تن بار مازاد به سیستم جاده تحمیل می شود. این در حالی است که بخش جاده تعهد حمل 500 میلیون تن ماده معدنی و صنایع معدنی را در افق 1404 در کارنامه خود دارد.
فصل حمل ونقل در بودجه سال 96 به نسبت سال 95 حدود 15 درصد رشد داشته است، حال آن که با جزئی نگری در جزئیات این بودجه مشخص می شود سازمان راهداری و حمل ونقل جاده ای با کاهش 7 درصد بودجه نسبت به سال 95 مواجه بوده و شرکت مادر تخصصی ساخت و توسعه زیربنای حمل ونقل کشور تنها رشد 26 درصد از 15 درصد رشد کلی را شامل شده است که طبق محاسبات طرح جامع صنعت فولاد، فقط برای تکمیل حمل ونقل ریلی و جاده ای زنجیره ارزش سنگ آهن تا فولاد به حدود 5/5 میلیارد دلار تا افق 1404 سرمایه گذاری نیاز است که این یعنی تا افق 1404 سالانه حدود 5/0 میلیون دلار سرمایه گذاری فقط در بخش حمل ونقل صنعت فولاد لازم است و با توجه به بودجه 2/1 میلیارد دلاری و جهش بودجه 26 درصدی شرکت مادر تخصصی ساخت و توسعه زیربنای حمل ونقل کشور، تنها حدود 50 درصد این بودجه نیاز سالانه صنعت فولاد را محقق می کند. توجه به یک محاسبه سرانگشتی برای رسیدن به 25 هزار کیلومتر خطوط ریلی کشور در افق 1404، حدود 18 میلیارد دلار سرمایه گذاری بدون تجهیز ناوگان حمل (فقط در بخش احداث خطوط) نیاز است که با این احتساب شرکت مادر تخصصی ساخت و توسعه زیربنای حمل ونقل کشور با کسری بودجه 40درصدی در سال 1396 مواجه است.
با توجه به این که توسعه زیرساخت های حمل ونقل به عنوان یک منفعت ملی و وظیفه حاکمیت تلقی می شود، دولت به عنوان متولی اصلی باید مسئولیت احداث زیرساخت های خطوط اصلی ریلی را به عهده داشته باشد و در تکمیل پروسه حمل ونقل از سرمایه گذاری بخش خصوصی در توسعه ناوگان حمل ونقل و احداث انشعابات فرعی تا معادن یا کارخانه های فرآوری مواد معدنی استفاده کند.
دولت نباید نگاه درآمدی به زیرساخت های حمل ونقل کشور داشته باشد و باید حق دسترسی به شبکه ریلی را همانند کشورهای دنیا کاهش دهد، همچنین چون دولت می تواند از صندوق توسعه ملی و بانک های خارجی، با ضمانت خود وام های کم بهره دریافت کند می تواند برای ایجاد زیرساخت های حمل ونقل کشور سرمایه گذاری کرده، در نهایت از محل اخذ مالیات، حاشیه سود خود را تضمین کند.

بهرام شکوری رئیس کمیسیون معادن و صنایع معدنی اتاق ایران

مقالات محبوب