خانه بلاگ صفحه 63

عربستان بخشی از بازار نفت را واگذار می کند؟

0

در ماههای اخیر بارها در مورد جنگ نفتی بین عربستان امریکا صحبت شده است و دلیل افت قیمت نفت در بازار جهانی تلاشی عنوان شد که عربستان برای حفظ سهم خود در بازار می کرد و این تلاش در برابر افزایش توان تولید نفت در امریکا و تولید نفت شیل بود.

بر طبق گزارش های ارایه شده توسط وزارت نفت عربستان سعودی در سال 2014 میلادی، صادرات نفت این کشور 5.7 درصد نسبت به سال قبل از آن کاهش یافته است. در دو ماه اول سال 2015 میلادی صادرات نفت کشور عربستان سعودی به چین به پایین ترین سطح از سال 2011 میلادی تاکنون رسید در حالیکه چین از مشتریان پروپا قرص نفت عربستان است و ایالات متحده امریکا هم که یکی دیگر از بزرگترین خریداران نفتی عربستان است به دلیل افزایش تولید داخلی، واردات خود از عربستان را کم کرد.

وزارت نفت عربستان سعودی، چین را واردکننده 10 درصد از کل صادرات نفت عربستان اعلام کرد و امریکا را واردکننده 8 درصد از کل نفت صادراتی این کشور دانست. در نتیجه این تغییر بود که مقامات اقتصادی عربستان سعودی از کسری بودجه در سال 2015 میلادی خبر دادند و حتی اعلام کردند در صورتی که قیمت نفت تا انتهای سال جاری در سطحی کمتر از 60 دلار باقی بماند اقتصاد این کشور با بحران روبرو خواهد شد.

شاید این بحران های مالی را بتوان مهمترین هزینه ای دانست که عربستان سعودی برای وارد شدن به جنگ نفتی متحمل شده است و این هزینه ها هم با تداوم این مسئله ادامه پیدا خواهد کرد.

شرایطی متفاوت برای عربستان
عربستان سعودی بزرگترین صادرکننده نفتی اوپک است و سیاست های این کشور در عرصه صادرات و تولید نفت همیشه بازار را تحت تاثیر قرار می داد. اما در سال گذشته عربستان در شرایط تازه ای قرار گرفته است و نفت شیل امریکا بخشی از بازار را از تصاحب عربستان خارج کرده است. البته کشورهایی مانند کویت و امارات متحده عربی هم در این سالها توانستند با افزایش تولید نفت بخشی از بازار جهانی نفت را در کنترل خود در آورند.
کاهش 50  درصدی قیمت نفت در بازار جهانی طی کمتر از یک سال گذشته که به دلیل تصمیم عربستان و اوپک برای عدم مداخله در بازار نفت و عدم ممانعت از کاهش قیمت این منبع ارزشمند انرژی در بازار جهانی، زمینه را برای کاهش منبع مالی مورد نیاز این کشور برای اجرای پروژه های صنعتی و اقتصادی فراهم کرد.
حال با وجود اینکه عربستان انتظار داشت با این سیاست، قدرت رقابت این کشور به دلیل مالکیت نفتی که استخراج آن ارزان است در بازار نفت دنیا بیشتر شود ولی شواهد نشان می دهد که این رقابت در میان تولیدکنندگان حاشیه خلیج فارس بسیار سخت تر شده است و به نظر می رسد این سخت تر شدن رقابت  زمینه را برای کمتر شدن سهم این کشور در بازار نفت دنیا فراهم کند .
تلاش برای حفظ بازار
عربستان سعودی  برای اینکه بتواند خریداران قبلی خود را حفظ کند طی نه ماه اخیر شش بار قیمت فروش نفت به خریداران آسیایی را کاهش داد. ولی رقبای عربستان در شورای همکاری خلیج فارس هم بیکار ننشستند و قراردادهای بهتری با خریداران چینی و هندی و پالایشگاه های کشورهای اروپایی امضا کردند. به عنوان مثال کشور کویت قراردادی ده ساله برای صادرات نفت به شرکت نفت و پتروشیمی چین که بزرگترین پالایشگاه این کشور است امضا کرد و سهم زیادی از نفت مورد نیاز چین را تامین کرد. این قرارداد به معنای کمتر شدن وابستگی نفتی چین به عربستان سعودی بود.
از طرف دیگر کشورهایی مانند کویت و امارات متحده عربی در پروژه های زیر ساختی صنعت نفت سرمایه گذاری کردند تا از این طریق توان تولید خود را ظرف 10 سال آینده بیشتر کنند و به دنبال آن بخش بیشتری از نیاز نفتی دنیا را پاسخ گویند.
عربستان سعودی در این سال تلاش زیادی کرد تا همچنان به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت اوپک جایگاه ویژه ای در بازار دنیا داشته باشد و هنوز هم بالغ بر 10 میلیون بشکه نفت در هر روز صادر می کند که رقم بسیار بالایی است. هزینه تولید نفت در عربستان سعودی کمتر از 10 دلار به ازای هربشکه نفت است در حالیکه تولید نفت شیل بالغ بر 70 دلار هزینه دارد و هزینه تولید نفت در دیگر کشورهای عضو سازمان اوپک هم بیش از عربستان است. همین هزینه اندک موجب شد تا عربستان سعودی تصور کند با سیاست های مختلف می تواند بازار را در تصاحب خود داشته باشد  ولی به نظر می رسد که اشتباهاتی در برآورد عربستان وجود داشته است و آغاز این جنگ در بازار نفت دنیا که زمینه را برای افت قیمت نفت در بازار فراهم کرد آسیب های مالی زیادی به این کشور وارد کرد و حتی سهم عربستان را هم در بازار نفت دنیا کمتر کرد.

دیگر عربستان برنده میدان نیست

جان هال رییس مرکز مشاوره اقتصادی و بازار نفت گروه آلفا می گوید:«در سال های آینده عربستان باید رقابت تنگاتنگ تری با دیگر اعضای اوپک داشته باشد تا از این طریق بتواند  سهم خود را در بازار حفظ کند. ولی با توجه به سرمایه گذاری های دیگر اعضای اوپک و تلاش آنها برای انعقاد قراردادهای نفتی سودآور با  مصرف کنندگان بزرگ دنیا از قبیل چین احتمال پیروزی عربستان در بازار نفت دنیا بسیار اندک است. دیگر عربستان نمی تواند جایگاه قبلی خود را باز یابد زیرا این کشور در میان کشورهای نفت خیزی قرار گرفته است که با وجود کاهش قیمت در بازار جهانی همچنان مقتدرانه در بازا فعالیت می کنند.
در دو ماه اول سال 2015 میلادی صادرات نفت امارات متحده عربی به چین 116 درصد نسبت به سال قبل رشد کرد و در همین فاصله زمانی کویت رشد 98 درصدی صارات به چین را تجربه کرد و این رشد صادرات، کاهش صادرات عربستان به چین را به همراه داشت. در ماه نوامبر سال 2014 میلادی هم کویت توانست به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت به کشور تایوان معرفی شود.
با وجود اینکه رقبای نفتی عربستان بخش زیادی از بازار آسیا را از تصاحب این کشور خارج کرده اند ولی باز هم آسیا بزرگترین خریدار نفت عربستان است و اقتصاد عربستان سعودی تا اندازه زیادی به این منطقه وابسته است. در سال 2014 میلادی آسیا خریدار دو سوم از نفت صادراتی عربستان بود و تا اندازه زیادی اقتصادش را به آسیا گره زده بود ولی در سال 2007 میلادی 60 درصد از نفت عربستان وارد بازار آسیا می شد. از طرف دیگر فروش نفت عربستان سعودی به پالایشگاه های نفتی در دسامبر سال 2014 میلادی 27 درصد کمتر از سال قبل بود و حتی در کشور ایتالیا میدان را به رقبای عراقی باخت و عراق به جای عربستان سعودی به عنوان بزرگترین تامین کننده نفت پالایشگاه های این کشور معرفی شد.

ورود ایران رقابت را سخت تر می کند

 در صورتی که در ماه ژوین سال 2015 میلادی ایران  و کشورهای گروه 5+1 بتوانند به توافق نهایی برسند و تحریم های اقتصادی و نفتی علیه ایران برداشته شود، ایران می تواند صادرات خود را افزایش دهد. افزایش صادرات نفت ایران به معنای کمتر شدن نیاز به نفت عربستان سعودی است و سهم بیشتری از بازار را از تصاحب عربستان خارج خواهد  کرد.  البته رییس اداره اطلاعات انرژی امریکا اعلام کرده است که  تا ایران بتواند روی بازار نفت تاثیر بگذارد سه تا پنج سال طول می کشد ولی این مدت زمان برای کشوری مانند عربستان که مدت ها پادشاه بازار نفت بود و بر این بازار حکمرانی می کرد ، دوره ای بسیار کوتاه است و می تواند به سرعت سپری شود.

شرایط سخت تر می شود 

ایمی جیف استاد اقتصاد انرژی در دانشگاه کالیفرنیا معتقد است شرایط برای عربستان سخت تر می شود. وی معتقد  است این سختی به دلیل تغییر قدرت این کشور در سازمان اوپک و در بازار نفت دنیا است.
حال که  عربستان سعودی در حال واگذار کردن میدان به دیگر رقبا است، می توان انتظار داشت که این کشور استراتژی های دیگری برای خارج کردن دیگر رقبا از میدان داشته باشد. استراتژی هایی که شاید اقتصادی هم نباشد ولی باعث شود تا برخی از رقبا از میدان خارج شوند یا توان تولید خود را از دست بدهند.
البته نمی توان نقش این کشور در بازار را نادیده گرفت زیرا عربستان سعودی در ماه مارس سال 2015 میلادی بالغ بر10 میلیون بشکه نفت در هر روز صادر کرده است و در بدبینانه ترین حالت هم صادرات این کشور به 7 میلیون بشکه خواهد رسید. بنابراین همچنان سهم زیادی در بازار نفت دنیا در اختیار این کشور خواهد بود ولی شاید از قدرت پادشاهی اش تا حدود زیادی کاسته شده باشد.

 

آیا قیمت نفت همینطور پایین می ماند؟

0

آدم عاقل در مورد قیمت نفت اظهار نظر نمی‌کند. در واقع متغییرهای مؤثر آن‌قدر زیادند که پیش‌بینی قطعی و معنادار عملا ممکن نیست. چیزی که به‌طور قطع می‌دانیم این است که بهای نفت – با وجود سیر صعودی در روزهای اخیر – از تابستان گذشته حدودا نصف شده.

هیچ‌گاه در بیست سال گذشته بهای نفت این‌طور مستمر کاهش نداشته. دلیل این کاهش مستمر را هم می‌دانیم: افزایش تولید نفت در آمریکا، و تا حدی بازگشت نفت لیبی به بازار، عرضه را زیاد کرده، از طرف دیگر کاهش نرخ رشد اقتصاد چین و اتحادیه اروپا تقاضا را کم کرده. علاوه بر این، گرانی دلار در برابر ارزهای دیگر یعنی قیمت حقیقی برای خریدار بیشتر از قبل است، و این امر تقاضا را باز هم پایین‌تر می‌آورد. مجموعه این عوامل باعث شده قیمت نفت سقوط کند.

اما این‌که از این‌جا به بعد چه می‌شود به این آسانی نمی‌شود گفت. از آن‌جا که نشانه‌ای از کاهش تولید آمریکا نیست، و دغدغه وضع اقتصاد جهانی هم ادامه دارد، می‌توان تصور کرد افت قیمت نفت فعلا ادامه داشته باشد. این‌جا همان جایی است که در حالت عادی اوپک وارد عمل می‌شود: کشورهای عضو تولیدشان را کم می‌کنند که قیمت تثبیت شود. این اتفاق پیش از این بارها افتاده، آن‌قدر که بازارها انتظار دارند اوپک باز هم وارد عمل بشود. اما این بار نشده.

اواخر سال میلادی گذشته، اوپک در اقدامی تاریخی اعلام کرد تولید را از رقم فعلی ۳۰ میلیون بشکه در روز کمتر نمی‌کند، حتی اگر نفت بشکه‌ای ۲۰ دلار بشود.

از قضا تهدید توخالی نبود. با وجود اعتراض شدید ونزوئلا، ایران و الجزایر، عربستان سعودی که مهره ‌اصلی اوپک است حاضر نشد به داد اعضای آسیب‌پذیرتر برسد. بسیاری از اعضای اوپک با نفت زیر ۱۰۰ دلار مشکل کسری بودجه پیدا می‌کنند، اما دولت سعودی با ۹۰۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی، مشکلی با منتظر ماندن ندارد.

در دهه ۱۹۷۰ میلادی نزدیک ۵۰ درصد نفت جهان را اوپک تأمین می‌کرد. این رقم اکنون به اندکی بیش از ۳۰ درصد رسیده. یکی از عوامل مؤثر در کاهش سهم جهانی اوپک تولید نفت “شیل” آمریکاست که در عرض 10 سال از صفر به حدود ۴ میلیون بشکه در روز رسیده.

به همین خاطر است که اوپک ماه گذشته چنین استدلال کرد که “با وضع موجود، چه کشوری می تواند تولید را کم کند که قیمت‌ها بیش از این پایین نیاید؟”

از طرفی عربستان سعودی هم حاضر نیست سهم‌اش از بازار کمتر شود، در حالی‌که رقبای‌اش، از جمله تولیدکنندگان نفت “شیل” آمریکا، پول می‌سازند. سعودی‌ها می‌دانند که 10 سال هم قیمت نفت این‌قدر پایین باشد دوام می‌آورند. بنابراین ترجیح می‌دهند بنشینند و ببینند– به‌قول فیلیپ ویتکر، از مدیران انرژی در گروه مشاوران بوستون – “اقتصاد خودش چه کار می‌کند.”

در نتیجه پیامدهای تصمیم اوپک فراتر از سقوط بیش از پیش قیمت نفت است. آن‌طور که استیوارت الیوت، از مدیران شرکت پلاتس که در زمینه انرژی کار می‌کند، می‌گوید: “وارد فصلی جدید از تاریخ بازار نفت شده‌ایم، بازاری که کم‌کم مثل بازار کالاهای دیگر که انحصاری نیستند عمل می‌کند.”

چنین وضعی بلافاصله به بخش‌های مختلف صنعت نفت آسیب زده، و احتمالا در ماه‌های آینده، شاید حتی تا سال‌ها، آسیب بزند و آشفتگی ایجاد کند.

تولیدکنندگان اصلی نفت جهان، سال ۲۰۱۴ (میلیون بشکه در روز)

ایالات متحده ۱۱.۷۵

روسیه ۱۰.۹۳

عربستان سعودی ۹.۵۳

چین ۴.۲۰

کانادا ۴.۱۶

عراق ۳.۳۳

ایران ۲.۸۱

مکزیک ۲.۷۸

امارات عربی متحده ۲.۷۵

کویت ۲.۶۱

منبع: آژانس بین‌المللی انرژی

ریسک جدی

تصمیم عربستان مبنی بر کاهش ندادن تولید نفتش، به مذاق بعضی از اعضای اوپک چندان خوش نیامد.

اگر اوپک قیمت نفت را به‌طور مصنوعی بالا نگه ندارد، و نرخ رشد اقتصاد جهانی همین‌گونه پایین بماند، قاعدتا قیمت نفت تا سال‌ها زیر بشکه‌ای ۱۰۰ دلار خواهد ماند.

پیش‌بینی خرید و فروش‌های آینده این است که بهای نفت کم‌کم بالا می‌رود و تا سال ۲۰۱۹ به حدود بشکه‌ای ۷۰ دلار می‌رسد. اغلب متخصصان ترجیح می‌دهند به پیش‌بینی کلی ۴۰ تا ۸۰ دلار در چند سال آینده بسنده کنند و رقم دقیق‌تری نگویند.

با این قیمت‌ها، بسیاری چاه‌های نفت صرفه اقتصادی ندارند. بیش از همه آن‌هایی در خطرند که استخراج‌شان دشوار است، مثل چاه‌های عمیق زیر آب. مثلا نفت قطبی، آن‌طور که برندن کرونین، تحلیل‌گر ارشد مشاوران مدیریت پایری می‌گوید، با قیمت کمتر از بشکه‌ای ۱۰۰ دلار قابل برداشت نیست. بنابراین می‌شود تصور کرد که حفاری در مناطق قطبی تا اطلاع ثانوی متوقف شود.

به همین ترتیب، نفت دریای شمال هم با تهدید جدی روبروست، دست‌کم چاه‌های جدید که با نفت بین ۷۰ تا ۸۰ دلار مقرون به صرفه‌اند. اخیرا رئیس شرکت “نفت و گاز بریتانیا” گفته بود اگر نفت بشکه‌ای ۵۰ دلار باشد، تولید دریای شمال ۲۰ درصد کم می‌شود. چنین کاهشی ضربه‌ای سنگین نه فقط به شرکت‌های نفتی دخیل، که به‌طور کلی به اقتصاد اسکاتلند خواهد زد.

با قیمت‌های کنونی اکتشاف در منابعی که هنوز قطعی نشده هم متوقف می‌شود، مثلا در جنوب و غرب آفریقا.

سرنوشت استخراج نفت به شیوه شکست لایه‌های سنگی (یا فرکینگ) هم نامعلوم است. هزینه استخراج با این شیوه در جاهای مختلف متفاوت است، اما برآورد بانک اسکوشیا این است که به‌طور متوسط نقطه سربه‌سری برای تولیدکنندگان آمریکایی حدود بشکه‌ای ۶۰ دلار است. از طرف دیگر، گروه تحقیقاتی وود مکنزی برآورد کرده اگر قیمت نفت بشکه‌ای ۶۰ دلار باشد، سرمایه‌گذاری در چاه‌های جدید نصف می‌شود، و رشد تولید از بین می‌رود.

به گفته آقای کرونین “بیشتر چاه‌های آمریکا [که با شیوه فرکینگ (Fracking) نفت استخراج می‌کنند] با نفت بشکه‌ای ۴۰-۵۰  دلار کار نخواهند کرد.”

شرکت‌های بزرگ نفتی با قیمت‌های فعلی هم به مشکل خورده‌اند. ده‌ها میلیارد دلار بودجه اکتشاف حذف شده است. قیمت سهام شرکت‌هایی چون بریتیش پترولیوم، توتال، و شوران، از تابستان گذشته حدود ۱۵ درصد افت کرده. با این حال غول‌های نفتی آن‌قدر سرمایه دارند که دوران حتی طولانی ارزانی نفت را به سر کنند.

اما در گوشه‌کنار جهان صدها شرکت نفتی کوچک‌تر هست که آینده‌شان مبهم‌تر از این‌هاست – از جمله در خورد آمریکا. شرکت‌هایی که با شیوه فرکینگ کار می‌کنند، در پنج سال گذشته حدود ۱۶۰ میلیارد دلار وام گرفته‌اند. همه‌شان قیمت نفت را بالاتر از چیزی که هست در نظر گرفته بودند. واقعیت این است که بانک‌ها تا ابد برای این شرکت‌ها صبر نمی‌کنند.

آن‌طور که آقای ویتکر می‌گوید، شرکت‌های خدماتی میدان‌های نفتی هم “شدیدا در رنج‌اند”. سهام شرکت‌های فعال در این حوزه به‌طور میانگین بین ۳۰ تا ۵۰ درصد افت کرده. ماه پیش، شرکت شلومبرگر، از غول‌های نفتی آمریکایی، ۹۰۰۰ نفر را اخراج کرد – چیزی حدود ۸ درصد کل نیروی کارش را.

اما مصیبت فقط مال شرکت‌های نفتی نیست، دامن بخش انرژی‌های تجدیدپذیر را هم گرفته است.

در خاورمیانه و بخش‌هایی از آمریکای جنوبی و مرکزی، انرژی‌های تجدیدپذیر و نفت برای تولید برق رقابت دارند. ارزان شدن نفت به معنای سخت شدن کار انرژی‌های تجدیدپذیر است، از جمله انرژی خورشیدی.

علاوه بر این، افت قیمت نفت بعضا باعث افت قیمت گاز می‌شود، که رقیب مستقیم انرژی‌های تجدیدپذیر است. برای جبران این فاصله قیمت، احتمالا دولت‌ها ناچار می‌شوند یارانه بپردازند.

اساسا ارزانی نفت و گاز اصلی‌ترین استدلال اقتصادی دولت‌هایی را که از انرژی‌های تجدیدپذیر حمایت می‌کنند، بی‌اعتبار می‌کند: این‌که قیمت سوخت‌های فسیلی مدام بالا می‌رود.

تأثیر این روند در بخش انرژی‌های تجدیدپذیر ملموس است. به‌عنوان مثال سهام شرکت وستاس، بزرگ‌ترین تولیدکننده توربین‌های بادی جهان، از تابستان گذشته ۱۵ درصد پایین آمده. سهام جی.‌ای سولار، تولیدکننده عظیم سلول‌های خورشیدی در چین، هم ۲۰ درصد.

سقوط قیمت نفت کابوس تولیدکننده‌های خودروهای الکتریکی هم هست. در ماه‌های اخیر فروش خودروهای دوگانه‌سوز در آمریکا کم شده، در حالی‌که فروش خودروهای شاسی‌بلند پرمصرف افزایش قابل‌توجه داشته است.

قیمت نفت خام برنت در روز 23 فوریه 2015: 59/58 دلار در هر بشکه

منبع: دویچه بانک، صندوق بین المللی پول

نمودار قیمت نفت

تأثیر عمیق

روی‌هم‌رفته می‌توان گفت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم ارزانی نفت بر صنایع حوزه انرژی هم گسترده است هم عمیق.

تصمیم عربستان برای رها کردن قیمت نفت به‌نوعی نقطه‌ عطف در صنعت نفت بود. اما بدون دخالت اوپک هم مکانیزم خودکار تثبیت قیمت همچنان برقرار است: قیمت افت کند، تولید افت می‌کند، عرضه کم شود، قیمت بالا می‌رود.

کارشناسان می گویند با پایین رفتن قیمت نفت به زیر ۶۰ دلار در هر بشکه، بسیاری از چاه های نفت شیل آمریکا دیگر اقتصادی نخواهند بود.

قیمت نفت که پایین می‌آید، اکتشاف و تولید کم می‌شود. ممکن است چند سالی طول بکشد تا تأثیر این کاهش دیده شود، اما نهایتا عرضه کم می‌شود و قیمت‌ها بالا می‌رود. درست است که صدها عرضه‌کننده کوچک جدید به بازار آمده‌اند، اما همچنان تعداد شرکت‌های بزرگی که عرضه نفت را کنترل می‌کنند کمتر از آن است که بشود این بازار را بازار  آزاد  نامید.

اما یک تغییر اساسی دیگر هم در راه است. انسان روز به روز بیشتر متوجه می‌شند که اگر قرار باشد جلوی تغییرات اقلیمی گرفته شود و گرمایش زمین به حد خطرناک نرسد، باید سوخت‌های فسیلی همان‌جا که هستند، یعنی زیر زمین، بمانند.

بنابراین دیر یا زود هزینه واقعی بر کسانی که دی‌اکسیدکربن تولید می‌کنند، تحمیل خواهد شد. این اتفاق، زمانی که بیافتد، تأثیری عمیق بر بازار جهانی نفت خواهد گذاشت.

از سوی دیگر، برای اولین بار در تاریخ می‌شود گفت نفت در بخش حمل‌ونقل – که در حال حاضر نیمی از کل مصرف نفت جهان است – رقیبی جدی پیدا کرده. خودروهای برقی هنوز در حاشیه‌اند، اما باتری‌ها که پیشرفته‌تر شوند، خودروهای برقی هم رواج می‌یابند. این روندی‌ است ناگزیر، که تقاضا برای نفت را به مقداری قابل‌توجه کاهش می‌دهد.

بازار نفت در حال دگرگونی است، و دگرگونی‌های بنیادی‌تر هم در راه است.

قیمت نفت خام برنت 1988 تا 2015

قیمت نفت خام برنت

 

فرصت های نفتی بعد از توافق هسته ای

0
توافق هسته ای بین ایران و قدرت های جهانی می تواند باعث افزایش صادرات نفت در دنیا شود و راهی را برای شرکت های نفتی جهانی باز کند تا بعد از پنج سال غیبت دوباره وارد بازار انرژی این کشور شوند.

توافق هسته ای بین ایران و قدرت های جهانی می تواند باعث افزایش صادرات نفت در دنیا شود و راهی را برای شرکت های نفتی جهانی باز کند تا بعد از پنج سال غیبت دوباره وارد بازار انرژی این کشور شوند. بعد از اینکه شرکتهای نفتی رویال داچ شل، رپسول اسپانیا، استات اویل نروژ و در نهایت توتال فرانسه در سال 2010 میلادی از این کشور خارج شدند، ایران توانایی خود را برای احیای صنعت نفت و گاز طبیعي از دست داد و نتوانست سرمایه گذاران خارجی را در این صنعت جذب کند. ولی بعد از تفاهم لوزان این امید ایجاد شد تا زمینه برای ورود سرمایه گذاران غربی فراهم شود و فضا برای صادرات گرم تر شود.

در جریان تحریم های اقتصادی غرب علیه برنامه هسته ای این کشور، توان تولید نفت خام در ایران به 2.8 میلیون بشکه در هر روز تقلیل پیدا کرد در حالیکه در سال 2011 میلادی ایران روزانه  3.6 میلیون بشکه نفت تولید می کرد. بعد از تشدید تحریم های اقتصادی این کشور توانست روزانه 1.1 میلیون بشکه نفت صادر کند که نصف میزان صادرات آن قبل از تحریم ها بود.

تلاش برای افزایش تولید نفت

اگرچه برخی از شاهدان بر این باور هستند که ایران می تواند ظرف چند ماه بعد از برداشته شدن تحریم های اقتصادی حجم صادرات خود را افزایش دهد ولی برخی دیگر این پروسه را طولانی تر می دانند. مطالعات نشان می دهد ایران حدود سی میلیون بشکه نفت خام روی تانکرهای نفتی ذخیره کرده است و در نظر دارد این حجم نفتی را وارد بازار مصرف کند.

به علاوه مطالعات نشان می دهد با برداشته شدن تحریم های اقتصادی ایران می تواند تولید نفت خود را ظرف سه تا شش ماه 500 هزار بشکه در روز بیشتر کند و با گذشت یک سال از پایان تحریم های اقتصادی غرب  و جذب سرمایه های خارجی توان تولید نفت ایران بیشتر از 700 هزار بشکه در روز افزایش یابد.

اد مورس رییس مرکز مطالعات بازار کالا در بانک سیتی گروپ در این زمینه می گوید: این بسیار غیر محتمل است که ایران بتواند قبل از سال 2016 میلادی تولید نفت خود را افزایش دهد و دلیل این مساله زمان مورد نیاز برای تکمیل پروژه های نفتی است.

جورج بوث وکیل حوزه نفت و گاز طبیعی در موسسه پین سنت میسون معتقد است که این تازه آغاز پروسه است و برای برداشته شدن محدودیت های موجود برای تجارت و تولید نفت ایران پیچیدگی های زیادی وجود دارد که برداشته شدن آنها ممکن است سال ها طول بکشد. حتی اگر ایران بتواند تولید و صادرات خود را افزایش دهد باز هم حفظ توان تولید و صادرات بالاتر از سطح کنونی چالشی بزرگ برای اقتصاد ایران خواهد بود.

یکی از این چالش ها پیر شدن حوزه های نفتی است که باعث کاهش توان تولید و صادرات ایران شده است و برای اینکه ایران بتواند به مرز تولید 4 میلیون بشکه در روز برسد نیاز به تکنولوژی های غربی و تخصص افراد فعال در این حوزه دارد. ایران یکی از بزرگترین مالکان نفت و گاز طبیعی در دنیا است و از نظر حجم ذخایر تایید شده گاز طبیعی در جایگاه دوم دنیا قرار دارد و از نظر حجم ذخایر تایید شده نفتی در جایگاه چهارم جهان قرار گرفته است.

بر طبق مطالعات انجام شده توسط ای اچ اس، حدود 40 درصد از مجموع 187 حوزه موجود در ایران باید توسعه پیدا کند ولی شرکت ملی نفت ایران بسیار خوش بینانه به قضیه نگاه می کند و براین باور است که تا سال 2018 میلادی می تواند تولید نفت ایران را به 5.7 میلیون بشکه در روز برساند. ایران در نظر دارد تولید در حوزه پارس جنوبی را هم دو برابر کند که این موفقیت بزرگی برای کشور محسوب می شود.

فرصت های سرمایه گذاری

ولی سرمایه گذاران خارجی قبل از اینکه وارد ایران شوند و از فرصت های سرمایه گذاری آن استفاده کنند باید درک درستی از اوضاع داشته باشند و این فاصله گیری شرکت های نفتی غربی از ایران تا مشخص شدن شرایط کشور حتی بعد از مذاکره حسن روحانی با سران شرکت های نفتی بی پی، انی، شل و توتال در اجلاس داووس در سال گذشته میلادی هم بیشتر نشد.

اما در شرایطی که قیمت نفت در بازار جهانی در مسیر نزول قرار دارد و شرکت های نفتی به دنبال استفاده از ابزارهایی برای کاهش هزینه های خود هستند، قراردادهای منعقد شده بین ایران با شرکت های غربی باید شامل مشوق هایی باشد که شرکت های غربی را برای ورود به ایران  با انگیزه تر کند. یکی از سران شرکت های نفتی در این مورد گفت: اینکه توان تولید و صادرات ایران بعد از توافق لوزان رشد کند یا خیر کاملا به ایرانی ها بستگی دارد. ما به فرصت ها  نگاه می کنیم  و اگر قانون به ما اجازه همکاری می داد  و قراردادی که به ما پیشنهاد شده است جذابیت لازم را داشت، بدون شک امضای قرارداد صورت می گیرد و همکاری ما آغاز می شود.

دیوید کریش مدیر عامل بخش مشاوه و مطالعه در مرکز مطالعات انرژی اینتلیجنس در این مورد می گوید: شرکت های نفتی به فرصت های دیگر هم می نگرند. شرکت ها به ایران نگاه می کنند و می گویند با وجود اینکه سرمایه گذاری در ایران سودآور است ولی سودآوری سرمایه گذاری در پروژه های مکزیک خیلی زیاد تر است. پس به جای پذیرفتن ریسک ورود به ایران وارد خاک مکزیک شویم.

بیژن زنگنه وزیر اقتصاد ایران در مصاحبه های اخیر خود تاکید کرده است که قراردادهای آتی نفت، رقابتی تر از قراردادهای قبلی خواهد بود و احتمالا مانند قردادهای باز خریدی که در دهه 1990 میلادی یا2000 میلادی منعقد می شد نخواهد بود. اگر ساختار قراردادها سخت گیرانه شود و سود طرف مقابل ایران در قراردادها تضمین شده و قطعی نباشد، ورود سرمایه گذاران خارجی هم محدودتر خواهد بود.

تحلیل گران بر این باور هستند که باید در قراردادها ساختار هزینه ای انعطاف پذیرتری ایجاد شود که به شرکت ها اجازه دهد تا ارزش اقتصادی نفت خام را در تراز نامه های خود در نظر بگیرند و باز هم انعقاد قرارداد برای آنها صرف داشته باشد.

هر توافق تازه ای می تواند ده تا بیست و پنج ساله باشد و سرمایه گذاران باید بتوانند قراردادهای مشارکت با شرکت ملی نفت ایران امضا کنند ولی مساله مهم این است که منتظر هستند تا ببیند نتیجه این مذاکرات به تفاهمی نهایی ختم می شود یا خیر.

میزان سرمایه گذاری خارجی در سال 2014(میلیارد دلار)                                        

میزان سرمایه گذاری خارجی

در سال 2014(میلیارد دلار)

نام کشور

128 چین
111 هنگ کنگ
86 امریکا
81 سنگاپور
62 برزیل
61 انگلیس
53 کانادا
49 استرالیا
42 هلند
36 لوکسامبورگ

  ارزش سرمایه گذاری خارجی در دنیا(میلیارد دلار)                                        

سال

ارزش سرمایه گذاری خارجی

2007 1911
2008 1706
2009 1171
2010 1346
2011 1612
2012 1324
2013 1363
2014 1260

مشوق هایی برای سرمایه گذاران نفتی

0

در قانون بودجه امسال مجلس به صندوق توسعه ملی اجازه داد به سرمایه‌گذاران بخش تعاونی و خصوصی برای سرمایه‌گذاری در طرح‌های توسعه‌ای بالادستی نفت و گاز تسهیلات ارزی بدهد. نمایندگان مجلس در بخش های درآمدی لایحه بودجه 94 و با تصویب بند «ی» تبصره 5 لایحه بودجه مقرر کردند در سال 1394 طرح‌های نیمه‌تمام تولیدی و اقتصادی بخش خصوصی و تعاونی که از حساب ذخیره ارزی، تسهیلات ارزی دریافت کرده‌اند و درحال‌حاضر به دلیل عوامل غیرارادی امکان انجام تعهدات خود را ندارند، می‌توانند با رعایت ماده «84» قانون برنامه پنج‌ساله پنجم توسعه و مقررات صندوق توسعه ملی، باقی مانده تسهیلات خود را از این صندوق دریافت کنند.نمایندگان همچنین با تصویب بند «ک» به صندوق توسعه ملی اجازه دادند در سال 1394 نسبت به اعطای تسهیلات ارزی به سرمایه‌گذاران بخش‌های خصوصی یا تعاونی برای طرح‌های توسعه‌ای بالادستی نفت و گاز با اولویت میدان‌های مشترک با تضمین وزارت نفت و بدون انتقال مالکیت نفت‌و‌گاز از آن‌ها اقدام کند.

مشوق‌ها
علاوه بر مشوق‌هایی مانند تسهیلات ارزی که برای سرمایه‌گذاران داخلی طرح‌های توسعه‌ای بالادستی نفت و گاز در نظر گرفته شده است، برای شرکای معتبری که از کشورهای خارجی ـ هم از بخش دانشگاهی و هم شرکت‌های صاحب فناوری ـ حاضر به همکاری در پروژه‌های مطالعات ازدیاد برداشت مخازن نفتی ایران شوند، مشوق‌هایی برای تقویت انگیزه حضور آنان در این طرح‌ها وجود دارد.
در همین خصوص، سعید قوام پور مدیرکل برنامه‌ریزی استراتژیک وزارت نفت می گوید: «ارتقای صنعت نفت به صنعتی سرآمد و روزآمد با تکیه بر توانمندی‌های داخلی و تعاملات بین المللی یکی از اهداف کلان وزارت نفت در برنامه ششم توسعه است.»
قوام پور افزایش تولید منابع هیدروکربوری در راستای ایجاد ثروت‌های مولد و پایدار با ملاحظات آمایش سرزمین را یکی دیگر از اهداف کلان وزارت نفت در برنامه ششم توسعه می داند و می گوید: «تأمین امنیت عرضه داخلی گاز، فرآورده‌های نفتی و محصولات پتروشیمی با ملاحظات اقتصادی و زیست‌محیطی و بهره‌گیری بهینه از ظرفیت‌های منابع هیدروکربوری برای تبدیل ایران به بازیگری کلیدی در بازارهای جهانی انرژی دو هدف کلان دیگر وزارت نفت در برنامه ششم توسعه است.»
وی با تشریح نتایج اقدام‌های انجام‌شده در چارچوب تدوین برنامه ششم توسعه صنعت نفت، گاز و پتروشیمی می گوید: «در چارچوب تدوین این برنامه عملکرد وزارت نفت در برنامه های چهارم و پنجم توسعه تا پایان سال ١٣٩٢ ارزیابی و چالش‌های صنعت نفت، گاز و پتروشیمی در برنامه ششم توسعه شناسایی شد.»
قوام‌پور بررسی آینده بازارهای نفت و گاز و پیش بینی فرصت‌ها و تهدیدهای پیش روی صنعت نفت، گاز و پتروشیمی در دوره برنامه ششم توسعه را از دیگر کارهای انجام‌شده می داند و تاکید می کند: «در چارچوب تدوین برنامه ششم، اهداف کلان صنعت نفت، گاز و پتروشیمی، راهبردهای اساسی صنعت نفت، گاز و پتروشیمی، سیاست‌های اجرایی وزارت نفت و شرکت‌های تابعه و احکام و مواد قانونی وزارت نفت و شرکت‌های تابعه تدوین و ویرایش اولیه اهداف کمی بخش بالادستی نفت و گاز نیز تهیه شده است.»
مدیرکل برنامه‌ریزی استراتژیک وزارت نفت با اشاره به چالش‌های صنعت نفت می گوید: «محدودیت تأمین منابع مالی مورد نیاز از طریق جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی به دلیل تشدید تحریم‌های بین‌المللی، افزایش قیمت برخی از کالاها و تجهیزات مورد نیاز صنعت نفت تا چند برابر قیمت اولیه ناشی از تحریم‌ها و تورم، تأخیر در اجرای طرح‌ها و پروژه‌های صنعت نفت به دلیل اختصاص مبالغ قابل توجه از منابع داخلی وزارت نفت برای پرداخت یارانه‌ها، مشکلات ناشی از نقل و انتقالات ارزی به دلیل شرایط تحریم، بالا بودن شدت مصرف انرژی در کشور، پایین بودن مبادلات منطقه‌ای نفت‌وگاز کشور، بالابودن سهم فرآورده‌های سنگین پالایشگاه‌های نفتی که در این راستا کاهش تولید نفت کوره به کمتر از ١٠ درصد تا سال ١٤٠٤ هدف‌گذاری شده است، مشکلات فنی و مدیریتی پیمانکاران و سازندگان و حضور نداشتن پیمانکاران با تجربه بین‌المللی مهم‌ترین مشکلات این صنعت هستند.»
در طی سال‌های گذشته، مطالعات ازدیاد برداشت میادین نفتی کشور، به علت کمبود منابع مالی و محدودیت های فناوری، پیشرفت چندانی نداشت. اما دولت یازدهم در سال گذشته با هدف تسریع در طرح های ازدیاد برداشت، مطالعه برخی میادین را به دانشگاه ها و مراکزآموزشی واگذار کرد. حال نیز دستیابی به تفاهم در مذاکرات هسته ای و حرکت در مسیر لغو تحریم‌ها با توافق نهایی می‌تواند با جذب سرمایه‌گذاری خارجی و فناوری‌های جدید، سرعت بیشتری به پروژه‌های ازدیاد برداشت بدهد.

 

اجازه ندهیم دوباره فرصت ها از دست برود

0

بحث درباره صنعتی که کلید فتح مخازن نفتی و سرمنشاء رشد و توسعه اقتصاد کشور شناخته می‌شود بحثی پیچیده است.

با این‌حال روی سخن ما با کسی است که از پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های این صنعت آگاه است و در خلال گفت‌وگو نیز سعی می‌کند با زبانی ساده به پرسش‌های ما پاسخ دهد؛ اصغر اسدی یکی از موسپیدکرده‌های صنعت نفت ایران است که سالیان متمادی در بخش‌های پایین‌دستی و بالادستی نفت ایران کار کرده است، در حوزه‌های مختلف این صنعت از بازرگانی و خدمات تخصصی گرفته تا حفاری و پالایش تجربه کار و مدیریت دارد؛ در هیأت‌مدیره چندین شرکت مهم صنعت نفت همچون حمل‌ونقل و ترخیص کالا، نفت خزر، عملیات اکتشاف نفت، کارگزاری بیمه نفت، اویک، حفاری شمال و سرمایه‌گذاری صندوق‌های بازنشستگی حضور داشته است و مبدع طرح‌های توسعه‌ای متعددی در این صنعت بوده است.

او این روزها حاصل ده‌ها سال تجریه‌اش را به شرکت حفاری شمال آورده است و در کسوت معاون مدیرعامل در امور توسعه و برنامه‌ریزی مشغول به فعالیت است. اصغر اسدی از پیشگامان طرح تأسیس انجمن شرکت‌های حفاری ایران در این گفتگو دلایل توسعه‌نیافتگی صنعت حفاری و راه‌های خروج از این وضعیت را بیان کرده است.

گفتگوی نشریه دستاورد صنعت با معاون مدیرعامل شرکت حفاری شمال

در شروع توضیح دهید که چرا بخش حفاری در بخش بالادستی نفت و توسعه میادین اهمیت ویژه دارد؟

حفاری از نظر فناوری‌های صنعتی، سختی کار و هم از نظر تکنیکی و نیز از نظر میزان هزینه در بخش صنایع بالادستی نفت جایگاه مهم و تقریبا بی‌رقیبی دارد؛ حفاری از بخش اکتشاف شروع می‌شود و سپس به توسعه میدان می‌رسد و در نهایت وارد بخش بهره‌برداری می‌شود و در هر سه بخش جایگاهی ممتاز دارد. در بخش اکتشاف موضوع مهم این است که این میدانی که تحت مطالعات اولیه  قرار دارد در مطالعات ژئوفیزیکی و زمین‌شناسی که انجام شده است ـ چه دوبعدی و چه برداشت سه‌بعدی و چه مطالعات مربوط به مهندسی مخزن ـ چه وضعیتی دارد. در این بخش تا حفاری انجام نشود و مهندسی مخزن انجام نشود و ما مطلع نشویم که در این مخزن چیزی وجود دارد یا اگر وجود دارد اقتصادی هست یا نه؟ اصل ادامه کار مشخص نشده است و کلید رسیدن به این مرز هم حفاری است. در دو حوزه دیگر هم همین‌طور است و به تعبیری می‌شود گفت که صنعت حفاری تنها صنعتی است که در هر سه مرحله بالادستی نفت از اهمیت کلیدی برخوردار است.
بخش اکتشاف بیش‌ترین نقش را در توسعه کلان صنعت نفت دارد که حفاری بازیگر مهم این نقش است. در بخش بهره‌برداری هم برای ازدیاد ضریب برداشت و همچنین تعمیرات چاه‌ها حفاری از اهمیتی خاص برخوردار است. از نظر هزینه هم، هزینه حفاری یکی از بالاترین هزینه‌های مربوط به توسعه میادین است. در مجموع می‌توان گفت که حفاری جایگاهی غیرقابل انکار در توسعه صنعت نفت هر کشوری دارد.

با این وصف می‌شود گفت که پیدایش مشکل و مسئله دراین بخش می‌تواند بر بخش‌های دیگر اقتصاد کشورهای نفت‌خیز تأثیری آشکار بگذارد قبول دارید؟

دقیقا همین‌طور است.
با وجود نقش بنیادی حفاری در صنعت نفت، وضعیت کشور ما  در این بخش چطور است و جایگاه شرکت های داخلی کجاست؟
تاقبل از انقلاب کار حفاری را به ایرانی‌ها نمی‌دادند بعد از انقلاب به همت یک‌سری از پیشکسوتان نفت، شرکت ملی حفاری تأسیس شد و افراد زیادی برای آوردن این تکنولوژی به داخل ایران زحمات زیادی کشیدند. با این حال مشکلات در صنعت حفاری وجود دارد و نمی‌توان آن را انکار کرد؛ اولا سهم حضور دولت و بخش دولتی در اجرای عملیات حفاری خیلی زیاد است، یعنی این‌که بیش از حدود 50 درصد دکل‌های خشکی ایران متعلق به دولت است، البته با فرض رقابت بخش خصوصی با دولت در این صنعت. چون گفته می‌شود که مجموعه دولتی گاهی در مناقصات شرکت می‌کند اما سرمایه‌گذاری مجموعه دولتی را وزارت نفت تأمین می‌کند درحالی‌‌که خود سرمایه‌گذاری یکی از مشکلات بخش خصوصی برای توسعه است .
ما در بخش خصوصی هم دو معضل مهم داریم؛ اولاً معضل سرمایه‌گذاری و تأمین منابع مالی که مجموعه دولتی این مشکل را ندارد و نفت از محل بودجه دولت تمام سرمایه‌گذاریش را تاکنون تامین کرده است. بحث دوم در بخش خصوصی سودآوری است و انتظار سرمایه‌گذاران سوددهی است. درحالی‌که در کشور ما بانک‌ها در سال‌های گذشته حتی در بهترین حالت‌ها بین 17 درصد تا 25 درصد سود بانکی بدون ریسک و بدون مالیات داشتند. بنابراین برای کسی که می‌آید در این بخش که ریسک می کند و سرمایه‌گذاری می کند، میزان بازدهی سرمایه‌گذاری مورد انتظار رقمی بالغ بر 25 درصد تا 35 درصد بوده است. این معضل این‌جا و با طرح این پرسش شکل می‌گیرد که سودی که مجموعه دولتی به شرکت مادر دولتی از بابت سرمایه‌های ملی این مملکت داده چیست؟
حقیقت این مسأله که مجموعه دولتی در مناقصات شرکت می‌کند، به دلیل این است که آن‌ها نه برای سرمایه‌گذاری دغدغه‌ای دارند و نه پاسخگوی عملکرد و سود سرمایه‌گذاری‌هایشان هستند. بنابراین در مناقصات شرکت می‌کنند و نرخ بسیار پایینی می‌دهند و اصطلاحاً دامپینگ می‌کنند اما شرکت‌های بخش خصوصی که با یک نگاه دیگر وارد مناقصات شده‌اند، قطعاً دچار مشکل می شوند.
یکی از مشکلات دیگر بخش خصوصی در بخش حفاری  این است که در کشور ما صنایع  یا سرمایه‌محورند یا تکنولوژی‌محور یا نیرومحور. اما صنعت حفاری صنعتی است که به‌تنهایی همه این موارد را در خود جای داده است. یعنی هم تکنولوژی بالا می‌خواهد، هم دانش بالا، هم سرمایه هنگفت و هم نیروی متخصص و گران.
مشکلاتی که بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی دارد این است که قیمت نیروی متخصص در بخش خصوصی دو تا 3 برابر بخش دولتی است چراکه آنها کارمند دولت هستند و از حقوق و مزایای آن بهره‌مند می‌شوند و نهایتا از آینده بلندمدتی که برای خود می‌بینند راضی هستند اما همین نیروها وقتی می‌خواهند به بخش خصوصی بیایند، به دلیل این‌که ریسک بالاتری را می‌پذیرند و امکان کاهش نیرو همواره به دلیل بیکاری شرکت‌ها وجود دارد، هزینه ریسک همکاری با شرکت های خصوصی را می‌گیرند. در ابتدا وقتی بخش خصوصی حفاری شروع به رشد کرد، اصولاً کشور ما آمادگی تربیت نیروی متخصص حفاری را نداشت. بنابراین دو راه بیش‌تر وجود نداشت؛ یا باید از نیروهای بازنشسته استفاده می‌شد که با توجه به نوپا بودن شرکت، انتخاب قابل قبولی نیست یا باید به ترتیبی نیروهای دولتی با رقم‌های بسیار بالاتر قانع می‌شدند که این‌ها برایشان دارای توجیه اقتصادی باشد که آن‌جا را ترک کنند و بیایند به شرکت‌های خصوصی بپیوندند.

این مواردی که گفتید درست است اما مگر قرار نبوده است که با حرکت تدریجی به‌سوی اقتصاد غیرمتمرکز و غیردولتی این موانع هم برداشته شود؟

در دوره قبلی مدیریت آقای زنگنه در وزات نفت یک حرکت بسیار سازنده در مدیریت و حتی اقتصاد کشور شروع شد که آغاز یک دوران گذار از دولتی به بخش خصوصی و حرکت به اقتصاد آزاد بود و با تفکیک بخش حاکمیت و تشخیص حاکمیت‌ها از تصدی‌گری شروع شد که دوران بسیار سازنده و خوبی بود و این آغازی بود برای رشد شرکت‌های خصوصی و خودداری شرکت‌های دولتی از این‌که همه نیازهای خودشان را خودشان برطرف کنند، یعنی هم سرمایه‌گذار باشند و هم مجری. در واقع این امر موجب بهره‌برداری بهتر از سرمایه ملی می‌شود و امکان این را ایجاد می‌کند تا به بازارهای بزرگ‌تری نگاه کنیم.
بنابراین پس از این‌که این دیدگاه‌ها ایجاد شد، شرکت‌های حفاری از سال 1384 به بعد شکل گرفتند. اما عمده مشکلات در ایران برای رشد بخش خصوصی در صنعت نفت سه مسئله است؛ یکی بازار انحصاری تقاضاست یعنی این‌که شما تنها کارفرمایتان نفت است. بنابراین شرایط یک‌طرفه از طرف کارفرما دیکته می‌شود و جایگاه چانه‌زنی از طرف پیمانکاران بسیار پایین است.، شرایط در قراردادها به‌صورت یک‌طرفه دیکته می‌شود و حتی گاهی اوقات شرکت‌ها برای گرفتن حق و حقوشان اجازه شکایت ندارند. برای این‌که اگر شکایت کنند چون کارفرما یکی است در لیست سیاه قرار می‌گیرند و دیگر کسی به آن‌ها کار نمی‌دهد.
یکی دیگر از مشکلاتی که ما در ایران داریم کوچک بودن بازار است. برای این‌که ما همیشه در کشورمان کار داشتیم اما متأسفانه بینش این‌که در کشور ما به اندازه کافی کار هست باعث شده که ما به بخش صدور خدمات فنی و مهندسی به کشورهای همسایه خیلی وارد نشدیم درحالی‌که حداقل باید از منطقه شروع کنیم. به همین دلیل صدور خدمات فنی و مهندسی در این بخش به خارج از کشور بسیار نادر اتفاق افتاده و این اصلا به‌عنوان یک بینش استراتژیک در این صنعت جا نیفتاده است. پس یکی از ریسک‌های بزرگ صنعت حفاری این بوده است و حالا هم در منطقه خلیج فارس و جایی که منابع مشترکی داشتیم ما از نظر ملی حاضر نمی‌شویم که در توسعه میدان کشورهای همسایه شرکت کنیم و در واقع بعضی وقت‌ها برخی شرایط هم ناخودآگاه به شرکت‌های حفاری تحمیل می‌شود که بازارشان را صرفاً به اندازه بازار ایران نگه دارند.
از دیگر مشکلاتی که ما در رشد و توسعه این صنعت داشتیم نبود فاینانس بوده است. همان‌طور که پیش‌تر گفتم این صنعت سرمایه‌بر است و عرف بازار سرمایه این است که سرمایه گذاران و صاحبان سهام چیزی بین 15 تا 30 درصد سرمایه‌گذاری را می‌پردازند و مازاد آن باید اصولا فاینانس شود. متأسفانه در ایران بانک‌های ایرانی با وجود این‌که از نظر تعداد زیاد هستند اما به هیچ عنوان هیچ‌کدام از آن‌ها برای توسعه کشور طراحی نشده‌اند و تنها وم می دهند و وام نیز برای توسعه صنعتی اصلاً کارایی ندارد و بیش‌تر شاید برای سرمایه در گردش شرکت‌ها مناسب باشد اما سرمایه‌گذاری برای توسعه، دارای یک دوران ساخت، دوره  تنفس و دوران بازپرداخت است. کمتر بانکی در ایران بدین شکل تأمین مالی می‌کند و حداکثر 4 ساله وام می دهند و از همان ماه دوم هم بازپراخت وام شروع می شود که این مدل‌ها در ایران مناسب نیست و یکی از موانع رشد توسعه است و ما نیز به‌خاطر تحریم‌ها از فاینانسر با قیمت خوب و منطقی محروم شده‌ایم.
البته دلال‌هایی بودند که وارد کشور می‌شدند و فاینانس‌ها را می‌آورند اما قیمت‌ها بسیار بالا بود و این‌که فاینانس اصولاً بین 3 تا 4 درصد بیش‌تر نباید هزینه داشته باشد اما فاینانس‌هایی که در ایران انجام می‌شود بین 10 تا 14 درصد هزینه دارد که رقم بسیار بالایی است و از طرف دیگر نیز ریسک تغییر قیمت ارز داشتیم در حالی که ما به دلار می‌گرفتیم و اگر درآمدمان به دلار نبود با ریسک بسیار بالایی روبه‌رو می‌شدیم. شاید یک پروژه را اگر به دلار یک‌هزار و 500 تومانی محاسبه شود اقتصادی به نظر می‌رسد اما اگر با دلار 2 هزار تومانی محاسبه شود توجیه اقتصادی ندارد. به همین جهت بعضی از شرکت‌ها تحت فاینانس‌هایی که انجام دادند، به‌خاطر تغییراتی که در نرخ ارز ایجاد شد، دچار مشکلات زیادی شدند.
سومین مشکلی که بخش خصوصی در صنعت حفاری با آن مواجه است پرداخت نکردن به‌موقع مطالبات از طرف کارفرما است. ما می‌گوییم در کشوری با اقتصادی تورمی این تعویق توجیه ندارد زیرا در ایران ارزش زمانی پول بسیار مهم است. ما در سال‌های گذشته تا 40 درصد نیز تورم داشته‌ایم. بنابراین هر روزی که مطالبات شرکت خصوصی را دیرتر پرداخت کنند، عملاً پول کمتری دریافت کرده‌ایم.
نکته بعدی این است که یک شرکت برای این‌که بتواند جریان نقدینگی و تأخیر را جبران کند و برای این‌که بتواند به حیات خود ادامه دهد باید برود از بانک‌ها وام‌هایی با سود بالا در حد 27 درصد بگیرد و به‌خاطر نپرداختن مطالبات در بازپرداخت آن نیز دچار مشکل شود. شرکت‌های خصوصی فعال در بخش صنعت نفت به دلیل ارائه خدمات، تأمین‌کنندگانی دارند که خدمات، کالا و تجهیزات آن‌ها را تأمین می‌کنند و در صورت پرداخت نشدن به‌موقع پول به آن‌ها از اعتبار شرکت‌های حفاری نزد تأمین‌کنندگانشان کاسته می‌شود.
علاوه بر همه اینها به دلیل مشکلاتی که گفتم توسعه شرکت‌ها به مشکل خورد و شرکت‌ها به دلیل کمبود منابع مالی نتوانستند برنامه های استراتژیک توسعه خود را پیش ببرند.

شما هم‌اکنون معاون مدیرعامل شرکت حفاری شمال هستید که گفته می‌شود با مشکلاتی در بخش مالی مواجه است و مطالباتی دارد. وضعیت شرکت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شرکت حفاری شمال از سال 81 کار اصلی و عملیاتی خود را آغاز کرده است و از ابتدا با تفکر خصوصی ایجاد شد و به تعبیری از همان ابتدا با امید خصوصی شدن تأسیس شد. این شرکت در سال 1376 با هدف بهره‌برداری نامشخص در آینده به ثبت رسیده بود، لیکن در اواخر دهه هفتاد برنامه‌ریزی شد که اگر تصدی‌گری از بخش حاکمیتی جدا شود این شرکت پتانسیل این‌که در آینده خصوصی شود را دارد و این اتفاق هم افتاد و یکی از افتخارات من این است که در سال 79 در تسری این تفکر مشارکت داشتم و خیلی هم خوشحالم که این موارد هم‌اکنون به نتیجه رسیده است. شرکت حفاری شمال دومین شرکت حفاری کشور است و تنها شرکتی است که در بخش خصوصی صنعت حفاری به آموزش و توسعه نیروی انسانی به‌صورت جدی همت گماشت. این شرکت بر اساس باوری که داشت هزینه بالایی را در این راه متقبل شد و علاوه بر تأسیس آموزشگاه، از طریق برگزاری دوره‌های بسیار زیاد آموزشی و به‌کارگیری نیروهای تحصیل‌کرده و جوان کشور نقش بسیار بزرگی در توسعه و تربیت نیروی متخصص حفاری در کشور ایفا کرد.
شرکت حفاری شمال برنامه خرید 2 دکل حفاری دریایی را داشت که به دلیل کمبود منابع مالی ناشی از پرداخت نشدن مطالبات نتوانست این سرمایه‌گذاری را انجام دهد و تاکنون این فرصت را از دست داده است. ما در وصول مطالباتمان از شرکت نفت دچار مشکل هستیم. علاوه بر این در سه سال گذشته با رکود تورمی مواجه بودیم و میزان پروژه‌هایی که در بازار ارائه شده، بسیار محدود بود. اگر نگاهی به مناقصات انجام‌شده در کشور بیندازیم خواهیم دید که از سال 1390 به بعد بسیار محدود بوده است.  اصولاً در شرایط اقتصادی این‌چنینی شرکت‌های خصوصی شرایط بقا تعریف می‌کنند، یعنی شرکت‌ها تلاش می‌کنند در چنین شرایطی تنها ادامه حیات بدهند و کمتر شرکتی وجود دارد که در چنین شرایطی اقدام به توسعه کند.
شرکت حفاری شمال در چنین شرایطی به‌گونه‌ای عمل کرده است که توانسته است رشد نسبتاً خوبی داشته باشد و جایگاه خوبی را در بازار حفاری ایران کسب کند و علاوه بر تمرکز در بخش توسعه به اشتغال نیز کمک کند. شرکت حفاری شمال پس از ورود به بورس نیز توانست افراد زیادی را جذب کند و آموزش بدهد و به‌نسبت هم جزو شرکت‌های خوب بورس بوده است؛ سود خوبی داشته و توانسته است که قیمت سهامش را حفظ کند و این مرهون عملکرد مدیریتی خیلی خوب این شرکت است.
آیا فکر نمی کنید همین شرایط فعلی ناشی از ارزیابی نادرست از روند تحولات اقتصاد ایران و بازار حفاری باشد؟
این موضوع بر می‌گردد به انتظارات ما از سیاستگذار اصلی یعنی از شرکت نفت که برآورده نشده است. چون به‌طور سیستماتیک در این زمینه نتوانست فعالیت کند. ما اعتقاد داریم که اگر صنعت نفت یک مقدار از برنامه‌های توسعه‌ای خود را بر کمک به بخش خصوصی متمرکز می‌کرد، می‌توانست بیش از این‌ها کمک کند. اگر آمار بگیریم می‌بینیم که از ابتدای دهه 80 تا کنون بیش از 40 دکل خارجی و عمدتاً چینی وارد ایران شده است. در چنین شرایطی صنعت حفاری برنامه مدون و مشخصی برای آینده و آمار دقیقی از کمبود دکل‌هایش نداشته است. یعنی در صورتی که در ابتدای دهه 80 می‌دانستیم که اگر  ایران این‌قدر دکل بخرد و به بازار بیاورد، باز هم جای کار دارد، می‌توانستیم در بخش ساخت دکل خیلی بیش از این فعال شویم و این فرصتی است که ما از دست دادیم. اما الان چطور می‌تواند این را جبران کرد؛ ما تنها شرکتی هستیم که مطالعات بسیار عمیقی نسبت به نیازهای شرکت نفت در خلیج فارس انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که شرکت نفت برای اکتشاف توسعه و تعمیرات چاه‌ها و ازدیاد برداشت حدود 1800 حلقه چاه باید حفر کند اما بزرگ‌ترین مشکل ما سناریونویسی برای این تعداد چاه است.
البته اگر بخواهیم ببینم که به نسبت چاه‌های فوق چند دکل در سال مورد نیاز است، این امر نیازمند برنامه‌ریزی دقیق دارد تا بتوان دید که 5 تا 7 سال آینده مدل سرمایه‌گذاری و توسعه شرکت نفت در بخش خلیج فارس چگونه خواهد بود، آن هم با توجه به اولویت‌هایی که در بخش میادین مشترک داریم. پارامترهای بسیاری پیش رو داریم؛  بحث ناپداری قیمت نفت، تحریم‌ها، ورود سرمایه‌گذاران خارجی و بحث این‌که آیا شرکت نفت قصد دارد از قانون حداکثر استفاده از توان فنی و مهندسی کشور در بخش حفاری در شرایط پس از رفع تحریم و ورود سرمایه‌گذاران خارجی نیز استفاده کرده و آن‌ها را ملزم به استفاده از دکل‌های ایرانی کند؟ این فرصت خوبی برای سرمایه‌گذاری است. در حال حاضر ما در ایران 6 دکل دریایی با مالکیت ایرانی داریم و اخبار حاکی از این است که یکی‌دو تا از شرکت‌ها هم در حال سرمایه‌گذاری و خرید دکل دریایی هستند، لیکن فعلاً همین 6 دکل ایرانی نیز وضعیت مناسبی از لحاظ شرایط اشتغال ندارند.
من شخصاً اعتقاد دارم که مدیران شایسته‌ای در حال حاضر صنعت نفت را اداره می‌کنند. جناب آقای زنگنه که مدیری مسلط به امور نفت هستند و همچنین جناب مهندس جوادی یکی از با تجربه‌ترین و کارآمدترین مدیرانی است که در نفت داریم و می‌توانند با درایت و درک شرایط آن را هدایت کنند. یعنی هر دو آقایان بهترین انتخاب ممکن هستند و از چنین اشخاص با تدبیری انتظار داریم که کمک و برنامه‌ریزی کنند تا بتوانند یک سناریوی نیازسنجی میزان دکل‌های مورد نیاز از الان تا 5 سال آینده ترسیم کنیم تا شرکت‌های توانمند ایرانی که قادر هستند سرمایه‌گذاری کنند بیایند‌، دکل بخرند و یا بسازند و این دکل‌ها به‌تدریج طی برنامه‌ای مناسب جایگزین دکل‌های خارجی شوند که الان در ایران مشغول کار هستند.
انتظار امروز شما همین است؟ 
اکنون از مدیرن ارشد نفت با توجه به دانش و تجربه‌ای که در آن‌ها سراغ داریم، انتظار می‌رود که حداقل انتظارات را برآورده کنند و با یک برنامه‌ریزی صحیح و هدفمند کمک کنند به اجرای اقتصاد مقاوتی، بهبود اشتغال جوانان، جلوگیری از خروج ارز و رشد تکنولوژی کشور.
قطعا با این توانایی که در کشور به‌وجود خواهد آمد، به‌جای این‌که از دکل‌های خارجی در میادین کشور استفاده کنیم، فضایی برای صادرات خدمات فنی و مهندسی ایجاد می‌شود. یکی از شرکت‌های حفاری در یکی از کشورهای اروپای شرقی که فاقد مخازن نفتی است، دارای 12 دکل دریایی است و در تمام قاره‌ها سابقه کار دارد، لیکن در کشور ما که 107 سال از تاریخ نفتش می‌گذرد و یکی از بزرگ‌ترین و پرآوازه‌ترین کشورهای دنیا در بحث نفت است، هنوز کل شرکت‌های حفاری روی هم به تعداد یک شرکت کوچک اروپای شرقی نیز دکل دریایی ندارند. امیدوارم روزی شرکت‌های ما نیز بتوانند به این سطح از رشد و توسعه در سطح بین‌المللی برسند.

 

مشکلات داخلی ما چند ماهه حل نمی شود

0

تولیدکنندگان و سازندگان تجهیزات صنعتی و پیمانکاران در سال های اخیر با مشکلات متعددی مواجه بوده اند. کمبود منابع مالی به خصوص بعد از رکود اقتصادی در اوایل دهه 1390 و تحریم های بانکی و نفتی از قدرت رقابت شرکت های ایرانی به شدت کم کرده است و آنها نتوانستند آنطور پیش بینی می کردند، برنامه های خود را عملی کنند. با وجود شرایط دشوار شرکت های ایرانی، امیدوارند با خروج اقتصاد کشور از رکود و رسیدن به برداشته شدن تحریم های بین المللی بعد از توافق با گروه پنج بعلاوه یک، راه برای فعالیت گسترده تر آنها فراهم شود.

برای آشنایی با مشکلاتی که شرکت های ایرانی در چند سال اخیر با آن رو به رو بوده اند مدیران چند شرکت مشکلات خود را در زمینه قراردادها، عدم پرداخت به موقع وجود قراردادها به خصوص با شرکت های دولتی،‌ بی ثباتی بازار ارز و هزینه های ناشی از آن بازگو کرده و پیش بینی خود را از وضعیت صنعتی کشور بعد از تفاهم هسته ای بیان کرده اند.

 پاسخ مهندس حمیدرضا صادقی ، مدیرعامل شرکت مشهد پمپ به سوال‌های نشریه دستاورد صنعت

مشکلات شما در چند سال اخیر چه بوده است ؟

الف. به دلیل تورم نیروهای اجرایی و اداری دائم با کسر بودجه برای تامین هزینه‌هایشان مواجه هستند که فشار غیر مستقیم آن برروی کارفرما می‌باشد و نگهدری نیروهای اجرایی و اداری مشکل شده است.
ب. اداره بیمه و تامین اجتماعی با افزایش درصد بیمه راهی برای تامین هزینه‌های خود پیدا نموده است ولی کارفرما این تورم را چگونه باید جبران نماید.
ج. اداره دارایی توجهی به مشکلات تولیدکننده‌ها ندارد. باتوجه به اینکه هر سال برای دریافت مبلغ مالیات از برج 2 و 3 اقدام لازم را انجام می‌داده و شرکت‌ها 12 ماه زمان را دارا بوده‌اند، این زمان را به 6ماه تقیل داده است. یعنی در سال 1394 مالیات دو سال(سالهای 1391 و 1392) را مطالبه کرده است.
د. هیچگونه حمایتی از طرف دولت وجود ندارد.

تفاهم ایران با گروه 5+1 چه تغییری در روند مشکلات در کوتاه مدت ایجاد می کند و برآورد شما از تحولات آینده صنعت چیست ؟

 مشکلات اصلی چندین ساله داخلی کشور ما در مدت زمان چند ماهه حل نخواهد شد و تحولات آینده صنعت مبهم به نظر می‌رسد.

آشنایی با شرکت مشهد پمپ

 

اگر افق روشن می خواهیم مسیر این طرف است

0

تولیدکنندگان و سازندگان تجهیزات صنعتی و پیمانکاران در سال های اخیر با مشکلات متعددی مواجه بوده اند. کمبود منابع مالی به خصوص بعد از رکود اقتصادی در اوایل دهه 1390 و تحریم های بانکی و نفتی از قدرت رقابت شرکت های ایرانی به شدت کم کرده است و آنها نتوانستند آنطور پیش بینی می کردند، برنامه های خود را عملی کنند.

با وجود شرایط دشوار شرکت های ایرانی، امیدوارند با خروج اقتصاد کشور از رکود و رسیدن به برداشته شدن تحریم های بین المللی بعد از توافق با گروه پنج بعلاوه یک، راه برای فعالیت گسترده تر آنها فراهم شود. برای آشنایی با مشکلاتی که شرکت های ایرانی در چند سال اخیر با آن رو به رو بوده اند مدیران چند شرکت مشکلات خود را در زمینه قراردادها، عدم پرداخت به موقع وجود قراردادها به خصوص با شرکت های دولتی،‌ بی ثباتی بازار ارز و هزینه های ناشی از آن بازگو کرده و پیش بینی خود را از وضعیت صنعتی کشور بعد از تفاهم هسته ای بیان کرده اند.

 پاسخ مهندس انوشه گردونی ، مدیرعامل شرکت تولیدی و صنعتی هواساز به سوال‌های نشریه دستاورد صنعت
 
مشکلات شما در چند سال اخیر چه بوده است ؟
1 – عدم تصویب و اجرای قانون های قراردادی به نفع پیمانکاران و انعقاد قراردادهایی که صرفا در جهت منافع کارفرمایان می باشد.
2 – عدم پرداخت به موقع وجوه قراردادهای منعقده، علی الخصوص با شرکت های دولتی و صنایع نفت و گازی کشور و عدم مسئولیت پذیری آن شرکت ها در راستای احقاق حقوق تولید کنندگان، که به طبع آن تولید کننده ناچار به دریافت وام های بانکی با بهره های بالا جهت انجام تعهدات قراردادی و جبران کسورات مالی خود خواهد بود که این امر هیچ نتیجه ای جز ضرر و زیان مالی برای تولیدکننده در پی نداشته است.
3 –  ایجاد تعرفه های پایین گمرکی جهت واردات محصولات مشابه به کشور که به طبع آن اجناس وارد شده با قیمت کمتری نسبت به کالاهای تولید شده داخلی به فروش می رسند که این امر برای تولیدکننده داخلی به معنی عدم تامین نقدینگی اجرای پروژه خواهد بود که با توجه به این امر، شرکت های تولیدکننده مجبور به تعدیل نیروی کار خود و یا تعطیلی های فصلی و… خواهند گردید.
4 –  به علت نوسانات مکرر نرخ ارز و یا چند نرخی بودن ارز در کشور در چند سال اخیر تولیدکنندگان دچار مشکلات عدیده ای گردیده اند از جمله آنکه قراردادی با مبلغ n ریال با کارفرمایان بسته می شده، به علت افزایش نرخ ارز در طول قرارداد تولیدکننده به ناچار مجبور به خرید مواد اولیه با قیمت n+1 شده است که این امر باعث می شد قیمت تولید نهایی نسبت به قیمت توافق شده قراردادی بیشترشود، متاسفانه هیچ یک از شرکت های دولتی در دستگاه های مختلف نیز زیر بار جبران این ضررو زیان و کمک به تولیدکننده نرفته و تولیدکننده سرانجام با پذیرفتن ضرر و زیان مربوطه به علت ضمانت های سنگینی که در طول قرارداد به کارفرمایان می دهد، شده است و به همین علت بوده که در 3 سال اخیر بسیاری از کارخانجات کوچک و بزرگ تولیدی از عهده جبران این خسارات بر نیامده و مجبور به تعطیل کردن بنگاه های تولیدی خود شده اند.
5 – یکی دیگر از مشکلات بسیار بزرگ در قراردادها، وجود تضمین های سنگین در قراردادهاست که باید ترتیبی داده شود و یا تغییری در قوانین بانکی ایجاد شود تا کارفرمایان موظف شوند به محض اتمام تعهدات قراردادی پیمانکار، اقدام به عودت ضمانت نامه های وی نمایند نه اینکه مدت های طولانی با بهانه های مختلف این ضمانت نامه ها نزد ایشان باقی بماند تا باعث بدهکار شدن شرکت ها به بانک ها و همچنین بلوکه شدن نقدینگی شرکت ها در بانک ها و افزایش سقف تعهدات مالی آنها شود.

تفاهم ایران با گروه 5+1 چه تغییری در روند مشکلات در کوتاه مدت ایجاد می کند و برآورد شما از تحولات آینده صنعت چیست ؟

 امیدواریم تفاهم ایران با گروه 5+1 در کوتاه مدت حداقل باعث ثبات قیمت مواد اولیه و… در بازار کشور شود تا به جهت نوسانات موجود در قیمت ها بیش از این دچار مشکلات و ضرر و زیان های مالی و… نشویم.
همچنین تفاهم باعث شود با لغو تحریم ها بتوانیم به جای اجبار در واردات مواد اولیه نامرغوب از کشورهایی نظیر چین و… که مواد اولیه بی کیفیت با قیمت های بالا و بدون هیچگونه خدمات و تعهدی می باشد، بتوانیم مواد اولیه ای مرغوبتری را از کشور های دیگر با استاندارد های جهانی جهت ساخت دستگاه ها و تولیدات خود وارد کنیم.
در صورتیکه در بخش صنعت، مردان سیاست مدار و مدیران شایسته کشور بتوانند با سیاست گذاری مناسب و آینده نگری و با در نظر گرفتن منافع تولیدکنندگان ترتیبی اتخاذ نمایند که تعرفه های گمرکی برای واردات مواد اولیه کاهش یابد و بانک ها نیز بتوانند با ارائه تسهیلات ارزی مطلوب، اقدام به گشایش اعتبارات ارزی (LC ) نمایند تا قیمت های نهایی تولید نیز در کشور کاهش یافته و رقابت در جهت بالابردن کیفیت افزایش یابد . زیرا حق یک ایرانی استفاده از کالای مرغوب است.
همچنین امیدوارم در آینده از ورود محصولات خارجی مشابه با قیمت های پایین تر جلوگیری شود تا بتوانیم تولید و به طبع آن کارآفرینی را در کشور رواج دهیم، در این صورت خواهیم توانست افقی روشن را برای صنعت کشور تصور کنیم.

آشنایی با شرکت تولیدی و صنعتی هواساز

 

 

اینترنت پرسرعت جای هارد درایو را می گیرد

0
اطلاعات شما روی مرکز کامپیوتری ابری ذخیره می شود. به زبان ساده cloud computing به معنی ذخیره و دسترسی به اطلاعات و برنامه ها از طریق اینترنت به جای هارد درایو کامپیوتر است. این سیستم متکی بر به اشتراک گذاری منابع در یک شبکه (مانند شبکه برق) است.
cloud computing برافزایش اثرگذاری منابع به اشتراک گذاشته تمرکز دارد. منابع  cloud معمولا نه تنها به وسیله چندین استفاده کننده مورد بهره برداری قرار می گیرند بلکه براساس تقاضا، به صورت دینامیک به افراد اختصاص داده می شوند. به عنوان مثال یک مرکز کامپیوتری ابری که برای کاربران اروپایی در طی ساعات کسب و کار اروپا با یک کاربرد خاص (مانند ایمیل) خدمات ارائه می کند می تواند همان منابع را برای ارائه خدمات به کاربران امریکایی در طی ساعات کسب و کار آمریکا با کاربرد به خصوصی دیگری (مانند یک وب سرور) ارائه نماید.
این رویکرد قدرت محاسبات کامپیوتری را بالا می برد و از آن جایی که به توان، تهویه، rack space، غیره کمتری نیاز هست، آسیب های وارده به محیط زیست کم می شود. به علاوه cloud computing اجازه می دهد تا چندین کاربر جهت دستیابی و به روزرسانی اطلاعات خود بدون نیاز به خریداری لیسانس نرم افزارهای مختلف به یک سرور دسترسی پیدا می کنند.
هواداران این سیستم می گویند cloud computing به شرکت ها اجازه می دهد تا هزینه های خود را کاهش دهند و به جای تاسیسات زیر بنایی بر روی پروژه هایی که آینده کاری آن ها را متحول می کند، تمرکز کنند.
به باور این گروه cloud computing به شرکت ها اجازه می دهد با سرعت بیشتری نرم افزارها را بالا آورده و به کار اندازند، بیشتر قابل مدیریت شوند و نیاز به نگهداری برایشان کمتر شود و به IT اجازه می دهد تا با توجه به تقاضای متغییر و غیرقابل پیش بینی بازار سریع تر منطبق شوند.

مشخصات cloud computing

چالاکی: با توانایی کاربران برای ارائه مجدد منابع زیرساخت های تکنولوژیکی را بهبود می یابد.
کاهش هزینه: یک مدل cloud عمومی مخارج سرمایه را به هزینه های عملیاتی تبدیل می کند.
استقلال دستگاه و محل: امکان دسترسی به سیستم ها را با استفاده از یک مرورگر اینترنتی به کاربران می دهد فارغ از اینکه در چه محلی هستند و از چه وسیله ای (مانند کامپیوتر یا تلفن همراه) استفاده می کنند. از آن جایی که زیرساخت ها خارج از محل (معمولا از طریق یک شخص ثالث فراهم می شوند) قرار دارند و از طریق اینترنت فابل دسترسی است، کاربران می توانند از هر نقطه ای متصل شوند.
نگهداری آسان: تعمیر و نگهداری از برنامه های کاربردی مربوط به cloud computing آسان تر است، چرا که لازم نیست که بر روی کامپیوتر هر کاربر نصب شوند و از مکان های مختلف قابل دسترس هستند.
اجاره چندگانه: اجاره اشتراک گذاری منابع و هزینه ها را در سراسر یک مجموعه بزرگ از کاربران مقدور می سازد. در نتیجه اجازه می دهد:
متمرکز سازی زیرساخت ها در محل هایی با هزینه های پایین تر (مانند املاک، برق، و غیره)
ظرفیت اوج بار افزایش می یابد (users need not engineer for highest possible load-levels)
سودمندی و بهره وری برای سیستم هایی که اغلب تنها در 10-20  درصد مواقع مورد استفاده قرار می گیرند بهبود می بخشد.
بهره وری ممکن است در صورتی که چند کاربر بر روی داده های مشابه به طور همزمان کار کنند و در نتیجه نیازی برای انتظار جهت ذخیره سازی و ایمیل آن نداشته باشند افزایش می یابد. و نیز کاربران نیاز به نصب نسخه های به روز نرم افزارها بر روی کامپیوترهای خود ندارند.
قابلیت اطمینان با استفاده از سایت های مختلف مازاد بر احتیاج، که باعث می شود cloud computing به خوبی طراحی شده را برای تداوم کسب و کار و بازیابی پس از فاجعه مناسب نماید.
امنیت می تواند از طریق تمرکز داده ها، افزایش منابع با تمرکز امنیتی و غیره بهبود یابد، اما در مورد از دست دادن کنترل بر برخی از اطلاعات حساس، و عدم امنیت برای هسته های ذخیره شده ممکن است نگرانی باقی بماند. امنیت اغلب به خوبی یا بهتر از دیگر سیستم های سنتی است، به دلیل اینکه ارائه دهندگان این سیستم قادر به اختصاص منابعی برای حل مسائل امنیتی هستند که بسیاری از مشتریان نمی توانند متقبل شوند. با این حال، پیچیدگی های امنیتی هنگامی که داده ها در یک منطقه گسترده تر توزیع می شوند یا به تعداد بیشتری از دستگاه اختصاص می یابند افزایش پیدا می کند.
تصور کنید که اگر ما از cloud computer استفاده کنیم، یک شرکت می تواند ادارات خود را در شهرهای مختلف مستقر کند یا کارکنانش از منزل کار کنند. سرمایه گذاری اولیه برای کامپیوترهای گران قیمت و سرور نرم افزارها لازم نیست و فقط ماهانه مبلغی بابت اجاره پرداخت می شود. گران ترین قسمت نرم افزار کامپیوتر های مورد نیاز حدود 600 هزار تومان شامل مانیتور و کیبورد (بدون نیاز به سایر بخش های یک کامپیوتر شخصی) و وجود اینترنت. البته اینترنت باید پر سرعت باشد.
به باور کارشناسان آینده کاربرد کامپیوتر cloud computing است و برای همین هم مدیران کشور باید از هم اکنون فکری به حال سرعت اینترنت در کشور بکنند.
نویسنده: منصور بدیعی / مدیرعامل و رئیس هیات مدیره شرکت کاسون

چگونه توافق هسته ای به اقتصاد ایران کمک می‌کند

0

یک ضرب المثل قدیمی ایرانی که از شعر شیخ بهایی گرفته شده می گوید “سالی که نکوست از بهارش پیداست”. سال نو ایران، امسال با خبر دوم آوریل (سیزدهم فروردین)که ایران و 6 قدرت بزرگ جهان به راه حلی برای مساله هسته ای ایران رسیدند نوید ایجاد پایه های اولیه یک توافق جامع هسته ای داشت.

برگزاری جشن های خیابانی و خوش آمد گویی پر شور مردم از تیم مذاکره کننده هسته ای همه بیانگر تاثیر روانی مثبت این خبر است. علاوه بر این افزایش ارزش ریال در معاملات اولین روز کاری بعد از تعطیلات سال نو نیز نشانی از آینده ای مثبت برای وضعیت اقتصادی کشور دارد.
با وجود آنکه هنوز توافق جامع هسته ای صورت نگرفته است، ایجاد جو مثبت روانی و چشم انداز رفع تحریم ها، ایران را در جایگاه بهتری از لحاظ وضعیت و امکانات اقتصادی قرار داده است.
البته، توافق جامع هنوز نهایی نشده است و قرار است که کشورهای عضو پنج بعلاوه یک و ایران در مورد جزئیات توافق نهایی در ماه های آینده به توافق برسند تا در نهایت توافقی جامع در 30 ژوئن به طور رسمی اعلام شود. در ادامه مقاله به بررسی نشانه های اقتصادی که در صورت توافق جامع که همان رفع تحریم های اقتصادی و مالی است و تا پایان سال 2015  صورت می گیرد می پردازیم. رفع تحریم ها به صورت مرحله ای می تواند به گونه ای صورت گیرد که با نظارت شورای امنیت سازمان ملل هر دو طرف مسئولیت هایشان را به عهده گیرند. می توان با نگاهی مثبت به قضیه نگاه کرد اما موقعیت منطقه ای به گونه ای است که نمی توان امیدوار بود همه سناریوی مساله هسته ای به آسانی پیش برود. تمرکز روی این مساله به ما این فرصت را می دهد که پویندگی اقتصادی توافق جامع هسته ای را بهتر درک کنیم.

 نرخ تبادلات خارجی 

افزایش ارزش ریال اولین بازخورد توافق لوزان بود. نرخ ارز نیز به قیمت سابق خود یعنی هر دلار معادل 33000 ریال رسید. به این موازات نرخ رسمی اتاق ارزهای خارجی بانک مرکزی به 28000 ریال به ازای هر دلار رسید. برخی کارشناسان پیشنهاد می کنند که بانک مرکزی باید از این موقعیت برای آزادسازی نرخ ارز برای تقویت ریال استفاده کند. با این حال تقویت ریال چالشی برای صادرکنندگان ایجاد خواهد کرد که با تورم 15 درصدی و بهبود وضعیت ریال مواجهند. بنابراین، می توان انتظار داشت فشار افزایش صادرات در ایران باعث توسعه سیاستی شود که باعث تحلیل توانایی صادراتی شود.
بنابراین ممکن است پس از نهایی شدن توافق جامع هر دو نرخ به 32000 ریال متمایل شود. و در نتیجه این عامل راه برای برای تک نرخی شدن ارز تا پایان سال 2015 هموار کند.

تورم 

فشارهای ناشی از تورم و کاهش نرخ تورم از 42 درصد در ماه اوت سال 2013 به حدود 15درصد در مارس 2015 یکی از مهم ترین دستاوردهای دولت حسن روحانی بوده است. هدف دولت این است که تورم تک رقمی شود. دولت درصورت رسیدن به توافق جامع می تواند به آن دست یابد. علاوه بر این، کارشناسان انتظار رونق در بازار مسکن را دارند که ممکن است به افزایش قیمت مسکن منجر شود و در نتیجه تورم افزایش یابد. به جز این ها، دولت ناچار است سومین و آخرین مرحله هدفمندی رایانه ها را اجرا کند به رغم این که این کار منجر به افزایش قیمت سوخت می شود. در نتیجه نرخ تورم احتمالا با وجود تلاش های دولت برای کم کردن آن، احتمالا به حدود 15 درصد در سال 2015 خواهد رسید. ضمنا باید به خاطر داشت که ایران از سال 1989 شاهد تورم تک رقمی نبوده است.

بیکاری

زمانی که آقای روحانی در سال 2013 هدایت دولت را برعهده گرفت ادغان کرد که رسیدگی به مساله بیکاری  یکی از اولویت های دولتش خواهد بود. با وجود آنکه دولت توانسته است نوسانات فصلی بیکاری را کاهش دهد اما بیکاری کلی همچنان 10 درصد است.
با این حال رسیدن به یک توافق جامع می تواند باعث رشد فعالیت های اقتصادی به ویژه از طریق سرمایه گذاری های جدید توسط شرکت های بخش خصوصی داخلی و خارجی شود. در برخی از بخش ها انتظار رشد فعالیت های اقتصادی منجر به ایجاد شغل خواهد شد. برای مثال رسانه های ایران افزایش اشتغال کارکنان جدید بانک های داخلی ایران را گزارش کرده اند. این پدیده نشان می دهد که کسب و کارهای کلیدی رشد سریع در فعالیت های اقتصادی و مالی خواهند داشت.
واضح است که پس از لغو تحریم ها، هم معاملات خارجی و هم داخلی افزایش خواهد یافت درنتیجه فرصت های جدید شغلی در بسیاری از سطوح ایجاد خواهد شد. علاوه بر این مقامات ایرانی انتظار دارند با افزایش برنامه ریزی شده گردشگری، فرصت های جدید شغلی افزایش یابد و در نتیجه برخی از پدیده های منفی اقتصادی و اجتماعی ناشی از بیکاری کمتر شود.

تجارت ایران با جهان

در سال گذشته خورشیدی، معاملات تجاری غیرنفتی ایران 102 میلیارد دلار بود که حدود 49 میلیارد دلار آن صادرات غیرنفتی بوده است. در کنار این ارقام اگر صادرات 50 میلیاردی صادرات نفت خام، را نیز به آن اضافه کنیم سطح مبادلات خارجی کشور به 152 میلیارد می رسد.
به طور قطع بعد از حذف  تحریم ها تجارت خارجی ایران افزایش خواهد یافت. از یک طرف، واردکنندگان ایرانی مشتاقانه منتظر واردات محصولات، ماشین آلات و خدمات مورد نیاز به طور مستقیم و بدون دردسرهای حقوقی و مالی خواهند بود و در طرف دیگر، صادرکنندگان نیز قادر خواهند بود تا نگاهی به بازارهای جدید و فرصت های تازه داشته باشند.
حجم واردات ایران حدود 60 میلیارد دلار فعلی باقی نخواهد ماند با وجود آنکه برخی از هزینه های اضافی ناشی از تحریم، به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت. با این حال، پیش بینی ها نشان می دهد درصورت نهایی شدن توافق هسته ای و برداشته شدن تحریم ها، صادرات ایران افزایش خواهد یافت و آینده اقتصاد کشور به ثبات خواهد رسید.

تولید و صادرات نفت و گاز ایران

اگرچه مقامات ایرانی بر این باورند که این کشور می تواند تولید و صادرات نفت را بعد از لغو تحریم ها دوبرابر کرده و از یک میلیون بشکه به دو میلیون بشکه در روز افزایش دهند، اما به نظر می رسد این فرایند به این سرعت اتفاق نخواهد افتاد.
کارشناسان معتقدند که ایران می تواند به سرعت تولید خود را 400 هزار بشکه در روز افزایش دهد، اما افزایش ظرفیت تولید و صادرات نفت به سرمایه گذاری های جدید نیاز دارد. واقعیت این است که افزایش تولید نفت از طریق تزریق گاز به میادین نفتی قدیمی تا حدودی کاهش یافته است و این روند می تواند به طور موثری معکوس شود. با این حال برای بازگشت ظرفیت تولید نفت رویکردهای جدید لازم است.
 در شرایط فعلی ایران می تواند صادرات واقعی خود را با استفاده از 30 میلیون بشکه نفت که طی دو سال گذشته ذخیره کرده است افزایش دهد. بنابراین انتظار افزایش صادرات خام به 500 هزار  بشکه بلافاصله پس از رفع موانع قانونی کاملا واقع گرایانه است. این میزان صادرات نفت قیمت بین المللی نفت خام را دستخوش تغییر نخواهد کرد در حالی که درآمد ارزی ایران را افزایش خواهد داد.
تولید گاز  ایران با در دسترس بودن تکنولوژی جدید و تجهیزات از شرکت های غربی سود خواهد برد. ایران توانسته است تولید گاز خود را با وجود تحریم افزایش دهد، اما لغو تحریم ها به افزایش تولید سرعت، منجر خواهد شد. تولید گاز بیشتر، به موازات تلاش برای افزایش بهره وری انرژی، آینده خوبی برای صادرات گاز و همچنین سرمایه گذاری در صنایع مرتبط با گاز ایجاد خواهد کرد.

کلام آخر

در حالی که سیاستمداران در خصوص این که  تحریم ها یک باره یا مرحله به مرحله برداشته می شود، توافق ندارند اما بهبود وضع روانی با ایجاد توافق جامع به اندازه کافی برای ایجاد یک حرکت اقتصادی موثر خواهد بود اگر چه محدودیت های عملی ایجاد شده بر اثر تحریم ها تا مدتی در میان دیگر کاستی های موجود بازار کسب و کار ایران باقی خواهد ماند. واقعیت این است که ایران در موقعیت بهتری برای تحقق برنامه ها و استفاده از پتانسیل اقتصادی قرار خواهد گرفت.
در ضمن، حتی اگر توافق جامع صورت نگیرد بیشتر موارد ذکر شده بهبود می یابند البته با سرعتی کمتر. برخی از کارشناسان معتقدند که تنها 20 درصد از مشکلات اقتصادی کشور به تحریم ها مربوط هستند و مسائل دیگر مانند مدیریت بهتر، بهبود زیرساخت ها، افزایش بهره وری انرژی و راه حل های بانکداری مدرن به ایران کمک خواهند کرد تا برخی از تنگناهای اقتصادی خود را حتی بدون دستیابی به توافق جامع حل و فصل کنند.  با این حال، توافق هسته ای می تواند توسعه اقتصادی کشور را شتاب بخشد

 

تداوم رشد اقتصادی همراه با رکود در بخش ساختمان

0

گزارش تازه بانک مرکزی ایران از وضعیت اقتصادی ایران در پائیز سال گذشته نشان می دهد که شرایط اقتصادی بعد از شوک شدید سال 1391 در حال بهبود است.

“نماگرهای اقتصادی” که هر فصل از سوی بانک مرکزی منتشر می شود در برگیرنده آمارهایی است که شرایط و روند اقتصادی کشور  را  نشان می دهد.آخرین شماره “نماگرهای اقتصادی” که به تازگی منتشر شده، نشان می دهد رشد اقتصادی در پائیز سال گذشته 2.8 درصد بوده است و تورم در آخرین ماه پائیز به 17.2 درصد کاهش ‍پیدا کرده است.

این در حالی است که رشد اقتصادی در سال 1391 به بیش از منفی 6 درصد کاهش پیدا کرده بود و همزمان تورم نیز به منفی 40 درصد هم رسیده بود. رکود اقتصادی در تقریبا دو سال ادامه پیدا کرد و از ابتدای سال گذشته شواهدی از رشد اقتصادی ظاهر شد. پیش از آن نیز دولت برنامه کنترل تورم را در دستور کار گذاشته بود و آمارها نشان می دهد که از زمان تشکیل دولت حسن روحانی تورم روندی کاهشی داشته است.آمار تازه بانک مرکزی نشان می هد که بخش های مختلف اقتصادی که ترکیب تولید ناخالص ملی  را تشکیل می دهد از روند منفی خارج شده اند.

در بخش نفت که از سال 1390 منفی شده بود و در اوج خود در سال 1391 به بیش از منفی 37 درصد رسیده بود در یک سال اخیر مثبت شده در پائیز سال گذشته ارزش افزوده بخش نفت در تولید ناخالص داخلی به 5.4 درصد رسیده است.

در بخش صنایع و معادن نیز وضعیت کمابیش شبیه نفت است و رشد منفی که طی دو سال ادامه داشت در سال اخیر بهبود یافته و ارزش افزوده بخش صنایع و معادن در تولید ناخالص داخلی به 5.4 درصد رسیده است.

روند منفی بخش ساختمان نیز در شش ماه اول سال گذشته مثبت شده است و ارزش افزوده این بخش که در سال 1391 در اوج بحران اقتصادی منفی 3.6 درصد بود در پائیز سال گذشته به 11.5 درصد رسیده است.

رکود در بازار مسکن چند سالی است بر این بازار حاکم شده است وشواهد نشان می دهد که این رکود همچنان ادامه دارد.

گزارش بانک مرکزی از تعداد پروانه های ساختمانی صادر شده نشان می دهد که روند منفی تقریبا سه سال گذشته همچنان ادامه دارد و در مواردی حتی به شدت تشدید هم شده است.

به عنوان نمونه بنابراین گزارش تعداد پروانه های صادر شده در پائیز سال 1392 بیشتر از 15 درصد رشد منفی داشت و این رقم در پائیز سال گذشته به بیش از منفی 36 درصد رسیده است.

بررسی ها نشان می دهد که رکود در بخش مسکن در تهران عمیق تر از دیگر مناطق کشور بوده است.

سرمایه ثابت

تشکیل سرمایه ثابت که به معنی میزان سرمایه گذاری در بخش های مختلف است و چشم انداز اقتصادی آینده را نشان می دهد در آمارهای بانک مرکزی به درستی مشخص نیست به این معنی که سر جمع تشکیل سرمایه ثابت از منفی حدود 24 درصد در سال 1391 به 15.5 درصد در پائیز سال گذشته رسیده است اما در این آمار مشخص نیست سهم بخش خصوصی و دولتی در تشکیل سرمایه ثابت که از ماشین آلات و ساختمان تشکیل شده است، چقدر بوده است. در آمارهای بانک مرکزی در این بخش از سال 1391 نقطه چین گذاشته شده است.

میزان تولید و صادرات نفت و در سال 1393 مشخص نیست و بانک مرکزی به جای آن نقطه چین گذاشته است.

تولید و صادرات نفت

روند گذشته نشان می دهد که تولید نفت که زمانی بیشتر از چهار میلیون بشکه در روز بود و بیشتر از دو میلیون بشکه آن صادر می شد از سال 1391 بعد از تشدید تحریم های بین المللی از میزان تولید و صادرات کاسته شده است.

آخرین آمار بانک مرکزی در بخش تولید و صادرات نفت مربوط به سال 1392 است که نشان می دهد به طور میانگین در این سال روزانه سه میلیون و 481 هزار بشکه نفت تولید شده است که یک میلیون و 685 هزار بشکه آن روزانه صادر شده و بقیه در داخل مصرف شده است.

تصویر ارائه شده در آمارهای بانک مرکزی ایران در بخش صنعت نشان می دهد که در نه ماه اول سال گذشته تعداد جواز تاسیس واحدهای صنعتی نسبت به گذشته به شدت کاهش پیدا کرده است و در پائیز سال گذشته رشد منفی 12.5 درصدی داشته است.

این رشد منفی در کوتاه مدت چندان به چشم نمی آید ولی نشان  می دهد که تقاضا برای تاسیس واحدهای تولیدی و صنعتی کاهش پیدا کرده است و تاثیر آن در آینده در بخش پروانه های بهره برداری از واحدهای صنعتی و اشتغال نمایان خواهد شد.

صادرات و واردات نیز در دو سال اخیر دچار فراز و فرودهایی بوده است. بعد از رکود اقتصادی سال 1390 که با کاهش صادرات نفت همراه بود، درآمدهای نفتی کاهش یافت.

گزارش تازه بانک مرکزی نشان می دهد که صادرات نفتی که در سال 1390 به بیش از 119 میلیارد دلار رسیده بود در سال 1392به تقریبا نصف کاهش پیدا کند.

در این سال ها البته صادرات غیر نفتی همواره با رشد همراه بود اما به حدی نبود که جبران کاهش درآمدهای نفتی  را بکند. در مجموع درآمدهای نفتی و غیر نفتی در سال 1390 به بیش از 145 میلیار دلار رسیده بود که در سال 1392 این رقم به 93 میلیارد دلار کاهش پیدا کرد.

آمارهای تازه نشان می دهد که مجموع درآمدهای کشور اعم از درآمدهای نفتی و غیر نفتی در نه ماه اول سال گذشته به بیش از 68 میلیارد دلار برسد.

این رقم تقریبا برابر با رقم درآمدهای نفتی و غیر نفتی نه ماه اول سال 1392 است.

واردات کالا نیز که در سال 1390 در اوج خود به بیش از 78 میلیارد دلار رسیده بود در سال 1392 به 60 میلیارد دلار کاهش پیدا کرد و این رقم در نه ماه اول سال به بیش از 45 میلیار دلار رسیده است.

این رقم در مقایسه با نه ماه اول سال 1392 نزدیک به چهار میلیارد دلار بیشتر است.

میزان بدهی های خارجی کشور نیز که در شروع دهه نود خورشیدی نزدیک به 20 میلیارد دلار بود تقریبا به یک چهارم یعنی 5 میلیارد و 527 میلیون دلار در نه ماه اول سال گذشته رسیده است.

آخرین گزارش های بانک مرکزی نشان می دهد که روند رشد اقتصادی تا حدودی تا پایان سال گذشته حفظ شده و تورم به مرز 15 درصد کاهش پیدا کرده است.

تفاهم هسته ای ایران با گروه پنج بعلاوه یک و احتمال رسیدن به توافق نهایی در اوایل تابستان، این امیدواری را ایجاد کرده که تحریم های مرتبط با پرونده هسته ای لغو و بخشی از موانع اقتصادی از پیش رو برداشته شود.

برخی کارشناسان پیش بینی می کنند که با لغو تحریم ها علاوه بر برطرف شدن موانع مالی و نفتی ایران با جهان، فضا برای ورود سرمایه گذاران خارجی هم مهیا می شود و برای همین می توان انتظار داشت که رشد اقتصادی ایران شتاب بیشتری پیدا کند.

 

مقالات محبوب