خانه بلاگ صفحه 26

برنامه‌‌های توسعه، کتاب آرزوهای دولتمردان ایران

0
برنامه‌‌های توسعه، کتاب آرزوهای دولتمردان ایران

«اصولا از زماني كه در بانك شاهي بودم تا روزي كه در سازمان برنامه شروع به كار كردم بيش از سي سال بر فكر برنامه‌ريزي براي اصلاح وضع اقتصادي و اجتماعي ايران تاكيد مي‌كردم، چون معتقد بودم كه كشوري مانند ايران، با امكانات مالي و نيروي انساني محدود و احتياجات نامحدود، بايد داراي برنامه باشد. استدلال مي‌كردم كه مملكتي مانند ايران، با خصوصياتي كه به آن اشاره كردم، قادر نيست در ظرف مدت كوتاهي كليه احتياجات خود را تامين كند بنابراين بايد ديد مهم‌ترين و ضروري‌ترين كارهايي را كه مي‌توان در مدتي معين با بودجه‌اي معين انجام داد كدام هستند. چون در غير اين صورت دولت دست به كارهايي خواهد زد كه ممكن است به خودي خود مهم باشد ولي از ديد كلي احتياجات مملكت مفيد نبوده و بلكه مضر هم باشد.»
ابوالحسن ابتهاج به عنوان بنیانگذار برنامه‌ریزی در خاطراتش با اشاره به امکانات و منابع مالی محدود و نیازهای نامحدود بر ضرورت تهیه برنامه تاکید می‌کند و معتقد است:«اگر بخواهيم علت مغشوش بودن وضع اقتصادي كشور را بطور اختصار بيان كنيم، به جرات می‌توان گفت كه دليل عمده آن «نداشتن برنامه اقتصادي» و «نبودن مركزيت در كارهاي اقتصادي است.»
پیش از آنکه ابتهاج به ریاست سازمان برنامه و بودجه برسد، تلاش‌های زیادی صورت گرفت که آن را می‌توان مقدمه برنامه‌ریزی و ایجاد نهادی به نام سازمان برنامه دانست. ایجاد شورای اقتصاد در سال 1316که دبیری آن را ابتهاج بر عهده داشت از جمله این تلاش‌هاست. در اساسنامه مصوب شورای اقتصاد آمده بود: «براي تمركز مطالعات اقتصادي و براي اينكه كليه مسائلي كه در زندگي اقتصادي كشور موثر است، با استفاده از نظريات و اطلاعات اشخاص بصير و با صلاحيت مورد بررسي كامل واقع شده و طبق برنامه معين جريان يابد، هياتي بنام شوراي اقتصاد تشكيل مي يابد كه رياست آن با رئيس الوزرا [نخست وزير]خواهد بود.»
ابتهاج می‌گوید می‌دانست «در جامعه‌اي كه در قرون متمادي به زندگي روزمره عادت كرده است و به هيچ‌وجه معتقد نيست كه بايد فكر فردا و سال آينده و سال‌هاي بعد از آن را كرد، بديهي است كه اجراي فكر برنامه‌ريزي كار بسيار مشكلي خواهد بود .»
مدتی شورای اقتصاد به کارش ادامه داد و ابتهاج تعریف می‌کند که برای پیگیری ضرورت داشتن برنامه یک بار در سال 1317به اتفاق حسین علا، نخست وزیر، نزد محمود بدر، وزير ماليه مي‌رود و لزوم تهيه برنامه بلند مدت را براي عمران مملكت به وی یادآور می‌شود. اما بدر می‌گوید: «شما ایران و ایرانی را نمی‌شناسید، ولی من می‌شناسم، اصولاً برنامه بلندمدت یعنی چه؟… من اعتقاد دارم در ایران باید روزمره زندگی کرد. من فكر فردا را هم نمی‌توانم بکنم، حالا شما می‌خواهید نقشه تهيه كنيد كه پنج سال دیگر چه کار کنید. انجام این کار در مملکت غیرممکن است و این فکر اصولاً عملی نیست.»
بعد از آن تا مدتی همه چیز به روال سابق پیش می‌رود تا آنکه با پافشاری ابتهاج در سال 1327‌ «سازمان برنامه» ایجاد می‌شود. ابتهاج معتقد بود که کشور بدون نقشه (برنامه) توسعه پیدا نمی‌کند و «مملكتي كه بخواهد در زندگاني افرادش تغييرات محسوسي بدهد و اين اصلاحات را منحصر به يك نقطه نكرده و در تمام كشور اجرا نمايد، جز اين كه از روي نقشه‌اي صحيح و حساب شده عمل كند راه ديگري وجود ندارد.»
زمان زیادی طول کشید تا فکر برنامه‌ریزی در کشور به نتیجه برسد و این باور حاکم شود که کشور نمی‌تواند بدون آنچه ابتدا «نقشه اقتصادی» نامیده می‌شد، کارش را پیش ببرد.

شروع اجرای برنامه عمرانی در ایران
اولین برنامه عمرانی در ایران در سال 1327 شروع شد. این برنامه هفت ساله مجموعه‌ای از پروژه‌های عمرانی بود که ارتباطی با هم نداشتند و دولت برای اجرای آن از بانک جهانی کمک خواست اما بانک جهانی درخواست 250 میلیون دلاری ایران برای اجرای این برنامه را نپذیرفت. از طرفی بعد از ملی شدن صنعت نفت با کمبود منابع مالی مواجه شد و اجرای آن متوقف شد. بعد از آن در سال 1333 یعنی در سال پایانی برنامه اول عمرانی، ابوالحسن ابتهاج به ریاست سازمان برنامه و بودجه رسید. برای ابتهاج که سالها در فکر برنامه‌ریزی بود، موقعیتی فراهم شد تا ایده‌های خود را عملی کند. دومین برنامه عمرانی با تلاش ابتهاج تصویب شد و او تا نیمه اجرای آن یعنی تا سال 1337 در سمت رئیس سازمان برنامه مشغول به کار بود. این برنامه بخش عمده درآمد نفتی کشور در خدمت برنامه توسعه قرار گرفت و ایران برای اجرای این برنامه مبالغی نیز از خارج وام گرفت. برنامه توسعه خوزستان به عنوان استان نمونه اجرا شد و سد دز نیز در طول این برنامه ساخته شد.
مهمترین اقدام ابتهاج اما بسیار فراتر از یک برنامه اقتصادی بود او در نزدیک به پنج سالی که در سازمان برنامه بود نهادی را پی گذاشت که نتایج آن سالها بعد آشکار شد. او گروهی از اقتصاددانان ایرانی را از سراسر جهان جمع کرد و گروهی از دانشگاه‌ هاروارد را نیز به ایران دعوت کرد تا به تدوین برنامه توسعه کمک کنند. همکاران ایرانی در کنار مشاوران دانشگاه‌ هاروارد اولین برنامه جدی اقتصادی را تدوین کردند. این برنامه برخلاف برنامه‌های پیش، پنج ساله بود و اجرای آن سال 1341 شروع شد. ابتهاج در دوره ریاست خود بر سازمان برنامه دو دفتر اقتصادی و فنی تاسیس کرد و سازمان برنامه همزمان مسئول تهیه و تدوین برنامه و مسئول اجرای آن بود. ابتهاج معتقد بود که دستگاه‌های اجرایی دولت و وزارتخانه‌ها هنوز به مرحله‌ای از توانایی نرسیده‌اند که اجرای برنامه‌ها را در دست بگیرند.
بعد از کنار رفتن ابتهاج از سازمان برنامه، محمدصفی اصفیا به ریاست این سازمان رسید و این دوره که از سال 1338 تا 1347 ادامه داشت، به عنوان دوره تثبیت برنامه‌ریزی یاد می‌شود. در این دوره برنامه‌های پنج ساله سوم و چهارم تهیه و تدوین شد. با تاسیس بانک مرکزی ایران در مرداد سال 1339 و بعد از آن در دهه چهل خورشیدی جایگاه سازمان برنامه نیز تثبیت شد. در این دوره به سبب هماهنگی بین سازمان برنامه (محمدصفی اصفیا)، وزارت اقتصاد (علینقی عالیخانی) و بانک مرکزی (محمدمهدی سمیعی) و ثبات نسبی در دولت، موفق‌ترین برنامه‌های توسعه قبل از انقلاب (برنامه سوم و چهارم عمرانی از سال 1341 تا 1351 اجرا شد. رشد اقتصادی در دهه چهل خورشیدی به بیش از ده درصد و تورم به کمتر از دو درصد رسید.
بعد از آن مهدی سمیعی و خداداد فرمانفرمائیان مدتی ریاست سازمان برنامه را بر عهده گرفتند و نسخه اولیه برنامه پنجم در این دوره تدوین شد و از سال 1352 تا 1356 نیز عبدالمجید مجیدی ریاست این سازمان را عهده‌دار شد که در این دوره با افزایش درآمد‌های نفتی، شاه دستور بازنگری در برنامه پنجم توسعه (1352 تا 1356) را داد. بودجه برنامه پنجم یک سال و نیم بعد از شروع اجرای این برنامه به دستور محمدرضا شاه دو برابر شد و مخالفت‌های کارشناسان به جایی نرسید.
در همين سال‌ها پيش‌نويس برنامه ششم در چارچوب چشم‌اندازي ده ساله تدوين شد كه با وقوع انقلاب به سر انجام نرسيد.
در کتاب برنامه‌ريزي در ايران 1356 – 1316 آمده: «در طي اين پنج دوره برنامه‌ريزي و تاسيس و تثبيت سازمان برنامه بخش عمده قوانين پايه‌اي اقتصاد ايران از جمله قانون پولي و بانكي، قانون برنامه و بودجه، بخشي از قانون تجارت و… تنظيم و تصويب شد که پس از گذشت نيم قرن همچنان مبناي تصميمات مهم اقتصادي كشور محسوب مي‌شوند… و هرگونه اصلاح و تجديد نظر در نهادهاي فعلي بدون در نظر گرفتن فرايند شكل‌گيري و تحول آن به شكست خواهد انجاميد.»

برنامه‌ریزی پس از انقلاب
بعد از انقلاب سال 1357، ابتدا علی‌اکبر معین‌فر برای مدت هفت ماه و پس از او عزت الله سحابی نیز به مدت ده ماه رئیس سازمان برنامه و بودجه شدند اما در دوره نخست وزیری محمدعلی رجایی موسی خیّر رئیس سازمان برنامه و بودجه شد. او مدتی سازمان برنامه را تعطیل کرد و برنامه تصفیه و پاکسازی را اجرا کرد.
دوران موسی خیر خیلی زود با پایان دولت ابوالحسن بنی‌صدر تمام شد و جایش را محمدتقی بانکی گرفت. در این دوره اولین برنامه توسعه پس از انقلاب تهیه شد که به سبب عدم اجرا به برنامه صفر معروف شد که هدفش بازسازی مناطق جنگ بود. بانکی سه سالی رئیس سازمان برنامه بود که این سازمان به وزارت برنامه و بودجه تبدیل شد و جایش را مسعود روغنی‌زنجانی گرفت که به عنوان قائم مقام نخست وزیر در سازمان منصوب شده بود. با پایان جنگ، اولین برنامه توسعه بعد از انقلاب تصویب شد و دولت اکبر‌هاشمی رفسنجانی این برنامه را اجرا کرد که هدفش حرکت به سمت آزادسازی اقتصادی بود. برنامه دوم توسعه نیز در ادامه همان برنامه اول در جهت آزادسازی اقتصاد ایران تهیه شد که به برنامه تعدیل اقتصادی مشهور شد. این برنامه که در دوران حمید میرزاده نیز ادامه یافت که مرداد 1374به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه انتخاب شده بود. ولی آزادسازی نرخ ارز به عنوان بخش اصلی این برنامه به دلیل کاهش درآمدهای ارز، افزایش نرخ ارز، افزایش تورم و بروز بحران بدهی‌های خارجی متوقف شد.
با پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 محمدعلی نجفی به ریاست سازمان برنامه انتخاب شد و در همین دوره برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی توسط کارشناسان سازمان برنامه تهیه شد. از این برنامه که در سالهای 1379 تا 1383 به اجرا درآمد به عنوان موفق‌ترین برنامه توسعه بعد از انقلاب یاد می‌شود. رشد اقتصادی در این برنامه 6 درصد پیش‌بینی شده بود که در پایان برنامه با فاصله اندکی 5.4 درصد بود و نسبت به رشد 3.8 درصدی برنامه اول توسعه، افزایش قابل ملاحظه‌ای داشت. رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص یعنی سرمایه‌گذاری در این دوره پنج ساله به 9.3 درصد رسید که 2درصد بیش از پیش‌بینی هدف برنامه بود.
تغییر تحولات در نهاد برنامه‌ریزی بعد از انقلاب کمابیش ادامه داشت، یک بار نامش سازمان برنامه و بودجه بود یک بار وزارت برنامه بودجه و یک بار هم سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی. برنامه چهارم توسعه (1384 تا 1388) با تجربه نسبتا موفق برنامه سوم محصول نهادی قدیمی بود با نامی تازه یعنی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی. اما پیروزی محمود احمدی نژاد همه چیز را تغییر داد. افزایش درآمدهای ارزی به حدی رسید که دولت احمدی‌نژاد دیگر علاقه‌ای به حرکت در چارچوب برنامه چهارم نداشت و می‌خواست بدون نظارت هر طوری که دلش خواست درآمدهای هنگفت نفتی را خرج کند. احمدی نژاد ابتدا شعبه‌های استانی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را در استانداری‌ها ادغام کرد و در هجدهم تیر ماه سال 1386 پس از حدود شصت سال، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را منحل کرد و به جای آن دو معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی و معاونت سرمایه انسانی و توسعه مدیریت را زیر نظر خودش (رئیس جمهور) تشکیل داد. این اقدام به کاهش کنترل و نظارت بر منابع مالی و کاهش کارایی اقتصاد ایران منجر شد. این عدم کارایی را می‌توان در کاهش رشد اقتصادی این دوره با توجه به وفور درآمدهای نفتی مشاهده کرد.
دولت حسن روحانی در آبان 1393سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را احیا کرد و بعد از کمتر از دو سال از دل آن سازمان برنامه و بودجه و سازمان اداری و استخدامی به عنوان دو نهاد جداگانه متولد شدند.
اما در دهه 90 خورشیدی بعد از تحریم‌های گسترده، با وجود برنامه‌های توسعه پنجم و ششم که رشد هشت درصدی اقتصادی و تورم پائین را وعده می‌دادند، جز دو سال روندهای اقتصادی و اجتماعی به کلی برعکس شد. با آنکه بعد از توافق هسته‌ای دو سال تورم یک رقمی و وضعیت اقتصادی کمی بهتر شده بود اما با خروج آمریکا از برجام و افزایش تحریم‌ها، تورم به بیش از 40 درصد رسید و رشد اقتصادی و سرمایه‌گذاری منفی شد.
اکنون دولت ابراهیم رئیسی، برنامه هفتم را تهیه کرده که قرار است اجرای آن از سال آینده شروع شود. در این برنامه واژه «پیشرفت» جایگزین «توسعه» شده که پیشنهاد آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی است. «کلمه پیشرفت را ما با دقت انتخاب کردیم؛ تعمدا نخواستیم کلمه توسعه را به کار ببریم. علت این است که کلمه توسعه، یک بار ارزشی و معنایی دارد، التزاماتی با خودش همراه دارد که احیانا ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمی‌خواهیم یک اصطلاح جاافتاده متعارف جهانی را که معنای خاصی را از آن می‌فهمند، بیاوریم داخل مجموعه کار خودمان بکنیم.»
اما عنوان برنامه پنج ساله، «عمرانی» باشد یا «توسعه» و «پیشرفت»، تاثیری در تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی ندارد و برنامه پنج ساله هفتم نیز ادامه برنامه‌های پیشین و رویای تکراری کارگزاران جمهوری اسلامی با رشد اقتصادی سالانه هشت درصد است.

سازمان برنامه؛ دولتي درون دولت
به رغم تغییر ساختار سياسي و تفاوت حساسيت‌ها و دلمشغولي‌ها در دوران قبل و بعد از انقلاب، سازمان مدیریت از مشکلاتی زیادی رنج می‌برد. این سازمان همواره با اتهاماتی نظیر ایجاد دولتي درون دولت و وابستگی سیاسی به شرق و غرب مواجه بوده است و علاوه بر این، بر سر نحوه هزینه‌کرد درآمدهای نفتی و هزینه‌های نظامی اختلافات اساسی با دولت‌های پیش و پس از انقلاب داشته است. این اختلافات در تمامی برنامه‌هاي توسعه‌‌ای 80 سال گذشته پابرجا مانده و هیچگاه دامن اين سازمان را رها نكرده است.
سازمان برنامه كه ضوابط حاكم بر تشكيلات آن در قانون برنامه اول عمراني (مصوب 1331) اعلام و در برنامه دوم عملا موجوديت يافت و این ضوابط ابزاري بود تا برنامه‌هاي توسعه‌اي را مستقل از دولت عملياتي كند. اين نگرش در عمل «دولتي درون دولت» را شكل داد كه يكي از ويژگي‌ها و آسيب‌هاي اين سازمان شايد تا همين امروز بوده است.
در دوران ابتهاج، رئيس سازمان در جلسات دولت شركت نمي‌كرد و منابع و اختياراتش مستقل از دولت بود. اين وضعيت، نوعي بدبيني را در درون كابينه به اين سازمان ايجاد كرد. اين بدبيني شايد ناشي از اين اعتقاد ابتهاج بود كه تا زماني كه دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها «دقت و شايستگي» انجام برنامه را كسب نكرده‌اند، لازم است اين وظايف در سازمان برنامه متمركز باشد. خداداد فرمانفرمائیان در تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد می‌گوید:«دولت از روز اول اصرار مي‌کرد که وزارتخانه‌ها هم بايد در کار برنامه شريک باشند و مجري طرح‌هاي برنامه باشند. اين پول‌ها را بدهيد به ما، خودمان عمل مي‌کنيم. ابتهاج زيربار اين حرف‌ها نمي‌رفت و با اين پيشنهادات شديدا مخالفت مي‌کرد. درتمام اين دوره، بزرگترين جنگش اين بود که پول دست وزارتخانه‌ها ندهد. مي‌گفت تا اين‌ها اصلاح نشوند، تا اين‌ها آدم‌هاي حسابي نياورند، تا اين‌ها نشان ندهند به من که مي‌توانند از عهده اجراي طرح‌ها برآيند، پول دست آنها نبايد داد. ابتهاج می‌گفت پول در اختيار سازمان برنامه، طرح‌ريزي و اجرا دردست سازمان برنامه، وام گرفتن و پس دادن و پرداخت‌ها هم دست سازمان برنامه.»
اما به تدريج كه وزارتخانه‌ها خواستار اختيارات بيشتری شدند كه سازمان برنامه مايل به تفويض اين اختيارات نبود و اين سبب «رشك و حسد» ساير دستگاه‌ها مي‌شد كه گلايه‌هاي خود را حتي نزد «راس هرم» يعني شاه مي‌بردند؛ كسي كه خود نيز بتدريج از سازمان دل‌خور مي‌شد چرا كه «بعضي اوقات فرامينش در سازمان اجرا نمي‌شد.» ابتهاج يكي از اين رويارويي‌ها با شاه را چنين نقل مي‌كند: «در یکی از دیدارهایی که با شاه تنها بودم، او در انجام امری خیلی اصرار کرد و وقتی متوجه شد که زیر بار نخواهم رفت با انگشت آهسته روی میز زد و گفت آخر من شاهم. جواب دادم صحیح می‌فرمائید، ‌مملکت بیش از یک شاه نمی‌تواند داشته باشد، اما این دلیل نمی‌شود دیگران کمتر از اعلیحضرت به کشورشان علاقه داشته باشند و من بیش از سهم خودم به کشورم علاقمندم.»
اما سازمان برنامه در ابتدا نهادی بود که هم برنامه می‌نوشت، هم بودجه تنظیم می‌کرد، هم آن را اجرا می‌کرد و هم بر اجرای آن نیز نظارت داشت. ابتهاج با اتکا به نیروی انسانی تحصیلکرده‌ای که در سازمان برنامه جمع کرده بود اين تلقي را در دولتمردان ايجاد كرد كه «دولتي در دولت تشكيل شده است كه هر چند منابع خود را از دولت تامين مي‌كند اما مستقل از دولت عمل مي‌كند.»
• از برنامه سوم توسعه که در سالهای 1379 تا 1383 به اجرا درآمد به عنوان موفق‌ترین برنامه توسعه بعد از انقلاب یاد می‌شود. رشد اقتصادی در این برنامه 6 درصد پیش بینی شده بود که در پایان برنامه با فاصله اندکی به 5.4 درصد رسید بعد بحث سر این بود که دولت در دولت است. همان موقعی هم که آن لایحه (لایحه انتقال اختیارات رئیس سازمان برنامه به نخست وزیر) را دکتر اقبال به مجلس برد، گفت: ‌ما می‌خواهیم به این حالت دولت در دولت خاتمه بدهیم.»
کاهش اختیارات رئیس سازمان برنامه به استعفاي ابتهاج منجر شد و تا حدودی از اقتدار سازمان برنامه كاسته شد و تعادل جديدي بين شاه و سازمان و دورتر شدن اين نهاد از شاه به لحاظ تشكيلاتي برقرار شد. در این دوره بخشی از وظایف اجرایی به وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها واگذار شد و شعبه‌های استانی سازمان پا گرفت و توسعه یافت اما سازمان برنامه همچنان تا سال‌ها بعد و شايد امروز سازماني مستقل و ناهماهنگ با ساير دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها باقي ماند.
در دهه پنجاه اما اين اختلاف سليقه‌ها به سبب تصور شاه از ميزان تسلطش بر امور سازمان به نوعي رويارويي با سازمان برنامه كشيده شد. فشار شاه بر سازمان برنامه برای دوبرابر کردن بودجه برنامه پنجم عمرانی در دهه پنجاه نمونه‌ای از این رویارویی بود که شاه بدون توجه به مخالفت‌های کارشناسان سازمان به عواقب دوبرابر کردن بودجه، نظرش را بر سازمان برنامه تحمیل کرد.
چنانكه حتي اين ويژگي عامل انحلال اين سازمان در دولت محمود احمدي‌نژاد شد. احمدی‌نژاد رفتار اين سازمان را سبب «انحصاري شدن امور برنامه‌ريزي و به حاشيه رانده‌شدن ساير بخش‌هاي تصميم‌سازي و تصميم‌گيري در دستگاه‌هاي اجرايي ديگر» مي‌دانست.

سازمانی آمریکایی با روشی سوسیالیستی
شايد سازمان ديگري را به غير از سازمان برنامه در نظام اداري ايران نتوان سراغ گرفت كه منتقدان و مخالفانش هر يك از منظر خود، ماهيت و پاگيري و عملكرد آن را به دو قطب متضاد سياسي و ايدئولوژيك نسبت دهند. اين دوگانگي را مي‌توان بر اين اساس توضيح داد كه از يك سو خاستگاه «برنامه» و «برنامه‌ريزي» با نام ايدئولوژي و مدل اقتصادي اتحاد جماهير شوروي يعني كمونيسم و سوسياليسم گره خرده است و از سوي ديگر وجود انبوه كارشناسان تحصیل‌کرده دانشگاه‌هاي اروپايي و آمريكايي و ارتباطات سازمان برنامه با مراكز بين‌المللي اقتصادي همچون بانك جهاني و صندوق بين‌المللي پول، اتهام غربي و آمريكايي بودن را متوجه اين سازمان كرده است.
در واقع از همان ابتدای شکل‌گیری یک رویکرد غالب وجود داشت که برنامه را يك مجموعه منسجم و همبسته می‌دانست و سازمان برنامه بايد خود «راسا مدیریت کلیه منابع مالی و انسانی جامعه را در دست گرفته و آنها را به صورت بهینه در جهت نیل به اهداف اقتصاد ملی که به طور مشخص و روشن تعریف شده‌اند تخصیص دهد.» عبدالمجید مجیدی، روایت می‌کند که «زمانی که من وارد سازمان برنامه شدم و هنوز فكر بررسی‌های اقتصادی و برنامه‌ریزی در آن وجود نداشت. سازمان برنامه، سازمانی بود که در وهله اول می‌خواست حداقل زیربنا براي عمران و آباداني کشور به وجود بیاید، کارخانجات و سرمایه‌گذاری‌هایی که از قبل از اشغال ايران صورت گرفته بود تکمیل ‌شود؛ فلذا دستگاهي بود كه کاملاً کارهای اجرایی مي‌كرد، کارخانجات را اداره می‌کرد، کارخانجات را تعمير و بازسازي می‌کرد، کار زیربنایی می‌کرد و وارد كار کشاورزی و اصلاح بذر شده بود.»
در واقع این سازمان پس از آنكه ابوالحسن ابتهاج سکان امور آن را به دست گرفت تبديل به سازمان برنامه‌ریزی متمرکز شد. چیزی که مجيدي «شبیه مدل شوروی» ذکر می‌کند.
اما ابتهاج سوسياليستي بودن نظام «برنامه‌ريزي» را رد می‌کند و مي‌گويد: «تا آنجايي كه اطلاع دارم، برنامه‌هاي عمراني طويل‌المدت در هيچيك از كشورهاي دنيا به استثناي شوروي مطرح نبود و به همين دليل وقتي من داشتن يك برنامه هفت ساله صحبت مي‌كردم عده زيادي اين كار را يك سياست سوسياليستي مي‌دانستند و نسبت به آن روي خوش نشان نمي‌دادند. برنامه عمراني پنج ساله اول شوروي از زمان استالين شروع شده بود، ولي من به هيچ وجه از آنها الهام نگرفته‌ام. اين عقيده شخصي خودم بود كه مملكت بايد براي كارهاي عمراني برنامه حساب شده داشته باشد و از محل درآمد نفت به اجراي آن برنامه بپردازد.»
خداداد فرمانفرماییان رئیس سازمان برنامه و رئیس کل بانک مرکزی در پیش از انقلاب، نگرش اقتصادي ابتهاج را چنين توضيح مي‌دهد:«پایه اصلی اندیشه ابتهاج این بود که… به محض اینکه شما سطح زندگی مردم را از طریق توسعه اقتصادی برنامه‌ریزی‌شده افزایش می‌دهید، تمامی مشکلات سیاسی و فساد و ناکارامدی و حسادت و مانند آن از ذهن، ضمیر ناخوداگاه و شخصیت مردم پاک می‌شود. مردم صادق‌تر شده و به همکاری علاقمندتر خواهند شد و تغییرات سیاسی و اجتماعی گسترده‌تری هم در نتیجه توسعه کشور به دست خواهد آمد.»
اما عليرغم توضيحات ابتهاج و كسان ديگر در بي‌ارتباطي نگرش برنامه‌ريزي در ايران با شوروي و كمونيسم، بالاترين مقام كشور یعنی شاه به دفعات از وجود «كمونيست»‌ها در سازمان برنامه گلايه و آنان را مسئول تخريب خود و ايجاد نارضايتي عنوان مي‌كرد. عبدالمجيد مجيدي مي گويد:«تمام موقعی که من ]در سازمان برنامه[ بودم این واهمه وجود داشت که ]کارمندان[ سازمان برنامه همه کمونیست هستند و هر چه اعليحضرت می‌گویند قبول نمی‌کنند. هر جا هم که کار خراب می‌شود تقصیر را گردن اعليحضرت می‌اندازند.» و در جايي ديگر عنوان مي‌كند: «]شاه[ خیلی شدید فرمودند که سازمان برنامه پر از کمونیست است و هر کاری که ایراد پیدا می‌کند تقصیر من می‌اندازند و سعی می‌کنند که همه این تصمیمات را به من ارتباط دهند و خیلی اظهار ناراحتی کردند از این جهت.»
البته طرح اصلاحات ارضی و واگذاری سهام کارخانجات به کارگران از سوی محمدرضا پهلوی بیشتر به روش کمونیست‌ها و نگاه آنها نزدیک بود.
در سوی دیگر ماجرا، حضور تعداد زيادي از «مدیران و کارشناسان آمریکایی، اروپایی و ایرانیان تحصیلکرده در آمریکا و اروپا» در سازمان برنامه در دوران ابتهاج اين تصور را در برخي ايجاد كرده بود كه سازمان برنامه را «خارجی‌ها و به خصوص آمریکایی‌ها در ایران» به وجود آورده‌اند.
«آمريكايي» بودن سازمان برنامه قبل و بعد از انقلاب مطرح بود و از عوامل يا بهانه‌هاي انحلال اين سازمان در دو مقطع اوايل انقلاب و دهه هشتاد خورشیدی بود. احمدی‌نژاد در يكي از تجمعات مردم در قزوین علل و انگیزه‌های خود برای انحلال سازمان مدیریت را چنین بیان کرد: «ما در کشور خود سازمانی به نام مدیریت و برنامه‌ریزی داشتیم که در سال 1328 توسط آمریکایی‌ها تأسیس شد و بیش از50 سال به کار خود ادامه داد و مسئولیت آن برنامه‌ریزی کشور و تنظیم برنامه‌های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی بود. صرف نظر از افراد پاک، صادق و سالمی که در این سازمان کار می‌کردند، مبنای برنامه‌ريزي آنها وارداتی و آن چیزی بود که از آن سوي آبها و همان نظم برنامه‌ریزی غربی همان شش برنامه خانمان‌برانداز طاغوت بود که یکی از آنها نابودی کشاورزی، فرهنگ آرمانی ملت ما و به ذلت کشیدن ملت ما در برابر قدرت‌های جهانی بود.»

نفت و نظامي‌گري
يكي از دلايل وجودي سازمان برنامه، نحوه و چگونگي استفاده از درآمدهاي نفتي در اقتصاد بوده است. درآمدهايي كه هر چه زمان پيش مي‌رفت و اين درآمدها افزونتر مي‌شد، سياستمداران را بيشتر وسوسه می‌کرد تا از اين منابع درآمدي در جهت تحقق اميال غيراقتصادي و افزايش توان نظامي استفاده کنند.
ابتهاج از اولين كساني بود كه بر استفاده از اين منابع در جهت توسعه اقتصادي پافشاري مي‌كرد. وي در اين باره در خاطرات خود مي نويسد:«به او ]شاه[ گفتم كه من آمده‌ام موي دماغ كساني باشم كه تعهد دارند درآمد نفت را تلف كنند، و با همه قوا و در هر موقعيتي كه باشم با آنها خواهم جنگيد؛ درآمد نفت بايد صرف عمران اين مملكت شود و حق نيست كه اين فرصت خداداد با ندانم‌كاري‌ها و بي‌مسئوليت‌ها از بين برود.»
ابتهاج اعتقاد داشت كه بين مخارج نظامي و توسعه، بايد توسعه را انتخاب كرد چرا كه «اگر درآمدهاي نفتي به درستي و با از خودگذشتگي براي تغيير در شرايط زندگي مردم مصرف كنيم و مردم ايران هم دريابند كه مرداني وجود داشته‌‌اند كه مصمم به بهبود شرايط زندگي آنها بوده و با حسن نيت، درستكاري و فداكاري كامل تلاش كرده‌اند، نه فقط شرايط مادي ايران و نيز روش زندگي ميليون‌ها نفر از مردم دگرگون خواهد شد، بلكه براي تغيير شرايط نيازي به نيروي نظامي نخواهيم داشت. مردم ايران بايد از ما پشتيباني كنند، نيرويي كه از هر نيروي نظامي براي كشور مهمتر است.»
همين تحليل بود كه وي را برآن داشت كه در جلسه‌اي كه با حضور رئيس ستاد ارتش آمريكا تشكيل شده بود به شدت با صرف منابع نفتي در امور نظامي مخالفت كند. خداداد فرمانفرماييان مشاهداتش از اين جلسه چنين شرح مي دهد « ]ابتهاج[ در جلسه با رادفورد رئيس ستاد ارتش آمريكا مشت خود را گره كرد و محكم به روي ميز كوبيد كه من تاكنون نظیر آن را نديده بودم و گفت: ايران به پيشرفت نياز دارد نه مخارج نظامي … وقتي سطح زندگي مردم اين كشور تا اين اندازه پائين است، نخستين تلاش، بايد هدايت كشور به طرف افزايش سطح زندگي مردم باشد، زيرا ايجاد نيروي نظامي قدرتمند در اقتصاد ضعيف امكانپذير نخواهد بود.»
ابتهاج اين نكته را به شخص شاه هم گوشزد مي‌كند «در آن روز به شاه گفتم من امروز نه به عنوان رئيس سازمان برنامه بلكه به عنوان يك ايراني مي‌خواهم با شما اتمام حجت كنم و…به نظر من، ما نبايد درآمد نفت را به هيچ وجه مصرفي جز عمران مملكت برسانيم. ايران قادر نيست برنامه عمراني مفيدي كه در زندگي افراد ايران موثر باشد اجرا كند و در عين حال مخارج سنگين ارتش را عهده‌دار باشد. شاه سكوت كرد و چيزي نگفت.»
در حالیکه ابتهاج بسيار نيازمند حمايت شاه بود اما تفاوت ديدگاهش با بالاترین مقام کشور در زمينه تامين مخارج نظامي عملا چاره‌اي جز استعفا برايش باقي نگذاشت. تا مدتي پس از رفتن ابتهاج از سازمان برنامه نيز همچنان اين رويارويي شاه با سازمان بر سر نحوه استفاده از درآمد‌هاي نفتي در مسير توسعه نظامي وجود داشت چنانكه عبدالمجید مجیدی در خاطراتش می‌گوید: «در دی ماه 1340 در دوره نخست وزیری دکتر امینی جلسه‌ای ترتیب داده شد که در آن جلسه اعلیحضرت هم حضور داشتند. توی آن جلسه اصلاً کاملاً روشن بود که اعلیحضرت نظرات این برنامه‌ریزان را قبول ندارند … ایراد اول شان این بود که شما به مسله احتیاجات نظامی مملکت توجه ندارید. در حالی‌که که مملکت وجودش و بقایش بستگی به این دارد که ارتش قوی داشته باشد … همه هم انتقاد می‌کنند که چرا خرج نظامی می‌شود.»
اين كشمكش‌ها سرانجام به نفع راس حكومت خاتمه يافت و در سالهای بعد سازمان برنامه كمتر امكاني براي مخالفت با هزينه‌هاي عظيم نظامي از محل درآمدهاي نفتي داشت و شاه با نظامیان بودجه را تعیین می‌کرد و سازمان برنامه نقشی در آن نداشت. عبدالمجيد مجيدي اين وضعيت را چنين شرح مي دهد: «یعنی برنامه‌هایی بود که تصمیماتش گرفته شده و به ما ابلاغ می‌شد که باید برای اینها اعتبار بگذارید. حالا این در زمینه نظامی بود، در زمینه غیر نظامی هم همینطور بود.»
البته نفت به خودي خود هم موضوع تنش و ايجاد مشكلات عظيم در نظام برنامه‌ريزي كشور و عملكرد سازمان برنامه بود. چنانكه هرگاه درآمدهاي نفتي افزايش چشم‌گير مي‌يافت، نظم برنامه‌ريزي نيز به هم مي‌ريخت و مختل مي‌شد. در اواخر دهه چهل و اوايل دهه پنجاه و با شروع افزايش درآمدهاي نفتي، شاه در ارزيابي ظرفيت‌هاي كشور دچار اين توهم شد كه با اتكا به اين درآمدها ايران به يكباره كشوري توسعه يافته خواهد شد و او مي‌تواند كشور را به یکباره مدرن و صنعتی کند. عبدالمجيد مجيدي اين وضعيت را چنين روايت مي‌كند:«جریان افزایش شدید قیمت نفت همه نظم‌هایی را که ظرف سالهای سال با زحمت نشسته بودیم و برقرار کرده بودیم و ارتباطاتی به وجود آورده بودیم همه را به هم ریخت… به علت این که یک دفعه پول سرشاری ریخته شد توی مملکت و تمام نظم‌ها را به هم ریخت.» وضعيتي كه در اواسط دهه هشتاد خورشیدی در اجرای برنامه چهارم توسعه بعد از انقلاب در دوره محمود احمدی‌نژاد نيز تكرار شد و زخم‌ها و آسيب‌هاي عظيم آن همچون رشد شديد نقدينگي، افزايش قابل توجه واردات، افزايش شديد قيمت مسكن، توزيع بي‌هدف يارانه‌ها و هر چه تنگ‌تر شدن عرصه بر توليد داخلي و…. همچنان در اقتصاد ایران دیده می‌شود.
نظام برنامه‌ريزي و سازمان برنامه در ایران بر بستر روابطي ديوانسالارانه و آمرانه و براي جبران عقب ماندگي‌ها و تبديل شدن به قدرتي منطقه‌اي با اتكا به درآمدهاي نفتي زاده شد و پا گرفت و در طول عمر خود همواره مقهور همين روابط و مناسبات و اهداف و ابزار باقي ماند و نتوانست چارچوب قانونی مورد نیاز فعالیت موثر خود و مشارکت و حمایت اجتماعی را فراهم و تغيير اساسي را ایجاد کند و خود هر روز و بنابر مصلحت‌ها دچار تغيير شد و سردرگم و سرگردان باقي ماند.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی ایران را از اولین کشورهایی معرفی می‌کند که برنامه توسعه اجرا کرده است اما به رغم برخی دستاوردها، کشور «همچنان با مسائل و مشکلات گوناگونی نظیر رشد اندک و نوسانی اقتصاد، محیط مشوق فعالیت های نامولد، چالش‌ها و معضلات آبی و زیست محیطی، انبوه پروژه‌های ناتمام عمرانی، بیکاری ساختاری، تورم‌های دورقمی، کسری بودجه مستمر و همچنین چالش های متعدد حوزه بانکی و صندوق‌های بازنشستگی دست به گریبان است.»
پس از نزدیک هشتاد سال برنامه‌ریزی و اجرای یازده برنامه عمرانی و توسعه‌ای، ایران همچنان گرفتار «روزمرگی» است و برنامه‌های توسعه به جز مقاطع محدوی، نتیجه ملموسی نداشته‌اند. اگر «دروازده های تمدن بزرگ» قبل از انقلاب و «افق چشم انداز» بعد از انقلاب امیدآفرین معرفی می‌شدند حالا دیگر از برنامه‌های توسعه انتظار نمی‌رود گرهی چندانی از مشکلات ایران باز کند که آب، خاک و هوای ایران را در برگرفته است و رهایی از این حجم از مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با هیچ برنامه‌ و چشم‌اندازی به تنهایی امکانپذیر نیست.

رونق تولید در میانه زمستان

0
بررسی روند شامخ کل اقتصاد

دستاورد صنعت / بررسی روند شامخ کل اقتصاد، همچنین شامخ صنعت در بهمن، بیانگر بهبود وضعیت اقتصاد نسبت به ماه قبل است؛ هرچند بخشی از رشد شامخ کل اقتصاد و بخشی قابل توجهی از رشد شامخ بخش صنعت در ماه بهمن، مربوط به اثر تقویمی این ماه است؛ به عبارت دیگر، به صورت تاریخی، در ماه‌های بهمن به دلیل افزایش تقاضا در پایان سال، حجم فعالیت در اقتصاد، در مقایسه با ماه دی، افزایش می‌یابد. البته با حذف اثر تقویمی نیز وضعیت کل اقتصاد و بخش صنعت در بهمن ۱۴۰۲ نسبت به ماه دی‌ماه بهبود نسبی داشته است.
با وجود این روند مثبت، یافته‌های این گزارش حاکی از آن است که نوسان نرخ ارز، هزینه تأمین مواد اولیه را بالا برده و بخش تولید در زنجیره تأمین خود با مشکل مواجه شده است. همچنین در برخی از شرکت‌ها به منظور کنترل هزینه‌های بالای نهاده‌های تولید با توجه به نوسان نرخ ارز و نزدیکی به ماه رمضان، استخدام نیروی کار کاهش داشته است و انتظارات بهبود در فعالیت‌های اقتصادی در اسفندماه در میان کسب‌وکارها تضعیف شده است.

شاخص مدیران خرید ترکیبی کل اقتصاد
آخرین نظرسنجی گردآوری شده، نشان می‌دهد که شاخص مدیران خرید برای کل اقتصاد در بهمن‌ماه مقدار ۵۵.۰۵ محاسبه شده است و پس از سه ماه در محدوده خنثی و رکودی، شاخص برای اولین بار افزایش داشته و به بالاترین مقدار ۹ ماهه اخیر از خردادماه ثبت شده است. با این‌حال، با توجه به نوسان نرخ ارز و نزدیکی به ماه رمضان، تداوم این بهبود در اسفندماه در میان کسب‌وکارها ضعیف شده است، به‌طوری‌که شاخص میزان استخدام و به‌کارگیری نیروی انسانی در بهمن‌ماه در میان مؤلفه‌های اصلی کمتر از ۵۰ ثبت شده است.
شاخص میزان فعالیت‌های کسب‌وکار در بهمن‌ماه (۵۷.۰۶) ثبت شده و پس از دو ماه رکود پیاپی و کاهش، بیشترین مقدار چهارماهه از آبان ماه را ثبت کرده ‌است. به دلیل نزدیک شدن به پایان سال و افزایش در تقاضای مشتریان به خصوص در برخی از فعالیت‌ها، شاخص در بهمن‌ماه بهبود داشته است.
شاخص میزان سفارشات جدید مشتریان در بهمن‌ماه (۵۸.۱۸) بیشترین میزان خود را در سری زمانی ۵۳ دوره ثبت کرده‌است. دلیل اصلی افزایش شاخص، سطح پایین تقاضا طی ماه‌های گذشته بوده که با نزدیک شدن به پایان سال، اکثر کسب‌وکارها با تقاضای بیشتری از سوی مشتریان روبه‌رو بوده‌اند در نتیجه شتاب افزایش در شاخص با سرعت بیشتری همراه بوده است.
شاخص میزان استخدام و به‌کارگیری نیروی انسانی (۴۹.۲۷) برای دومین ماه پیاپی کاهشی است، تقاضای ضعیف طی چند ماه پیاپی و روند افزایش قیمت مواد اولیه و نهاده‌های تولید از یک سو و تورم و فشارهای مداوم هزینه‌های زندگی از سوی دیگر، کاهش سطح استخدام نیروی کار را هم در طرف تقاضا و هم طرف عرضه نیروی کار به همراه داشته است.
قیمت خرید مواد اولیه یا لوازم خریداری شده (۶۸.۸۰) بیشترین مقدار چهار ماه گذشته را به ثبت رسانده است. با نوسان نرخ ارز کسب‌وکارها در زنجیره تأمین با فشارهای تورمی روبه‌رو شده‌اند، بااین‌حال از آنجاکه بخشی از مواد اولیه عرضه شده در بازار در قیمت‌های قبلی خریداری شده بود، به نظر می‌رسد اثرات تورمی نرخ ارز در صورت افزایش نرخ آن، طی ماه‌های آتی، افزایش یابد.
شاخص میزان صادرات کالا و خدمات (۴۹.۳۶) هشتمین کاهش متوالی صادرات از تیرماه را نشان می‌دهد. البته در مقایسه با ماه قبل شرکت‌ها شدت کاهش کندتری را به ثبت رسانده‌اند.
شاخص میزان فروش کالاها یا خدمات (۵۸.۷۲) بعد از سه ماه کاهش پیاپی در بهمن‌ماه افزایش داشته و به بیشترین مقدار ۹ ماه اخیر رسیده‌ است. به دلیل افزایش تقاضای داخلی در پایان سال، فروش داخلی به‌ویژه در بخش صنعت و خدمات و کشاورزی افزایش داشته است.
شاخص انتظارات در ارتباط با میزان فعالیت‌های اقتصادی در ماه آینده (۵۶.۵۹) به پایین‌ترین حد سه ماه گذشته رسیده است، کسب‌وکارها به دلیل نگرانی‌های ناشی از نوسان نرخ ارز و تأثیر آن بر اختلال در زنجیره تأمین نهاده‌ها و شروع ماه رمضان، برخلاف روند سال‌های گذشته که انتظارات خوش‌بینانه بهتری برای اسفندماه وجود داشته است، پیش‌بینی نسبتاً ضعیف‌تری برای ماه پایانی سال ۱۴۰۲ برای افزایش فعالیت کسب‌وکار خود داشته‌اند.

شاخص مدیران خرید در بخش صنعت
براساس یافته‌های به‌دست آمده از بنگاه‌های بخش صنعت، شاخص مدیران خرید صنعت در بهمن‌ماه با ثبت عدد ۵۶.۹۵، بالاترین مقدار ۹ ماه اخیر از خردادماه را به ثبت رسانده است. در بهمن‌ماه همه مؤلفه‌های اصلی بیشتر از ۵۰ گزارش شده‌اند و در میان فعالیت‌های بخش صنعت نیز همانند ماه قبل شاخص صنعت پوشاک و چرم کاهشی بوده و کمترین میزان شامخ کل را در میان سایر فعالیت‌ها داشته است.
مطابق روال هر سال به دلیل نزدیک شدن به پایان سال، تقاضا بهبود داشته و شاخص میزان سفارشات مشتریان در بهمن (۶۱.۲۵) بیشترین مقدار 9 ماه اخیر از خرداد را به ثبت رسانده است که این افزایش تقاضا، افزایش میزان تولید بخش صنعت (۵۷.۰۷) را به دنبال داشته، به‌طوریکه تولید هم بیشترین مقدار ۹ ماهه از خردادماه را ثبت کرده‌ است.
شاخص میزان استخدام و به‌کارگیری نیروی انسانی (۵۰.۴۸) اگرچه بعد از دو ماه کاهش متوالی نسبت به ماه قبل بهتر شده، اما در اکثر فعالیت‌ها کاهشی یا در محدوده مقدار ۵۰ قرار دارد. این درحالی است که به‌رغم بهبود تقاضا در بهمن‌ماه، میزان استخدام همچنان مانند ماه قبل است. به نظر می‌رسد با توجه به افزایش نرخ ارز، امکان تأمین مواد اولیه برای برخی از شرکت‌ها دشوار باشد و همچنین تقاضای ضعیف طی چند ماه متوالی، کاهش تولید را نیز به دنبال داشته، شرکت‌ها برای کنترل هزینه‌های تولید از میزان نیروی کار خود کاسته‌اند و از طرفی تورم و مشکلات معیشتی باعث عدم تمایل به اشتغال نیروی کار شده است.
در بهمن‌ماه اگرچه افزایش نرخ ارز، زنجیره تأمین مواد اولیه را تحت تأثیر قرار داده و همچنان تولیدکنندگان در تأمین مواد اولیه مورد نیاز خود با مشکل روبه‌رو هستند، اما شاخص موجودی مواد اولیه خریداری‌ شده (۵۲.۰۹) برای اولین بار پس از هشت ماه کاهش، بیشتر از مقدار ۵۰ قرار گرفته‌ است، در عین حال به‌رغم افزایش شاخص، موجودی در بیش از نیمی از فعالیت‌ها کمتر یا در محدوده ۵۰ قرار دارد.
شاخص موجودی محصول نهایی در انبار (۵۰.۲۴) کمترین میزان ۱۰ ماهه را داشته است. در بهمن‌ماه میزان سفارشات جدید مشتریان بیشتر از میزان تولید بوده، و تولیدکنندگان برای جبران افزایش تقاضا و سفارشات از موجودی انبار خود کاسته‌اند.
شاخص میزان صادرات کالا (۵۱.۲۴) بعد از هفت ماه کاهش متوالی، در بهمن‌ماه به میزان جزئی افزایش داشت، اما همچنان سیاست‌های مربوط به الزام رفع تعهد ارزی بانک مرکزی و عدم حمایت از صادرات باعث شده تا توان صادراتی بسیاری از صنایع در سطوح پایین قرار داشته باشد و همچنان در بسیاری از فعالیت‌ها صادرات به صرفه نباشد.
با افزایش نرخ ارز، شاخص قیمت خرید مواد اولیه (۷۴.۵۳) بیشترین نرخ در نه ماه گذشته از خردادماه را به ثبت رسانده است. بار دیگر فشارهای تورمی و افزایش قیمت نهاده‌ها، فشار هزینه را در سمت عرضه تحمیل کرده‌ است. در چنین شرایطی برای جبران هزینه‌های تولید، تورم قیمت فروش نیز شتاب گرفت و به این ترتیب شاخص قیمت فروش محصولات (۵۵.۰۷) به بیشترین مقدار 9 ماه اخیر از خردادماه رسید.
در بهمن‌ماه شاخص میزان فروش محصولات (۵۹.۹۴) شرکت‌های صنعتی در مقایسه با ماه قبل افزایش و بهبود داشته و شاخص برای دومین ماه پیاپی افزایشی شده است. البته همچنان برخی از فعالیت‌های صنعتی مانند صنایع فرآورده‌های نفت و گاز با کاهش در فروش روبه‌رو بوده‌اند. این افزایش ناشی از افزایش سفارشات داخلی و افزایش جزئی در فروش صادراتی بوده‌است.

مشکلات اصلی فعالان اقتصادی
بررسی‌ها نشان می‌دهد که به دلیل بالا رفتن نرخ ارز، تأمین مواد اولیه برای تولیدکنندگان بسیار دشوار شده است و در نتیجه با توجه به تقاضای ضعیف مشتریان امکان کار و ادامه تولید برای برخی وجود ندارد. از سوی دیگر، نگرانی شرکت‌ها از افزایش مالیات‌ها و بالا رفتن هزینه‌های تولید، برخی از شرکت‌ها را ناچار به تعدیل نیروی انسانی کرده‌ است و از طرفی نیروی کار هم به دلیل عدم تناسب دستمزدها و هزینه‌ها، تمایلی به ماندن ندارند.
در عین حال، افزایش نرخ ارز در بالا رفتن قیمت مواد اولیه تأثیرگذار بوده‌ است و در بسیاری از موارد به دلیل افزایش نرخ ارز، خرید و فروش مواد اولیه انجام نمی‌شود. با توجه به افزایش نرخ ارز، برخی از فعالان اقتصادی پیش‌بینی می‌کنند شرایط در اسفند و فروردین به‌سمت بدتر شدن و عمیق‌تر شدن رکود می‌رود. با توجه به کمبود نقدینگی در بازار، بسیاری از تولیدکنندگان درخواست ارائه تسهیلات بانکی برای ادامه فعالیت دارند. قطعی گاز، برخی از صنایع را تعطیل کرده و برخی دیگر ناچار به استفاده از سوخت‌های دیگری شده‌اند. این موضوع به خصوص از سوی فعالان صنایع کانی غیرفلزی و صنایع فلزی گزارش شده است. فعالان صنعت نفت، گاز و پالایشگاهی نیز اعلام کرده‌اند که با افزایش میزان رفع تعهد ارزی، مشکلات شرکت‌هایی که صادرات دارند بیشتر از قبل خواهد شد که در نهایت باعث کاهش میزان صادرات می‌شود.

سرمایه‌گذاری کشورهای منطقه در انرژی تجدیدپذیر

0
سرمایه‌گذاری کشورهای منطقه در انرژی تجدیدپذیر

دستاورد صنعت / امارات، عمان و مراکش در حال انتقال به انرژی پاک و تجدیدپذیر در منطقه عربی هستند، بر اساس گزارشی که در روزهای گذشته توسط Global Energy Monitor – GEM در ماه‌های اخیر منتشر شد، کشورهای عربی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با انتقال به انرژی‌های تجدیدپذیر در آستانه کسب دستاوردهای قابل توجهی هستند.
گزارش‌ها حاکی از آن بوده که این تحول ممکن است به سرعت رخ دهد، زیرا این کشورها از ماه می 2022 شش‌هزار و 900 مگاوات به ظرفیت عملیاتی خود در زمینه انرژی خورشیدی و بادی اضافه کرده‌اند و این ظرفیت به 19 هزار مگاوات رسیده است که افزایشی 57 درصدی تخمین زده می‌شود.
این گزارش همچنین بیانگر آن است که پروژه‌های تاسیساتی وجود دارد که 9 هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر را تامین می‌کند که هنوز در دست ساخت هستند و قرار است تا سال 2024 تکمیل شوند. پیش‌بینی می‌شود در صورت اجرای به موقع این پروژه‌ها، نرخ رشد سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر ادامه یابد و این کشورها نیز از رشد سالانه 400 درصدی در پروژه‌های انرژی خورشیدی و بادی برخوردار شوند.

امارات پیشرو در انرژی تجدیدپذیر
در سال 2017، امارات متحده عربی اولین استراتژی انرژی یکپارچه کشور را راه‌اندازی کرد، طرحی که هدف آن افزایش سهم انرژی پاک در سبد انرژی از 2.5 درصد به 50 درصد و کاهش ردپای کربن تولید برق تا 70 درصد است. ابوظبی انتظار دارد که این طرح 190.5 میلیارد دلاری تا سال 2050 به بهره‌برداری برسد و به سمت استفاده از یک سبد انرژی که چندین منبع انرژی تجدیدپذیر را شامل می‌شود حرکت کند. زیرا هدف استراتژی ترکیب انرژی هسته‌ای و انرژی پاک برای برآورده کردن نیازمندی‌های اقتصادی در امارات متحده عربی است و این پروژه به طور درصدی شامل 44 درصد انرژی پاک، 38 درصد گاز، 12 درصد زغال سنگ پاک و 6 درصد انرژی هسته‌ای خواهد شد.
شرکت انرژی آینده ابوظبی (مصدر) که در سال 2006 تأسیس شد، پروژه‌های بسیاری را در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر به پایان رسانده است، مانند ایستگاه شمس در ابوظبی که بزرگترین نیروگاه خورشیدی متمرکز جهان است.
پارک خورشیدی محمد بن راشد آل مکتوم یکی از مهم‌ترین و بزرگترین پروژه‌های جهان در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر است که ظرفیت تولید آن تا سال 2030 به 5 هزار مگاوات خواهد رسید و با اتمام ساخت آن به کاهش انتشار سالانه بیش از 6.5 میلیون تن کربن کمک می‌شود.

هدف بلند عمان
حکومت عمان به نوبه خود چندین پروژه امیدوارکننده در زمینه انرژی خورشیدی مانند پروژه انرژی بادی ظفار با ظرفیت تولید 50 مگاوات پیش‌بینی کرد که برای پوشش بیش از 16 هزارخانه با برق کافی است. همچنین ایستگاه Miraya که یکی از بزرگترین ایستگاه‌های تولید بخار خورشیدی در جهان است و ایستگاه فتوولتائیک خورشیدی امین که انرژی پاک را با ظرفیت 100 مگاوات تامین می‌کند و برای تامین انرژی 15 هزار خانه کافی است، راه‌اندازی شد.
حکومت عمان در سال‌های گذشته علاقه‌مندی فراوانی به تولید هیدروژن سبز که ترکیب تکنولوژیکی (فنی) انرژی‌های تجدید پذیر و هیدروژن به عنوان مکانیزم ذخیره یک منبع انرژی پاک و پایدار است، نشان داده است و از طریق سرمایه‌گذاری به ارزش 140 میلیارد دلار به دنبال تولید سالانه یک میلیون تن سوخت هیدروژنی تا سال 2030 است که تا سال 2040 به 3.75 میلیون تن و تا سال 2050 به 8.5 میلیون تن خواهد رسید.
در مراکش، بهره‌وری انرژی، به موازات توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر، یکی از اولویت‌های استراتژی ملی انرژی پادشاهی است و رباط قصد دارد تا 15 درصد از مصرف انرژی را در سال 2030 صرفه جویی کند. در این راستا، پادشاهی برنامه‌های عملی را برای بهره‌وری انرژی در تمام زمینه‌های اصلی، به‌ویژه حمل‌ونقل، صنعت و ساخت‌وساز آماده کرده است.
بر این اساس،دولتمردان این کشور توانایی‌های بزرگی را در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر خورشیدی و بادی فراهم ساخته‌اند تا منابع انرژی را متنوع سازند. با این اقدامات اولویت را به منابع تجدیدپذیر می‌دهند، تا پاسخگویی به تقاضای فزاینده برای برق، حفظ محیط زیست و کاهش وابستگی به انرژی فسیلی صورت گیرد.

ایران جز پنج سازنده توربین جهان

0
ایران جز پنج سازنده توربین جهان

دستاورد صنعت / ناصر اسکندری معاون راهبری تولید شرکت برق حرارتی در بازدید خبرنگاران از شرکت تعمیرات نیروگاهی جزئیاتی از وضعیت تولید برق و توانایی های ساخت نیروگاهی ارائه داد که می خوانید.
ما می‌توانیم خدمات تعمیرات نیروگاهی را به کشورهای منطقه ارائه دهیم و اکنون ایران یکی از پنج کشور سازنده توربین در جهان است و ۹۱ درصد قطعات نیروگاهی در کشور تولید می‌شود. اکنون ما به عنوان یکی از پنج کشور سازنده توربین در جهان مطرح هستیم و در مناقصه‌های جهانی شرکت می‌کنیم زیرا توانایی ساخت داخل زیاد است.
اکنون تولیدکننده قطعات نیروگاهی هستیم و وابستگی به خارج از مرزها نداریم، این نتیجه تصمیم‌های شجاعانه‌ای است که منجر به تشکیل شرکت نیروگاهی شده است. در گذشته از حضور متخصصان خارجی بهره می‌بردیم، اما امروز فقط متخصصان داخلی کار تولید و تعمیر قطعات را انجام می‌دهند و ۸۲۵ هزار قطعه نیروگاهی ساخت داخل شده است.

سهم نیروگاه های حرارتی در تولید برق
نیروگاه‌های حرارتی ۹۴ درصد انرژی کشور را تولید می‌کنند و ۶ درصد تولید را نیز دیگر نیروگاه‌ها انجام می‌دهند. در دولت سیزدهم، ۴۲ واحد نیروگاهی جدید به مدار آمده که ۲۹ واحد گازی و ۱۳ واحد بخار بوده است. واحدهای بخاری دو هزار و ۱۰۰ مگاوات تولید برق دارند بدون اینکه سوخت مصرف کنند و این باعث شده ۳ میلیارد و ۲۵۰ میلیون متر مکعب در مصرف سوخت صرفه‌جویی شود. صنعت برق باوجود تحریم در ارائه خدمات به مردم کوچک‌ترین کوتاهی نداشته، زیرا ۸۰ میلیون ناظر بر فعالیت‌های آن نظارت می‌کنند. صنعت برق در دو سال گذشته باوجود تنگنای اقتصادی و تحریم توانسته با ۹۸ درصد آمادگی در خدمت مردم باشد در حالی که این رقم در جهان ۹۵ درصد است.


۶۲۰ واحد نیروگاهی فعال در تولید برق
بیش از ۶۲۰ واحد نیروگاهی در کشور تولید برق دارند و در این بین نیروگاهی داشتیم که با ۶۴ سال عمر در اوج تابستان با حداکثر ظرفیت تولید برق داشته است. باید توجه داشت که ظرفیت نیروگاهی کشور در ابتدای انقلاب ۷ هزار مگاوات بود که اکنون به ۷۵ هزار مگاوات رسیده که رشد ۱۵ برابری داشته است.
علاوه بر این، بازدهی نیروگاهی از ابتدای ۱۴۰۱ به ۳۹.۱ درصد رسیده است، ضمن آنکه کاهش تلفات و همچنین استفاده از شرکت‌های دانش بنیان بک برنامه جدی در دستور کار است.
در تابستان به دلیل اوج بار ضرورت دارد از حداکثر ظرفیت نیروگاهی استفاده شود؛ بنابراین نیروگاه‌ها برای تعمیرات از مدار خارج نمی‌شوند. سال گذشته ۹۴ هزار مگاوات فعالیت تعمیراتی داشتیم که امسال ۱۱۰ هزار مگاوات برنامه تعمیراتی داریم.

توربین‌های بادی برنده رقابت با نفت

0
توربین‌های بادی برنده رقابت با نفت

دستاورد صنعت / بسیاری از مدافعان محیط زیست معتقدند توربین‌های بادی منجر به از دست رفتن جان پرندگان می‌شود. اما اکونومیست در بررسی خود نشان داده که عملا تغییری در میزان جمعیت پرندگان در نزدیکیِ مزرعه‌های بادی رخ نمی‌دهد. این در حالی است که نفت و گاز می‌تواند پرندگان را از بین ببرد.
علاقه‌مندان به پرندگان با مشاهده مزرعه‌ای مملو از توربین‌های بادی به وحشت می‌افتند و نگران پرندگان می‌شوند. وقتی باد می‌وزد، تیغه‌های توربین بادی ممکن است با سرعت 200 کیلومتر بر ساعت به حرکت درآید. به سادگی می‌توان تصور کرد در چنین شرایطی، اگر پرنده‌ای حواس‌پرت از کنار این تیغه‌ها بگذرد، چه اتفاقی برایش رخ می‌دهد. بسیاری از کسانی‌که مخالف توربین‌های بادی هستند، به مسئله پرندگان و به خطر افتادن جانشان در این شرایط به عنوان ابزاری برای مخالفت اشاره می‌کنند.
بدون تردید توربین‌های بادی منجر به مرگ تعدادی از پرندگان می‌شوند. اما تحلیلی که به تازگی در آمریکا صورت گرفته نشان می‌دهد به سادگی می‌توان تعداد این پرندگان را نادیده گرفت. در واقع، مرگ‌ومیر آن‌ها که از توربین‌های بادی ناشی شده باشد، اثر ویژه‌ای روی جمعیت پرندگان نمی‌گذارد.
برق ناشی از انرژی بادی طی دو دهه اخیر در آمریکا توسعه پیدا کرده و از ظرفیت 2.6 گیگاوات در سال 2000 به بیش از 122 گیگاوات در سال 2020 رسیده است. بسیاری از مطالعات نشان می‌دهد که این توربین‌های بادی در برخی از نقاط روی برخی از گونه‌های پرندگان اثر گذاشته‌اند. اما مطالعات کمی در این زمینه وجود دارد که آیا واقعا تعداد و جمعیت این حیوانات کم شده است یا خیر. یکی از اقتصاددان‌ها در دانشگاه ژنو مطالعه‌ای انجام داده که در آن به بررسی و شمارش تعداد پرندگان در منطقه‌ای خاص پرداخته تا بتواند به نتایجی نسبتا قابل اطمینان دست پیدا کند. او عمدتا این شمارش را در کریسمس‌ها انجام داده است. در نتیجه می‌تواند تعداد پرندگان را در زمانی مشخص و در مکانی ثابت مورد بررسی قرار دهد. این اقتصاددان معتقد است عملا شاهد کاهش جمعیت پرندگان در مناطقی که توربین بادی وجود داشته، نبوده است. او حتی مطالعه‌اش را گسترده‌تر کرده و وارد مناطقی شده که توربین‌های بادی در آن‌ها قرار دارد. اما باز هم کاهش جمعیت پرندگان را در این مناطق مشاهده نکرده است.

نفت قاتل پرندگان است
مسئله دیگری که در کنار اثرات توربین‌های بادی بر جمعیت پرندگان مورد بررسی قرار گرفته، اثرات چاه‌های نفت و گاز بر حیوانات است. در فرایند استخراج نفت و گاز، اتفاقاتی مشابه توربین‌های بادی رخ می‌دهد که می‌تواند جان حیوانات از جمله پرندگان را تهدید کند. طی چند دهه اخیر میزان استخراج نفت و گاز به اندازه قابل توجهی در آمریکا افزایش پیدا کرده و در نتیجه فضایی فراهم شده تا دانشمندان مطالعات خود را در این کشور انجام دهند. بعد از انقلاب نفت شیل، آمریکایی‌ها اقدامات زیادی برای تولید سوخت‌های فسیلی داشته‌اند. میزان تولید نفت در این کشور افزایش پیدا کرده و در نتیجه می‌توان رابطه معناداری میان تولید سوخت‌های فسیلی و جمعیت حیوانات و پرندگان پیدا کرد.
یکی از مطالعاتی که در نزدیکی یکی از چاه‌های نفتی صورت گرفته نشان می‌دهد که جمعیت پرندگان در آن منطقه دست‌کم 15 درصد کاهش پیدا کرده است. مسائلی نظیر آلودگی صوتی، آلودگی هوا و آشفتگی در رودخانه‌ها و زیست‌گاه‌های پرندگان همگی دست به دست هم داده‌اند و منجر به از بین رفتن تعداد زیادی از پرندگان شده‌اند. در برخی از دیگر مناطق تعداد پرندگان حتی تا 25 درصد هم کاهش پیدا کرده که بسیار زیاد و معنادار است.
توربین‌های از یک ‌سو کربن کمتری تولید می‌کنند و از سوی دیگر، پرندگان کمتری را به کشتن می‌دهند. در واقع توربین‌های بادی هم برای زمینی که به سرعت در حال گرم شدن است، فایده دارند، هم آسیب کمتری به حیوانات می‌رسانند. این در حالی است که چاه‌های نفت و گاز علاوه بر اینکه منجر به تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین می‌شوند، در عین حال، به جمعیت پرندگان و حیوانات هم آسیب بیشتری وارد می‌کنند. قطعا توربین‌های بادی منجر به مرگ پرندگان می‌شود اما در مقایسه با چاه‌های نفت، می‌توان گفت این آسیب قابل اغماض است. در نهایت، با برآورد هزینه و فایده در هر دو حالت، می‌توان به این نتیجه رسید که توربین‌های بادی انتخاب معقول‌تری نسبت به سوخت‌های فسیلی خواهند بود.


منبع: اکونومیست

زنجیره تولید پنل خورشیدی در کشور کامل می‌شود

0
زنجیره تولید پنل خورشیدی در کشور کامل می‌شود

دستاورد صنعت / یک تولیدکننده در صنعت پنل‌های خورشیدی از سرمایه گذاری گسترده برای تکمیل زنجیره ارزش ساخت پنل خورشیدی در کارخانه واقع در خمین در استان مرکزی خبر داده و گفته است: واحدهای تولید ۲۳۰۰ مگاوات پنل خورشیدی در سال در حال بهره برداری هستند.
دکتر علی پژوهان با اشاره به توسعه خط های تولید پنل های خورشیدی در کارخانه با تکنولوژی روز دنیا، گفت: ساخت پنل خورشیدی به عنوان بخشی از خط تولید سلول خورشیدی ۳۵۰ مگاواتی و واحد تولید اکسیژن و نیتروژن فعال است. در خطوط تولید پنل 700 واتی بین 20 تا 22 ثانیه، یک پنل توسط یک سیستم کاملاً روباتیک تولید می شود. در خط پیشین برای تولید هر ۱۲۵ مگاوات حدود 56 نفر نیروی انسانی نیاز داشت در حالیکه در خط تولید جدید ۹۰۰ مگاواتی ۳۶ نفر بهره بردار نیاز است چرا که دست انسان در آن کمترین دخالت را دارد.
وی با اشاره به روند اجرای پروژه ساخت ۲۳۰۰ مگاواتی تولید پنل در کارخانه، ادامه داد: خط تولید پنل ۴۰۰ واتی فعال است و خط تولید جدید با ظرفیت ۱۸۰۰ مگاوات راه اندازی شده است که پنل های ۵۵۰ وات و ۷۰۰ وات تولید می کند که پیشتر وارداتی بوده است.
پژوهان با بیان اینکه این خط تولید تا رسیدن به حدود ۱۶۰۰ مگاوات سلول خورشیدی با به روز ترین تکنولوژی دنیا خریداری شده و در ماه های آتی وارد کشور می شود، عنوان کرد: برای راه اندازی این خط تولیدی منتظر تحویل زمین ۱۰۰ هکتاری هستیم و مهندسی و ساخت تجهیزات آن پیشتر آغاز شده است.
وی از سرمایه گذاری گسترده برای تکمیل زنجیره ارزش ساخت پنل خورشیدی خبر داد و با تشریح روند اجرای طرح های تولیدی کارخانه گفت: ساخت واحدهای آرگون ریکاوری در جنوب ایران، خط تولید آلومینیوم با تمام تجهیزات جانبی، خط تولید «ریبون» و همچنین خط تولید شیشه مصرفی در تولید پنل های خورشیدی در حال اجرا هستند.
یکی از بزرگترین تولیدکنندگان زنجیره ارزش فتوولتائیک در ایران با بیان اینکه خط تولید پروفیل آلومینیوم با تمام تجهیزات جانبی به صورت کامل خریداری شده که تا پایان و یا اوایل سال آینده وارد کشور می شود.
وی با معرفی (EVA) به عنوان یکی از قطعات تولیدی در ساخت پنل های خورشیدی اظهار کرد: سلول های خورشیدی بین دو صفحه اتیلن ونیل استات در پنل های خورشیدی در یک فضای خلاء تحت فشار قرار می گیرد و به عنوان عایق و جلوگیری از نفوذ رطوبت و گرد و غبار و محافظت از سلول خورشیدی در برابر عوامل محیطی مورد استفاده قرار می گیرد. این ماده بسیار بادوام و مقاوم در برابر دما، رطوبت و نیز نور خورشید است و با جلوگیری از نفوذ رطوبت و آلودگی، نقش مهمی در عملکرد طولانی مدت پنل دارد. خط تولید EVA قرار است امسال و یا در ماه های ابتدایی سال آینده وارد مدار تولید شود.
پژوهان بیان کرد: پروژه خمیر فلزات به عنوان یکی از قطعات مورد استفاده در ساخت پنل های خورشیدی نیز سال آینده به مدار تولید وارد می شود. وی درباره برنامه کارخانه برای تولید ویفرها به عنوان یکی از محصولات مورد استفاده در ساخت پنل های خورشیدی اظهار کرد: ویفرها در فرآیند تولید پنل‌های خورشیدی نقش دارند؛ در این مرحله، شمش سیلیکون به دیسک‌های نازک برش داده ‌می‌شود که ویفر نامیده می‌شود. خط تولید این قطعه حساس سال آینده به مدار تولید کارخانه وارد می شود.
پژوهان با بیان اینکه شرکت به دنبال تکمیل زنجیره ارزش تولید نیروگاه های خورشیدی است، تصریح کرد: در تلاشیم خط تولید پلی سیلیکون را احداث کنیم و زنجیره تولید پنل را در کشور به صورت کامل بسازیم. اجرای پروژه پلی سیلیکون به عنوان یک ابر پروژه در زنجیره ساخت پنل های خورشیدی در منطقه مکران در جنوب ایران در نظر گرفته شده است. ساخت این کارخانه ۵ تا ۶ سال زمان می برد. سیلیکون با درصد خلوص بسیار بالا پلی سیلیکون نامیده می شود که دارای محدوده کاربردی بسیار وسیعی در تولید سلول های خورشیدی هستند.

مکران قطب تازه صنعت پتروشیمی ایران

0
مکران قطب تازه صنعت پتروشیمی ایران

دستاورد صنعت / قطب سوم پتروشیمی ایران پس از قطب‌های عسلویه و ماهشهر در منطقه مکران در جنوب شرقی ایران و در محدوده دریای عمان در استان‌های سیستان و بلوچستان و هرمزگان، با هدف جلوگیری از خام‌فروشی و تکمیل زنجیره ارزش در حال اجراست؛ منطقه‌ای که دسترسی به آب‌های آزاد بین‌المللی و نزدیکی به بازارهای اصلی مصرف از مهم‌ترین مزایای توسعه‌ای آن است.
عمده توسعه صنعت پتروشیمی ایران در عمر ۶۰ ساله آن در دو قطب عسلویه و ماهشهر انجام شده است. صنعتی که امروز با ظرفیت تولید بیش از ۹۲ میلیون تن محصول پتروشیمی نقش مهمی را در زندگی روزمره و تأمین خوراک صنایع مختلف از صنایع خودرویی تا دارویی بازی می‌کند، از این رو توسعه این صنعت آن هم در شرایط سخت تحریم افزون بر اینکه ارزآوری برای کشور به همراه دارد، می‌تواند از واردات و ارزبری‌های بسیاری در کشور جلوگیری کند.
بر این اساس و با توجه به رشد جهانی صنعت پتروشیمی، ایران نیز از توسعه این صنعت غافل نشده و طرح‌های کلانی را همسو با تکمیل زنجیره ارزش در دست اجرا دارد. یکی از مناطق توسعه‌ای مکران است؛ منطقه‌ای که با توجه به دسترسی به دریای عمان و آب‌های آزاد بین‌المللی به‌عنوان سومین قطب پتروشیمی ایران در دستور کار قرار گرفته است و با ایجاد آن افزون بر درآمدزایی و رشد اقتصادی، شاهد افزایش رونق و اشتغال‌زایی در جامعه محلی نیز خواهیم بود.
این گزارش افزون بر تشریح چگونگی توسعه صنعت پتروشیمی در منطقه مکران، به پرسش بسیاری از افراد درباره تلفظ کلمه «مکران» نیز پاسخ می‌دهد.

مَکران یا مُکران؟

مَکران یا مُکران؟
کدام گویش صحیح است؛ مَکران، مُکران یا مَکُران. مَکران از مَکر می‌آید، بنابراین محلی‌ها از این گویش در منطقه استفاده نمی‌کنند. مُک در گویش محلی منطقه یعنی خرما و مُکران یعنی نخلستان، اما در گویش سوم، اهالی منطقه به قایق‌های کوچک صیادی مَکو می‌گویند و مَکُران هم به منطقه و ساحلی که قایق‌های کوچک صیادی از آنجا تردد می‌کنند، گفته می‌شود. بومی‌های منطقه نیز علاقه‌مند هستند این منطقه را مَکُران بنامند.

ورود صنعت پتروشیمی به مکران
توجه به توسعه منطقه مکران به‌دلیل موقعیت راهبردی دسترسی به دریای عمان و آب‌های آزاد بین‌المللی و نزدیکی به بازارهای هدف اصلی از جمله چین و هند به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بازمی‌گردد. با توجه به ضرورت‌های توسعه این منطقه، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۳ اختصاص ۲ هزار هکتار از اراضی چابهار برای سرمایه‌گذاری مصوب شد اما در آن زمان اقدامی انجام نشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، توسعه اقتصادی منطقه مکران در برنامه ششم توسعه با توجه به موقعیت راهبردی این منطقه تصویب شد. هیئت وزیران در بهار سال ۱۳۹۰ در نشستی در استان سیستان و بلوچستان، تصویب کرد هاب سوم پتروشیمی در منطقه مکران ایجاد شود. در پاییز همان سال تفاهم‌نامه‌ای بین وزرای وقت دفاع و نفت امضا و مقرر شد وزارت دفاع از طریق شرکت سرمایه‌گذاری شستان، توسعه این منطقه را بر عهده بگیرد. پس از این مصوبه، شرکت توسعه پتروشیمی نگین مُکران به‌عنوان متولی توسعه و ایجاد سومین قطب صنعت پتروشیمی کشور در منطقه آزاد چابهار با نام «شهرک پتروشیمی مُکران» تأسیس شد.

اجرای شهرک پتروشیمی مُکران در ۲ فاز
با اختصاص ۱۲۰۰ هکتار به شهرک پتروشیمی مُکران قرار بر این است که هاب سوم پتروشیمی ایران در دو فاز توسعه یابد. از آنجا که سیاست شرکت ملی صنایع پتروشیمی تکمیل زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی و جلوگیری از خام‌فروشی است، تنها به واحدهایی در این هاب مجوز احداث داده می‌شود که مبتنی بر سیاست تکمیل زنجیره ارزش باشند.
بر اساس برنامه‌ریزی اولیه قرار بر احداث ۱۸ واحد پتروشیمی بر مبنای سه خوراک اتان، میعانات گازی و متان در این منطقه بود، اما اختصاص دو خوراک اتان و میعانات گازی در دولت یازدهم حذف و تنها خوراک متان با استفاده از ظرفیت خط لوله هفتم سراسری گاز در نظر گرفته شد. با توجه به اینکه از اسفندماه ۱۴۰۱ گاز از طریق خط لوله هفتم سراسری به چابهار کشیده شده است، بنابراین روزانه ۳۰ میلیون مترمکعب خوراک به شهرک پتروشیمی مکران اختصاص خواهد یافت، البته در همان زمان شرکت توسعه نگین مکران با مشورت شرکت تویوی ژاپن اقتصادسنجی طرح‌های پتروشیمی را مطالعه کرد و به بازنگری برخی از طرح‌ها پرداخت و سرانجام مصوبه احداث ۶ مجتمع پتروشیمی را در فاز نخست از شرکت ملی صنایع پتروشیمی اخذ کرد. به این ترتیب پنج واحد GTX (واحدهای تبدیل گاز متان به محصولات با ارزش‌افزوده بالاتر) و یک واحد اوره و آمونیاک و یک واحد مینی ال‌ان‌جی در فاز نخست شهرک پتروشیمی مُکران احداث می‌شوند.
برای اجرای فاز دوم شهرک پتروشیمی مُکران دو سیاست به‌منظور احداث پارک پتروشیمی و تکمیل زنجیره ارزش دنبال می‌شود. در بخش احداث پارک پتروشیمی، تفاهم‌نامه‌ای بین شرکت توسعه نگین مُکران با شرکت CPCIF چین برای ایجاد پارک پتروشیمی ایران و چین در این منطقه امضا شده که در قرارداد ۲۵ ساله دو کشور نیز ذکر شده است، البته اجرایی شدن این پارک منوط به سیاست‌های دولت است. چینی‌ها اعلام کرده‌اند که منطقه مُکران بهترین موقعیت برای ایجاد پارک پتروشیمی ایران و چین است.
اما از آنجا که بر اساس قواعد منطقه آزاد، عملیات اجرایی هیچ طرحی نباید به‌مدت طولانی متوقف باشد، حدود ۲۱ طرح در زنجیره کاربردی صنایع پایین‌دستی با استفاده از خوراک تولیدی فاز نخست تعریف شده و سرمایه‌گذار آن در حال جذب است.

جذب ۸ میلیارد یورو سرمایه
تا سال ۱۳۹۶ احداث حدود ۶۰ کیلومتر جاده و ۶۳ کیلومتر کانال‌های جمع‌آوری آب‌های سطحی، کاشت بیش از ۵۰ هزار اصله درخت، تأمین آب و برق مورد نیاز برای ساخت، قطعه‌بندی‌ها و فراخوان جذب سرمایه‌گذار انجام شد، اما بخش عمده توسعه شهرک پتروشیمی مکران از سال ۱۳۹۹ شتاب گرفت. هم‌اکنون چهار سرمایه‌گذار فعال در شهرک پتروشیمی مُکران حضور دارند، در صورتی که پروژه‌هایی که از سوی آنها در حال اجراست تکمیل شود، حدود ۸ میلیارد یورو سرمایه جذب خواهد شد. این را هم باید اضافه کرد که تا دی‌ماه ۱۴۰۲ بیش از ۱.۵ میلیارد یورو جذب شده است.
هم‌اکنون شرکت سرمایه‌گذاری تجاری شستان با مدیریت شرکت پتروشیمی بدر شرق، هلدینگ باختر با مدیریت شرکت کیمیا صنعت مبنا، هلدینگ گسترش انرژی پاسارگاد با مدیریت شرکت گسترش صنایع شیمیایی سینا و شرکت توسعه پتروشیمی نگین مُکران با مدیریت آب نیروی مُکران در بخش یوتیلیتی در فاز نخست شهرک پتروشیمی مُکران فعال هستند. به هلدینگ‌های خلیج فارس و سرمایه‌گذاری فرهنگیان نیز زمینی برای اجرای طرح‌هایشان اختصاص داده شده است که هنوز عملیات اجرایی طرح‌ها را آغاز نکرده‌اند، اما با هماهنگی انجام‌شده از سوی شرکت ملی صنایع پتروشیمی برنامه‌ریزی شده است که این مجموعه‌ها به بخش تولید متانول ورود نکنند و در تکمیل زنجیره ارزش فعال باشند.
از میان واحدهای در حال اجرا پس از واحد یوتیلیتی، دو واحد متانول از مجموعه هلدینگ باختر در سال ۱۴۰۴ افتتاح خواهند شد. این هلدینگ برای نخستین بار در ایران، واحد MTO (تبدیل متانول به الفین) را اجرا می‌کند.

احداث ۴ مخزن ذخیره‌سازی متانول
احداث مخازن ذخیره‌سازی متانول در بندر شهید بهشتی چابهار در زمینی به مساحت حدود ۸ هکتار با سرمایه‌گذاری ۵۰ میلیون یورویی در دو فاز در حال اجراست. در فاز نخست دو مخزن ۶۸ هزار مترمکعبی متانول احداث می‌شود که تا پایان سال ۱۴۰۳ این مخازن به مرحله پیش‌راه‌اندازی و راه‌اندازی می‌رسند. در فازهای بعدی دو مخزن دیگر نیز احداث خواهد شد. قرار است برای طرح توسعه این بخش ۱۲ هکتار زمین اختصاص یابد.
اما باید تأکید کرد که از چهار مخزن متانولی در این بندر، به‌صورت محدود برای صادرات متانول تا زمان راه‌اندازی واحدهای پایین‌دستی استفاده خواهد شد، زیرا بر اساس سیاست شرکت ملی صنایع پتروشیمی مبنی بر عدم خام‌فروشی در این منطقه، متانول در این مجموعه به الفین تبدیل و خوراک واحدهای پایین‌دستی می‌شود.
شهرک پتروشیمی مُکران همچنین یک اسکله اختصاصی در بندر شهید بهشتی چابهار برای صادرات محصولات پتروشیمی خواهد داشت. سازمان بنادر مکلف به احداث این اسکله است، اما از آنجا که عملیات ساخت این اسکله کمی از برنامه عقب است، بنابراین تا زمان آماده شدن اسکله، از ظرفیت خالی اسکله نفتی برای صادرات محصولات شهرک پتروشیمی مُکران استفاده خواهد شد.

تخفیف پلکانی خوراک برای سرمایه‌گذاران
مجتمع‌های پتروشیمی که در شهرک پتروشیمی مُکران ایجاد می‌شوند همگی از سوی بخش خصوصی احداث خواهند شد. به دلیل بازگشت بالای سرمایه در صنعت پتروشیمی، همچنین مزیت دسترسی به بازارهای کشورهای هند، پاکستان، چین و کشورهای دور و نزدیک، مشوق‌های مطلوب سرمایه‌گذاری در این منطقه برای سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی در نظر گرفته شده است.
بر این اساس، طبق تبصره بند (ب) ماده (۱) قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، تخفیف پلکانی تا ۳۰ درصد با انعقاد قرارداد بلندمدت برای واحدهایی که قادر به تأمین مواد اولیه واحدهای پتروشیمی داخلی (تولیدکنندگان محصولات میانی و نهایی) و توسعه زنجیره ارزش افزوده باشند، اعمال می‌شود. در این قرارداد، بنگاه‌هایی که در مناطق کمتر توسعه‌یافته راه‌اندازی می‌شوند، از تخفیف بیشتری برخوردار می‌شوند.


پیشرفت ۶۰ درصدی یوتیلیتی
شرکت آب نیروی مُکران از سوی شرکت توسعه پتروشیمی نگین مُکران عهده‌دار احداث یوتیلیتی، تأسیسات جانبی، انتقال تمام سرویس‌های یوتیلیتی، واحد آبگیر، آب‌شیرین‌کن و مرکز تصفیه فاضلاب شهرک است. واحد یوتیلیتی هم‌اکنون ۶۰ درصد پیشرفت فیزیکی دارد؛ این واحد نخستین واحد مجموعه است که به بهره‌برداری می‌رسد.
نیروگاه یک هزار مگاواتی تولید برق و بخار شهرک پتروشیمی مُکران نیز با آخرین مدل تولید ژنراتور مپنا در حال ساخت است، ۹۰ درصد تجهیزات آن ساخت شرکت‌های ایرانی است. واحد شماره یک نیروگاه در حال نصب و راه‌اندازی است و در سال ۱۴۰۳ عملیاتی خواهد شد، با توجه به اینکه این واحد پیش از مجتمع‌های پتروشیمی به بهره‌برداری می‌رسد و برق تولیدی آن بیش از مصرف روزانه شهرک پتروشیمی مُکران است، بنابراین مازاد آن به شبکه برق منطقه ارسال می‌شود. منطقه مکران در پیک بار حدود ۳۰۰ مگاوات کسری برق دارد که از تابستان ۱۴۰۳ نیمی از آن از سوی این نیروگاه تأمین خواهد شد.
از سوی دیگر موضوع کربن کپچرینگ برای نخستین بار در کشور در شهرک پتروشیمی مُکران در دستور کار قرار گرفته که با اجرای آن بیش از ۹۵ درصد کربن نیروگاه استحصال می‌شود. بر این اساس تفاهم‌نامه‌ای میان شرکت توسعه پتروشیمی نگین مُکران و مپنا و یک شرکت دانش‌بنیان منعقد شده تا طرح پایلوت اجرا شود.
برای جلوگیری از هرگونه خروجی ضایعات به شکل مایع یا جامد واحد تصفیه پساب شهرک پتروشیمی مُکران با ظرفیت تصفیه ۳۵۰۰ مترمکعب پساب در شبانه‌روز به‌صورت سیستم ZLD (zero liquid discharge) احداث می‌شود که ۱۰۰ درصد بازچرخانی پساب را انجام خواهد داد، البته بخش کوچکی از ضایعات در کوره سوزانده و از آن برای تولید کود گل‌های زینتی و یک نوع آجر پُرکننده استفاده می‌شود.

نگرانی غرب از خودروهای برقی چین

0
نگرانی غرب از خودروهای برقی چین

دستاورد صنعت / چینی‌ها با تولید و صادرات خودروهای برقی خود به غولی بزرگ در جهان تبدیل شده‌اند و این مسئله منجر به نگرانی غرب شده است. با این حال، اکونومیست معتقد است غرب باید به جای سرشاخ شدن با چین، به جریان صادرات خودروهای برقی چینی، مجوز بدهد. دلیل را در این متن بخوانید.
آیا چین قرار است بازار صنعت خودرو را در غرب دچار بحران کند؟ در فاصله سال‌های 1997 تا 2011 حدود 1 میلیون کارگر آمریکایی در بخش تولید، شغل خود را به رقبای چینی‌شان باختند چرا که چین به سادگی از طریق کشتی‌های باری، کالاهای ارزان را به خاک آمریکا می‌فرستاد. از آن زمان به بعد همین «شوک چینی» به محلی برای سرزنش تبدیل شده است، فرقی نمی‌کند درباره مرگ طبقه کارگر در آمریکا حرف می‌زنید یا انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخاب شدنِ دونالد ترامپ، مقصر همه این‌ها از نگاه مردم آمریکا فقط «چین» است. حالا نوبت به خودروسازان چینی رسیده تا با خیزش خود، دوباره خواب غرب را آشفته کنند. بسیاری نگران هستند که دوباره شوک چینی آرامش آن‌ها را برهم بزند.
تا همین پنج سال پیش، چین فقط به اندازه یک‌چهارمِ ژاپن خودرو تولید می‌کرد و ژاپن هم در آن زمان بزرگ‌ترین صادرکننده خودرو در جهان بود. صنعت خودروی چین اخیرا اعلام کرده که بیش از 5 میلیون خودرو در سال 2023 صادرات داشته و به این ترتیب در مجموع از ژاپن عبور کرده است. خودروهای چینی با زیبایی و فناوری پیشرفته و از همه مهم‌تر، قیمتی پایین، آنقدر طرفدار پیدا کرده‌اند که تنها مشکلشان این است که چطور کشتی‌های کافی برای صادراتشان پیدا کنند. جذابیتشان باعث شده که تقاضا برای آن‌ها تا حد قابل توجهی افزایش پیدا کند. چین تا سال 2030 سهم خود را در بازار جهانی دو برابر خواهد کرد که در این صورت یک سوم از کل بازار جهان را در اختیار خواهد داشت و به این ترتیب می‌تواند به سلطه غرب بر این صنعت، به‌ویژه در اروپا، پایان بخشد.

وسوسه سرزنشِ چین
از آن‌جا که مدتی است رابطه میان غرب و چین سرد شده، این بار سیاستمداران خیلی ساده می‌توانند همه تقصیر را بر گردن چین بیندازند و به نوعی این کشور را مسئول نابودی صنعت خودروی خود بدانند. برای مثال ممکن است بگویند چین به صورت ناعادلانه یارانه‌هایی را روی خودروهای خود قرار داده یا فضا را به سمتی برده که به ضرر کارگران غربی تمام می‌شود. می‌گویند چین از زمانی‌که پروژه «ساخت چین» را در سال 2014 در مورد صنعت خودروی خود آغاز کرده، وام‌های سنگینی به کارگرانش داده و تلاشش را کرده تا آن‌ها را در این صنعت نگه دارد. دولت حمایت منحصربه‌فردی از تولید خودروهای برقی داشته است. همه این‌ها باعث شده که غرب از چین عقب بماند.
به این ترتیب غرب وسوسه شده تا جلوی صادرات خودروهای چینی را بگیرد و یا به نوعی در برابر آن سنگ‌اندازی کند. برای مثال جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا به دنبال افزایش تعرفه‌های خودروهای چینی است. اروپایی‌ها هم می‌خواهند بازرسی خودروهای چینی را سخت‌تر کنند.
با این حال، به نظر می‌رسد مسدود ساختن راه جلوی خودروهای چینی، اشتباهی استراتژیک و بزرگ از طرف غرب خواهد بود. غرب می‌تواند بدون دردسر به خودروهای ارزان و سبزِ چینی دست پیدا کند و خودش را از خطرات تغییرات اقلیمی تا حد زیادی نجات دهد. با این حال، در دام رقابت نادرست و ناسالم با چین گرفتار شده است.
واقعیت این است که بازار خودرو نیاز به تحول دارد، با چین یا بدون چین، فرقی نمی‌کند. در سال 2022 بین 16 تا 18 درصد از کل خودروهایی که در جهان فروخته شده‌اند، برقی بوده‌اند. در سال 2035 هم اتحادیه اروپا فروش خودروهای جدیدی را که موتور احتراق داخلی داشته باشند، ممنوع می‌کند. قطعا شرکت‌ها در حال تغییر مسیر به سمت تولید خودروهای برقی هستند اما اگر به چین اجازه بدهند در این زمین پیشرو باشد، معقول‌تر است و زودتر می‌توانند به فناوری‌های مورد نیاز دست پیدا کنند. علاوه بر آن، برای مثال اگر در آمریکا که با مشکل تورم هم روبه‌رو است و مصرف‌کنندگان پول خرج نمی‌کنند، خودروهای ارزان‌تر چینی وارد شوند، احتمال اینکه مردم پولشان را از گاه‌صندوق‌ها بیرون بیاورند و در اقتصاد خرج کنند، بسیار بالاست.
در واقع غرب به این اتفاق نیاز دارد و به نفع خودش است که به جای سرزنش کردنِ چین بابت پیشرفت صنعت خودروسازی‌اش، این شرایط را به چشم یک موقعیت تازه ببیند و از آن نهایت بهره را ببرد.
منبع: اکونومیست

نقش فناوری در آینده CSR

0
نقش فناوری در آینده CSR

مسئولیت اجتماعی شرکتی (CSR) تعهد کسب و کارها به عمل اخلاقی و کمک به رفاه اجتماعی و زیست محیطی ذینفعان و جوامع خود است. فناوری نقش کلیدی در توانمندسازی و تقویت ابتکارات CSR و همچنین ایجاد چالش‌ها و فرصت‌های جدید برای آینده ایفا می‌کند. در این مقاله، برخی از راه‌هایی را بررسی خواهیم کرد که فناوری می‌تواند به توسعه CSR در قرن بیست و یکم کمک کند یا مانع آن شود.

  1. تحول دیجیتال
    یکی از محرک‌های اصلی فناوری در CSR، تحول دیجیتالی فرآیندهای تجاری، محصولات و خدمات است. تحول دیجیتال می‌تواند کارایی، بهره‌وری، نوآوری و رضایت مشتری را بهبود بخشد و همچنین هزینه‌ها، ضایعات و انتشار گازهای گلخانه‌ای را کاهش دهد. برای مثال، محاسبات ابری، هوش مصنوعی و بلاک چین می‌توانند مدیریت و گزارش‌دهی داده‌ها را شفاف‌تر، حساب و کتاب‌دارتر و ایمن‌تر کنند که می‌تواند اعتماد و تعامل ذینفعان را بهبود بخشد. با این حال، تحول دیجیتال همچنین خطراتی مانند حملات سایبری، نقض داده‌ها، نقض حریم خصوصی و محرومیت دیجیتال را به همراه دارد. بنابراین، کسب‌وکارها باید از شیوه‌های دیجیتالی اخلاقی و مسئولانه مانند حفاظت از داده‌ها، امنیت سایبری، گنجاندن دیجیتال و رعایت حقوق بشر استفاده کنند.
  2. اقتصاد چرخشی
    روش دیگری که فناوری می‌تواند از CSR پشتیبانی کند، تسهیل‌گذار به اقتصاد چرخشی یا دورانی است. سیستمی که ضایعات را حداقل و کارایی منابع و ایجاد ارزش را به حداکثر می‌رساند. فناوری می‌تواند به کسب و کارها کمک کند تا محصولات و خدماتی را طراحی، تولید و توزیع کنند که بادوام‌تر، قابل استفاده مجدد، قابل تعمیر، بازیافت، و زیست تخریب‌پذیرتر هستند و همچنین تأثیرات و عملکرد زیست محیطی خود را نظارت و بهینه‌سازی کنند. به عنوان مثال، پرینت سه بعدی، بیوتکنولوژی و حسگرهای هوشمند می‌توانند تولید، بسته‌بندی و تدارکات پایدار و سفارشی‌تر را امکان‌پذیر کنند. با این حال، فناوری همچنین چالش‌های جدیدی مانند زباله‌های الکترونیکی، مواد سمی و منسوخ شدن دیجیتال* را ایجاد می‌کند. بنابراین، کسب‌وکارها باید از اصول فن‌آوری چرخشی و مسئولیت‌پذیر مانند طراحی زیست‌محیطی، مسئولیت گسترده تولیدکننده* و فناوری اطلاعات سبز استفاده کنند.
  3. نوآوری اجتماعی
    جنبه سوم فناوری در CSR پتانسیل نوآوری اجتماعی است .یعنی توسعه و اجرای راه‌حل‌های جدید که به مشکلات اجتماعی و زیست محیطی می‌پردازد و تغییرات مثبت ایجاد می‌کند. فناوری می‌تواند به کسب‌وکارها کمک کند تا با سایر بازیگران مانند سازمان‌های غیردولتی، دولت‌ها و جوامع همکاری کنند تا راه‌حل‌های نوآورانه‌ای را ایجاد کرده و مقیاس‌بندی کنند که نیازها و خواسته‌های ذینفعان و جامعه را برطرف کند. به عنوان مثال، برنامه‌های کاربردی تلفن همراه، رسانه‌های اجتماعی و جمع‌سپاری می‌توانند ارتباطات، آموزش و توانمندسازی فراگیرتر، مشارکتی و قدرتمندتر را فراهم کنند. با این حال، نوآوری اجتماعی نیز نیازمند احتیاط است، زیرا فناوری می‌تواند نابرابری‌ها، درگیری‌ها و سوگیری‌های اجتماعی را تشدید کند. بنابراین، کسب‌وکارها باید شیوه‌های نوآوری اجتماعی فراگیر و مسئولانه، مانند مشارکت ذینفعان، طراحی انسان محور و ارزیابی تأثیر* را اتخاذ کنند.
  4. سناریوهای آینده
    نقش فناوری در CSR همیشه در حال تحول است و می‌تواند فرصت‌ها و چالش‌هایی را برای کسب و کارها در آینده ایجاد کند. فناوری می‌تواند آینده‌ای سبز و انعطاف‌پذیر را ایجاد کند، جایی که مشاغل ردپای محیطی خود را کاهش داده و عملکرد پایداری خود را افزایش می‌دهند. همچنین می‌تواند آینده‌ای هوشمند و متصل ایجاد کند، جایی که کسب‌وکارها از داده‌ها، تجزیه و تحلیل و اتصال برای بهبود کارایی و تجربه مشتری استفاده می‌کنند. علاوه بر این، فناوری می‌تواند به کسب و کارها در ترویج تنوع، شمول و برابری در آینده‌ای منصفانه و فراگیر کمک کند. در نهایت، فناوری می‌تواند به کسب و کارها کمک کند تا ارزش‌ها، اصول و استانداردهای خود را در آینده‌ای مسئولانه و اخلاقی حفظ کنند. با این حال، فناوری یک گلوله نقره‌ای (راه حلی جادویی) نیست. این می‌تواند CSR را بسته به نحوه طراحی، توسعه، استقرار و تنظیم آن فعال یا تضعیف کند. بنابراین، کسب‌وکارها باید یک رویکرد استراتژیک به فناوری در CSR اتخاذ کنند که فرصت‌ها، خطرات و پیامدهای فناوری را برای سهامداران، جامعه و کره زمین در نظر بگیرد.

  5. پی نوشت:
    *منسوخ شدن دیجیتال: خطر از بین رفتن داده‌ها به دلیل ناتوانی در دسترسی به دارایی‌های دیجیتال
    *مسئولیت گسترده تولیدکننده (EPR) یک استراتژی برای اضافه کردن تمام هزینه‌های زیست محیطی تخمین زده شده مرتبط با یک محصول در طول چرخه عمر محصول به قیمت بازار آن محصول است.
    *ارزیابی تاثیر یا به عبارتی کامل‌تر ارزیابی تاثیر سیاست (IAs)، رویه‌های رسمی و مبتنی بر شواهد هستند که اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی آینده یک پیشنهاد سیاست عمومی را ارزیابی می‌کنند.
    مترجم : محترم تقی نژاد

ضرورت عمل به مسئولیت اجتماعی شرکتی

0
ضرورت عمل به مسئولیت اجتماعی شرکتی

دستاورد صنعت / مسئولیت اجتماعی شرکتی به معنای تعهد یک شرکت نسبت به اثرات اجتماعی و زیست‌محیطی فعالیت‌های خود است. این مفهوم از اهمیت بسیاری برخوردار است و به دلیل تأثیرات گسترده‌ای که بر جوامع و محیط زیست دارد، هر روز بیشتر در توجه شرکت‌ها و سازمان‌ها قرار می‌گیرد. در این مقاله، به بررسی ضرورت‌های عمل به مسئولیت اجتماعی شرکتی می‌پردازیم.


اولین ضرورت عمل به مسئولیت اجتماعی شرکتی، حفظ اعتبار و اعتماد عمومی است. شرکت‌هایی که به مسئولیت‌های اجتماعی خود عمل نکنند، با انتقادات و اعتراضات عمومی مواجه خواهند شد که می‌تواند به آسیب دیدن اعتبار و اعتماد به شرکت وارد شود. از این رو، عمل به مسئولیت اجتماعی شرکتی به حفظ اعتبار و اعتماد عمومی کمک می‌کند.
ضرورت دیگر عمل به مسئولیت اجتماعی شرکتی، حفظ محیط زیست است. فعالیت‌های صنعتی و تولیدی شرکت‌ها می‌تواند تأثیرات زیست‌محیطی بسیاری داشته باشد. اگر شرکت‌ها به مسئولیت‌های زیست‌محیطی خود عمل نکنند، می‌تواند به آلودگی هوا و آب، کاهش تنوع زیستی و ایجاد مشکلات زیست‌محیطی دیگر منجر شود. از این رو، عمل به مسئولیت اجتماعی شرکتی به حفظ محیط زیست کمک می‌کند.
همچنین، عمل به مسئولیت اجتماعی شرکتی به بهبود روابط با جوامع محلی در مناطق فعالیت شرکت کمک می‌کند. شرکت‌هایی که به مسئولیت‌های اجتماعی خود عمل می‌کنند، بهبود شرایط زندگی و اجتماعی جوامع محلی را تحت تأثیر قرار می‌دهند و از این راه، روابط خود با آن‌ها را بهبود می‌بخشند.
در نتیجه، می‌توان گفت که عمل به مسئولیت اجتماعی شرکتی از اهمیت بسیاری برخوردار است. زیرا عمل با آنها، به حفظ اعتبار و اعتماد عمومی، حفظ محیط زیست و بهبود روابط با جوامع محلی کمک می‌کند. بنابراین، توجه به این مسئله از اهمیت بسیاری برخوردار است و باید به آن توجه ویژه‌ای داشت.

مسئولیت اجتماعی شرکت ها

آینده مسئولیت اجتماعی شرکتها
در دنیای امروز، مسئولیت اجتماعی شرکتها به عنوان یک موضوع حیاتی و اساسی مورد توجه قرار گرفته است. شرکت‌ها به عنوان یکی از اعضای فعال جامعه، مسئولیت‌های گسترده‌ای در قبال جامعه و محیط زیست دارند. این مسئولیت‌ها شامل ارتقاء رفاه اجتماعی، حفظ محیط زیست، ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی، ایجاد فرصت‌های شغلی، حفظ حقوق کارگران و مصرف‌کنندگان، ارتقاء سطح زندگی جامعه و موارد دیگر می‌شود.
با توجه به اینکه شرکت‌ها بخش عظیمی از اقتصاد جهان را تشکیل می‌دهند و تأثیرات بزرگی بر زندگی افراد دارند، انتظار می‌رود که آنها به مسئولیت‌های خود نسبت به جامعه و محیط زیست پایبند باشند. بسیاری از شرکت‌ها این مسئولیت‌ها را به عنوان یک فرصت می‌بینند تا روابط عمومی خود را تقویت کرده و اعتبار خود را افزایش دهند. اما برخی دیگر این مسئولیت‌ها را به عنوان یک بارگذاری مالی می‌پذیرند و تنها به دنبال سود و منافع مالی هستند.
با توجه به اینکه مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها به طور مستمر در حال تغییر و تحول است، آینده این مسئولیت‌ها نیز موضوعی مورد بحث و بررسی است. از یک سو، برخی از افراد و سازمان‌ها اعتقاد دارند که شرکت‌ها باید به مسئولیت‌های اجتماعی خود پایبند باشند و از تأثیرات منفی آنها بر جامعه و محیط زیست پرهیز کنند. از سوی دیگر، برخی دیگر معتقدند که شرکت‌ها باید به تمرکز بر سود و منافع مالی خود ادامه دهند و مسئولیت‌های اجتماعی خود را به حداقل برسانند.
با توجه به روند رو به رشد مسئولیت اجتماعی شرکتها و افزایش نگرانی‌ها در مورد تأثیرات آنها بر جامعه و محیط زیست، انتظار می‌رود که در آینده شرکت‌ها به مسئولیت‌های خود نسبت به جامعه و محیط زیست بیشتر توجه کنند و تلاش کنند تا تأثیرات منفی خود را کاهش دهند. این اقدامات می‌تواند به ارتقاء رفاه اجتماعی، حفظ محیط زیست، افزایش اعتبار شرکت‌ها و ایجاد رقابتیت برای آنها منجر شود.
در نهایت، مسئولیت اجتماعی شرکتها یک مسئله پیچیده و چالش‌برانگیز است که نیازمند توجه و همکاری همه افراد و سازمان‌ها است. امیدواریم که در آینده، شرکت‌ها بتوانند به بهبود رفاه اجتماعی و حفظ محیط زیست کمک کنند و به عنوان عوامل توسعه پایدار شناخته شوند.

مقالات محبوب