خانه بلاگ صفحه 58

تسهیم اطلاعات در کانال‌های خرید و فروش

0

 ما در این مقاله، بر عدم اطمینان موجود در بازار چین تمرکز می کنیم که تبدیل به دغدغه اصلی شرکتها برای کسب و کار در چین شده است. به طور خاص می توان به دو نوع عدم اطمینان، محیطی و رفتاری اشاره کرد. مبنای مطالعه درباره آنها، اقتصاد هرینه مبادله (TCE) می باشد، اخیراً محققین، پژوهش هایی درخصوص این عدم اطمینان ها و مضامین مرتبط با آنها برای کانالهای خرید و فروش انجام داده اند. عدم اطمینان محیطی مشکلاتی را برای شرکتها ایجاد کرده است. از آن جمله می توان به اجرای تغییرات مقتضی در داخل سازمان و یا اصلاح قراردادها با شرکای تجاری شان به منظور حفظ منابع در محیطی ناپایدار اشاره نمود. عدم اطمینان رفتاری هزینه های غربالگری و انتخاب شرکا را افزایش می دهد. همچنین اثرات مخربی بر عملکرد اعضای کانال می گذارد.در برابر این قبیل عدم اطمینانها ممکن است اعضای کانال به سازوکارهای غیررسمی راهبری متوسل شوند، از این قبیل سازوکارها میتوان تسهیم اطلاعات و ارتباطات نزدیک را ذکر نمود.

به طور همزمان، محققین بازاریابی توجه فزاینده ای به اثرات محیط بنگاهی بر روابط بین سازمانی اعضاء کانال نمودند. نیروهای مقرراتی، هنجاری، و شناختی، بر همکاری و عملکرد اعضاء تأثیرگذار هستند. اما اثر توأم نیروهای نهادی و عدم اطمینان ها بر روابط بین شرکتی به ندرت مورد مطالعه قرار گرفته است.برای عدم اطمینان محیطی، بر عدم اطمینان بازار متمرکز شدیم و برای عدم اطمینان رفتاری، میزان تعهد شرکتها به قراردادهایشان (تعهد قراردادی) را در نظر گرفتیم. از این رو ما اثرات عدم اطمینان بازار و تعهد قراردادی بر تسهیم اطلاعات را مورد آزمون قرار دادیم. علاوه بر این اثر تعدیلی حمایتهای مقرراتی، هنجاری و شناختی بر این روابط را تحلیل کردیم. در ادامه نیز به اثرات تسهیم اطلاعات بر عملکرد عملیاتی تأمین کننده پرداخته شد.

1 –  تسهیم اطلاعات
تسهیم اطلاعات را به کثرت، فراوانی و در دسترس قراردادن اطلاعات تسهیم شده بین سازمانها به منظور دستیابی به نتایج سودمند تعریف نموداند.این شاخص تمایل شرکتهای همکار برای ارائه اطلاعات به صورت پیش نگر و فعال به طوریکه برای طرفهای مقابل سودمند باشد را نشان می دهد. عدم دسترسی یکسان به اطلاعات امری طبیعی و اجتناب ناپذیر در زنجیره تأمین؛ و نارسایی یا اختلال در تسهیم اطلاعات برای اعضای زنجیره تأمین زیان بار است. پدیده «اثر شلاق چرمی» یکی از مثالهای این عدم دسترسی یا عدم تقارن اطلاعات است که با تغییر اندکی در تقاضای مشتری نهایی شروع و منجر به یک نوسان متحرک و غیرقابل کنترل در سمت تأمین کننده میگردد. بنابراین تأمین کنندگان تا حد زیادی برای کسب اطلاعات به خرده فروشها متکی هستند زیرا خرده فروشها مستقیماً با رقبا و مشتریان خود در تعامل هستند.

2 – عدم اطمینان (ابهام)
اقتصاد هزینه مبادله (TCE) توجه زیادی را در ادبیات بازاریابی به خود جلب کرده است .بمنظور توسعه و تصحیح چارچوب مفهومی اولیه TCE تلاش های زیادی شده ست. به طوریکه برای عدم اطمینان، مفهوم عقلانیت محدود را مطرح شد.اگرچه تصمیم گیرندگان اغلب می خواهند عقلانی عمل کنند اما ممکن است به وسیله محدودیت شان در پردازش اطلاعات، و توانایی ارتباطات محدود شود. این محدودیتها در محیط نامطمئن تبدیل به مشکلاتی جدی می شود. از این رو ما دو نوع عدم اطمینان یعنی عدم اطمینان های محیطی و رفتاری را بررسی کردیم.
1) عدم اطمینان رفتاری بر مسئله ارزیابی عملکرد اثر می گذارد و برخاسته از درون خود متن مبادله به دلیل گرایش به فرصت طلبی طرفین مبادله است. (منبع درونی دارد)
2)عدم اطمینان محیطی که تحت تأثیر مبادله است (مبنع بیرونی دارد). و سبب دشواری در فرایند شناسایی اعضای کانالی که مطابق با توافقات ایجاد شده عمل کرده اند می شود. از میان منابع عدم اطمینان محیطی، احتمالاً عدم اطمینان بازار بیشترین اهمیت را در تأثیرگذاری بر عملیات کسب و کار دارد. این منبع عدم اطمینان در بازار « به وسیله تلاش های یک شرکت به تنهایی، قابل کنترل یا کاهش نیست» . عدم اطمینان در تقاضا و عدم اطمینان رقابتی مثالهایی از عدم اطمینان بازار هستند.
2-1 اثر عدم اطمینان بازار بر تسهیم اطلاعات
در صورت بالا بودن عدم اطمینان بازار شرکتها فعالیتهایشان را به دقت هماهنگ می کنند و روابطشان با شرکا تقویت می کنند. هرچه عدم اطمینان در محیط فعالیت بین کانال بازاریابی بیشتر شود تلاش گسترده تری برای افزایش سطح یکپارچگی عمودی بین دو طرف صورت می پذیرد .
عدم اطمینان بازار موجب برانگیختن اعضای زنجیره تأمین برای یکپارچگی با یکدیگر و افزایش تسهیم اطلاعات می گردد. برای مثال در محیط متلاطم مشارکت های خرده فروش – تأمین کننده از طریق تبادل اطلاعات، به یکپارچه شدن کمک می نمایند. تحت چنین شرایطی تسهیم اطلاعات امری حیاتی برای برقراری شراکت می باشد. بنابراین اینگونه فرض می شود که:
فرضیه اول: عدم اطمینان بازار باعث افزایش تسهیم اطلاعات بین خرده فروش و تأمین کننده می شود.
2-2 اثر تعهد قراردادی بر تسهیم اطلاعات
تعریف عملیاتی ما از تعهد قراردادی، میزان پیروی خرده فروش و تأمین کننده از قرارداد و درجه پایبندی به مسئولیتهای درج شده در قرارداد، می باشد. در این جا اثر تعهد قراردادی بر تسهیم اطلاعات بررسی نموده اند. از یک سو، قرارداد نه تنها جهت ها و شرایط مبادله مشخص می نماید بلکه به عنوان ابزار مراوده عمل کرده و سبب ایجاد انگیزه در خصوص جزئیات اجرای قرار داد و ارزیابی عملکرد آنها می شود.
از سوی دیگر، تحقیقات نشان داده زمانی که شرکتها، همکاری نزدیکی با شرکایشان دارند(واحد تحقیق و توسعه مشترک)، بایستی اسباب سازوکارهای کنترلی مانند قرارداد، اعتماد، قواعد، یا تسهیم مالکیت را مهیا سازند تا بتوانند انتقال دانش پیچیده را هماهنگ ساخته و رفتار فرصت طلبانه شرکایشان را حداقل کنند. بنابراین اینگونه فرض می شود که:
فرضیه دوم : تعهد قراردادی باعث افزایش تسهیم اطلاعات بین خرده فروش و تأمین کننده می شود.

3 –  محیط بنگاهی (نهادی)
محیط بنگاهی به فرایندهای نهادی سازی و مکاتبه بنگاه ها و همچنین به سازوکارهای تأثیرگذاری که به حقانیت در محیط اجتماعی مربوط می شوند اشاره دارد . برداشت اعضای کانال از عدم اطمینان ها، و تعهدشان به قراردادها و تسهیم اطلاعات همواره متأثر از این نیروهای نهادی است. در این تحقیق اثرات تعدیلی این سه نوع نهاد در جامعه از قبیل حمایت قانونی، حمایت هنجاری، و حمایت شناختی تحلیل می گردد.
3-1 اثرات تعدیلی حمایت قانونی
سه جنبه مهم منحصر به فرد محیط نهادی جامعه عبارت اند از: حمایت حقوقی، حمایت دولت و اهمیت گوانزی (guanxi).
حمایت قانونی مؤثر خطر احتمالی کسب و کار که مربوط به تغییرات سریع بازارها است را کاهش می دهد. معمولاً اثربخشی حمایت قانونی به این موارد وابسته است:1) میزان ذکر جزئیات، قوائد حقوقی رسمی و دکترین موجود، 2) ساختار و برنامه های نهادهای اجرا کننده آنها، 3) آنچه که « فرهنگ حقوقی» نامیده می شود شامل عرف، عقاید، و شیوه های انجام و تفکری که شیوه ها و نگرشهای نسبت به قوانین را تعیین می کند. اگر شرکتها باور داشته باشند که می توانند روی نهادهای قانونی برای حمایت از منافع شان حساب کنند، این احتمال وجود دارد که تمایل کمتری به شرکت فعال در تسهیم اطلاعات داشته باشند. بنابراین اینگونه فرض می شود که :
فرضیه سوم: تأثیر مثبت عدم اطمینان بازار بر تسهیم اطلاعات به طور منفی توسط اثر بخشی حمایت قانونی تعدیل می-شود.
اگر نهادهای قانونی در اجرای قوانین تجاری، حمایت از منابع شرکت ها و حل اختلافات مؤثر و منصف باشند، یک عضو کانال بیشتر احتمال می دهد که برای شکستن قرارداد با شرکا، توسط دادگاه و نمایندگان قانونی مجازات شود. بنابراین ما پیشنهاد می کنیم که حمایت قانونی تأثیر مثبت تعهد قراردادی در روابط را تقویت نموده و منجر به تسهیم اطلاعات گسترده می شود.
فرضیه چهارم: اثر مثبت تعهد قراردادی بر تسهیم اطلاعات به طور مثبت توسط اثربخشی های حمایت قانونی تعدیل می شود.
3-2 اثرات تعدیلی حمایت هنجاری
نهادهای هنجاری اهداف و مقاصد (مانند ایجاد سود، شاخت روابط قوی) و همین طور مسیرهای درست رسیدن به آنها (مانند برداشت از فعالیتهای منصفانه کسب و کار، تسهیم اطلاعات و حفظ روابط میان افراد) را تعیین مینماید. همچنین  حمایت هنجاری در اوضاع نا مطمئن بازار نگرانی اعضای کانال درباره فرصت طلبی را کاهش می دهد. بنابراین اینگونه فرض می شود:
فرضیه پنجم: اثر مثبت عدم اطمینان بازار بر تسهیم اطلاعات توسط حمایت هنجاری تعدیل می گردد.
حمایت هنجاری مانند یک نیروی نهادی غیر رسمی عمل میکند که به قراردادهای رسمی برای حفاظت از منافع شرکت الحاق می شود. همچنین با تعیین نحوه رفتار درست شرکتها درک مشترکی از آنچه که آنها باید برای تسهیل اجرای قرارداد انجام دهند ایجاد نموده  و انگیزه آنها در تبادل اطلاعات به شکل فعالی افزایش خواهد یافت. بنابراین این گونه فرض می شود که:
فرضیه ششم: اثر مثبت تعهد قراردادی بر تسهیم اطلاعات به طور مثبتی توسط اثربخشی های حمایت هنجاری تعدیل میشود.
3-3 اثرات تعدیل کننده حمایت شناختی
حمایت شناختی نشان دهند قواعد پذیرفته شده، و عقاید غیر رسمی است که از طریق تعاملات اجتماعی بین اعضای مختلف ایجاد می شوند (اسکات، 1995). اغلب تمایل به استفاده از  آن  به عنوان منابع برای غلبه بر عدم اطمینان می باشند. همچنین می تواند مزیت های اطلاعاتی چون به موقع بودن، پرمایگی و پرهیز از تعصب در انتشار را موجب شود. بنابراین:
فرضیه هفتم: اثر مثبت عدم اطمینان بازار بر تسهیم اطلاعات به شکل مثبتی توسط حمایت شناختی نهاد گوانزی تعدیل می شود.
نهاد گوانزی اثرات تعهد قراردادی بر تسهیم اطلاعات را کاهش می دهد. اما نهاد گوانزی می تواند نقشی شبیه به حکومت را ایفا کند. دو اصل مهم در گوانزی وجود دارد که عبارتند از: 1) التزام به مساعدت،وکمک به دیگران .2) اثر متقابل آن. این اصول تا حدی سبب کاهش احتمال رخداد رفتارهای فرصت طلبانه ای ، یا عدم جبران کمک اطلاعاتی می گردد.پس  این حمایت می تواند جایگزین تعهد قراردادی در ممانعت از رفتارهای فرصت طلبانه و تسهیل تسهیم اطلاعات شود. از این رو:
فرضیه هشتم: اثر مثبت تعهد قراردادی بر تسهیم اطلاعات به شکل منفی توسط حمایت شناختیِ نهاد گوانسی تعدیل می شود.
3-4 عملکرد و اجرای تسهیم اطلاعات
تسهیم اطلاعات بین شرکتها می تواند منجر به ارتقاء جنبه های گوناگون عملکرد، بهبود توان عملیاتی، کیفیت محصول و تحویل مطلوب محصول در زنجیره تأمین گردیده از این جهت که باعث افزایش یکپارچگی زنجیره تأمین می شود. بنابراین اثر مثبت تسهیم اطلاعات بر نتایج مبادله قابل بیان است لذا اینگونه فرض می شود که:
فرضیه نهم: تسهیم اطلاعات به طور مثبت عملکرد اجرایی تأمین کننده را بهبود می دهد.

4-  بحث و نتیجه گیری
این تحقیق با بررسی رابطه بین عدم اطمینان، تسهیم اطلاعات، و نتایج مبادله تحت تأثیر نیروهای نهادی به غنی تر شدن ادبیات تحقیق کمک کرده است. با بکارگیری داده های تجربی بدست آمده از تحقیق، ما اثر اولیه عدم اطمینان بازار و تعهد قراردادی بر تسهیم اطلاعات و نتایج مبادله را ارزیابی کردیم در ادامه نیز اثرات تعدیل گر حمایت قانونی، هنجاری و شناختی را تحلیل کردیم. مهمتر از همه ما نشان دادیم که تسهیم اطلاعات منبع مزیت رقابتی نابی برای شرکت در پاسخ به عدم اطمینان محیط و عدم اطمینان رفتاری است.
نتایج تحقیق ما در رابطه با این سؤال که آیا تسهیم اطلاعات به سازمان ها در گذر از زمانهای عدم اطمینان کمک می نماید؟ در این خصوص مورد زیر قابل توجه است: 1)کمک عدم اطمینان بازار، به عنوان منبع اصلی عدم اطمینان محیطی، به تسهیم اطلاعات بین خرده¬فروش و تأمین کننده.2)تعدیل این اثر  توسط حمایت قانونی (حمایت قانونی ضعیف،رابطه مثبتی بین عدم اطمینان بازار و تسهیم اطلاعات وجود دارد). 3)نهاد قوی قانونی عدم اطمینان مبادله را کاهش می دهد و موجب افزایش اعتماد در بازار و تسهیل فرایند تبادل می شود. ( نقش امنیتی حمایت قانونی) 4)نهادهای قانونی حمایت استوار و کافی را برای اعضای کانال فراهم نکنند، اعضای کانال ممکن است به ابزار فرا قانونی مانند روابط شخصی و وابستگی های رابطه ای (رابطه بازی) روی آورند.( تسهیم اطلاعات انتخاب معقولی برای تسکین عدم اطمینان بازار است).
5)حمایت شناختی از طریق نهاد گوانزی اثری بر رابطه بین عدم اطمینان و تسهیم اطلاعات ندارد. برای همین  در هنگام نبود حمایت نهادی رسمی، از گوانزی به منظور کسب اطلاعات برای رفع عدم اطمینان بهره می گیرند . در هنگام استقرار نهاد رسمی، مدیران تمایل بیشتری به اتکا بر نهادهای قانونی (رسمی) نسبت به نهادهای شناختی (غیر رسمی) مانند گوانزی دارند. 6) حمایت قانونی بر خلاف حمایت شناختی رابطه بین عدم اطمینان و تسهیم اطلاعات را تعدیل می کند. در این مورد دغدغه اصلی مدیران هزینه است. بنابراین مدیران درعوض می خواهند اطلاعات را از طریق کانال های رسمی که توسط نهادهای رسمی اداره می شوند، بدست آورند. 7) استفاده از مفهوم تعهد قراردادی به عنوان شاخص عدم اطمینان رفتاری بکار بردیم. 9) حمایت هنجاری رابطه بین تعهد قراردادی و تسهیم اطلاعات را تقویت می کند. محیط هنجارمند چگونگی استقبال شرکتها از هنجارها و رفتارهای پذیرفته شده در اجتماع برای دوری از تحریم های حرفه ای و اجتماعی را مورد نفوذ قرار می دهد(اسکات، 2008). 10)حمایت هنجاری می تواند به اعضای کانال برای فرو نشاندن رفتار فرصت طلبانه در مبادلات اقتصادی، کمک کند .از اینرو موجب کاهش عدم اطمینان رفتاری شود. 11) تعهد قراردادی در هنگامی که حمایت هنجاری قویی وجود دارد تأثیر مثبت قوی تری بر تسهیم اطلاعات، نسبت به زمانی که حمایت ضعیف است دارد.

5-  تلویحات مدیریتی
اعضای کانال بایستی بپذیرند:1) تبادل اطلاعات بین شرکتها تحت نفوذ محیطهای نهادی است2) اثر عدم اطمینان بازار بر تسهیم اطلاعات تحت حمایت قویِ قوانین، کاهش می یابد 3) برای اعضای کانال توجه به اثر هنجاری بر تسهیم اطلاعات امری حیاتی است. تعهد قراردادی به همراهی نهادهای هنجاری قوی اثر مثبت قوی تری را بر تسهیم اطلاعات می گذارد.4)اعضای کانال بایستی برای ایجاد هنجارهای روابط بین شرکتی تلاش کنند از این جهت که هنجارها در روابط کانال مکمل قراردادهای رسمی در تسهیل تسهیم اطلاعات هستند. 5)هنجارهای ایجاد شده در روابط بین شرکتها در جاهایی که حمایت هنجاری در سطح اجتماعی وجود ندارد، به شکل خاصی در محیط های نامطمئن مهم هستند. 6) تعهد قراردادی میزان تسهیم اطلاعات بین طرفین را متأثر می سازد. به طوری که تعهد قراردادی پیش نیاز تسهیم اطلاعات است. بنابراین اعضای کانال قبل از شروع تسهیم اطلاعات یا همکاری بیشتر می خواهند از تعهد طرفین به مفاد قرارداد اطمینان حاصل کنند.

جلیل کراوندی
کارشناس ارشد مدیریت اجرایی
شرکت نفت وگاز پارس

برنامه فنلاند برای پرداخت حقوق به بیکاران

0

 دولت راست میانه‌ فنلاند می‌‌خواهد یک طرح اقتصادی بی‌سابقه را اجرا کند. قرار است همه‌ شهروندان فاقد شغل، صرف‌ نظر از وضعیت مالی‌‌ و پیشینه حرفه‌‌ای خود، ماهانه مبلغی برای حداقل نیازمندی‌‌های خود دریافت کنند.

دولت راست میانه‌ فنلاند در صدد انجام یک آزمون اقتصادی بی‌سابقه است. بر اساس این طرح قرار است همه‌ شهروندان فاقد شغل این کشور، صرف ‌نظر از وضعیت مالی‌‌ و پیشینه حرفه‌‌ای خود، ماهانه مبلغی برای حداقل نیازمندی‌‌های خود دریافت کنند.
فنلاند می‌‌خواهد به شهروندان بیکار خود، برای تامین نیازهای اولیه آنان ماهانه “مقرری بلاعوض” بپردازد. این طرح اقتصادی، تامین حداقل مایحتاج زندگی شهروندان فنلاند را با پرداخت حقوق ماهانه تضمین می‌کند، بدون آن که اشتغال یا پیشینه‌ کاری متقاضی یا شرایط زندگی او در تعیین میزان این مستمری نقشی داشته باشد.
وضعیت فعلی
در حال حاضر بیکاران فنلاندی، “حق بیکاری” دریافت می‌کنند و یکی از شرایط استفاده از این حق، اثبات نیاز متقاضی به دریافت کمک‌های دولتی است. در تعیین میزان “حق بیکاری”، وضعیت مالی فرد نیز نقش بازی می‌کند. افزون بر این، اگر متقاضی بیکار به کارهای کم‌ درآمدی مشغول شود، دستمزد دریافتی‌ اش از “حق بیکاری” او کسر می‌شود. در نتیجه انگیزه‌ بیکاران فنلاندی برای اشتغال و یافتن شغل بسیار کم ‌رنگ است.
دولت راست میانه‌ فنلاند با نخست‌وزیری یوحا سیپیلا امیدوار است که پیاده‌ کردن طرح “مقرری بلاعوض” به کاهش شمار بیکاران بیانجامد و در نتیجه هزینه‌‌های تامین اجتماعی کاهش یابد.
فنلاند در حال حاضر در تلاش یافتن راهکاری برای غلبه بر بحرانی است که از چهار سال پیش آغاز شده و هنوز چشم‌انداز روشنی برای پایان ‌دادن به آن، پیش رو ندارد. از جمله چالش‌ های بزرگ دولت، کاهش نرخ بیکاری ۱۰ درصدی در این کشور است که در ۱۵ سال گذشته بی ‌سابقه بوده است.
دولت ائتلافی فنلاند از حزب لیبرال که یوحا سیپیلا به آن تعلق دارد و حزب عوام ‌گرای “فنلاندی‌‌ها” تشکیل شده است.

خطوط اصلی طرح
قرار است میزان “مقرری بلاعوض” به بیکاران فنلاند، اندکی بیش از حقوق بیکاری در این کشورتعیین ‌شود که درحال حاضر نزدیک به ۵۵۰ یورو است. میانگین درآمد در فنلاند نزدیک به ۲۵۰۰ یورو است. بودجه‌ تامین هزینه‌ این طرح آزمایشی، بیش از ۲۰ میلیون یورو تخمین زده شده که قرار است از محل مالیات‌های مستقیم و غیرمستقیم تامین شود.
این طرح از ژانویه‌ سال ۲۰۱۷ به مدت ۲ سال آغاز می‌شود و در آن قرار است دست‌کم ۱۰ هزار نفر شرکت کنند.

موافقان طرح
یکی از طرفداران طرح پرداخت “مقرری بلاعوض” اولی رهن، کمیسر پیشین امور اقتصادی و مالی اتحادیه‌ اروپا است. او می‌ گوید که با پیاده‌ کردن این طرح، ساختار سیستم تامین اجتماعی فنلاند ساده‌تر می‌شود: “از این طریق می‌توان در افراد انگیزه‌ کارکردن ایجاد کرد.”
نتایج تازه‌ ترین نظرسنجی‌ ها نیز نشان می‌دهد که حدود ۷۰ درصد پرسش‌ شوندگان با اجرای این طرح موافقند. احزاب سبزها و چپ‌ ها اعلام کرده ‌اند که به طرح دولت رای مثبت خواهند داد.
مخالفان طرح
سوسیال دموکرات‌ های فنلاندی به این دلیل که اجرای برنامه دولت را فاقد موفقیت می‌ دانند، در جبهه‌ مخالفان آن قرار دارند. حزب سوسیال دموکرات، معمولا خواست ‌ها و نظرات اتحادیه ‌ها‌ی کارگری را در تصمیم‌ گیری‌ های خود رعایت می ‌کند. کارشناسان معتقدند که اجرای این طرح، موجب کاهش قدرت سیاسی اتحادیه‌ های کارگری می ‌شود که اکثر کارگران در آن‌ ها عضو هستند.
این اتحادیه‌ ها در پرداخت حقوق بیکاری به بیکاران نقش تعیین‌ کننده بازی می ‌کنند و از این ‌رو اکثر کارگران فنلاندی به عضویت اتحادیه‌ مربوط به ‌صنف خود در می‌ آیند. این انگیزه‌ مالی، با حذف “صندوق حقوق بیکاری اتحادیه‌ ها” کم‌ رنگ و در نتیجه از قدرت این نهاد ها کاسته می ‌شود.
برخی از نمایندگان احزاب محافظه‌ کار و لیبرال در مجلس فنلاند نیز با پیاده شدن این طرح مخالفند.

چشم‌ انداز ناروشن
کارشناسان امور اقتصادی و اجتماعی فنلاند هنوز در حال بررسی پیامدهای اجرای این طرح بر مناسبات اقتصادی ـ اجتماعی این کشور هستند. اولی کانگاس، جامعه‌شناس فنلاندی بر این باور است که موفقیت یا عدم موفقیت این طرح را نمی‌ توان به طور قطع ارزیابی کرد. او می‌گوید: “ما هنوز نمی‌دانیم که نتیجه‌ این تجربه چه خواهد بود. موفقیت این طرح به روحیه‌ انسان‌ها بستگی دارد.”
به گفته‌ کانگاس برخی امیدوارند که با اجرای این برنامه، شهروندان فنلاند در صدد یافتن شغلی برآیند: “اما اگر آدم‌ها اصولا تنبل باشند، معلوم است که سراغ کار نمی‌ روند و هزینه‌ های دولت افزایش پیدا می‌کند.”

ثروتمندترین شرکت‌های جهان

0

 موسسه (EY (Ernst&Young که در زمینه مالی و ارزیابی دارایی‌ها شهرت دارد و در بازار بورس فعال است، گزارشی از وضعیت شرکت‌های بزرگ و پرسود جهان داده است که نشان می‌دهد شرکت‌های آمریکایی، به خصوص شرکت‌هایی که در زمینه فناوری‌های اطلاعاتی فعالند، مدتی است که حرف اول را در اقتصاد جهان می‌زنند. این شرکت‌ها  عملا شرکت‌های نفتی و ساختمانی را که قبلا در چنین موقعیتی بودند به عقب رانده‌اند.

از میان ۱۰۰ شرکت بزرگ که بیشترین ارزش را در بازارهای بورس دارند، 10 تای اول آمریکایی هستند. سه شرکت اول این فهرست یعنی اپل، آلفابت (گوگل) و مایکروسافت. ارزش مهم جهان، یعنی فناوری ژنتیک و زیست فناوری و نانو فناوری البته وضع اروپا به خرابی عرصه اطلاعاتی و اینترنت نیست، ولی در این زمینه هم عقب‌ماندگی‌ها جدی است.
در مجموع از ۱۰۰ شرکتی که در جهان بیشترین ارزش سهام را دارند، ۵۴ شرکت آمریکایی، ۱۰ شرکت چینی و ۹ شرکت بریتانیایی هستند. سویس با ۴ شرکت (روشه، نستله و…) در میان این ۱۰۰ شرکت به لحاظ بالاترین ارزش سهام در مرتبه چهارم ایستاده است. مجموعا ۲۶ شرکت منشا اروپایی دارند و ۱۷ شرکت رگ و ریشه آسیایی.
آلمان که قدرت اصلی اقتصاد اروپاست، ارزشمندترین شرکتش یعنی بایر (شرکت دارویی و شیمیایی و سازنده آسپرین بایرمعروف) در میان ۱۰۰شرکت برتر جهان در مقام ۵۷ ایستاده است. ۵ شرکت دیگر آلمانی هم در میان این صد شرکت دیده می‌شوند: زیمنس، اس ای پی (فعال در زمینه نرم‌افزار و فناوری اطلاعاتی)، مرسدس بنز، آلیانس (بیمه) و… سه شرکت آمریکایی (اپل، گوگل و مایکروسافت) که در راس نشسته‌اند ارزش کل سهام‌شان از ۳۰ شرکت برتر آلمانی که سهام‌شان در بورس ارائه می‌شود، بیشتر است.
ارزش کل سهام صد شرکت با ارزش دنیا به ۱۴ هزار میلیارد دلار می‌رسد که از کل ارزش سالانه اقتصاد آلمان، فرانسه، هند، بریتانیا، کانادا و اندونزی بیشتر است.

هزار درصد در ۱۰ سال
شرکت آمریکایی اَپِل، که در زمینه طراحی و تولید سخت‌افزار و نرم‌افزار کامپیوتر فعال است، در حال حاضر پرارزش‌ترین شرکت جهان است. ارزش سهام این شرکت حدود ۵۵۰ میلیارد یورو (حدود ۶۰۰ میلیارد دلار) است. این مبلغ بیش از قدرت صنعتی کشور سوئد است. در ۱۰ سال گذشته ارزش بورس اپل هزار برابر شده است. محصول آیفون شرکت اپل در حال حاضر یکی از منابع سرشار درآمد آن است.

آلفابت خود را به رده دوم رسانده است
مردم جهان با مراجعه همه روزه به موتور جست وجوی گوگل اطلاعات مورد نیاز خود را در میان صفحات وب می‌یابند و آلفابت (که بزرگ‌ترین زیرمجموعه‌اش گوگل است) از این جست وجوی مردم جهان سود فراوان می‌برد. این شرکت بزرگ آمریکایی اکنون خود را از رده پنجم به مقام دومِ پرارزش‌ترین شرکت جهان رسانده است. آلفابت ارزش بورس خود را به ۴۷۴ میلیارد یورو (بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار) رسانده است.

مایکروسافت
شرکت آمریکایی مایکروسافت با اختلافی اندک پس از آلفابت قرار دارد.
این بزرگ‌ترین شرکت تولیدکننده نرم‌افزار به نسبت سال گذشته یک رتبه پائین‌تر رفته است و مقام سوم را در میان پرارزش‌ترین شرکت‌های جهان در بازار بورس داراست.
به این ترتیب سه مقام برتر شرکت‌های جهان به شرکت‌هایی اختصاص دارد که در ارتباط با فناوری‌های اطلاعاتی فعال هستند.

شرکت‌های آمریکایی در راس بازار بورس
هر ۱۰ شرکت پرارزش دنیا در بازار بورس همگی آمریکایی هستند. در کنار شرکت‌هایی که در ارتباط با فناوری اطلاعاتی فعال هستند، شرکت‌هایی با فعالیت‌های سنتی نیز هستند که در رده‌های بالای بازار بورس جهان قرار دارند.
یکی از این شرکت‌ها شرکت نفت اکسون موبیل است که در مقام پنجم بازار بورس است. شرکت‌هایی چون جنرال الکتریک در مقام هشتم و شرکت داروسازی جانسون و جانسون در مقام نهم هستند.

آمازون، تازه وارد سال
جف بزوس، موسس شرکت آمریکایی تجارت الکترونیکی آمازون، می‌تواند به خود ببالد. این شرکت که سال گذشته در رده چهل ودوم شرکت‌های پرارزش و موفق دنیا در بازار بورس بود،
اکنون تا مقام ششم این جدول بالا آمده است. آمازون در برخی کشورها به خاطر شرایط کاری نامناسب موجود برای کارکنان‌اش، بارها با انتقاد رسانه‌ها و اعتصاب کارکنان‌اش روبرو بوده است.

قوی‌تر شدن فیس‌بوک
وبسایت فیس‌بوک هم اکنون مقام هفتم شرکت‌های پرارزش دنیا در بازار بورس را به خود اختصاص داده است. این شبکه اجتماعی در حال حاضر حدود یک میلیارد و ۴۰۰ هزار عضو دارد.
شبکه اجتماعی اشتراک‌گذاری عکس و ویدیوی اینستاگرام و همچنین برنامه پیام‌رسانی فوری واتس‌اَپ نیز اکنون بخشی از فیس‌بوک شده‌اند.
ارزش سهام این شرکت بیش از ۲۷۰ میلیارد یورو (حدود ۳۰۰ میلیارد دلار) است.

پرارزش‌ترین و موفق ترین شرکت آلمانی
روزنامه آلمانی «هندلزبلات» اعلام کرده است که شرکت داروسازی بایر Bayer آلمان که به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان دارو در آلمان و جهان شناخته می‌شود، مقام پنجاه وهفتم را در شرکت‌های پرارزش دنیا در بازار بورس دارد. ارزش سهام این شرکت داروسازی و شیمیایی که در شهر لورکوزن آلمان فعالیت می‌کند ۹۶ میلیارد یورو است.

وداع با فولکس واگن
رسوایی تقلب در تست تشخیص‌دهنده آلاینده‌های بیش از ۱۱ میلیون دستگاه خودرو سبب شد که شرکت فولکس واگن به شدت آسیب ببیند.
این شرکت که سال گذشته در بازار بورس در میان ۱۰۰ شرکت پرارزش دنیا قرار داشت، به رده‌های پائین‌تری سقوط کرده است. شرکت خودروسازی دایملر بنز اما موفق شده در مقام هشتاد وسوم خود بماند. در مجموع ۶ شرکت آلمانی موفق شده‌اند در بازار بورس در فهرست ۱۰۰ شرکت پرارزش دنیا جای گیرند.

ارزش نجومی سهام ۱۰۰ شرکت پرارزش دنیا
در پایان سال ۲۰۱۵ میلادی ارزش سهام ۱۰۰ شرکت پرارزش دنیا در بازار بورس باز هم افزایش یافته و به مبلغی حدود ۱۴ هزار میلیارد دلار رسیده است. این مبلغ بیشتر از مجموع قدرت اقتصادی کشورهای آلمان، فرانسه، بریتانیا، کانادا، هند و اندونزی است. در میان این ۱۰۰ شرکت پرارزش دنیا در بازار بورس ۲۶ شرکت اروپایی، ۱۷ شرکت آسیایی و ۵۴ شرکت آمریکایی وجود دارند.
شرکت اپل در حال حاضر پرارزش‌ترین شرکت جهان است. ارزش سهام این شرکت حدود ۵۵۰ میلیارد یورو (حدود ۶۰۰ میلیارد دلار) است. این مبلغ بیش از قدرت صنعتی کشور سوئد است. در ۱۰ سال گذشته ارزش بورس اپل هزار برابر شده است. محصول آیفون شرکت اپل در حال حاضر یکی از منابع سرشار درآمد آن است

پتروشیمی؛ پنجاه ساله نو پا

0

 پنجاه سالگی برای یک صنعت می‌تواند آغاز راه باشد اما برای صنعتی که مادرش صد ساله است، نوپایی صفت چندان مناسبی نیست. صنعت پتروشیمی فرزند خلف صنعت نفت است .

در شوخی‌های رایج ایرانی وقتی كسی از زندگی می‌نالد و از سختی‌ها می‌گوید: پاسخ می‌شنود صد سال اول سخت است و صد سال دوم زندگی راحتی خواهی داشت. حالا بسیارند آنها كه مصداق این ضرب‌المثل را در صنعت نفت می‌جویند و آرزو می‌كنند صد سال دوم برای صنعت نفت در كشوری كه پایه‌های اقتصادش در نفت غوطه‌ ور است و به جای آنكه نفت در رگ‌هایش جریان یابد، نفسش را بریده است، صد سالی خوب باشد و پرشكوه. خصوصا آنكه شاید صد سال دوم، صد سال آخر باشد و صد سال سومی در كار نباشد .
هر چه هست همه معتقدند تا نیمه‌های این صد سال دوم هم اقتصاد جهان بر محور نفت استوار است و از آن پس باید دید كه منبع تامین انرژی چه خواهد شد. اینجا اما از نفت حرفی نیست، بحث‌ها بر سر پتروشیمی است، فرزند خلف نفت كه قرار است و قرار بود ایران را از خام فروشی دور كند و ارزش افزوده مادر را به اقتصاد ایران تحویل دهد. صنعت پتروشیمی ایران در آستانه 50 سالگی اما هنوز مشكلات فراوانی دارد. مشكلاتی كه سبب شده است، این فرزند 50 ساله چون طفلی نوپا و وابسته به نظر برسد .

امان از تحریم
قبل از آنكه نگاهی به مشكلات ساختاری پتروشیمی در ایران داشته باشیم  بهتر است وضعیت این روزهای صنعت پتروشیمی را بررسی كنیم . تعلیق بخشی از تحریم ها هنوز جراحت ناشی از آنچه در چهار سال گذشته بر صنعت پتروشیمی رفت را بهبود نداده است.
اقتصاد ایران روزهای بسیار سختی را پشت سر می‌گذارد و صنعت پولساز دولت این روزها با كاهش حجم صادرات روبروست و این كاهش صادرات درآمدهای ارزی كشور را كاهش داده است.
ایران در حالی از اقتصاد بدون نفت سخن می‌گوید كه نیمی از صادرات غیرنفتی ‌اش را محصولات پتروشیمی و میعانات گازی تشكیل می‌دهد. این بدان معناست كه نیمی از صادرات غیر نفتی ایران وابسته به نفت است و نیم دیگر متاثر از پول نفت. اینها شكایت‌ حكایت‌های همیشگی است. صنعت پتروشیمی در آستانه 50 سالگی اما چه حال و هوایی دارد؟

صنعتی دور مانده از رقابت
اگر نفت محور اقتصاد ایران است، صنعت پتروشیمی موتور توسعه اقتصادی می‌شود. با این حال در ایران موتور توسعه اقتصادی از بازاری رقابتی برخوردار نیست.
طی سال‌های اخیر تحركاتی برای خصوصی‌سازی پتروشیمی آغاز شده است اما نتیجه چند پاره شدن این صنعت بود. صنعتی كه حالا یكپارچگی اش را زیر سایه خصوصی سازی پر اما و اگر از دست داده است و مدیران پتروشیمی خود از پیشروترین منتقدان به این سیاست یا بهتر بگوییم نحوه اجرای این سیاست هستند. شاید از این روست آنها كه برای سرمایه گذاری از خارج می آیند تعهد دولتی یا شراكت دولت را خواستارند .
پایین‌ دستی بالادست.

باید توجه داشت صنعت پتروشیمی در حالی به میان‌سالی خود نزدیك می شود كه هنوز در بالادست سیر می ‌كند در حالی كه عمده ارزش افزوده در این صنعت در پایین ‌دست حاصل می شود و نه در تولید محصولات بالا دستی و میان‌ دستی . نگاهی به آمارهای صادراتی نشان می‌دهد ایران محصولات بالا دستی را به كشورهای دیگر می‌فروشد و بعد كالاهای ساخته شده از همان محصولات را با قیمتی بسیار بالاتر می‌خرد. صنایع پتروشیمی ایران در پایین دست توسعه چندانی ندارد و آنچه هست نیز به لحاظ قیمت و كیفیت با نمونه ‌های خارجی قابل مقایسه نیست.

شاید در 50 سال دوم ضروری باشد، توجهی ویژه به محصولات پایین‌دستی شود تا بلكه ارزش افزوده بیشتری نصیب كشور شود و از سوی دیگر اشتغال پایدار نیز ره ‌آورد این برنامه ریزی باشد. هستند كشورهایی كه از مواد اولیه و خوراك برای پتروشیمی دورند و باید با قیمت‌هایی بالا نسبت به خرید مواد اولیه اقدام كنند اما در عمل وضعیتی به مراتب بهتر از ایران كه هیچ، بهتر از هر كشور نفت خیزی دارند و محصولات تولیدی ‌شان در همان كشورهای نفت خیز نیز بازار بسیار خوبی دارند، تركیه و آلمان جزو این دسته از كشورها هستند .

طفل 50 ساله
با همه این‌ها، پتروشیمی شاید توجیه پذیرترین صنعت ایران باشد . در دسترس بودن منابع نفتی و دسترسی به دریا و بازارهای جهانی و هزاران دلیل دیگر را می‌توان برشمرد تا دلیل این مدعا باشد كه صنعت پتروشیمی صنعتی است دارای توجیه اقتصادی می‌‌گویند زمان برای خصوصی‌سازی این صنعت مناسب نیست خصوصا كه تولید‌كنندگان از نیاز مصرف‌كنندگان چندان اطلاعی ندارند.
این بدان معناست كه بالادست و پایین دست هنوز با هم مرتبط نشده‌‌اند. در سایه این مشكلات باید انتظار داشت كه دولت دست‌های بزرگش را در دست‌های كوچك پتروشیمی بگذارد تا بزرگ شود. زیر سایه برنامه‌ای مدون و مشخص .

انتقاد مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران از جنگ قیمت شرکت‌های ایرانی

0

 مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران گفت: با اجرای خصوصی‌سازی، یکپارچگی و انسجام صادرات محصولات پتروشیمی ایران از بین رفت به گونه‌ای که اکنون با رقابت ناسالم بین برخی از این شرکت‌ها در بازارهای بین‌المللی، آنها به خودزنی و جنگ قیمتی برای فروش محصولات روی آورده‌اند.

مهدی شریفی نیک نفس با تشریح وضعیت صادرات محصولات پتروشیمی ایران، به خبرنگاران گفت: صنعت پتروشیمی، موتور محرک و پیشران توسعه صادرات غیرنفتی کشور است.
مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران اضافه کرد: تا پیش از اجرای روند خصوصی سازی، ایران بزرگترین صادرکننده محصولات پلیمری و پتروشیمی به چین، ترکیه و کشورهای اروپایی بود اما پس از واگذاری‌ها، رتبه ایران در صادرات محصولات پلی‌اتیلن به کشور چین تا جایگاه پانزدهم کاهش یافت.
شریفی به پراکندگی و از بین رفتن صنعت پتروشیمی ایران اشاره کرد و گفت: باید همه محصولات پتروشیمی ایران با عنوان یک برند به بازار جهانی صادر شود.
وی گفت: با وجود اینکه شرکت‌ها و کشورهای رقیب صنعت پتروشیمی ایران، به صورت متحد در بازار فعالیت می‌کنند اما صنعت پتروشیمی کشورمان دچار پراکندگی شده است.
مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران گفت: انسجام در روند حضور شرکت‌های ایرانی در بازارهای جهانی وجود ندارد و حتی یک رقابت ناسالم و جنگ قیمتی بین شرکت‌های ایران در بازارهای جهانی شکل گرفته است.
شریفی با بیان اینکه صادرات محصولات پتروشیمی عربستان به ترکیه بدون تعرفه انجام می‌شود، گفت: ترکیه برای واردات برخی محصولات پتروشیمی ایرانی، تعرفه هفت درصدی تعیین کرده است.
وی گفت: با استفاده از راهکارهایی مانند ایجاد منابع جدید تامین خوراک، کاهش قیمت عرضه انرژی و متنوع‌سازی بازارهای صادراتی می‌توان زمینه توسعه صنعت پتروشیمی را فراهم کرد.
مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران با تشریح وضعیت بازار جهانی پتروشیمی گفت: کشورهای منطقه مانند عربستان، عمان و امارات متحده عربی برنامه‌هایی را با هدف طراحی و ساخت واحدهای جدید پتروشیمی (تولید اتیلن) در دست اجرا دارند.

مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران گفت: آمریکا نیز برنامه گسترده‌ای برای افزایش تولید گاز و اتان در دستور کار دارد که با تحقق آنها گاز آمریکا به کشورهای آسیایی و اروپایی صادر می‌شود.

به گفته شریفی، کشورهایی مانند چین، استرالیا، مالزی و اندونزی نیز در نظر دارند طرح‌های متعددی در بخش صنعت گاز و پتروشیمی اجرا کنند که عملیاتی شدن آنها بازار محصولات پتروشیمی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
بنابر گزارش‌ها، از ابتدای امسال تا پایان آذرماه، از 30 میلیون تن انواع محصولات پتروشیمی تولید شده در کشور حدود 13 میلیون تن از به بازارهای جهانی صادر شده است.
ارزش محصولات پتروشیمی صادر شده به ایران در این مدت حدود 12 میلیارد دلار بوده است.

قیمت‌های جهانی نفت به کجا می‌رود

0

 خبرگزاری رویترز در تحلیلی با عنوان «نفت تنها بر پیمان نوسان استوار است»، به قلم «جان کمپ» نوشت: تنها چیزی که ما در رابطه با پرسش «قیمت‌های نفت در چند سال آینده چه خواهند بود؟» می‌دانیم این است که بیشتر پیش‌بینی‌ها در مورد قیمت آن درست از آب درنیامده است. رویترز می‌نویسد: بازار نفت تاکنون هر تلاشی برای تثبیت یا پیش‌بینی قیمت براساس ارزش نفت برای مشتریان، هزینه نهایی تولید و یا قیمت کالاهای جانشین در دسترس را به چالش کشیده است.

در اواخر دهه 1970، کمیته سیاستگذاری قیمت بلندمدت نفت اوپک، راه‌حل متفاوتی را تصویب کرد که توصیه آن، افزایش تدریجی قیمت نفت تا جایی بود که تقریبا معادل قیمت نزدیک‌ترین کالای جانشین خود شود.
براساس عقایدی که در آن زمان بسیار قابل قبول بود، منابع مختلف انرژی باید قیمت مشابهی داشته باشند. اوپک در آن زمان مهمترین رقیب نفت خود را دیزل مصنوعی و سوخت‌های بنزینی به دست آمده از زغال سنگ می‌دانست.
براساس کتاب «جن خارج از بطری» نوشته اکینز در 1995، از آنجا که تصور می‌شد هزینه تولید سوخت‌های به دست آمده از زغال سنگ نزدیک 60 دلار در هر بشکه است، یعنی تقریبا معادل 200 دلار در هر بشکه امروز، این نرخ تبدیل به قیمت هدف اوپک در بلندمدت شد.
اوپک در سال 1980 برای افزایش میانگین قیمت نفت به سطح حدود 37 دلار در هر بشکه برنامه‌ریزی کرد، اما 6 سال بعد، بازار دچار رکود شد و نفت که در سال 1986 در شرایط واقعی در حدود 30 دلار در هر بشکه می‌ارزید، به قیمت فقط 14 دلار در هر بشکه معامله شد.
همزمان با کاهش قیمت نفت، مهمترین رقبای نفت اوپک دیگر سوخت‌های به دست آمده از زغال سنگ نبودند، بلکه نفت‌های آلاسکا، خلیج مکزیک، دریای شمال، اتحاد جماهیر شوروی و چین که بسیار ارزانتر بودند شروع به رقابت با نفت اوپک کردند.
در آن هنگام، اقتصاددانان و تولیدکنندگان نفت به این باور رسیدند که قیمت‌های نفت باید با هزینه نهایی تولید مطابقت داشته باشند که این هزینه در دهه 1980 معادل هزینه نهایی تولید نفت برنت دریای شمال در نظر گرفته شد. با سقوط قیمت نفت به کمتر از 20 دلار در هر بشکه در اواخر دهه 1980، علی جیده دبیرکل وقت اوپک ابراز شگفتی کرد که چگونه قیمت در چنین حداقلی می‌تواند باقی بماند.
وی گفت: نمی‌توانم بفهمم چطور چنین قیمت پایینی می‌تواند سرمایه‌گذاری در مناطقی که تولید نفت در آنها بسیار پرهزینه است را توجیه کند. کسی باید در جایی پیراهن خود را از دست بدهد.
تا همین اواخر تصور می‌شد، شرکت‌های تولیدکننده نفت شیل در شمال آمریکا دارای کمترین سود در بازار هستند و کارشناسان هزینه تولید آنها را 80 تا 90 دلار در هر بشکه برآورد می‌کردند.

پیش از آغاز سقوط قیمت‌های نفت در ژوییه 2014 (خرداد 1393)، این باور به طور فزاینده در میان مدیران شرکت‌های نفتی، تحلیلگران و اوپک شکل می‌گرفت که قیمت 100 دلار در هر بشکه، کف جدید قیمت نفت است، یعنی قیمت نفت دیگر از 100 دلار در هر بشکه کمتر نخواهد شد.

آن هنگام شنیدن حرف‌هایی از این قبیل که «100 دلار در هر بشکه امروز همان 20 دلار در هر بشکه قدیم است، زیرا هزینه نهایی تولید نفت شیل و همچنین هزینه نهایی پروژه‌های بسیار بزرگ را توجیه می کند»، عجیب نبود.
اما با سقوط قیمت‌های نفت و مجبور شدن تولیدکنندگان به استفاده از شیوه‌های کاراتر، هزینه نهایی تولید نفت شیل به 50 تا 60 دلار در هر بشکه کاهش یافت.
اکنون شرکت‌های مهم نفتی جهان و اعضای اوپک خود را برای جهانی آماده می‌کنند که در آن قیمت بلندمدت نفت 60 تا 80 دلار در هر بشکه است.

پیش‌بینی‌های اشتباه
رویترز در ادامه نوشت: هم اکنون باید آشکار باشد که هیچکس قادر به تثبیت یا پیش‌بینی قیمت بلندمدت (بیش از پنج سال) یا حتی میان مدت (دو تا پنج سال) نفت نبوده است. شواهدی دال بر اینکه کسی بتواند همواره و به درستی قیمت‌های نفت را حتی برای چند ماه آینده پیش‌بینی کند وجود ندارد چه رسد به چند سال یا چند دهه آینده.
پیش‌بینی‌هایی از این دست که، «قیمت‌های نفت در سال 2020 حول و حوش ایکس دلار خواهند بود» یا «قیمت‌های نفت حول و حوش ایکس دلار تثبیت خواهند شد» تقریبا به طور اجتناب ناپذیری نادرست هستند. نخستین پاسخ همواره باید این سوال باشد که آنها براساس چه فرضیاتی چنین پیش‌بینی را کرده‌اند و چرا پیش‌بینی آنها درست از آب درنیامده است.
در دهه 1970، اوپک در پیش‌بینی افزایش تولید رقبای خود در دریای شمال، خلیج مکزیک، اتحاد جماهیر شوروی و چین ناکام ماند.
در دهه‌های 1980 و 1990، اوپک در پیش‌بینی اینکه تولیدکنندگان نفت برنت می‌توانند در قیمت واقعی کمتر از 30 دلار در هر بشکه نیز به تولید ادامه دهند، شکست خورد، زیرا تصور می‌کرد تولیدکنندگان نفت در دریای شمال به دلیل هزینه بالای تولید در قیاس با قیمت، از بازار خارج خواهند شد.
سرانجام در دهه 2010، پیش‌بینی‌کنندگان نتوانستند افزایش بی‌سابقه تولید نفت شیل آمریکا و سپس توان شرکت‌های تولیدکننده این نفت برای ادامه تولید در قیمت‌هایی بسیار کمتر از آنچه قبلا انتظار می‌رفت را پیش‌بینی کنند.

ناپایداری بازار نفت
درس دیگری که از تاریخ می‌گیریم این است که قیمت نفت نیز همانند قیمت کالاهای دیگر در حقیقت ناپایدار است. ناپایداری، ویژگی نیست که به طور تصادفی به بازار کالا نسبت داده شود بلکه جزو مشخصات این بازار است.
قیمت‌های نفت از زمان آغاز عصر نوین صنعت نفت که با حفر نخستین چاه نفت «ادوین دریک» در ایالت پنسیلوانیای آمریکا در سال 1859 آغاز شد تاکنون هرگز ثابت نبوده است.
براساس کتاب «تاریخ قدیم و معاصر نفت» نوشته «هنری» در سال 1873 که کمتر از 20 سال پس از آغاز عصر نوین صنعت نفت توسط یکی از نخستین تاریخ‌نگاران جهان نفت نوشته شد؛ این محصول قیمت مشخصی ندارد.
این حقیقت که نفت به قیمت کمتر از 50 دلار و 25 سنت در هر گالن فروخته شده است، هیچ چیزی را ثابت نمی‌کند. در سال 1859 قیمت هر گالن نفت 50.25 دلار بود اما تولید نخستین روز آن، بازار را شکست و قیمت‌ها را فروپاشید.
براساس کتاب «نفت پنسیلوانیا در سال‌های 1872-1750»، نوشته گیدنز در سال 1947؛ قیمت‌های نفت در دهه 1860 بشدت نوسان داشت و از چند دلار در هر بشکه به فقط چند سنت رسید.
این نوسانات شدید تاکنون ادامه داشته و هرگز متوقف نشده است. در 150 سال گذشته، گروه‌های مختلفی از شرکت‌های خصوصی گرفته تا دولت‌ها، همه بارها تلاش کرده‌اند به بازار نفت قاعده و نظم خاصی بدهند اما تاکنون همه آنها شکست خورده‌اند.
از شرکت استاندارد اویل آمریکا در اواخر قرن 19 تا توافق میان شرکت‌های مهم نفتی موسوم به قرارداد «ای اس-آی اس» که در قلعه آکناکاری اسکاتلند در سال 1928 امضا شد، و حتی اوپک در سال 1960، هیچکس نتوانسته است نوسانات شدید و دوره‌ای بازار نفت را آرام کند.

در حقیقت، قیمت‌های نفت در 55 سال گذشته یعنی پس از تاسیس اوپک، در مقایسه با 55 سال پیش از آن بی‌ثبات تر شده‌اند.

وسوسه‌کننده است که اوپک را به دلیل کاهش ندادن تولید، مقصر اصلی سقوط قیمت‌های نفت بدانیم اما حقیقت این است که ثبات در بازار نفت یک استثنا است نه یک روند معمول. نه اوپک و نه هیچکس دیگری هرگز نتوانسته است جز برای یک مدت محدود و تحت یک سری شرایط خاص، قیمت‌های نفت را تثبیت کند.
صحبت کردن در مورد قیمت بلندمدت بی‌معنی است، زیرا قیمت‌های نفت به عوامل مختلفی بستگی دارند که همه آنها ماهیت دینامیک دارند نه ایستا. بنابراین، تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان نفت باید خود را با قیمت تطبیق دهند نه اینکه تلاش کنند به «قیمت» قاعده و نظمی خاص بدهند. برای تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان، انعطاف‌پذیری و توانایی نجات خود در چرخه‌های قیمت، بسیار مهمتر از پیش‌بینی قیمت در سه، پنج یا 10 سال آینده است.
قیمت بلندمدت نفت به طور ذاتی غیرقابل پیش‌بینی است. تنها چیزی که می‌توان با اطمینان گفت این است که قیمت نفت همچنان پیش‌بینی کارشناسان را به چالش خواهد کشید.

 

گزارش سازمان توسعه تجارت از مبادلات تجاری هشت ماه اول سال

0
رابطه ایران با شرکای تجاری تغییر خواهد کرد؟
صادرات , واردات

 بنابر گزارشی که سازمان توسعه و تجارت منتشر کرده، صادرات 10.5 درصد و واردات 21 درصد در هشت ماه اول سال کاهش پیدا کرده است.

براساس این گزارش، کشورهای چین، عراق، امارات، هند و افغانستان به عنوان مهمترین بازارهای صادراتی ایران در دوره هشت ماهه امسال (فروردین تا پایان آبان) بودند و در این مدت 65 درصد از کل صادرات کالاهای ایرانی را به خود اختصاص دادند.
براساس آمار سازمان توسعه و تجارت کشورهای چین، عراق، امارات، هند و افغانستان در مدت یاد شده، در مجموع 16 میلیارد و 75 میلیون دلار از کالاهای صادراتی ایران را جذب کردند.
چین نخستین شریک تجاری کشورمان در هشت ماه اول امسال ، چهار میلیارد و 784 میلیون دلار کالای صادراتی ایران را بدون احتساب میعانات گازی جذب کرد که از نظر ارزشی، سهم 19.4 درصدی از کل صادرات را داشت ، که در مقایسه با مدت مشابه در سال 93 کاهش 25 درصدی را نشان می‌دهد.
عراق دومین طرف تجاری ایران در این دوره، چهار میلیارد و 248 میلیون دلار از کالاهای صادراتی کشورمان را به خود اختصاص داد که 17.4 درصد از ارزش صادرات کشورمان بود و نسبت به عملکرد مدت مشابه سال گذشته دو درصد رشد داشت.
امارات متحده عربی نیز در جایگاه سومین شریک تجاری قرار گرفت و سه میلیارد و 514 میلیون دلار از کالای صادراتی ایران را جذب کرد که 14.3 درصد از ارزش کل صادرات این دوره را دربر می‌گیرد و نسبت به دوره مشابه در سال قبل 41 درصد رشد نشان می‌دهد.
هند در هشت ماه اول امسال، با جذب یک میلیارد و 875 میلیون دلار کالای صادراتی ایران، 7.6 درصد از ارزش صادرات این دوره را از آن خود کرده است و در مقایسه با مدت مشابه پارسال، رشد 24 درصدی داشت.
افغانستان هم یک میلیارد و 654 میلیون دلار کالای صادراتی ایران را در دوره این گزارش به خود اختصاص داد، که 6.7 درصد از کل ارزش صادرات این مدت را شامل می‌شود و در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، دو درصد رشد نشان می‌دهد.

کاهش 10.5 درصدی صادرات
براساس گزارش عملکرد ماهانه تجارت خارجی، صادرات کالا با احتساب میعانات گازی کشور در هشت ماهه منتهی به پایان آبان 94 از نظر وزنی 64 میلیون و 290 هزار تن و از نظر ارزشی 29 میلیارد و 632 میلیون دلار ثبت شده که بر این اساس، صادرات ایران در این دوره نسبت به مدت زمان مشابه سال قبل از نظر وزنی چهار درصد و از نظر ارزشی 10.5 درصد کاهش داشته است.
همچنین، گازهای نفتی و هیدروکربورهای گازی به ارزش یک میلیارد و 269 میلیون دلار، پروپان به ارزش یک میلیارد و 25 میلیون دلار، قیر نفت به ارزش 890 میلیون دلار، پلی‌اتیلن گرید فیلم 721 میلیون دلار و محصولات آهن و فولاد به ارزش 662 میلیون دلار، پنج قلم عمده صادراتی کشور درمدت هشت ماه اول سال بودند.
متوسط قیمت هر تن کالای صادراتی ایران در مدت این گزارش، 470 دلار اعلام شد که نسبت به مدت مشابه سال قبل، 8.3 درصد رشد یافت.

مطابق آمار سازمان توسعه و تجارت، صادرات غیرنفتی با احساب میعانات گازی در هشت ماهه امسال به ارزش 29 میلیارد و 632 میلیون دلار و صادرات غیرنفتی بدون احتساب میعانات گازی 24 میلیارد و 493 میلیون دلار بوده است.

کاهش 21 درصدی واردات
آمار تجارت خارجی سازمان توسعه تجارت ایران نشان می دهد که در هشت ماهه منتهی به پایان آبان امسال 23 میلیون و 171 هزار تن کالا به ارزش 27 میلیارد و 307 میلیون دلار وارد کشور شد که از نظر وزنی و ارزشی به ترتیب 15 و 21 درصد نسبت به دوره مشابه در سال 93 کاهش نشان می دهد.
پنج قلم کالای عمده وارداتی در مدت مزبور به ترتیب ذرت دامی به ارزش 928 میلیون دلار، دانه گندم ( بجز گندم دامی) 575 میلیون دلار، لوبیا سویا 542 میلیون دلار، کنجاله سویا 478 میلیون دلار و برنج، 470 میلیون دلار بوده است.
کشورهای چین با ارزش 6 میلیارد و 797 میلیون دلار، امارات با پنج میلیارد و 284 میلیون دلار، جمهوری کره با دو میلیارد 477 میلیون دلار، ترکیه با ارزش دو میلیارد و 36 میلیون دلار و سوئیس با یک میلیارد 624 میلیون دلار، پنج مبدا عمده وارداتی کشور بودند.
براساس پیش بینی ها، ارزش صادرات غیرنفتی (کالا و خدمات ) در سالهای 96 ، 99 و 1404 به ترتیب 103 ، 130 و 180 میلیارد دلار خواهد رسید.

پیش‌بینی‌های اقتصادی از جهان در سال 2016

0

 نشریه اکونومیست در پیش‌بینی خود از اقتصاد کشورهای جهان در سال 2016 میلادی، برای چشم‌انداز سال آینده اقتصاد ایران یک خیز اقتصادی را به تصویر کشیده و رقم رشد اقتصادی ایران را 6.1 درصد پیش‌بینی کرده است.

هفته نامه اکونومیست از سال ۱۹۸۷ تاکنون در آستانه سال نوی میلادی ویژه‌نامه‌ای را منتشر می‌کند که در آن وضعیت اقتصاد جهان در سال پیش رو مورد بررسی قرار می‌گیرد که بخشی از آن نیز به برآورد شاخص‌های اقتصادی و وضعیت کلی کشورهای مختلف جهان اختصاص دارد. امسال نیز نشریه اکونومیست 10 اقتصادی را که بالاترین نرخ رشد اقتصادی در جهان را خواهند داشت معرفی کرده و بر این اساس از میان اقتصادهای نوظهور تنها هند با رشد اقتصادی 7.1 درصد در جایگاه هفتمین اقتصاد دارای رشد سریع جهان قرار گرفته است. در میان این 10 کشور از دیگر اقتصادهای نوظهور هیچ خبری نیست.

اکونومیست با اشاره به افت قیمت کالاها، افزایش ارزش دلار و کندی رشد چین از میان اقتصادهای نوظهور، فقط هند را در زمره اقتصادهای داری رشد سریع جهان در سال 2016 دانسته و افزوده است که هند با جمعیت جوان و دور جدید اصلاحات اقتصادی که رشد باثبات را برای این کشور رقم خواهد زد، به احتمال زیاد تا چند سال آینده نیز در فهرست 10 کشور دارای سریعترین رشد اقتصادی باقی خواهد ماند. بر این اساس، کشورهایی با بازارهای کوچکتر از نوظهورها، رشد اقتصادی بالایی را به خود اختصاص خواهند داد و رشد اقتصادی دو رقمی که در برخی کشورها طی سال‌های گذشته شاهد بودیم دیگر مشاهده نخواهد شد.

بر اساس این پیش‌بینی، اقتصادهای لائوس و ترکمنستان ستاره سال 2016 خواهند بود و هر یک با رشد اقتصادی 8 درصد در رتبه نخست سریع‌ترین رشد اقتصادی جهان قرار می‌گیرند اولی به لطف همسایگی با اقتصاد رو به رشد تایلند و دومی به خاطر روند رو به رشد تولید گاز.
در آسیا، دو کشور کامبوج و میانمار ثمره اصلاحات سیاسی خود را برداشت می‌کنند و از مزیت افزایش سرمایه‌گذاری خارجی بهره‌مند خواهند شد. کامبوج با رشد اقتصاد 7.5 درصد و میانمار با رشد اقتصادی 7.2 درصد به ترتیب در جایگاه سومین و ششمین کشور دارای رشد اقتصادی سریع در جهان قرار خواهند داشت. سایر اقتصادهایی که نامشان در فهرست 10 کشور دارای سریعترین رشد اقتصادی آمده است، عمدتا آفریقایی هستند و رشد قدرتمند اقتصاد خود را مدیون بهبود سیاست‌ها و نوسازی زیرساخت‌های خود خواهند بود.
گر چه همه این‌ها خبرهای اقتصادی خوبی برای این اقتصادهای کوچک است، اما تاثیر آن بر کل اقتصاد جهان ناچیز خواهد بود. این در شرایطی است که اقتصاد یک کشور هندوستان به تنهایی 10 برابر بزرگتر از مجموع این اقتصادهای کوچک است. علاوه بر این هند در سال پیش روی میلادی قادر خواهد بود برای دومین سال متوالی رشد اقتصادی بیشتر از رشد چین را تجربه کند که تا حدود زیادی مدیون پروژه‌های زیرساختی بزرگی است که در دوران دولت پیشین متوقف شده بود.

رشد اقتصادی بالا برای  ایران
این نشریه در بخشی از پیش‌بینی‌های خود که به ایران اختصاص داده، رشد اقتصادی ایران در سال آینده میلادی را بالغ بر 6.1 درصد و نرخ تورم را 14.1 درصد برآورد کرده است. بر این اساس، درآمد سرانه ایران با معیار قیمت جاری 6130 دلار و با معیار برابری قدرت خرید 18070 دلار پیش‌بینی شده است. تعادل بودجه ایران بر اساس درصدی از تولید ناخالص داخلی 2.5 درصد منفی خواهد بود و جمعیت کشور به 80 میلیون نفر خواهد رسید.

اکونومیست در مورد ایران نوشته است: سال آینده برای ایران سال بزرگی خواهد بود چون لغو تحریم‌ها علیه ایران موجب باز شدن اقتصاد این کشور خواهد شد. افزایش شدید تولید نفت که تنها در سال 2016 بالغ بر حدود 500 هزار بشکه در روز خواهد بود، چشم‌انداز اقتصاد ایران را متحول خواهد کرد. سرمایه‌گذاران خارجی برای بازگشت به این کشور که یکی از امید بخش‌ترین بازارهای منطقه را دارد، صف خواهند کشید. انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان ایران که در ماه اسفند برگزار خواهد شد، شانس همراهان دولت را افزایش خواهد داد و فضای سیاسی آرام‌تری را رقم خواهد زد.

انتخابات آمریکا
همزمان با اینکه آمریکا برای انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر آماده می‌شود، بحث انتخابات، کل سیاست‌های آمریکا را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. باراک اوباما دیگر نمی‌تواند رئیس جمهور بعدی آمریکا باشد و نامزدهای زیادی از دو جناح دموکرات و جمهوری‌خواه هستند که قصد جانشینی او را دارند.
کمپین انتخاباتی هیلاری کلینتون که در ابتدا لغزش‌هایی داشت، موفق خواهد شد او را به‌عنوان نماینده دموکرات‌ها برگزیند و احتمالا او رئیس‌جمهوری بعدی آمریکا خواهد بود. نماینده جمهوری خواهان اما همه را غافلگیر خواهد کرد. او یک «بوش» دیگر نخواهد بود. گر چه دونالد ترامپ هم نماینده جمهوری خواهان نخواهد شد، اما خواهد توانست در انتخابات اولیه تعدادی از نمایندگان ایالت‌ها را به حمایت از خود ترغیب کند و به این ترتیب در مرحله نهایی انتخابات حرفی برای گفتن داشته باشد.

فضای کسب وکار
اکونومیست در پیش‌بینی خود از فضای کسب وکار در سال 2016 نوشته است: گرچه سال 2015 به لحاظ فضای کسب و کار چندان خوب نبود، اما در سال 2016 شاهد طلوعی دوباره خواهیم بود.
گرچه کشورهای توسعه‌یافته به‌عنوان خاکریز اصلی رشد تجارت محسوب خواهد شد، اما رشد تجارت آنها حدود 2.3 درصد خواهد بود و دلیل این رشد ملایم این است که ژاپن و اروپا در این زمینه سکون بیشتری خواهند داشت. قیمت‌های پایین نفت به مصرف‌کنندگان بزرگ انرژی کمک خواهد کرد. فضای کسب و کار بازارهای نوظهور دچار نوسان خواهد شد چون روسیه و برزیل با موانعی روبه‌روخواهند بود. در چین صنایع در حال رشد بخش خدمات کمک خواهند کرد تا ضعف تولیدات کارخانه‌ای جبران شود. رشد تجارت جهان ضعیف خواهد بود اما در صورت تصویب پیمان تجاری دو سوی اقیانوس آرام، تجارت جهانی به مرور رونق خواهد گرفت.

وضعیت بازار انرژی جهان
هیجاناتی که در بازارهای انرژی مشاهده خواهد شد ناشی از عرضه خواهد بود. در سال 2016 مصرف انرژی جهان رشد ثابت اما ضعیف2.5 درصدی را تجربه خواهد کرد. تقابل بین عرضه‌کنندگان کم‌هزینه حوزه خلیج‌فارس و شرکت‌های سرکش اما مقروض تولیدکننده نفت شیل آمریکا شدت خواهد گرفت. تاکنون تصمیم عربستان برای توسل به سهم بازار از طریق افزایش تولید، برخی تولیدکنندگان شیل را از صحنه خارج کرده است.
اما تداوم این استراتژی، افت سریع قیمت‌ها را متوقف خواهد کرد. حفاران نفت شیل روش‌های کم هزینه‌تری را پیدا خواهند کرد. تعداد بیشتری از این شرکت‌ها با افزایش نرخ بهره آمریکا دستخوش آسیب خواهند شد اما میانگین قیمت 55 دلار برای هر بشکه نفت وست تگزاس اینترمدیت برای اغلب این شرکت‌ها سودده خواهد بود.
تولید نفت آمریکا در سال 2016 تنها 4.5 درصد کاهش خواهد یافت. قیمت نفت خام برنت که استاندارد جهانی است، در سال 2016 بهطور میانگین 60 دلار در هر بشکه خواهد بود و این برای تولیدکنندگان فراساحل که هزینه تولید آنها بالا است از جمله اعضای غیرخاورمیانه‌ای اوپک و تولیدکنندگان نفت ماسه‌ای کانادا خبر بدی است. مشکلات آنها زمانی بیشتر خواهد شد که ایران پساتحریم در هر روز 470 هزار بشکه دیگر بر تولید نفت خود بیفزاید. با توجه به آنکه عرضه نفت جهان حدود 96 میلیون بشکه در روز خواهد بود، شرکت‌های بزرگ نفت و گاز جهان از سرمایه گذاریهای خود خواهند کاست.

اقتصاد دنیا در سالی که گذشت

0

 سال ۲۰۱۵ برای آن‌ ها که امورات‌ شان با منابع که از دل زمین بیرون می‌آورند می‌گذرد، سال بدی بود. به لطف کندی چشمگیر رشد اقتصاد چین، بهای کالاهایی چون نفت خام و مس در یک سال بیش از ۳۰ درصد افت کرد.

مردم عادی یا آن‌طور که در اقتصاد می‌گویند، مصرف‌کنندگان برندگان اصلی بودند. بسیاری از کالاهای اساسی مورد نیازشان ارزان شد. روی دیگر سکه اما رنج کارگران معدن بود، و ضرر شرکت‌های معدن و کشورهایی چون روسیه و برزیل که در پنج سال منتهی به این بحران درآمدی کلان کسب کرده بودند.
افت قیمت در کالاهایی مثل فولاد و سنگ معدن آهن از همه شدیدتر بود – هر دو در مقایسه با اوج‌‌شان که چهار سال پیش بود هشتاد درصد ارزان شدند.
نکته مهم این است که هیچ یک از متخصصان چنین سقوطی را پیش‌‌بینی نکرده بودند. سقوطی که علت اصلی آن چین بود.

موتوری که از کار افتاد
در دو دهه گذشته، چین مرکز تولید برای همه دنیا و موتور رشد در سراسر جهان بود. هرچه فلز در دنیا تولید می‌شد چینی‌‌ها می‌‌خریدند و می‌‌بلعیدند. اما سال ۲۰۱۵ این روند متوقف شد.
رشد اقتصاد چین – حتی طبق آمار رسمی این کشور – زیر ۷ درصد و از هند هم کمتر است. اما بسیاری کارشناسان معتقدند وضع حادتر از اینهاست.
گوردون چانگ، نویسنده کتاب ‘سقوط پیش روی چین’، معتقد است سال ۲۰۱۵ رشد اقتصاد چین حداکثر ۳ درصد بوده. او می‌گوید: “رهبران چین دیگر نمی‌توانند جلوی فروریختن اقتصاد را بگیرند.”
آقای چانگ معتقد است سرمایه‌ خالصی که از چین خارج می‌شود نشانه کم‌ اعتمادی به رهبری این کشور است. طبق آمار مؤسسه فاینانس بین‌المللی، این رقم امسال به رکورد ۵۰۰ میلیارد در سال رسید.
آقای چانگ می‌گوید دستکاری نرخ بهره بی ‌فایده بوده و افزایش چشمگیر سرمایه‌گذاری دولت هم کمک چندانی به وضع نکرده است. به اعتقاد او “سران (چین) دیگر تیری در ترکش ندارند”، حتی در تدابیر اصلاحی هم “عقب رفته‌اند” – به این معنا که مداخله حکومت در اقتصاد بیشتر شده است.

معضلات برنامه‌‌ریزی
اما بعضی کارشناسان مثل جاناتان فنبی از مرکز تحقیقاتی ‘منابع معتمد’ آن‌ قدر بدبین نیستند، و فکر می‌‌کنند مسئولان (چینی) همچنان می‌‌توانند اوضاع را تغییر دهند.
او می‌گوید: “به نظر من همچنان آن‌ قدر تیر در ترکش دارند که جلوی سقوط اساسی را بگیرند. اما تردیدی نیست که دست‌ کم در دو سال آینده کندی اقتصادشان ادامه خواهد داشت.”
آقای فنبی معتقد است سران چین تحت رهبری شی جین ‌پینگ “بسیار ریسک ‌پرهیزند” و “به نظر نمی‌رسد توان مواجهه با بسیاری معضلات پیش روی‌ شان را داشته باشند.”
او به برخورد با فساد اشاره می‌کند که به باور او درست است اما متأسفانه از مسیر مرسوم دستگاه قضایی نیست. یعنی مسئولیت مقابله با فساد به “پلیس ناشفاف حزب کمونیست” واگذار شده که “فضای رعب‌ و وحشت” ایجاد می‌کند. در نتیجه بسیاری از مسئولان طرف پروژه‌هایی که ممکن است به جان گرفتن اقتصاد کمک کند نمی‌روند.
آقای فنبی می‌گوید ممکن است هدفی که دولت چین برای نرخ رشد در سال‌های آینده تعیین می‌کند، زیادی بالا باشد و جز با استقراض – بیش از ارقام سرسام‌ آور فعلی – دست ‌یافتنی نباشد.

بیکاری کارگران معدن
افت تقاضای چین در سالی که گذشت باعث تعطیلی بعضی غول‌های صنعت معدن و بیکار شدن بسیاری از کارکنان این بخش شده است.
شرکت عظیم انگلو- آمریکن اعلام کرده تا ۳۵ معدن را – با حدود ۸۵۰۰۰ شغل – می‌بندد یا می‌‌فروشد. شرکت گلن ‌کور هم گفته هزاران کارگر را در معدن‌های مس زامبیا و معادن دیگر اخراج می‌‌کند.
سال ۲۰۱۵ برای بازار جهانی نفت هم سالی عجیب‌ وغریب بود. کشورهای عضو اوپک با وجود ارزانی نفت خام تصمیم گرفتند از تاکتیک معمول کم کردن تولید برای بالا رفتن قیمت استفاده نکنند.
پروفسو کن راگوف از دانشگاه هاروارد معتقد است عربستان، به‌عنوان قدرتمندترین عضو اوپک، فقط می‌خواهد سهمش از بازار جهانی کم نشود.
او بر این باور است که عربستان به خاطر رشد جمعیت و هزینه عملیاتش در یمن تحت فشار است. او می‌گوید: “سعودی‌ها امیدوارند بهای نفت مدت‌ها پایین بماند تا تولیدکنندگان حاشیه‌ای، به‌ویژه در آمریکا، از گردونه خارج شوند.

مشکل پناه‌ جویان
سال ۲۰۱۵، خبرسازترین موضوع در اروپا ورود خیل پناه‌ جویان از مناطق جنگ‌زده در سوریه و کشورهای همسایه‌‌اش بود.
اتحادیه اروپا از یک سو می‌خواست به مردمان از همه‌ جارانده، پناه بدهد، و از طرف دیگر می‌‌ترسید سیاست “درهای باز” سیلی راه بیاندازد از مردمانی در جستجوی زندگی بهتر که قاره توان پذیرش‌شان را ندارد.
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، وقتی درهای کشورش را به روی مهاجران و پناه‌ جویان گشود، رود متقاضیان سیل شد و محبوبیت او نزد رأی‌ دهندگان آلمانی افت کرد.
حدود یک میلیون نفر در سال ۲۰۱۵ به آلمان رفتند و تقاضای پناهندگی کردند.
خانم مرکل در کنفرانس سالانه حزبش در ماه دسامبر بحران اخیر را بزرگ‌‌ترین جمعیت پناه‌ جو از زمان جنگ جهانی دوم دانست. او گفت: “این آزمونی تاریخی برای اروپاست. دوست دارم، دوست داریم، از این آزمون سربلند بیرون بیاییم.”
بعضی کارشناسان معتقدند اروپا برای تعدیل جمعیت بومی مسن به نیروی کار جوان نیاز دارد. اما هانس ورنر زین از مؤسسه آی.اف.او آلمان معتقد است مهاجرت گسترده نمی‌‌تواند تأثیر مثبت داشته باشد.
او می‌گوید: “نباید دل خوش کرد – این افراد که می‌آیند نیروی کار ماهر نیستند. اگر بخواهیم برایشان کار ایجاد کنیم باید حداقل دستمزد را پایین بیاوریم.”

بحران یورو و یونان
تابستان سال ۲۰۱۵، اروپا با یک بحران جدی دیگر هم دست ‌و پنجه نرم کرد: چیزی نمانده بود یونان از حوزه پول واحد اروپا خارج شود، و اولین کشوری باشد که یورو را کنار می‌‌گذارد.
ماه ژوئیه رفراندومی در این کشور برگزار شد و یونانی‌ها رأی به برنامه ریاضتی اروپا را – که در مقابل وام به یونان پیشنهاد کرده بودند– رد کردند.
دولت یونان کنترل سرمایه‌‌ها را به دست گرفت. مردم جلوی دستگاه‌های خودپرداز صف کشیدند. اما در نهایت پارلمان یونان تسلیم شد و برنامه ریاضتی را – به‌رغم خشم عمومی – پذیرفت.
یونان همچنان به‌ شدت مقروض است. مشخص نیست در درازمدت مشکلات اقتصادی این کشور چطور باید حل شود.
از جمله اتفاق‌های خوب سال، نشست پاریس در ماه دسامبر بود. نشستی که برای مقابله با تغییرات اقلیمی برگزار شد و سران کشورها (تقریبا همه جهان) توافق کردند در مورد آلاینده‌ ها سخت‌گیری بیشتری نشان دهند.
سیاستمداران شرکت‌کننده، این نشست را موفقیتی چشمگیر خواندند. اما تجربه نشان داده که در حوزه محیط ‌زیست آنچه در عمل رخ می‌دهد همیشه همان نیست که به چشم می‌آید.

رسوایی غول خودروسازی دنیا
ماه‌های آخر سال ۲۰۱۵ معلوم شد موتورهای دیزل خودروهای تولیدی فولکس ‌واگن به مراتب آلوده‌‌تر از آن‌ هستند که این شرکت اعلام می‌کند.
مقام‌های این غول آلمانی اعتراف کردند شرکت‌شان نرم‌ افزار مخصوصی نوشته که وقتی موتور را تست می‌کنند نتایجی متفاوت با واقعیت – وقتی در جاده حرکت می‌کند – به دست بدهد.
مدیر جهانی شرکت ناچار به استعفا شد. به نظر می‌رسید اعتبار و ابهت مهندسی فولکس‌واگن شدیدا آسیب دیده است. به تخمین کارشناسان، این رسوایی حدود ۷ میلیارد دلار به این شرکت ضرر زد. با این حال فروش خودروهای فولکس ‌واگن ضربه نخورد. ظاهرا مصرف‌کنندگان بر این باورند که سابقه و مطمئن بودن خودرویی که می‌‌رانند مهم‌تر از این است که چقدر آلاینده تولید می‌کند.
فولکس‌ واگن همچنان یکی از دو تولیدکننده بزرگ خودرو در دنیاست، و به نظر نمی‌رسد موقعیتش در خطر باشد. به خصوص در شرایطی که نفت ارزان است و ماشین ‌سواری مقرون ‌به‌ صرفه ‌تر از همیشه.

آمادگی برای عضویت در سازمان تجارت جهانی

0
سازمان تجارت جهانی

 در حالی که ایران آماده رفع تحریم‌های بین‌المللی می‌شود، محمدرضا نعمت‌زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت گفت که ایران آماده پیوستن به این سازمان است.
وزیر صنعت، معدن و تجارت گفت: “الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی به عنوان بزرگترین اقتصاد خارج از این سازمان یک توافق برد برد و به نفع همه و قدم مهمی در جهت ایجاد سازمانی واقعا جهانی محسوب می‌شود.”

نعمت‌زاده برای شرکت در اجلاس وزرای سازمان تجارت جهانی به نایروبی پایتخت کنیا سفر کرده بود. اجلاس وزرای سازمان تجارت جهانی عالی‌ترین رکن تصمیم‌گیری در سازمان تجارت جهانی است که هر دو سال یک بار تشکیل می‌شود.
نعمت‌زاده گفت “ایران برای الحاق به سازمان تجارت جهانی تأکید دارد و امیدوار است اعضای سازمان تجارت جهانی برای حمایت از الحاق همه کشورها و تسریع فرآیندها مسئولیت خود را ایفا کنند.”
وزیر صنعت، معدن و تجارت از تهیه “نسخه تجدیدنظر شده گزارش رژیم تجاری ایران” خبر داد و گفت ایران برای آغاز فرآیند الحاق به سازمان تجارت جهانی و انجام مذاکرات مربوط به آن “کاملا آمادگی دارد.”
پیش از این ولی‌اله افخمی‌راد، معاون وزارت صنعت، معدن و تجارت ایران گفته بود “علیرغم چراغ سبزی که سازمان جهانی تجارت برای پذیرش عضویت ایران نشان داده اما هنوز رئیس گروه کاری ایران برای الحاق تعیین نشده است.”

ایران پیش از این یک دهه پیش خواهان پیوستن به سازمان تجارت جهانی بود. در جریان مذاکرات اتمی ایران با سه کشور اروپایی که در اواخر دوره محمد خاتمی آغاز شد، ایران به عنوان ناظر به عضویت سازمان تجارت جهانی درآمد.

ایران در سال ۱۳۸۳ در حالی به عنوان عضو ناظر پذیرفته شد که نزدیک به همین مدت در انتظار پذیریش به عنوان عضو ناظر قرار داشت.
یکی از مهمترین مخالفان عضویت ایران در آن زمان آمریکا بود و سازمان تجارت جهانی حاضر به پذیرش عضویت ایران نمی‌شد.
اولين درخواست ايران براي عضويت در سازمان تجارت جهاني بیست سال پیش در سال 1374  ارائه شد و 21 بار درخواست ايران به دليل مخالفت امريكا رد شده بود.
در آن زمان امريكا چندین بار براي تشويق ايران به كنار گذاشتن فعاليت‌هاي هسته‌اي طرح امتيازهاي اقتصادي را مطرح كرده بود كه پذيرش درخواست ايران براي عضويت در سازمان تجارت جهاني از جمله اين امتيازها بود.
مشوق‌هاي اقتصادي امريكا علاوه بر كنار گذاشتن مخالفت با عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني، اجازه فروش قطعات يدكي هواپيماهاي مسافری هم بود.

راه طولاني عضويت كامل
با پذيرش عضويت ناظر ايران در سازمان تجارت جهاني،  زمينه گفتگوهاي فني و تجاري فراهم و مذاكره با كشورهاي عضو براي عضويت كامل در سازمان تجارت جهاني آغاز شد. همان زمان هم پیش‌بینی می‌شد به دلیل ادامه روند پرونده هسته‌ای و مخالفت آمریکا و نبود آمادگی کامل اقتصادی و سیاسی، عضویت دائم ایران در سازمان تجارت جهانی سال‌ها به درازا بکشد.
برای عضویت در سازمان تجارت جهانی باید بخشی از قوانين و مقررات اقتصادي و تجاري با استانداردهاي سازمان تجارت جهاني هماهنگ شود.

در طول سال‌های اخیر دولت با تبديل موانع غير تعرفه‌اي به تعرفه‌اي، اصلاح قانون ماليات‌ها و تصويب قانون سرمايه‌گذاري خارجي و برنامه حذف یارانه‌ها، بخشي از مشكلات موانع را برطرف کرده است.

باز شدن بخشي از بازار کشور به روي كشورهاي عضو سازمان تجارت، از جمله مهمترين دل‌مشغولي دولت است، چون بخشی از فعاليت‌هاي اقتصادي از يارانه دولتي استفاده مي‌كنند و توان مواجهه و رقابت با توليدات خارجي را ندارند.
عظیم فضلی‌پور عضو کمیته علمی برند سازمان توسعه تجارت ایران گفته است که “الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی فرصتی برای حضور در بازارهای نوین خواهد بود تا بتواند تولیدات کیفی و انبوه خود را با اطمینان در آن سوی مرزها عرضه کند.”
سازمان تجارت جهانی اول ژانویه ۱۹۹۵ تاسیس شده و مقر این سازمان در ژنو سوئیس است. در حال حاضر ۱۶۴ کشور عضو آن هستند. ایران، عراق، آذربایجان، الجزایر و یونان از جمله کشورهای ناظر این سازمان هستند.

در میان ۲۰ کشور ناظر که در انتظار پیوستن به این سازمان هستند، ایران با نزدیک به ۸۰ میلیون جمعیت بزرگترین اقتصادی است که از این سازمان بیرون مانده است.کارشناسان می‌گویند که ایران می‌تواند بازاری بسیار مناسب برای سایر کشورها باشد و با توجه به منابع غنی نفت و گاز، نقشی قابل توجه در تامین انرژی سایر کشورها بازی کند.

عظیم فضلی‌پور می‌گوید: “حضور در سازمان تجارت جهانی (WTO) دغدغه اصلی مسئولان و تولیدکنندگان ایرانی است اما باید بستر مناسب برای حضور در این سازمان را فراهم کرد.”
وی دولت، تولیدکننده و مصرف‌کننده را سه ضلع تولید می‌داند و می‌گوید “صاحبان صنعت باید محصولی را تولید کنند که مشتری پسند باشد و با ذائقه بازارهای داخلی همخوانی داشته باشد اما همین تولیدکننده در عین حال نگران محصولش در آن سوی مرزهاست که پیوستن به سازمان تجارت جهانی روزنه امیدی خواهد بود تا با اطمینان محصول خود را در آن سوی مرزها عرضه کند.”
به گفته فضلی‌پور، “شاید مهمترین خواسته صاحبان تولید، حضور در بازارهای بین‌المللی باشد اما این موضوع همچنان در چالش‌های دولتی و سیاست‌های کلان کشور به درستی تبیین نشده است.”
پیش از این ولی‌الله افخمی‌راد معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس کل سازمان توسعه تجارت ایران نیز گفته بود؛ باید سیاست اصلی دیپلماسی اقتصادی ایران الحاق به سازمان جهانی تجارت (WTO) باشد و این موضوع در راس برنامه‌های پساتحریم قرار داده شود.
به اعتقاد افخمی چنانچه ایران به عنوان بزرگترین اقتصاد خارج از سازمان جهانی تجارت، در پنج سال آینده سیاست الحاق به WTO را در اولویت برنامه‌های خود قرار ندهد، بدون شک با چالش‌های متعدد در توسعه صادرات مواجه می‌شود.

با وجود تلاش دولت برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی، مخالفت‌هایی با پیوستن به این سازمان در داخل نیز وجود دارد. مخالفان می‌گویند که در کوتاه مدت احتمالا واردات افزایش خواهد یافت، تراز تجاری منفی خواهد شد و اقتصاد با کمبود منابع ارزی روبرو می شود.

با این وجود، موافقان می‌گویند که منافع بلندمدت پیوستن به این سازمان غیر قابل چشم‌پوشی است. افزایش جذب سرمایه‌گذاری خارجی، دسترسی شرکت‌های ایرانی به موسسات مالی و اعتباری جهان، ورود تجهیزات و تکنولوژی‌های نو و رفع موانع بازاریابی از حداقل محاسن پیوستن به این سازمان است.

مقالات محبوب