خانه بلاگ صفحه 49

جسورانه‌ ترین تصمیم توتال

0

روزنامه “فایننشال تایمز” در گزارشی امضای تفاهم نامه بین ایران و شرکت نفتی توتال و شرکت ملی نفت چین را نخستین قرارداد مهم خارجی ایران در حوزه سرمایه گذاری در صنعت گاز آن کشور توصیف کرده و نوشته “وزارت نفت ایران اعلام کرد که در انتظار نهایی شدن توافق بر سر قراردادهای تازه است که توسعه فاز جدید میدان گازی پارس جنوبی را در بر می گیرد.”

این گام مهم در دستیابی به موفقیت برای دولت روحانی است آن هم در شرایطی که تهران برای جذب سرمایه در زیر ساخت های انرژی تلاش می کند. این موفقیتی قابل توجه برای کشوری است که بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان را در اختیار دارد. برای “توتال” قرارداد با ایران باز شدن درهای بسته شده شش سال گذشته است. این شرکت نفتی فرانسوی بر سر تنش های بین المللی ایجاد شده به دلیل اتهامات غرب درباره تلاش ایران برای ساخت تسلیحات هسته ای مجبور به خروج از بازار ایران شده بود. توتال هنوز هم به رغم ضعف بازارهای نفتی خواستار استفاده از فرصت ایران است.

مقام های این شرکت از مصاحبه با فایننشال تایمز درباره جزئیات قرارداد با تهران خودداری کرده اند اما “پاتریک پویان” مدیر اجرایی آن شرکت گفته است که ایران یکی از نقاط اصلی مورد علاقه توتال برای سرمایه گذاری است. او گفته است که فرصت های تازه نفتی و گازی برای سرمایه گذاری به منظور جبران کمبود عرضه انرژی پس از رکود شدید در این صنعت از اواسط سال ۲۰۱۴ میلادی ضروری است.

او می گوید:” در هر صورت زمانی که قیمت پایین و هزینه کم است شما باید سرمایه گذاری کنید.”

 

توتال اولین شرکت غربی همکار ایران

به نوشته فایننشال تایمز “مدیر شرکت توتال با امضای قرارداد اخیر نفتی با ایران جسورانه ترین اقدام خود را انجام داهد و توتال ب هاولین شرکت مهم غربی تبدیل شده که پس از لغو تحریم ها وارد بخش نفت و گاز ایران می شود.

فایننشال تایمز می نویسد پاتریک پویان، مدیر شرکت توتال که بسیاری وی را به خاطر هیکل تنومندی که دارد “بولدوزر” لقب داده اند، با انعقاد قراردادی گازی با ایران، در حال گذار از سیاست کاهش هزینه ها به سیاست توسعه فعالیت های شرکت توتال است.

 

زمانی که قیمت نفت در سال 2014 قیمت نفت سقوط کرد، وی سریعتر و بیشتر از سایر رقبا اقدام به کاهش هزینه های شرکت کرد و موجب شد تا توتال امسال عملکرد مثبتی از خود بر جای بگذارد.

پویان اکنون جسورانه ترین اقدام خود را انجام داد و توتال را به اولین شرکت مهم غربی تبدیل کرد که پس از لغو تحریم ها وارد صنعت انرژی ایران می شود.

قرارداد توتال برای توسعه میدان عظیم پارس جنوبی در ایران با همراهی شرکت سی ان پی سی چین، در همان روزی امضا شد که رای دهندگان آمریکایی برای انتخاب رئیس جمهور بعدی خود به پای صندوق های رای رفتند و دونالد ترامپ را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کردند. ترامپ کسی است که گفته توافق هسته ای ایران را پاره خواهد کرد و یا دست کم ساختار آن را تغییر خواهد داد.

فارغ از اینکه ترامپ گفته های خود را عملی خواهد کرد یا نه، تهران همچنان هدف تحریم های واشنگتن است و این موجب شده تا بانک های بزرگ غربی از همکاری با ایران امتناع کنند. بنابراین توتال باید خود از محل ذخایر نقدی اش پروژه یک میلیارد دلاری خود در ایران را تامین مالی کند. پویان در این باره گفت، توافق توتال با تهران “مطابق با مقررات بین المللی است” و شرایط تجاری این توافق “جذاب” است.

به علاوه، معامله اخیر با ایران نشان دهنده تمرکز جدید توتال بر قراردادهای توسعه ای استراتژیک است. پویان در سال 2014 و پس از مرگ کریستوف دی مارژری در حادثه هواپیما، مدیریت توتال را در اختیار گرفته است.

کارکنان توتال، پویان را دارای انرژی بی پایان می دانند و می گویند او شب تا دیروقت در دفتر کارش مشغول کار است و کیفش پر از اسنادی است که با خود برای کار به خانه می برد. اما آنها در عین حال وی را به اقتدار طلبی و علاقه شدید به ورود به مسائل جزئی مدیریتی متهم می کنند.

دوره مدیریت پویان در شرکت توتال تاکنون با کاهش قیمت نفت و تلاش های وی برای کاهش هزینه ها تعریف شده است. کار کردن در این دوره واقعا سخت بوده است. اما وی اخیرا این پیغام را فرستاده که آماده آغاز مجدد سرمایه گذاری ها در پروژه های جدید اکتشاف و تولید است.

توتال علاوه بر امضای قرارداد با ایران، ماه گذشته موافقتنامه ای با شرکت برزیلی پتروبراس امضا کرده است. پویان در این باره گفته: “من پول بیشتری نسبت به بقیه دارم… من آماده بازگشت مجدد به پروژه های جدید هستم.”

اولین قرارداد همکاری خارجی برای توسعه پارس جنوبی

0

ایران یک توافقنامه برای توسعه میدان گازی پارس جنوبی با همکاری یک شرکت چینی CNPC، شرکت فرانسوی توتال و شرکت ایرانی پتروپارس به ارزش چهار میلیارد و 800 میلیون دلار امضا کرده است.

اگر این تفاهم نامه به قرارداد منجر شود این اولین قرارداد بزرگ صنعت نفت ایران با شرکت های بین المللی بعد از توافق هسته ای خواهد بود.

این قرارداد با حضور بیژن زنگنه وزیر نفت، نمایندگان مجلس،‌استفان میشل مدیربخش خاورمیانه توتال‌،حمید ‌اکبری مدیرعامل پتروپارس، علی کاردر مدیرعامل شرکت ملی نفت و ژو ژان پینگ مدیر بخش خاورمیانه شرکت CNPC به امضا رسید.

بر اساس این قرارداد علاوه بر توسعه فاز 11 تاسیسات تقویت فشار نیز برای اولین بار در بخش دریایی نصب خواهد شد. فاز 11 پارس جنوبی ظرفیت تولید روزانه 2 میلیارد فوت مکعب گاز را دارد. قرار است در قالب این توافق‌نامه برای نخستین بار تاسیسات تقویت فشار دریایی در پارس جنوبی اجرا شود.

هزینه اجرای این طرح 4.8 میلیارد دلار برآورد شده است که در مدت 40 ماه تولید گاز از آن آغاز می شود.

فاز 11، آخرین فاز پارس جنوبی به شمار می رود که هنوز وضعیت توسعه آن مشخص نشده است و پیمانکاران و شرکت های داخلی و بین المللی که مسئولیت توسعه آن را برعهده داشته اند، تاکنون نتوانسته اند به تعهدات خود عمل کنند.

توسعه فاز 11 در 15 سال گذشته به سرانجام نرسیده بود. در سال 2000 میلادی شرکت ملی نفت ایران و توتال فرانسه برای توسعه بخش بالادستی فاز 11 پارس جنوبی به توافق رسیدند اما اجرایی نشد. سپس قراردادی با شرکت ملی نفت چین امضا شد که آن نیز به سرانجام نرسید. در گام بعد، شرکت های متعدد داخلی متقاضی توسعه این فاز شدند اما جنبه عملیاتی پیدا نکرد.

 

قدردانی از شرکای خارجی

بیژن زنگنه وزیر نفت در مراسم امضای قرارداد گفت: “این چارچوب قرارداد است، ما هنوز به قرارداد نرسیده‌ایم و برای رسیدن به قرارداد به چند ماه زمان نیاز داریم، اما 70 درصد اصول و ساختار قرارداد اینجا تنظیم و نهایی شده است.”

وزیر نفت با تأکید بر اینکه دو راهبرد توجه به میادین مشترک و افزایش بازیافت را دنبال می‌کنیم، گفت: از توتال متشکرم که دوباره وارد بخش نفت ایران شد و باید بگویم توتال همیشه در بخش نفت ایران پیشتاز بوده و در شرایط سختی کار کرده است.

زنگنه از حضور شرکتی چینی نیز تشکر کرد و گفت: از حضور شرکت CNPC هم در این قرار داد خوشحالم و باید تأکید کنم ما هیچ‌وقت چین و شرکت‌های نفتی چین به عنوان شرکا و همکاران راهبردی خود فراموش نخواهیم کرد.

وزیر نفت در عین حال گفت که ما هم از توتال و هم از پتروپارس توقع داریم که از این جایگاه برای انتقال فناوری در مدیریت پروژه و مهندسی مخزن استفاده کنند و البته پتروپارس هم با توجه به اینکه شریک 20 درصدی است باید به همین میزان منابع مالی بیاورد که رقم بزرگی بالغ بر یک میلیارد دلار خواهد بود.

وزارت نفت می گوید در پنج سال آینده برای توسعه صنعت نفت به 200 میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد که 130 میلیارد دلار آن در بخش بالادستی صنعت نفت و گاز هزینه خواهد شد.

این تفاهم نامه بر اساس الگو جدید قراردادهای نفتی با دو شرکت خارجی امضا شده است و بیژن زنگنه گفته است که الگوی  قراردادهای جدید نفتی “مدل تکامل یافته قراردادهای بیع متقابل است و امکان افزایش ضریب بازیافت نفت را فراهم می کند و از این رو اصرار داریم این قراردادهای عملیاتی شوند.”

وزارت نفت عمده تمرکز خود را در بخش گاز در میدان گازی پارس جنوبی و در بخش نفت در میدان های مشترک با کشورهای همسایه قرار داده است.

امضای توافقنامه همکاری برای توسعه فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی با توتال و یک شرکت چینی فضا را برای سرمایه گذاران خارجی مهیا کند. شرکت فرانسوی توتال دو دهه پیش بعد از کناره گیری شرکت آمریکایی کونوکو در توسعه میدان نفت سیری، جانشین این شرکت آمریکایی شد و حضور شرکت های دیگر بین المللی در بخش انرژی فراهم شد. اکنون باز هم شرکت توتال گام اول را برای همکاری در توسعه نفت و گاز ایران برداشته است و توافق با توتال می تواند همانند بیست سال پیش، دیگر شرکت های بین المللی نفتی را به مشارکت و سرمایه گذاری در توسعه نفت و گاز تشویق کند.

وزیر نفت در مراسم امضای تفاهم نامه گفت: امیدوارم پس از این امضای قرارداد شرکت‌هایی که برای کار در ایران دچار تردید بودند، تردیدشان برطرف شده و وارد بازار ایران شوند.

 

فاز 11 پارس جنوبی در یک نگاه

  1. قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی با مشارکت شرکت‌های فرانسوی، چینی و ایرانی با رهبری شرکت توتال فرانسه در قالب قراردادهای جدید نفتی اجرا می شود. بر اساس این قرارداد، پیش‌بینی می شود حدود 4.8 میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب صنعت نفت کشور شود. مرحله اول این سرمایه ‌گذاری حدود 2 میلیارد دلار خواهد بود.
  2. پیش بینی ساخت داخل طرح تا 70 درصد ارزش قرارداد است. لوله‌ گذاری کف دریا و ساخت سکوهای سرچاهی و تقویت فشار در ایران انجام خواهد شد.
  3. موضوع انتقال فناوری در این قرارداد در چند سطح انجام می‌شود. اول، حضور شرکت پتروپارس با مشارکت 20 درصدی در کنسرسیوم پیمانکار است که منجر به انتقال دانش، مهارت های مدیریت پروژه ، مخزن و … به این شرکت خواهد شد. دوم ، ساخت سکوی فشارافزایی در کارگاه پیمانکاران ایرانی است و سوم، انجام عملیات تولید و بهره‌ برداری توسط شرکت ایرانی خواهد بود.
  4. مدت قرارداد توسعه و بهره‌ برداری 20 سال است که پیش بینی می‌شود تولید اولیه از ماه چهلم قرارداد شروع شود.
  5. دوره بازپرداخت هزینه‌ های مستقیم سرمایه ‌ای در این قراداد 10 سال پیش بینی شده که از تولید اولیه آغاز خواهد شد. هزینه‌های سرمایه‌ گذاری مربوط به سکوی تقویت فشار، صرفا پس از تکمیل و راه‌ اندازی آن قابل بازپرداخت خواهد بود.
  6. پرداخت دستمزد پیمانکار در طی سال‌های بهره‌ برداری بوده و به میزان تولید مرتبط است. به عبارت دیگر، پیمانکار انگیزه کافی به منظور افزایش تولید در طول دوران قرارداد دارد که به نوبه خود منجر به افزایش منافع ملی کشور خواهد شد.
  7. پیمانکار (مشارکت پیمانکاران ایرانی و خارجی) متعهد به تولید تجمعی گاز و میعانات گازی در طول دوره قرارداد بوده و موظف است برنامه نگهداشت سطح تولید (Plateau) را در طول سال‌های قرارداد رعایت کند.
  8. بر اساس اصولی که شرکت ملی نفت ایران در قرارداد پیمانکار را متعهد به آن کرده، شرکت ایرانی پتروپارس به نسبت سهم خود در سازمان مدیریت  پروژه و همچنین سایر بخش‌های اجرایی و تصمیم ‌گیری نقش جدی خواهد داشت.
  9. پیش بینی می ‌شود بیش از 95 درصد نیروی انسانی کل پروژه در مجموعه شرکت اصلی و پیمانکاران فرعی ایرانی باشند.

 

امکانات و تاسیسات

  • حفاری 30 حلقه چاه (در مجموع 2 حلقه چاه توصیفی – تولیدی و 28 حلقه چاه توسعه ‌ای)
  • نصب و راه‌ اندازی دو سکوی تولیدی هر یک با 15 حلقه چاه جهت ظرفیت تولید کل 2000 میلیون فوت مکعب استاندارد در روز (حدود 56 میلیون متر مکعب در روز) و تاسیسات مربوطه (ظروف جداکننده، سکوی فلر، سیستم تزریق مواد شیمیایی و …)
  • دو رشته خط لوله 32 اینچ هر یک به طول 135 کیلومتر جهت انتقال گاز تولیدی سکوهای فاز 11 به پالایشگاه‌ های خشکی (فازهای 12 و 8، 7 و 6)
  • یک سکوی فشارافزایی با ظرفیت 2000 میلیون فوت مکعب استاندارد در روز جهت تقویت فشار گاز تولیدی از سکوهای فاز 11 پس از افت فشار مخزن در سال‌های آتی (حدود سه سال پس از تولید اولیه) . فشار جریان گاز از طریق کمپرسورهای پیش بینی شده و فشار مایعات نیز توسط پمپ‌ های تعبیه شده افزایش یافته و در نهایت پس از اختلاط از طریق دو رشته خط لوله به هر یک از سکوهای تولیدی انتقال داده می‌ شود.
  • برای اولین در منطقه خلیج فارس احداث تاسیسات تقویت فشار از ابتدا در شرح کار پیمانکار طرح فاز 11 گنجانده شده است. این تاسیسات از قابلیت فشارافزایی گاز به میزان 90 بار برخوردار است.

 

برنامه زمان بندی و برآورد هزینه

بر اساس توافقنامه با پیمانکار، برآورد می‌ شود قرارداد توسعه و بهره‌برداری فاز 11 در ابتدای سال 2017 به امضا طرفین برسد. پیش از امضای قرارداد، مطالعات مهندسی و تهیه اسناد مناقصه ساخت پایه‌های سکوها (جکت‌ها) صورت می‌ گیرد و حداکثر تا 3 ماه بعد از امضا HOA ، مناقصه پایه‌های سکوها (جکت‌ها) توسط مشارکت فراخوان می ‌شود. طبق برنامه زمان‌ بندی به عمل آمده، هدف این است که به مدت 40 ماه بعد از امضای قرارداد، تولید اولیه گاز صورت گیرد. همچنین با توجه به پیچیدگی‌ طراحی تاسیسات تقویت فشار، حدود 36 ماه مطالعه و آماده‌ سازی پیمانکار جهت ساخت سکوی فشارافزایی و حدود 60 ماه دوره ساخت سکوی مذکور در نظر گرفته شده است.

 

 

دستاورد صنعت- آذر 95

0

چهاردهمین شماره مجله دستاورد صنعت چاپ و منتشر شد.

بانک اطلاعات شرکتهای صنعتی و خدماتی با عنوان”وندورلیست” نیز  همچون گذشته به ضمیمه مجله دستاورد صنعت است.

 

 

در این شماره  می خوانید:
1

 

cover-14

دستاورد صنعت با همراهی و پشتیبانی شرکتهای بزرگ صنعتی و تولیدی کشور چاپ و منتظر می شود. در این شماره شرکتهای زیر همراه و حامی ما بودند:

 
تارابگین کولر هوایی آبان مجموعه کارخانجات صنعتی تامکار

تارابگین

کولر هوایی آبان

 صنایع تامکار

 دانا شیمی

ماشین سازی شمال پیروز رویان جوش صبا (ایساب)
ماشین سازی شمال  پیرووز  رویان جوش صبا  سیوان

TUBACEX Group

تولیدی شیمیایی روناس گالپرتی پارس    
 رنگ روناس  گالپرتی

آبتین صنعت

 مارال چرم

 

WIN METALWORKİNG vendorlist.it 728_90 px

468-60

 

حامیان وندورلیست

logo

صدها شرکت داخلی و خارجی از وندورلیست مجله دستاوردصنعت ( بانک اطلاعات شرکتهای صنعتی در حوزه نفت،نییرو و صنایع معدنی) حمایت میکنند.

برای آشنایی با این شرکتها روی لینک زیر کلیک کنید:

 حامیان وندورلیست

 

 

برجام و رفع تحریم های بین المللی فرصتی برای تولید کنندگان هوشمند

0

تولیدکتندگان در سال های اخیر با مشکلات زیادی مواجه بودند و عمده تلاش مدیران حفظ وضعیت موجود شرکت ها و واحدهای تولیدی بود علاوه بر این بسیاری از واحدها با مشکلاتی نظیر کمبود نقدینگی، عوارض ناشی از تحریم ها و مواردی از این دست دست و پنجه نرم می کردند.

در شماره 12 دستاورد صنعت تعدادی از مدیران واحدهای تولیدی بخشی از مشکلات خود را مطرح کردند در این شماره مهندس حسن کاظمی، مدیرعامل شرکت پارت سازی مشهد به بخشی از پرسش های مکتوب نشریه پاسخ داده است که می خوانید:

دستاوردهای شما در سال های اخیر چه بوده است؟

شرکت پارت سازی مشهد، با هدف تولید و فروش انواع پیچ و مهره های خاص فولادی مورد نیاز صنایع، ساخت تجهیزات، سازه های فلزی، صنایع خودرو سازی و بویژه صنایع نفت و گاز و پتروشیمی در سال 1364 در شهرک صنعتی مشهد تاسیس شد.

طی 32 سال گذشته، این شرکت با برخورداری از نیروی ماهر و کلکسیونی از ماشین آلات و تجهیزات، موفق شده است بیش از 1000 نوع پیچ و مهره خاص را مطابق استانداردهای رایج بین المللی    DIN,BS,ASTM و بعضا نقشه های مشتریان داخلی و خارجی تولید کرده، پس از انجام کنترل کیفیت داخلی FPA، کنترل مستقلSPA و کنترل شخص ثالت TPA تحویل مشتری دهد.

فرآیند مدیریت کل بنگاه نیز تحت استاندارد 2008 – ISO 9001 بوده که ضامن اجرای فرآیندهای تعریف شده است، می باشد.

 

شما به عنوان یکی از کارآفرینان کشور، چه توصیه ای به واحدهای تولیدی وصنعتی دارید و به نظر شما موانع کارآفرینی در کشور چیست و برای حل آن چه باید کرد؟

بیش از 80 درصد بنگاه های تولیدی در ایران، به صورت خصوصی و در اندازه کوچک و متوسط تعریف شده و مشغول فعالیت هستند. موانع پیش روی ما کارآفرینان بخش خصوصی عمدتا بر می گردد به فضای کسب وکار غیر شفاف که مقصر اصلی آن مسئولان حوزه های مختلف حاکمیتی، وزارت صنعت معدن و تجارت به عنوان متولی بخش صنعت و معدن و کشاورزی و وزارت نفت و نیرو به عنوان بازارهای بالقوه داخلی، وزارت امور خارجه به عنوان بسترسازی بازارهای منطقه ای، در حوزه قوای مجریه و مقننه و قضاییه به عنوان بسترسازی فضای کسب و کار از یکطرف و ضعف مدیریت بنگاه مطابق استانداردهای جهانی و رقابتی در فضای اقتصاد آزاد از طرف دیگر می باشد.

راه حل منطقی، عزم مدیران بنگاه ها، تشکل های صنفی و مدیران ارشد وزارتخانه ها و سازمان های مرتبط در شناخت دقیق فضای کسب و کار آزاد، و مطالبه مستمر از رده های مافوق و تصمیم ساز است.

راه حل منطقی، شناخت واقعی اقتصاد مقاومتی با استفاده از الگوهای کشورهایی نظیر کره جنوبی، ژاپن و سایر کشورهای در حال توسعه وتوسعه یافته است.

راه حل منطقی، تطبیق محصولات و خدمات متناسب با عرضه و تقاضای بازارهای داخلی و خارجی و فاصله گرفتن از فضای رانتی است که پایدار نخواهد بود.

راه حل منطقی، حرکت بسمت تولید محصولات و خدمات با هدف صادرات به کشورهای منطقه و سپس بازار بین المللی، با توجه به اینکه دولت دیگر امکان حمایت از تولید با استفاده از پول نفت را نخواهد داشت.

 

عمده فعالیت های شما در چه بخش هایی متمرکز است و تولیدات شما چیست؟

عمده فعالیت های پارت سازی مشهد بر پاسخ سریع و دقیق به نیازهای مشریان داخلی و تلاش در صدور کالای تمام شده و نیمه تمام به کشورهای منطقه است. ما اعتقاد داریم تا در بازار منطقه ای و بین المللی ورود پیدا نکنیم، توسعه پایدار را شاهد نخواهیم بود. که البته موانع توسعه بازارهای صادراتی در منطقه پر آشوب ما، کمتر از موانع داخلی نیست.

افزایش دانش مدیریت در سطح بنگاه، از جمله مدیریت ارتباطات و استفاده از فناوری های نوین ارتباطی نقش بسیار ارزنده ای در کیفیت و کمیت خدمات بازرگانی و تولیدی داشته است.

 

در سال های اخیر به دلیل بروز مشکلات اقتصادی، برخی شرکت های تولیدی و صنعتی با مشکل تامین مواد اولیه، نقدینگی و فروش مواجه بوده اند، آیا شما هم با این مشکلات مواجه بوده اید برای گذر از آن چه راه حلی در پیش گرفته اید؟

در سال های اخیر و احتمالا پیش رو، بازار با بحران هایی نظیر، کمبود بودجه پروژه ها، تامین مالی توسط سرمایه گذاران بین المللی و بعضا محدودیت های خرید از داخل، ورود رسمی و غیر رسمی کالاهای مشابه عمدتا چینی، محدودیت در تامین منابع مالی توسط بانک ها غیر شفاف بودن بورس کالاها و از این قبیل، روبرو خواهد بود. مدیران ارشد بنگاه ها لازم است در حوزه ماموریت  خود، بتدریج بر موانع و بحران های پیش رو با استفاده از دانش مدیریت و الزامات آن غلبه کنند.

رکود اقتصادی و تورم موجود موجب افزایش هزینه تولید می شود که بنگاه های تولیدی با آن مواجه هستند. استفاده از ابزارهای مدیریت هزینه و جذب بازارهای جدید در فضای اقیانوس آبی و آغاز صادرات کالا و خدمات راهکاری های است که می تواند تهدید مذکور را کاهش و یا کلا برطرف کند.

 

بعد از برجام، شرکت های بین المللی در تلاش برای حضور در بازار ایران هستند، به نظر شما برای جلوگیری از آسیب رسیدن به تولید داخلی، دولت باید چه اقداماتی پیش از ورود آنها انجام دهد و شرکت های داخلی باید چطور خود را با رقابت با آنها آماده کنند.

برجام برای تولیدکنندگان سنتی تهدید است و برای تولیدکنندگان هوشمند می تواند فرصت باشد. فرضی که در صورت استفاده از آن زمینه حضور بیشتر در بازارهای داخلی و خارجی فراهم خواهد شد. باز شدن بازارهای بین المللی بسوی محصولات و خدمات ایرانی و الزام مدیران بنگاه ها به جهانی اندیشیدن و تولید در سطح جهانی خود به خود زمینه رفع مشکلات و موانع تولید را ایجاد خواهد کرد.

مدیران بنگاه ها ی خصوصی، عمدتا شناخت کامل و قابل دفاعی از اصول و قوانین استفاده از بازارهای مالی و سرمایه ای داخلی و منطقه ای و بین المللی جهت رفع تامین مالی بنگاه خود را ندارند. که باید در این جهت اقدام کنند.

 

در بازاریابی و فروش محصولات خود تا چه اندازه از فناوری های نوین نظیر اینترنت استفاده می کنید؟ استفاده از روش هایی نظیر تجارت الکترونیک چه تاثیری بر رشد و توسعه شرکت ها خواهد داشت؟

شناخت واقعی بازارهای منطقه ای، تطبیق ظرفیت های تولیدی و خدمات متناسب با نیازهای منطقه ای، تلاش در نفوذ در بازار مذکور، تدوین استراتژی حضور پایدار و پویا در بازار و ترغیب مسئولان مربوطه در حمایت از صادرات کالا و خدمات یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. در این راستا حضور مستمر تشکل ها و بنگاه های صادرات محور در رویدادهای بین المللی بسیار با اهمیت است. شناسایی فضای کسب و کار بازار با هدف شناسایی فضای رقابتی، شناسایی فضای سیاسی، فرهنگی واجتماعی بازار هدف و سایر شاخص های تصمیم ساز برای بازار هدف از طریق مطالعات دقیق کشور هدف و ارتباط تنگاتنگ با رویدادها مرتبط است.

 

بنظر می رسد شرکت های داخلی علیرغم توافق هسته ای همچنان با مشکلاتی در نظام بانکی نظیر گشایش ال سی در بازرگانی خارجی و تامین سرمایه در حوزه داخلی دست و پنجه نرم می کنند؟ شما تا چه اندازه با این مشکلات درگیر هستید و راه برون رفت از آن را در چه می دانید؟

اجرای دقیق و به موقع برجام و رفع تحریم بین الملل، فرصتی برای بنگاه های خصوصی ایجاد خواهند کرد تا بتوانند از محیط محدود بازار داخلی خارج شده و به بازار عرضه و تقاضای جهانی وارد شوند. برآورده شده است جمعیت جهان تا 2025 به حدود 8 میلیارد نفر برسد. همچنین پیش بینی شده بخش عمده ای از این جمعیت به گروه های با درآمد متوسط که مصرف کنندگان تعیین کننده هستند، تعلق دارد.

به طور کلی به نظرم، رفع موانع و مشکلات کسب و کار بنگاه های خصوصی در اسرع وقت با رویکرد ورود به بازار جهانی یک ضرورت است.

علاوه بر این، تغییر نگاه مدیران بخش خصوصی به جهانی اندیشیدن و افزایش دانش مدیریت یک الزام تاریخی است.

همچنین عزم ملی در اجرای دقیق و سریع محورهای اقتصاد مقاومتی، توسط مدیران بنگاه ها، تشکل ها، و اتاق ها به عنوان یک مطالبه بخش خصوصی از حاکمیت یک ضرورت تاریخی است.

می دانیم در اقتصاد مدرن توسعه یافتگی رابطه مستقیمی با حجم روابط تجاری بین المللی کشور دارد لذا توسعه صادرات و تحصیل منابع ارزی باید سرلوحه اهداف ما قرار گیرد.

 

مدل جدید قراردادهای نفتی بعد از بیع متقابل به سرانجام رسید

0

وزارت نفت میزان سرمایه لازم برای توسعه این بخش را 200 میلیارد دلار در پنج سال آینده اعلام کرده و در تلاش است تا با همکاری شرکت های داخلی و شرکت های بین المللی صنعت نفت و گاز را توسعه دهد.

اولین قرارداد نفتی که بر اساس مدل جدید قراردادهای نفتی تنظیم شده اخیرا با شرکت نفت و گاز پرشیا وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام امضا شد که ارزش آن دو میلیارد و 200 میلیون دلار اعلام شده است.

این قرارداد برای توسعه و افزایش ضریب بازیافت میدان های مشترک یاران، کوپال آسماری، کوپال بنگستان و مارون بنگستان است و شرکت نفت و گاز پرشیا باید ظرفیت تولید این میدان های نفتی را افزایش دهد. میدان نفتی یاران از میدان های مشترک نفتی ایران و عراق است که با میدان نفتی مجنون در عراق مشترک است.

در همین زمینه وزارت نفت به قرارگاه بازسازی خاتم الانبیاء نیز فرصت داده تا پروژه های مورد نظر خود را برای مشارکت در توسعه اعلام کند.

وزارت نفت تیرماه امسال هشت صلاحیت هشت شرکت ایرانی را برای همکاری با شرکت های بین المللی اعلام کرد که این هشت شرکت در زمینه اکتشاف و تولید نفت و گاز در بخش بالادستی فعالیت خواهند کرد. بنابر اعلام وزارت نفت، شرکت های پتروپارس، مهندسی و ساختمان صنایع نفت، انرژی دانا، گروه مپنا، شرکت مدیریت طرح های صنعتی ایران، قرارگاه خاتم الانبیا و شرکت توسعه نفت و گاز پرشیا وابسته به ستاد اجرایی  فرمان امام صلاحیت دارند تا با همکاری شرکت های نفتی بین المللی در اجرای طرح های توسعه ای صنعت نفت مشارکت کنند.

وزارت نفت اکنون در صدد دعوت از شرکت های بین المللی برای شرکت در مناقصه های برای اجرای پروژه های نفتی است. همکاری تازه با شرکت های داخلی و خارجی بر اساس قراردادهای تازه ای خواهد بود که وزارت نفت آن را بعد از چند سال آماده کرده است.

به دلیل مخالفت های گسترده با قراردادهای جدید، وزارت نفت ناچار شد برای قانع کردن منتقدان، اصلاحاتی در این قراردادها انجام دهد و اکنون با وجود این که هنوز برخی انتقادها در این زمینه وجود دارد اما وزارت نفت، سعی دارد به زودی قراردادهای بیشتری را با شرکت های داخلی و خارجی امضا کند.

نحوه همکاری در قراردادهای جدید

بیژن زنگنه وزیر نفت می گوید که “در اجرای پروژه ها، تفاوتی میان شرکت های ایرانی تائید صلاحیت شده نمی گذاریم. آنها باید منابع مالی و شریک خارجی خود را برای انتقال  فناوری داشته باشند و شرکت پرشیا قول داده است که شریک خارجی بیاورد.

به گفته وزیر نفت ایران دو میلیارد و 200 میلیون دلار سرمایه برای اجرای این قرارداد با شرکت نفت و گاز پرشیا “از منابع داخلی، شریک خارجی و بخشی به شکل وام تامین شود.”

وزارت نفت می گوید در قراردادهای جدید نفتی، شرکت های خارجی نمی توانند بدون داشتن شریک ایرانی، قرارداد امضا کنند و به گفته وزیر نفت نحوه بازپرداخت سرمایه گذاری های انجام شده “مشروط به تولید شرکت پیمانکار است، یعنی پیمانکار باید در این پروژه درآمد ایجاد کند تا از محل بخشی از درآمد، اصل مبلغ سرمایه گذاری شده، هزینه ها، پاداش و دستمزد را بپردازیم.”

وزیر نفت می گوید که در مجموع قراردادها بیش از 70 درصد کار به شرکت های ایرانی واگذار می شود و در قراردادهایی که شرکت ایرانی رهبر کنسرسیوم است سهم شرکت های ایرانی به 80 درصد نیز می رسد.

در حالی که دولت می گوید هدف قراردادهای جدید نفتی توسعه میادین مشترک در سریع ترین زمان ممکن است اما منتقدان می گویند که در این قراردادها، منافع ملی به خطر می افتد و شرکت های خارجی به دلیل طولانی شدن مدت قرارداد نسبت به قراردادهای قبلی نسبت به تولید صیانتی، افزایش بازیافت و انتقال تکنولوژی و دانش فنی تعهدی نخواهند داشت.

به گفته وزیر نفت، “شرکت های خارجی زیادی تمایل به مشارکت دارند و تاکنون چندین تفاهم نامه مطالعاتی و قرارداد محرمانگی با شرکت های خارجی امضا شده است و این شرکت ها در حال مطالعه میدان ها هستند.”

وزارت نفت درصدد است تولید نفت را از کمتر از چهار میلیون بشکه در روز به پنج میلیون و 700 هزار بشکه در روز برساند و به گفته وزیر نفت برای توسعه میدان های نفتی به 100 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز داریم.

مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی ضمن بررسی قراردادهای نفتی در جهان، ضمن بررسی قراردادهای بیع متقابل، جزئیات قراردادهای جدید نفتی را نیز مطرح کرده است. بخش هایی از این گزارش را می خوانید:

 

قراردادهای بيع متقابل تقريباً از نظر تئوری اکثر نگرانی های طرف ايرانی را به لحاظ حفظ مالكيت و حاکميت دولت بر منابع طبيعی کشور، مرتفع می سازد. همچنين دولت ايران هيچ تعهدی برای بازپرداخت هزينه های انجام گرفته توسط شرکت پيمانكار نداشته و در صورت عدم رسيدن به سطح توليد قراردادی ريسک سرمايه گذاری به عهده پيمانكار گذاشته شده است.

با وجود مزايای ذکر شده برای اين قراردادها يكسری انتقادات و ضعفهای جدی در اين نوع از قرارداد وجود دارد، ازجمله احتمال عدم رعايت موازين توليد صيانتی، ناديده گرفتن ظرفيت های داخلی عدم انتقال تكنولوژی به مفهوم واقعی آن، کوتاه بودن طول دوره قرارداد و عدم مشارکت شرکت خارجی در دوره بهره برداری با شرکتهای داخلی، عدم مشارکت شرکت ملی نفت در مديريت پروژه، عدم پيوستگی فازهای اکتشاف، توسعه و توليد، عدم ايجاد انگيزه کافی برای شرکت خارجی جهت انتقال تكنولوژی، عدم ارتباط ميان دريافتی شرکت با نوع تكنولوژی به کار گرفته شده در توسعه ميدان، عدم تناسب قراردادهای بيع متقابل در حوزه اکتشاف و عدم انعطاف پذيری قراردادهای بيع متقابل.

مهمترین وجه تمایز با قراردادهای جدید (IPC)  با قراردادهای بيع متقابل، حضور پيمانكار در دوره بهره برداری و بلندمدت بودن طول دوره قرارداد است. همچنين دستمزد پيمانكار بر اساس ميزان توليد از ميدان است که نسبت به فاکتورهای مختلفی همچون قيمت نفت، عامل R، سطح تولید و نوع میدان شناور است.

از آنجا که دستمزد پيمانكار بر اساس ميزان توليد از ميدان تعيين می گردد و نسبت به فاکتورهای مختلف شناور است، اين مكانيسم باعث انعطاف پذيری کافی در قرارداد می گردد و با توجه به پذيرش ريسک کاهش توليد توسط پيمانكار، بهره گيری از دستمزد بيشتر يا کمتر در صورت افزايش يا کاهش قيمت نفت با لحاظ نمودن سقف و کف، تا حدودی اين ريسک را جبران نموده و جذابيت قرارداد را نسبت به ساير فرصتهای سرمايه گذاری پيمانكار، حفظ می کند.

نكته بسيار مهم آن است که پارامترهای قرارداد همچون نحوه تعديل دستمزد در قبال تغيير عامل R سطح قيمت و … بايد به صورت دقيق از طريق شبيه سازی مالی قرارداد تنظيم گردند به نحوی که مسائلی همچون بيش برآورد هزينه، انجام هزينه های اضافی، کاهش يا افزايش شديد نرخ بازدهی طرفين و مسائلی از اين دست در عمل اتفاق نيافتد.

هرچند براساس اظهار نظر برخی متخصصان حقوق نفت و گاز به نظر می رسد امكان ثبت ذخاير نفتی در دارایی شرکت های پیمانکار از لحاظ حقوقی در قراردادهای IPC فراهم آمده است، اما برخی از کارشناسان و مقامات مرتبط با موضوع چنین اظهار نظر می کنند که در این قرارداد، پرداخت دستمزد (فی) به صورت نقدی (دلاری) است ولی همانند بيع متقابل اين پرداخت می تواند در قالب “خرید و فروش” نفت که يكی از ضمايم قرارداد است انجام شود که يک معامله تجاری است و نقطه تحويل دارد. لذا حتی مالكيت بر توليد نيز در اين قرارداد تفسير نمی شود و به طريق اولی مالكيت بر ذخاير امكان ندارد.

قانون نفت ایران از سال 1336 عملات رژيم حقوقی امتياز را کنار گذارده و قراردادهای مشارکت در توليد را طرحريزی نمود. قانون نفت سال 1353 یک گام جلوتر رفته و قرارداد خدمت را جایگزین قرارداد مشارکتی کرد.

پس از پيروزی انقلاب اسلامی بخش خصوصی به طور عام و  سرمايه گذاران خارجی به طور خاص، در فعاليتهای اقتصادی مقرر گرديد. بسياری از بخشهای اقتصاد، ملی شدند. به علاوه امتياز تشكيل شرکتها و مؤسسات در امور تجارتی و صنعتی و کشاورزی و معادن و خدمات به خارجيان مطلقاً ممنوع، استخدام کارشناسان خارجی محدود و هر گونه قرارداد که موجب سلطه بيگانه بر منابع طبيعی و اقتصادی کشور گردد، ممنوع شد. در ماده 6 قانون نفت مصوب 1366 بر ممنوعیت هر گونه سرمایه گذاری خارجی در بخش نفت و گاز کشورتأکيد شد.

پس از پايان جنگ تحميلی، اکتشاف و توسعه ميادين نفت وگاز در ايران به عنوان يكی از اولويتهای اوليه دولت جمهوری اسلامی ايران تعيين شد و قانونگذار با تصويب برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مجوز انجام اين کار با استفاده از منابع خارجی را صادر نمود، به نحوی که بازپرداخت هزینه های انجام شده برای هر طرحی از محل عوايد حاصل از توليد همان طرح صورت پذيرد. بدين ترتيب، ماده 6 قانون سال 1366 که هرگونه سرمايه گذاری خارجی در پروژههای نفت و گاز را ممنوع میکند، به طور ضمنی و با تبديل آن به تأمين منابع مالی و بدون حق مالكيت اصلاح گرديد. اجازه انعقاد قرارداد بیع متقابل در برنامه های پنج ساله توسعه اقتصادی سوم و چهار و پنجم نیز تسریع شده است.

قراردادهای بيع متقابل حالت خاصی از قراردادهای ريسكی خريد خدمت هستند که پيمانكار طرف قرارداد، عمليات مربوط به اکتشاف و توسعه را در قبال دريافت حق الزحمه ای معين انجام می دهد. اين قراردادها از ابتدا تاکنون با توجه به تغييراتی که در آنها صورت گرفته است دارای سه نسل مختلف بوده  اند. از حدود دو سال پيش نسل جديدی از قراردادهای ريسكی خريد خدمت در کشور تحت عنوان IPC مطرح شده است. اين قراردادها که شباهت نسبی با قراردادهای خدماتی عراق دارند به عنوان جايگزين قراردادهای بيع متقابل به صنعت نفت معرفی شده است. برخی از مهمترين اهداف طراحی قرارداد جديد به شرح زير است:

– اکتشاف ميادين جديد (همراه با توسعه آن) در تمامی نقاط اعم از مناطق کم ريسک و پرريسک

– توسعه ميادين کشف شده با بهترين روشهای جهانی و کمترين هزينه ممكن و حداکثر نرخ کارآيی و بالاترين نرخ بازيافت با ديد بلندمدت و در نظرگرفتن کل سيكل عمر مخزن

– حفظ ظرفيت توليد و افزايش نرخ بازيافت با سرمايه گذاری و بهره برداری از ميادين مكشوفه توسعه نيافته و يا ميادين در حال توليد (گرين و براون)

– در اولويت قرار دادن ميادين مشترک با ايجاد انگيزه کافی برای شرکتهای خارجی و در صورت امكان از طريق يكپارچه سازی عمليات بهره برداری و در دستور کار قراردادن احتمال استفاده از مدل قراردادی کشور همسايه (در صورت لزوم) توسط شرکت ملی نفت

– رسيدن به حداکثر نرخ کارآيی در ميادين در حال توليد با ايجاد ارتباط ميان دستمزد (فی) و سطح توليد در قرارداد

– رسيدن به سطح حداکثر توليد تعريف شده در طرح توسعه فاز به فاز و حفظ سطح توليد در آن سطح تعريف شده برای دوره ماندگاری مشخص

– انتقال تكنولوژی و بومی سازی آن از طريق همكاری شرکت خارجی با شرکتهای داخلی و به کارگيری نيروهای متخصص داخلی به منظور صرفه جويی در هزينه و ارتقای قابليت نيروهای داخلی و کسب مهارتهای لازم جهت همكاری با شرکتهای خارجی در ميادين داخلی و همچنين بازارهای بين المللی

 

مشخصات قراردادهای  IPC

نسل جدید قراردادهای نفتی

نسل جديد قراردادهای بالادستی که از آن تحت عنوان قراردادهای نفتی ايران یاد می شود و به تازگی طراحی و در دستور کار وزارت نفت قرار گرفته است.

مهمترين وجه تمايز اين قراردادها با قراردادهای بيع متقابل، حضور پيمانكار در دوره بهره برداری و بلندمدت بودن طول دوره قرارداد است. همچنين دستمزد پيمانكار بر اساس ميزان توليد از ميدان است که نسبت به فاکتورهای مختلفی همچون قيمت نفت، عامل R، سطح تولید و نوع میدان، شناور است.

  • رژيم مالي قرارداد

بر خلاف قرادادهای بيع متقابل که پيمانكار خارجی در فاز بهره برداری حضور نداشت، در قراردادهای IPC شرکت خارجی در تمامی فازهای اکتشاف، توسعه و توليد حضور دارد. به طور کلی از محل بخشی از عوايد حاصل از نفت توليدی در اين قراردادها، هزينه و دستمزد پيمانكار (شرکتهای خارجی-ايرانی) پرداخت می شود.

ـ نفت هزينه

هزينه های عملياتی که توسط شرکت نفت خارجی مبتنی بر قرارداد نفتی ايران صورت می گيرد به سه دسته ذيل تقسيم بندی می شود.

الف: هزينه های سرمايه ای مستقيم DCC (Direct Capital Cos): هزينه هاي سرمايه اي مستقيم در برگیرنده هزينه ها و مخارجی هستند که برای ارزيابی و توسعه ميدان و دستيابی به اهداف برنامه توسعه و ديگر اهداف عمليات(توسعه) ضروری اند؛ اين هزينه ها به دو دسته تقسيم می شود:

  • هزينه های سرمايه ای مستقيم برای دستيابی به هدف توليد اوليه: ميزان اين هزينه ها برآورد شده و در قرارداد به عنوان تعهد متصدی عمليات نفتی برای هزينه کرد چنين مخارجی و دستيابی به اهداف توليد اوليه درج خواهد شد؛
  • هزينه های سرمايه ای مستقيم برای دستيابی به اهداف فاز بعدی: بر اساس نتايج حاصل از عمليات ارزيابی و توليد اوليه و با در نظر گرفتن رفتار مخزن و طرح توسعه جامع ميدان هزينه های لازم برای دستيابی به اهداف فاز بعدی توسط طرفين هر ساله مورد بازنگری و تصويب قرار می گيرد. برنامه و بودجه سالیانه که باید توسط کمیته مشترک (JMC)و شرکت ملی نفت تأييد گردد معيار تأييد و بازپرداخت هزينه های مستقيم سرمايه ای خواهد بود و انحراف از بودجه سالیانه نباید بيشتر از پنج درصد باشد.

ب: هزينه های غيرمستقيم

هزینه های غیر مستقیم شامل تمامی هزينه هايی هستند که به وسيله متصدی تعهد و پرداخت شده اند و به صورت غيرمستقيم و مربوط به عمليات توسعه هستند؛ اين هزينه ها که در دوره بازيافت و مطابق سازوکار مقرر در اين قرارداد بازپرداخت خواهند شد، صرفاً شامل “هزینه های قانونی ایران” می باشند.

ج) هزينه هاي پول

در قراردادهای بیع متقابل این ردیف هزینه ای تحت عنوان “هزینه های بانکی” و به منظور جبران هزينه های تأمين مالی عمليات توسعه پيشبينی شده است؛ مطابق اين قرارداد، به پرداختهای نقدی و تعهد شده توسط پيمانكار، هزينه های بانكی با روش مرابحه مرکب تعلق می گيرد. اين هزينه ها به صورت ماهيانه محاسبه و تاريخ احتساب آنها روز نخست اولين ماه پس از ماهی است که به هزينه های غيرسرمايه ای و هزينه های بهره برداری و هر گونه تأخير در پرداخت اقساط هزينه ها تعلق می گيرد. نرخ محاسبه اين هزينه ها از جمع نرخ بهره لايبور به علاوه يک درصد حاصل می شود.

اما درخصوص نحوه بازيافت هزينه ها و حقوق پيمانكار در اين قرارداد پيش بينی شده است که اين مطالبات از محل عایدات میدان و در قالب “نفت هزینه ای” مستهلک خواهند شد. منظور از نفت هزینه ای عبارت است از “بخشی از هزينه های تعهد و پرداخت شده اکتشاف، توسعه، توليد، هزينه های پول و حق الزحمه توسعه و بهره برداری (از میدان) به وسیله متصدی اکتشاف، توسعه، تولید میدان، بر حسب مورد است.”   شايان ذکر است که میزان نفت هزینه از 50  درصد عوايد يا توليدات ميدان تجاوز نخواهد کرد (حداکثر معادل 50 درصد عوايد يا توليدات ميدان خواهد بود)

بدين ترتيب هزينه های سرمايه ای که تا هنگام شروع توليد اوليه (يا نهايی از ميدان) صورت گرفته  حداکثر ظرف 5 الی 7 سال از زمان شروع باید پرداخت شود. آغاز بازپرداخت اين هزينه ها بعد از شروع توليد اوليه و از محل توليدات ميدان خواهد بود. هزينه های سرمايه ای که از تاريخ توليد اولیه به بعد انجام شده است نیز ظرف 5 تا 7 سال از تاریخ هزینه کرد تسویه می گردند. هزینه های پول يا بانكی نيز برحسب فرمول مشخص در قرارداد محاسبه و بر اقساط هزينه های سرمايه ای مستقيم (در صورت تأخير در بازپرداخت اقساط) منظور شده و در دوره بازيافت مستهلک می گردند. همچنين هزینه های غیر مستقیم قبل از شروع تولید اولیه ظرف 5 الی 7 سال از زمان هزینه کرد و شروع پرداخت آن از تاريخ توليد اوليه خواهد بود. هزينه های غيرمستقيم بعد از توليد اوليه مشابه هزينه های بهره برداری به صورت جاری (Current Basis) تسويه خواهند شد.

ـ دستمزد (في)

پرداخت دستمزد (فی) بر اساس ميزان توليد محقق شده از ميدان و به صورت فی در هر بشكه پيش بينی شده است. نرخ دستمزد براساس پنج فاکتور اصلی به شرح جدول زير تعديل می شود:

ردیف عوامل تاثیر گذار مولفه ها نحوه تعدیل
1 نوع میدان میزا ریسک- خشکی و دریایی- مستقل یا مشترک به میادین دریایی و با ریسک بالاتر و همچنین میادین مشترک فی بالاتری تعلق می گیرد
2 R-factor نسبت مجموع درآمد پیمانکار به هزینه در دوره مورد بررسی با افزایش R به صورت پلکانی میزان فی کاهش می یابد
3 سطح تولید هر میدان با افزایش سطح تولید هر میدان به صورت پلکانی فی کاهش می یابد (تشویق توسعه میدان های کوچک تر)
4 قیمت نفت با افزایش یا کاهش قیمت به صورت پلکانی فی افزایش کاهش می یابد (با رعایت سقف و کف)
5 قلمرو خدمات اکتشاف – توسعه و تولید در صورت حضور پیمانکار در فاز اکتشاف، 1 دلار در هر بشکه / هزار فوت مکعب به فی پایه افزوده می شود

 

به طور کلی نرخ دستمزد در مناطق خشكی و ميادين غير مشترک پايين تر و در مناطق دریایی به خصوص عميق و ميادين مشترک بالاتر می باشد.

به دلیل شباهت نحوه توزیع منافع قراردادهای نفتی ایران (IPC) با قرارداد خدمات فنی  عراق (TSC) ، برخی معتقدند که قرارداد نفتی ايران از اين منظر همچون قرارداد مذکور و مانند قراردادهای نفتی خدماتی (بیع متقابل) است زيرا در اين قرارداد نيز همانند قرارداد خدماتی بيع متقابل پرداخت مطالبات پیمانکار صرفا از محل عایدات میدان صورت می گیرد و تاحدودی شبیه قرارداد مشارکت در تولید (گر چه مالکیتی منتقل نمی شود) است و جدا از  بازیافت تمام هزینه های عملیاتی پیمانکار اعم از هزینه های عملیاتی دوره اولیه توسعه و هزینه های سرمایه ای و غیر سرمایه ای دوره بهره برداری و برای حفظ و بهبود ضریب بازیافت وی از بخشی از عایدات میدان تا پایان مدت زمان قرارداد به عنوان دستمزد منتفع می گردد.

  • ارزيابي شاخصهاي قراردادی

در اين قسمت از زوايای مختلف حقوقی، مالی و اقتصادی به ارزيابی ساختار قراردادهای نفتی ايران پرداخته و محاسن و معايب آن را مورد بررسی قرار می دهيم.ـ

  • حقوقي

مهمترين مسئله در خصوص ارزيابی حقوقی قراردادهای نفتی بررسی حق مالكيت طرفين بر ذخاير نفتی است. هر چند در قراردادهای جديد نفتی ايران همانند ساير قراردادهای خدماتی، مالكيت ذخاير و نفت توليدی در سر چاه به پيمانكار منتقل نمی گردد، لكن از چند زاويه مالكيت و حاکميت ملی نسبت به منابع نفتی در اين قراردادها خدشه دار می گردد و نكات بسيار قابل تأملی در اين زمينه وجود دارد:

هرچند بر اساس اظهار نظر برخی متخصصان حقوق نفت و گاز به نظر مي رسد امكان ثبت ذخاير نفتي در دارايي شركتهاي پيمانكار از لحاظ حقوقي در قراردادهاي IPC فراهم آمده اما مقامات ايراني مدعي هستند كه در اين قرارداد، پرداخت دستمزد (في) به صورت نقدی (دلاری) است ولي همانند بيع متقابل اين پرداخت مي تواند در قالب قرارداد “خرید و فروش” نفت كه يكي از ضمايم قرارداد است انجام شود كه يک معامله تجاري است و نقطه تحويل دارد. لذا حتي مالكيت بر توليد نيز در اين قرارداد تفسير نمي شود و به طريق اولي مالكيت بر ذخاير امكان ندارد. آنچه كه امروزه به عنوان يک ضرورت قانوني در بورسهاي دنيا براي شركتهاي نفتي مطرح است افشاي قراردادها و برآوردها همراه با تراز مالي ساليانه است كه بايد انجام دهند و اين به معني ثبت ذخيره نيست.

از آنجا كه شركت خارجي به ازاي هر بشكه نفت توليدي مقدار مشخصي دستمزد دريافت مي كند كاهش يا توقف توليد از ميدان مورد نظر قرارداد بنا بر هر دليلي بجز دلايل فني، هرچند ازسوي دولت امكانپذير است اما نبايد بازپرداخت مطالبات پيمانكار را تحت تأثير قرار دهد. اين مسئله در مصوبه هيئت دولت نيز صراحتاً تحت بند 3- 10 مورد اشاره قرار گرفته و بيان شده چنانچه وزارت نفت تصميم به کاهش سطح توليد و يا توقف آن بگيرد اولويت با کاهش ميادين خارج از موضوع قرارداد خواهد بود و در صورتی که تصميم بر کاهش توليد از ميدان موضوع قرارداد اخذ شود، اين کاهش توليد نبايد در بازپرداخت هزينه ها و دستمزد متعلقه به پيمانكار تأثير گذارد.

لذا می توان گفت هرچند در بند3-1 مصوبه دولت حق حاکمیت و تصرف مالکانه برای دولت محفوظ شمرده شده است، اما آنچه با درج اين بند قراردادی نيز تأمين نمی شود هزينه ها و غرامت های ناشی از اقدامات دولت در مقام اعمال حاکميت و مالكيت است که بايد تمامی اين هزينه ها را در وجه پيمانكار، بر اساس قاعده انتظار معقول پرداخت نمايد. يكی از مهمترين انتظارات معقول ايجاد شده برای پيمانكار در اين قرارداد دريافت دستمزد معين به ازای هر بشكه نفت يا ميعانات توليد شده است. لذا اگر دولت در مقام اعمال حاکميت بنا به هر دليلی غير از دلايل فنی، تصميم بر کاهش يا توقف جريان توليد از ميدان نمايد، پيمانكار می تواند تمام دستمزد نفتی که می توانسته در دوره توقف توليد، دريافت نمايد را مطالبه نمايد. اين مسئله به صورت غيرمستقيم به منزله تعلق حق دينی بر نفت توليد شده از مخزن، متناسب با ذخيره درون مخزن و ضريب بازيافت از آن است.

البته در مقابل می توان نكات زير را مد نظر قرار داد:

  • دولت حق دارد به هر دليلی توليد را قطع يا کاهش دهد و موضوع نحوه جبران مالی پيمانكار مسئله ثانويه است و اين مسئله ناقض حق حاکميت و مالكيت دولت بر منابع نفتی نيست.
  • احتمال وقوع موارد فورس ماژور که به تبع آن دولت ناگريز از کاهش يا توقف توليد است، بسيار اندک است و در صورت وقوع حكم خود را دارد که در قرارداد ذکر شده و در دوران فورس ماژور تعهدات طرفين تعليق شده و حتی در صورت طولانی شدن اين دوره احتمال فسخ قرارداد نيز وجود دارد.
  • کاهش توليد به دليل کاهش سهميه اوپک و نظاير آن نيز سهم کمی برای هر ميدان دارد و مدت آن نيز کوتاه است و لذا می توان به راحتی آن را مديريت کرد و حتی المقدور کاهش توليد را از ساير ميادين که پيمانكار خارجی ندارد انجام داد تا مشكلات حقوقی مذکور بروز ننمايد.
  • تحميل ريسک توقف يا کاهش توليد به دلايل غير فنی بر پيمانكار (بدون جبران هزينه ها مالی صورت گرفته توسط وی و دستمزد مربوطه) باعث بالا رفتن چشمگير ريسک قرارداد شده و خود را در هزينه های طرحها نشان خواهد داد که هزينه بی موردی را بر دوش دولت و شرکت ملی نفت قرار خواهد داد.
  • ساختار قراردادهای جديد نفتی زمينه حضور بلندمدت شرکتهای نفتی خارجی در کشور را فراهم آورده و شرکتهای مذکور می توانند از اين طريق دستيابی بلندمدت و مطمئن نسبت به ذخاير نفتی کشور را برای خود ايجاد نمايند.
  • هر چند قرارداد IPC زيرمجموعه قراردادهای خدمت تعريف شده است، اما از آنجا که دستمزد پيمانكار بر اساس توليد و قيمت نفت به صورت پلكانی تغيير می کند، به نوعی مي توان اين قرارداد را مشابه قراردادهاي مشاركت در توليد در نظر گرفت و از طرف ديگر اين مسئله نيز بايد مورد توجه قرار گیرد که در قرارداد IPC بر خلاف مشاركت در توليد كه از همان ابتدا حق مالكيت بر بخشي از توليد به طرف مقابل بر قرار مي گردد، اين مسئله به صراحت رد شده است.

ـ مالي و اقتصادي

در اين قسمت به بررسی برخی شاخصهای اقتصادی اين قراردادها پرداخته شده است.

الف) نحوه تقسيم و ميزان دريافتي طرفين

در قراردادهای جديد نفتی ايران، طرف دوم قرارداد علاوه بر دريافت هزينه های سرمايه ای مستقيم و غير مستقيم و هزينه های عملياتی در دوران بهره برداری نيز حضور داشته و از هر بشكه نفت/ هزار فوت مكعب گاز توليدی/اضافی در ميادين جديد/در حال توليد دستمزد مشخصی را دريافت می دارد.

يكی از تفاوتهای اساسی ميان رژيم مالی اين قرارداد و قراردادهای بيع متقابل در اين است که دستمزد در قراردادهای بيع متقابل به صورت معين در زمان انعقاد قرارداد مشخص شده و همراه با  هزینه های سرمایه ای و بانکی پیمانکار در اقساط 5 تا 9 ساله به پيمانكار پرداخت می گرديد. در حالی که  در قرارداد IPC دستمزد پيمانكار تابعی از عوامل مختلف ازجمله سطح توليد است.

ب) عوامل تأثيرگذار بر دريافتي طرفين

–  قيمت نفت

با افزايش قيمت نفت به دليل افزايش درآمد ميدان و به تبع آن افزايش سقف بازپرداخت مطالبات پيمانكار، بازپرداخت مطالبات سريعتر صورت می پذيرد لکن این مسئله (تسریع در بازپرداخت پیمانکارهنگام افزايش قيمت) تنها در قيمت های پايين نفت موضوعيت دارد و با افزايش قيمت از سطح مشخصی، سقف بازپرداخت تحديدکننده نخواهد بود. همچنين از آنجا که نرخ دستمزد به صورت پلكانی با قيمت نفت در ارتباط است، در قيمتهای بالاتر ميزان دستمزد افزايش يافته و در نتيجه عايدی و نرخ بازدهی داخلی پيمانكار نيز افزايش خواهد يافت. البته دريافتی پيمانكار ممكن است تغيير چندانی پيدا نكند.

  • سطح توليد

افزايش سطح توليد از طرق مختلف بر بازدهی و دريافتی طرفين تأثير می گذارد. از يک سو سقف بازپرداخت به دليل افزايش درآمد ميدان افزايش می يابد که می تواند باعث تسريع بازپرداخت در سطوح پائین قیمت و یا تولید گردد.  همچنين به دليل رابطه مستقيم پيمانكار با سطح توليد موجب افزايش میزان دستمزد می گردد.  البته به دلیل افزایش عامل R  و کاهش نرخ دستمزد (که علاوه بر عامل R ميزان دستمزد در این قرارداد مستقیما نیز با سطح تولید ارتباط معکوس دارد) میزان افزایش دستمزد تعدیل می شود.

همچنين افزايش توليد متضمن افزايش هزينه های عملياتی پروژه است که بايد در نظر گرفته شود. در نهايت هر چند افزايش توليد همانند افزايش قيمت می تواند باعث افزايش بازدهی بهره بردار گردد، اما به دليل افزايش هزينه های عملياتی و کاهش نرخ دستمزد ميزان اين افزايش در مقايسه با حالت قبل کمتر خواهد بود.

 

  • هزينه

در صورتی که افزايش هزينه ها به ميزانی نباشد که باعث تجاوز مطالبات شرکت خارجی از سقف بازپرداخت گردد، در اين صورت تنها دريافتی و نرخ بازدهی دولت کاهش خواهد يافت و سهم دريافتی شرکت خارجی افزایش خواهد یافت. همچنين با توجه به اينكه عامل R با هزینه رابطه عکس دارد، با افزایش هزینه های پروژه عامل R کاهش يافته و در نتيجه نرخ دستمزد افزايش خواهد يافت. بنابراين حتی ممكن است افزايش هزينه های پروژه نرخ بازده داخلی بهره بردار را افزايش دهد. ازاينرو محاسبه نحوه تأثيرگذاری افزايش هزينه بر نرخ بازده داخلی بهره بردار ضروری می نمايد. در غير اين صورت مسئله gold-plating  بروز پيدا خواهد کرد.

اما چنانچه افزايش هزينه ها از حد مشخصی فراتر رود و بازپرداخت مطالبات شرکت خارجی را به تعويق بياندازد در اين صورت نرخ بازدهی داخلی دولت و شرکت خارجی کاهش خواهد يافت. اما تعيين نحوه تغيير دريافتی طرفين مستلزم تحليل حساسيت با استفاده از مدل شبيه سازی مالی پروژه است. در مجموع می توان گفت پارامترهای قراراداد بايد به نحوی باشد که افزايش هزينه بازدهی هر دو طرف را کاهش دهد.

ساير موارد

در هر سه نسل قراردادهاي بيع متقابل، پيمانكار سهمي در سود ناشي از افزايش قيمت ناشی از افزایش قیمت نفت ندارد، بلکه با توجه به سقف 50 یا 60 درصدی بازپرداخت هزینه ها و دستمزد پیمانکاراز محل درآمد میدان، در صورت کاهش قیمت نفت از یک سطح مشخصی دریافتی پیمانکار کاهش خواهد یافت. البته عملاً شرايط بازار نفت به گونهاي بوده است كه هيچگاه شركت طرف قرارداد با ريسک كاهش قيمت مواجه نبوده است.

در قراردادهای جديد در مقايسه با قراردادهای سابق هزينه سرمايه ای از ابتدا ثابت در نظر گرفته نمی شود و در قالب بودجه های ساليانه به تصويب می رسد. اين مسئله باعث افزايش انعطاف پذيری قرارداد و کاهش ريسک هزينه می گردد. اما بايد تغييرات در زمانبندی و روش بازپرداخت هزينه ها به گونه ای باشد که در مسير توانمندسازی شرکت ملی نفت در مديريت و راهبری ميدان صورت پذيرد و انتقال دانش مديريتی در اين فرآيند تحقق پيدا کند.

ج) امكان تمديد قرارداد در موارد ازدياد برداشت

  • توزيع ريسک

يكی ديگر از نكات مهم در مورد قراردادهای نفتی، توزيع منصفانه ريسک و رعايت تناسب ميان ريسک و دستمزد است. در قراردادهای بيع متقابل به اين نكته توجه لازم نشده بود و از يكسو پيمانكار با ريسکهای قابل توجهی همچون ريسک افزايش هزينه به ميزان بيش از مبلغ قرارداد، ريسک تأخير در تكميل پروژه، ريسک عدم دستيابی به توليد قراردادی، ريسک عملياتی و ريسک کاهش قيمت نفت مواجه بود و ازسوی ديگر دولت با ريسک عدم توليد صيانتی توسط آن شرکت، ريسک کاهش توليد پس از تحويل پروژه و ريسک بيش برآورد هزينه ها روبرو بود و مكانيسم انگيزشی مناسبی برای مديريت اين ريسکها وجود نداشت.

چگونه از رکود خارج شدیم

0

سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران ( ایمیدرو ) ، جزء معدود سازمان های توسعه ای کشور است و در حوزه معدن و صنایع معدنی وضعیت منحصر به فردی دارد . سازمان های توسعه ای ، نقش توسعه های تخصصی در کشورها را به عهده دارند . این سازمان ها از بالادست شبیه به دولت و از پایین دست شبیه به بخش خصوصی هستند، در امور حاکمیتی ورود نمی کنند ، مشاور دولت ها و همراه بخش خصوصی هستند. این نهادها خلاء بین دولت و بخش خصوصی در توسعه را پوشش می دهند و از همه مهمتر، نه از قوانین حاکمیت عدول می کنند و نه با بخش خصوصی رقابت دارند.

طی سال های گذشته، در بخش معدن و صنایع معدنی کشور ، با کاهش ضریب سرعت رشد مواجه شدیم و حتی برخی طرح ها کاملا متوقف شد. این مشکل دلایل متعددی داشت ، از این رو سه دلیل در اولویت چالش های ایمیدرو قرار گرفت.

1- واگذاری اشتباه و نابجای برخی بنگاه ها و شرکت ها که موجب شد، ضمن کاهش درآمد در بخش توسعه ، اداره شرکت های بزرگ و استراتژیک به دست بخش غیر تخصصی سپرده شود . واگذاری بنگاه ها به عنوان رد دیون ، موجب اجرای ناصواب خصوصی سازی در کشور شد .

2-  تحریم های ناعادلانه علیه جمهوری اسلامی ایران که موجب ایجاد مشکل در خرید و انتقال تجهیزات مورد نیاز طرح های توسعه و خطوط تولید شد . علاوه بر آن ، صادرات محصولات ایرانی به بازارهای بین المللی و انتقال وجه به ایران با مشکلات پیچیده ای روبرو شده بود .

3- وضعیت ناپایدار در بازار کامودیتی و کاهش تقاضا در بازار، که موجب کاهش چشم گیر قیمت ها و در نهایت کاهش درآمد در زنجیره معدن شد .
بنابراین با توجه به سه مشکل برون سازمانی فوق و برخی مشکلات درون سازمانی از جمله تغییرات متناوب مدیریتی در سطح مدیریت ارشد سازمان در فواصل کوتاه، موجب شد، در تحقق اهداف معدن و زنجیره معدنی با تاخیر مواجه شویم.
در سه سال اخیر با درایت در راهبری سیستم ، موفق به حل برخی موانع شدیم . از مدل های مختلف برای تامین مالی استفاده کردیم و در بسیاری از مواقع ، ضمن اجرای طرح ها ، از هزینه های مستقیم توسعه کاستیم . در برخی موارد با بخش خصوصی مشارکت کرده و علاوه بر کاهش هزینه ها به رشد بخش خصوصی کمک کردیم . در طرح هایی مثل سرب و روی مهدی آباد ، با مدل کنسرسیومی پیش رفته و نتایج بسیار مطلوبی حاصل شد . امروز در مهدی آباد یک کنسرسیوم قابل قبول با حضور طرف های ایرانی و خارجی در حال فعالیت است که این امر موجب جذب  سرمایه گذاری و تکنولوژی خارجی و همچنین رشد و بالندگی طرف ایرانی خواهد شد .
تصویب برجام و رفع تحریم ها موجب حضور بسیار درخشان و قابل ملاحظه شرکت های صاحب تکنولوژی و سرمایه گذاران خارجی در ایران شده است . رشد و توسعه ایران برای رسیدن به اهداف چشم انداز، بدون  سرمایه گذاری مستقیم خارجی تقریبا غیر ممکن است . تا کنون بالغ بر 20 یاداشت تفاهم بین ایمیدرو و شرکت های معتبر بین المللی امضاء شده و در حال پیگیری برای اجرایی شدن آنها هستیم . به عنوان مثال ؛ بر اساس یکی از همین تفاهم نامه ها شرکت مشترکی به نام پرشین متالیکز با مشارکت ایمیدرو و شرکت دانیلی ایتالیا به منظور توسعه هر چه بیشتر صنایع فلزی، پایه گذاری شده است.
از سوی دیگر وضعیت بازار مواد معدنی نسبت به سال گذشته، از موقعیت و پایداری مناسب تری برخوردار و موجب افزایش درآمدهای زنجیره معدن شده است. این موضوع نیز  به نوبه خود ، موجب افزایش سرعت توسعه و تسریع در به بهره برداری رسیدن طرح های در دست اجرا خواهد شد.
در همین شرایط ، تیم برنامه ریزی استراتژیک ایمیدرو ، در حال به روز رسانی و تدوین استراژی های ایمیدرو در توسعه روابط بین الملل و جذب سرمایه گذاران و تکنولوژهای برتر است. این تیم، با مطالعه ایران و سایر کشورها، بویژه کشورهای مشابه، در حال عارضه یابی در وضعیت موجود است. البته برخی قوانین دست و پا گیر نیز می بایست هر چه زودتر اصلاح شود.
همه این موارد به منظور تعریف و راه اندازی طرح های توسعه ای در زنجیره معدن کشور است . ایجاد ارزش افزوده در این زنجیره موجب افزایش چشم گیر GDP و اشتغالزایی گسترده و پایدار در سطح ایران اسلامی خواهد شد . تقویت تولیدات زنجیره معدنی به توسعه صنایع پایین دستی منجر و ایران را برای اجرای مقتدرانه اقتصاد مقاومتی آماده می سازد. بدون شک، مسیر خروج از تولید تک محصولی و وابستگی اقتصاد کشور به نفت، از زنجیره معدن عبور می کند.

چرا “مسکن مهر” “دانچی” ژاپن نشد

0

با توجه به رشد روزافزون شهرنشینی در جهان کنونی و پیش‌بینی اسکان بیش از 60 درصد جمعیت جهان تا سال 2030 در شهرها، مسكن شهری به عنوان یكی از اساسی ترین نیازهای جامعه بشری قلمداد می شود و همواره بخش عمده ای از هزینه های خانوارهای شهری را دربرمی گیرد، از این رو لزوم توجه به این مسئله، بویژه در تامین رفاه اقشار كم ‌درآمد جامعه، توسط سیاستگذاران کلان و برنامه‌ ریزان شهری، اهمیت ویژه‌ای می یابد. مسلما بهره‌ گیری از تجارب کشورهای پیشرفته و موفق در امر تامین مسکن شهری می تواند راهگشای سایر جوامع، بویژه کشورهای در حال توسعه مانند ایران، در رفع این مساله اساسی باشد.

با توجه به اینکه کشور ژاپن پس از جنگ جهانی دوم و در طی دوران رشد و سازندگی با بحران مسکن شهری روبرو شد و توانست با اتخاذ استراتژیهای کارآمد این نیاز را در طی دو دهه برطرف کند، به نظر می رسد مرور تجارب این کشور در زمینه تهیه مسکن شهری می تواند الگوی مناسبی در پیش روی تصمیم گیران حوزه مسکن شهری کشور باشد.

چندی پیش در اولین همایش بین المللی اقتصاد شهری پژوهشی تحت عنوان “بررسی مقایسه‌ای سیاست‌ های تامین مسكن شهری اقشار كم‌ درآمد ایران و ژاپن” از سوی دو پژوهشگر از دانشگاه های کپنهاگ و تهران ارائه شد که به دقت در آن وضعیت اعطای مسکن شهری در ژاپن مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش را مجید رحمانیان دکترای مدیریت شهری و محقق دانشگاه کپنهاک و زهرا السادات مهدوی کارشناس ارشد مدیریت شهری از دانشگاه تهران انجام داده اند.

بر اساس یافته های این پژوهش، گزارش مالی سالیانه ملی در سال 2014، صنایع مرتبط با املاک و مستغلات 10 درصد از تولید ناخالص داخلی ژاپن را شامل می شوند. مسکن نقش مهمی را در تقاضای ملی ایفا می کند و ساخت مسکن‌ با کیفیت بالا بویژه مقاوم در برابر زلزله و سایر خطرات طبیعی محتمل و تعمیر و بازسازی مسکن‌ فرسوده، اهمیت فراوانی دارد. همچنین ساخت شهرهای ایمن و پایدار هم از لحاظ سخت ‌افزاری و هم نرم‌ افزاری مورد تاکید قرار دارد. تلاش‌های زیست محیطی مانند ساخت شهرهای دوستدار محیط زیست و با سطح پایین تولید کربن در اولویت سیاست‌ ها و برنامه‌های مسكن در ژاپن قرار دارد.

كشور ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل تخریب‌ های صورت گرفته به شدت با مشكل كمبود عرضه مسكن در برابر تقاضا مواجه بود. بنابر آمار، كمبود واحدهای مسكونی پس از جنگ جهانی دوم در ژاپن معادل 4.2  میلیون واحد بوده است. نخستین اقدامی كه دولت ژاپن در این دوران به انجام رساند، ایجاد سازمان‌ها، نهادها و وضع قوانینی در جهت سیاست جدید مسکن بود. از جمله این اقدامات تأسیس “شركت وام مسكن” است. این شركت در سال 1950 میلادی یعنی 5 سال پس از پایان جنگ جهانی دوم و با هدف اعطای وام‌های بلند مدت و كم‌ بهره به متقاضیان بخش مسكن تأسیس شد.

نكته مهم در عملكرد این شركت در این بوده است كه به دلیل وجود شكاف میان عرضه و تقاضا، عمده تمركز “شركت وام مسكن” بر روی افزایش ساخت و ساز مسكن از طریق اعطای “وام ساخت مسكن” به متقاضیان فاقد مسكن بوده است. اعطای وام به متقاضیان ساخت مسكن استیجاری، اعطای وام به شركت‌های ساخت محلی مسكن و اعطای وام ساخت به شركت‌های نوسازی شهری از جمله این موارد بوده است. این سیاست به همراه دیگر سیاست‌های اجرا شده در بخش مسكن كشور ژاپن باعث شد تا شاخص تراكم خانوار در واحد مسكونی در كشور ژاپن از رقم 1.16 در سال 1948 به 1.06 در سال 1958 برسد.

با وجود رشد سریع اقتصادی در دوران پس از جنگ جهانی که ژاپن را به یکی از کشورهای پیشرو در زمینه صنعت تبدیل کرده‌است، شرایط زندگی عده زیادی از مردم ژاپن نسبتا نامناسب بوده و مشکلات عدیده ‌ای در زمینه مسکن وجود داشته است، تا جایی که قیمت مسکن بسیار بالا بود و خانه ‌های استیجاری بخش عمده‌ای از سیستم تامین مسکن خانوارهای ژاپنی را شکل می ‌داد. در کشور ژاپن برای خروج از مشکلات مسکن بویژه مسكن اقشار كم‌ درآمد، عرضه و ساخت مسکن در دستور کار دولت قرار گرفت و به سیستم ساخت مسکن در مقام یک صنعت اشتغالزا توجه شد. موجودی فعلی مسکن، نتیجه سیاست‌ گذاری کارآمد ساخت و تامین مسکن طی50 سال گذشته در ژاپن است که در این دوره، نرخ ساخت مسکن بیش از میزان افزایش تعداد خانوارها بوده و بنابراین به طور کلی حتی مازاد عرضه نسبت به تقاضا بوجود آمد؛ مطالعات آماری که در اکتبر 1998 انجام شده است، نشان می دهد تعداد واحدهای مسکونی 50.22 میلیون بوده و تعداد خانوارها 44.33 میلیون، یعنی تعداد واحدهای مسکونی بیش از تعداد خانوارها بوده است.

شرایط ایجاد شده نشانگر وضعیت اقتصادی مناسبی است که فراتر از وضعیت عادی است. پس از جنگ جهانی دوم، ساخت مسکن به صورت منظم در هر سال افزایش یافته است. در اواسط دهه 1950 در راستای رشد اقتصادی ژاپن، افزایش چشمگیری در جمعیت شهرهای بزرگ بوجود آمد و شرکت خان ه‌سازی ژاپن به ساخت واحدهایی تحت عنوان “دانچی” یا مجموعه‌های آپارتمانی، اقدام کرد که به “شهرهای جدید” لقب گرفتند. امروزه مجتمع ‌های مسکونی مشاع بسیار مجهزی برای گروه‌ های هدف متنوعی اعم از خانواده‌ ها و زوج‌ های جوان و افراد مجرد در پاسخ به نیازهای جامعه در حال تغییر ژاپن در محدوده شهری ساخته می ‌شود.

در سیاست‌ های مسكن مدون ژاپن، تامین مسكن گروه‌های هدف مختلفی مدنظر قرار گرفته ‌اند اما بیشترین تمركز برنامه‌ها بر تامین مسكن اقشار آسیب‌ پذیر(سالمندان، خانوارهای زن سرپرست خانوار و افراد معلول و بیمار) و نیز قشر كم ‌درآمد جامعه بوده است. در سیاست‌های تامین مسكن ژاپن یك سیستم غربالگری افراد كم ‌درآمد را از سایر جامعه جدا کرده و علاوه بر استقرار آنان در مسكن‌ های دولتی و عمومی، به تقاضای آنان برای داشتن مسكن مستقل، با افزایش تدریجی درآمد خانوار پاسخ می دهد.

از آنجا كه ژاپن كشوری پیشرفته و صنعتی است، طبق مطالعات صورت گرفته در سال 1996 تنها 8 درصد از جمعیت كشور ژاپن با درآمد كمتر از دو میلیون ین در سال به عنوان قشر كم‌ درآمد شناخته شده و نیازمند سكونت در مسكن دولتی و عمومی هستند. این افراد با دریافت وام‌ های بلند مدت و واگذاری املاك اجاره به شرط تملیك به تدریج از مسكن‌ عمومی به مسكن شخصی منتقل می شوند. وزارت رفاه ژاپن وظیفه تامین مسكن اقشار كم ‌درآمد را به عهده دارد. بررسی سیاست ‌های اجرایی این کشور در بخش مسکن پس از جنگ جهانی دوم نمایانگر موفقیت این سیاست ‌ها در تامین مسکن کلیه اقشار جامعه به ویژه قشر کم ‌درآمد جامعه است و گواه این امر مازاد عرضه بر تقاضای کنونی است. بنابراین کشور ژاپن در سیاست گذاری امر مسکن الگوی مناسبی برای سایر کشورها قلمداد می شود.

 

 بررسی و مقایسه سیاست‌ های تامین مسكن اقشار كم درآمد ایران و ژاپن نمایانگر این واقعیت است که  با وجود اینکه املاک و مستغلات سهم بیشتری از تولید ناخالص داخلی ایران را نسبت به ژاپن به خود اختصاص داده است اما کارآمدی سیاست های تامین مسکن ژاپن بیشتر بوده است، به گونه ای که در حال حاضر در این کشور با وسعت کمتر و جمعیت بیشتر نسبت به ایران مازاد عرضه مسکن وجود دارد.

به طور کلی می توان گفت كه هر دو كشور رویكرد تقریبا مشابهی در این زمینه اتخاذ کرده اند اما تفاوتهایی هم در شیوه اجرا وجود دارد  از جمله می توان به تفاوت در تولید و تامین مسكن افراد كم‌ درآمد در دو جامعه هدف اشاره کرد و می توان چنین استنباط کرد که موفقیت در حل این معضل اقتصاد شهری نیازمند همیاری چندین وزارتخانه است.

بررسی ها نشان می دهد که اعطای وام بلند مدت مسكن به عنوان  تجربه‌ ای موفق در خانه‌ دار شدن اقشار كم درآمد ژاپن، در ایران نیز اجرا می گردد اما با توجه به بالا بودن نرخ تورم ایران در مقایسه با عدم تورم فزاینده در ژاپن، این سیاست نقش موثری در تامین مسكن اقشار كم درآمد در ایران نداشته است و امروزه بویژه در كلانشهرها، تسهیلات مسكن، كمتر از 20 درصد از هزینه‌های متوسط یك واحد مسكونی كوچك را تامین می کند و عملا نقش ناچیزی در تسهیل روند تامین مسکن شهروندان کلانشهرها دارد.

در مورد اعطای زمین رایگان و انبوه سازی مسكن و به عبارتی اجاره به شرط تملیك در قالب طرح مسكن مهر در ایران می توان این سیاست را مشابه سیاست‌های ژاپن در ساخت مجتمع‌ های مسكونی مشاع(دانچی) دانست كه با افزایش تراكم ساخت و افزایش بهره ‌وری زمین‌های شهری به تقاضای روز‌افزون برای مسكن بعد از پایان جنگ جهانی دوم، پاسخ داده است. البته تمایز مهم این دو طرح در محل اجرای آن است به گونه ای که در ژاپن این طرح ها در محدوه شهری و نه خارج از آن با تامین همسان زیرساخت های عمومی انجام شده است و در ایران اغلب این طرح ها در خارج از محدوده شهر و بدون در نظر گرفتن زیرساخت‌های لازم اجرا شده که منجر به عدم تمایل شهروندان به سکونت در این واحدها شده است.

تداوم سیاست‌های ساخت و ساز مسكن انبوه و حمایت از شركت های خانه سازی، حتی بعد از رفع تقاضا در ژاپن نكته مهمی است كه در برنامه ریزی بلند مدت برای رفع این نیاز اساسی، بویژه برای اقشار كم ‌درآمد و آسیب پذیر جامعه ایران می باید مدنظر قرار گیرد. مسلما برنامه‌ها و سیاست‌های حمایتی مسكن اقشار كم ‌درآمد جامعه برای دستیابی به نتیجه مطلوب، نیازمند تداوم و پایداری است. متاسفانه طرح‌ های بلندمدت در ایران با تغییر مدیریت ها دستخوش رکود می شوند. بررسیها نشان می دهد كه با وجود کم شدن افراد کم درآمد در ژاپن همچنان این سیاست‌ها در اولویت برنامه‌های تامین مسكن این كشور(گزارش سال 2014 اتحادیه املاک و مستقلات ژاپن) قرار دارند، حال آنكه در ایران طبق آخرین گزارش وزارت مسکن 15درصد از خانوارهای شهری را اقشار كم‌ درآمد فاقد مسكن تشكیل می دهند و به عبارتی 50 درصد از جمعیت مستاجرین از اقشار كم‌ درآمد هستند و بر این اساس در اولویت قراردادن این سیاست‌ها و اجرای صحیح آن ضرورت دارد.

منبع: شهر فردا

افزایش تولید فولاد خام در ایران

0

جدیدترین آمار انجمن جهانی فولاد (ورلد استیل) نشان داد تولید فولاد خام در سراسر جهان از جمله ایران در ماه میلادی گذشته افزایش یافته است.

این آمار نشان داد تولید جهانی فولاد خام در سپتامبر سال ۲۰۱۶ نسبت به سپتامبر سال گذشته به میزان دو درصد رشد کرده و به ۱۳۲.۹ میلیون تن رسیده است. متوسط ظرفیت استفاده از کارخانه‌های فولاد در سراسر جهان در سپتامبر ۷۰ درصد بود که ۶۹.۵ درصد نسبت به سپتامبر سال ۲۰۱۵ و ۱.۵ درصد در مقایسه با اوت امسال رشد داشت.

بر اساس گزارش متال اوربیس، مجموع تولید فولاد خام جهان در ۹ ماه نخست سال ۲۰۱۶ به ۱.۱۹ میلیارد تن رسید که به میزان ۰.۵ درصد نسبت به مدت مشابه سال گذشته کاهش داشت.

آسیا

تولید فولاد خام آسیا در سپتامبر امسال به ۹۲.۵۸ میلیون تن رسید که ۳.۷ درصد نسبت به سپتامبر سال ۲۰۱۵ رشد داشت. تولید چین در همین مدت با ۳.۹ درصد رشد، به ۶۸.۱۷ میلیون تن، تولید ژاپن با ۱.۵ درصد کاهش به ۸.۴۴ میلیون تن، تولید هند با ۸.۵ درصد افزایش، به ۷.۸۸ میلیون تن و تولید کره جنوبی با ۱.۱ درصد رشد، به ۵.۷۲ میلیون تن بالغ شد.

اروپا

تولید فولاد خام اتحادیه اروپا که متشکل از ۲۸ کشور است، در سپتامبر به ۱۳.۲۶ میلیون تن رسید که ۱.۷ درصد کاهش سال به سال داشت.تولید فولاد خام در آلمان در سپتامبر بر مبنای سال به سال با ۳.۹ درصد کاهش، به ۳.۲۵ میلیون تن، در ایتالیا با ۵.۳ درصد کاهش، به ۱.۹۹ میلیون تن و در فرانسه با ۲.۲ درصد افزایش، به ۱.۲۷ میلیون تن رسید.

قاره آمریکا

تولید فولاد خام آمریکای شمالی در سپتامبر به ۸.۹۴ میلیون تن بالغ شد که ۴.۷ درصد کاهش سال به سال داشت. تولید فولاد در ایالات متحده آمریکا در همین مدت ۳.۸ درصد کاهش یافت و به ۶.۳۱ میلیون تن رسید و در مکزیک با ۵.۵ درصد کاهش، به ۱.۶ میلیون تن بالغ شد.

در آمریکای جنوبی، تولید فولاد خام در سپتامبر به ۳.۲۷ میلیون تن رسید که ۴.۲ درصد نسبت به مدت مشابه سال گذشته کاهش داشت و تولید برزیل در مدت مذکور با ۳.۱ درصد افزایش، به ۲.۵۸ میلیون تن رسید.

اتحادیه کشورهای مشترک المنافع

تولید فولاد خام اتحادیه کشورهای مشترک المنافع (CIS) در سپتامبر به ۸.۲۳ میلیون تن رسید که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۳.۵ درصد کاهش داشت.

در همین مدت، تولید روسیه با ۲.۱ درصد کاهش، به ۵.۷۴ میلیون تن رسید و تولید اوکراین با هشت درصد کاهش، به ۱.۸۸ میلیون تن بالغ شد.

آفریقا و خاورمیانه

تولید فولاد خام ایران در سپتامبر ۱۸.۸ درصد رشد کرد و به ۱.۵۸ میلیون تن رسید.

بنابر تازه ترین گزارش انجمن جهانی فولاد تولید فولاد ایران در ۹ ماهه نخست سال جاری میلادی ۸ درصد رشد کرد و به ۱۳ میلیون ۲۱۰ هزار تن رسید

بر اساس این گزارش، تولید فولاد ایران که در ماه های ژانویه تا سپتامبر 2015 بالغ بر 12.231 میلیون تن اعلام شده بود در مدت مشابه سال جاری میلادی به 13.21 میلیون تن افزایش یافته است.

افزایش 8 درصدی تولید فولاد ایران در 9 ماهه 2016 در حالی است که تولید فولاد جهان در این مدت با افت 0.5 درصدی مواجه شده و به 1197 میلیون تن رسیده است.

تولید فولاد منطقه خاورمیانه نیز در 9 ماهه نخست 2016 با افت 0.8 درصدی مواجه شده و به 20.736 میلیون تن رسیده است. 63 درصد فولاد تولیدی خاورمیانه در این مدت در ایران تولید شده است.

تولید فولاد عربستان در ماه های ژانویه تا سپتامبر امسال با افت 20.8 درصدی مواجه شده و به 4.467 میلیون تن رسیده است. تولید فولاد قطر نیز 11.2 درصد افت داشته و به 1.988 میلیون تن رسیده است.

 

 

ایران به دنبال رسیدن به صادرات بیست میلیون تنی فولاد در افق۱۴۰۴

می خواهیم 20 میلیون تن فولاد صادر کنیم

مدیر عامل فولاد مبارکه با بیان اینکه سال آینده ظرفیت تولید فولاد این مجموعه بیش از 2 میلیون تن افزایش خواهد یافت، گفت: میزان صادرات این مجموعه در سطح فعلی باقی میماند و تولید افزایش یافته به بازار داخلی اختصاص خواهد یافت.

بهرام سبحاني  در مصاحبه با نشريه بلومبرگ در حاشيه نشست سالانه انجمن جهاني فولاد در دبي با بيان اينکه سال آينده ظرفيت توليد فولاد اين مجموعه بيش از 2 ميليون تن افزايش خواهد يافت، گفت، ميزان صادرات اين مجموعه در سطح فعلي باقي مي ماند و توليد افزايش يافته به بازار داخلي اختصاص خواهد يافت.

مدير عامل فولاد مبارکه اقتصاد کشور را رو به رشد دانست و افزود هر روز شاهد افزايش تقاضا در بازار داخلي هستيم. افزايش رشد اقتصادي به منزله مصرف فولاد بيشتر براي ساخت مسکن، توليد خودرو، لوازم خانگي و ساير محصولات خواهد بود و سرانه مصرف فولاد در کشور مي تواند از ميزان فعلي 235 کيلوگرم فراتر رفته و حتي از مرز 300 کيلوگرم براي هر نفر عبور کند.

سبحاني گفت: امسال تقاضاي فولاد در کشور حدود 19 ميليون تن خواهد بود و دولت طبق برنامه به دنبال افزايش ظرفيت توليد فولاد به 55 ميليون تن تا سال 1404 است که از اين رقم 35 تا 36 ميليون تن فولاد قرار است به مصرف داخلي برسد.

وي افزود: ايران قصد دارد طي سالهاي آينده به صادرات 20 ميليون تن فولاد دست پيدا کند.

پنجاهمين نشست سالانه انجمن جهاني فولاد (WSA) با حضور روساي شرکت هاي بزرگ فولادي جهان از 19 تا 21 مهر ماه در دبي برگزار شد.

کارشناسان در اين نشست اخبار بسيار مثبت و اميدوارکنندهاي مبني بر سپري شدن بحران بازار جهاني فولاد عنوان کردند و پيش بيني مي شود امسال و سال آينده تقاضاي جهاني فولاد افزايش يابد.

اليستر رمزي مدير تحقيقات متال بولتن روند تقاضا در بازار جهاني فولاد را رو به رشد دانست و گفت: پيش بيني اين است که قيمت فولاد در سال 2017 بهتر مي شود.

برآورد مي شود تقاضاي جهاني فولاد در سال 2017 با رشد 0.5 درصدي به يک ميليارد و 510 ميليون تن برسد و امسال نيز تقاضاي جهاني فولاد با رشد 0.2 درصدي به يک ميليارد و 501 ميليون تن خواهد رسيد.

 

صنعت پتروشیمی؛ چالش‌ها و فرصت‎ها

0

صنعت پتروشیمی از صنایع مادر و اشتغال‏زاست که به عنوان تغذیه کننده سایر بخش‏‌های صنعت می‏‌تواند به عنوان موتور حرکت اقتصاد کشورهای در حال توسعه نقش اساسی ایفا کند.

اکنون تولیدکنندگان عمده پتروشیمی، آمریکا، کشورهای اروپایی و عربستان صعودی هستند. مسائل زیست محیطی باعث شده کشورهای اروپایی بسیاری از کارخانجات تولید محصولات پتروشیمی را به کشورهای جهان سوم منتقل کنند و یا دیگر برنامه‏‌ای برای افزایش ظرفیت نداشته باشند. در نتیجه انتظار می‏‌رود در آینده کشورهایی همچون عربستان‏، ونزوئلا، ایران و کشورهای خاورمیانه تولید کننده عمده مواد پتروشیمی باشند.

صنعت پتروشیمی در ایران قدمتی بیش از ٥٠ سال دارد. تاسیس بنگاه شیمیایی و به دنبال آن آغاز عملیات احداث کارخانه کود شیمیایی در سال ١٣٣٨‏، موجب پیدایش این صنعت در ایران شد. در سال ١٣٤٣ به منظور تمرکز و توسعه این صنعت، شرکت ملی صنایع پتروشیمی تاسیس شد و کار خود را آغاز کرد. هدف از تاسیس این شرکت، تولید فرآورده‏‌های پتروشیمی و شیمیایی از نفت، مشتقات نفتی، گازهای طبیعی و سایر مواد خام، اعم از آلی و معدنی بود. بطور کلی محصولات پتروشیمی در ساخت موادی همچون لاستیک‌ها، پلاستیک‌ها، شوینده‏‌ها، کودها، چسب‎ها، اسیدها، رنگ‌ها، سموم و الیاف مصنوعی که هر کدام ماده اولیه صدها مواد دیگر هستند، مورد استفاده قرار می‏‌گیرند.

جایگاه صنعت پتروشیمی ایران در دنیا

سهم صنایع پتروشیمی ایران در بازار جهانی از ١,١ درصد در سال ١٣٨٤ به ٢.٤  درصد در پایان سال ١٣٩١رسیده‌ است و بر این اساس سهم صنایع پتروشیمی ایران در بازار جهانی بیش از صد درصد رشد داشته است. هم‌اکنون محصولات پتروشیمی ایران به ٦٠ کشور مختلف صادر می‌شوند؛ به گونه‌ای که شبه قاره هند ١٣ درصد، آسیای جنوب شرقی ٢٣ درصد، چین ٢٢ درصد، خاور دور ١٨ درصد، کشورهای اروپایی ٥ درصد و خاورمیانه ١٩ درصد از سهم صادرات ایران را به خود اختصاص داده‌اند.

از سویی، براساس رتبه‌بندی ١٠٠ شرکت برتر پتروشیمیایی جهان که هرساله توسط موسسه ICIS انجام می‌شود، رتبه شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران از ۸۲ در سال ۲۰۰۴ به ۳۹ در سال ۲۰۱۱ ارتقا یافته و سهم صنعت پتروشیمی ایران نیز از رتبه ۸۲ در سال ۲۰۰۴ به ۱۲ در سال ۲۰۱۱ رسیده است.  به عبارتی در سال‌های ٢٠٠٤ تا ٢٠١١ صنعت پتروشیمی ایران توانسته است، ٧٠ رتبه ارتقای مرتبه یابد.

در ١٠ سال گذشته عمده مواد پتروشیمی از نفت تولید می‏‌شد؛ اما امروزه فناوری تولید مواد پتروشیمی از گاز در بیش از ٧٠ درصد موارد در سطح تولید انبوه وجود دارد. تغییر فناوری و تولید مواد پتروشیمی از گاز به جای نفت خام، موقعیت بی‏‌نظیری برای ایران ایجاد کرده است. ایران می‏‌تواند گاز هر متر مکعب ٢,٥ سنت را به اتان تبدیل کند. اگر اتان به مواد پتروشیمی تبدیل شود گاز یک متر مکعب ٢.٥ سنت به ٢٠ سنت افزایش می‌یابد. در چنین حالتی به ازای هر متر مکعب گاز مصرفی ١٧.٥ سنت ارزش افزوده ایجاد می‏‌شود. از این رو، هر بخشی که گاز را به محصول نهایی تبدیل کند، ایران در آن بخش مزیت نسبی دارد.

اکنون ٦٧ طرح پتروشیمی در درست اجراست که با توجه به درصد پیشرفت فیزیکی آنها پیش بینی می‏‌شود حدود هفت طرح که تا پایان سه ماهه اول پارسال بالای ٩٠ درصد پیشرفت فیزیکی داشته‌‏اند تا پایان امسال به بهره برداری برسند.

فرصت‌های صنعت پتروشیمی ایران

١-شاید مهمترین نکته در این صنعت، بحث تامین مواد اولیه است که مواد اولیه عمده این شرکت‏‌ها نفت و فرآورده‏‌های نفتی، گاز و مواد اولیه‏‌ای مانند هیدروژن است و رابطه تنگاتنگی با قیمت‏‌های جهانی دارند و تامین این مواد با قیمت‏‌های مناسب و به موقع بسیار اهمیت دارد.

٢- مواد اولیه ارزان که عمدتا از محصولات جانبی حاصل از استخراج نفت خام همچون میعانات گازی، فراورده‌‏های پالایشی همچون نفتا و گاز طبیعی و اتان استحصالی از آن تامین می‌‏شود، می‏‌تواند عامل مهمی برای افزایش محصولات صنایع انرژی بر از قبیل پتروشیمی و فولاد باشد و به عبارت دیگر در حوزه پتروشیمی ارزش افزوده صنایع پایین دستی را افزایش دهد.

٣- دسترسی به منابع گازی به عنوان خوراک مجتمع های پتروشیمی که منجر به تولید محصولات با بهای تمام شده کمتر می‏‌شود.

٤- قابلیت ایران در زمینه استفاده از نیروی کار ارزان تر

٥- امکان تامین نیاز داخلی کشور برای تولیدات پتروشیمی

٦- رونق محصولات پتروشیمی و تقاضای مناسب بین المللی برای این محصول

٧- صنعت پتروشیمی ایران با در اختیار داشتن مزیت‌هایی چون خوراک فراوان، نیروی انسانی جوان و متخصص و دسترسی کشور به آب‌های آزاد، از موقعیت منحصر بفرد جهانی برخوردار است.

٨- امکانات دیگر در دسترس صنعت پتروشیمی ایران که سایر رقبا در منطقه از آن برخوردار نیستند عبارتند از سواحل طولانی آب‌های خلیج فارس و دریای عمان از لحاظ صادرات محصولات و واردات تجهیزات و تامین آب مورد نیاز تاسیسات پتروشیمی.

٩- واگذاری واحدهای متعلق به دولت در چارچوب الزامات تحقق اصل ٤٤

چالش های پیش روی صنعت پتروشیمی ایران

١-با توجه به مصرف غیر معمول گاز در ایران به ویژه در فصل سرما، ریسک توقف فعالیت آن دسته از واحدهایی که از گاز طبیعی استفاده می‌کنند، بیشتر است.

٢- نکته مهم در این صنعت تبعیت قیمت‌ها از نظام قیمت‌گذاری دولتی است و بحث خارج شدن از سبد حمایتی هنوز در دستور کار شورای اقتصاد و دولت قرار نگرفته است که امید است در آینده در این زمینه نیز پیشرفت‌هایی حاصل شود.

٣- محدودیت‌های موجود برای راه اندازی پروژه‌ها با استفاده از انواع مشارکت مالی و جذب سرمایه گذاری‏‌های خارجی

٤- مشکلات موجود در رابطه با محدودیت‎های خرید و استفاده از برندهای مناسب و امکان افزایش ظرفیت و کیفیت محصولات

٥- مشکل عمده‌ای که این شرکت‌ها با آن مواجه هستند، مسئله بازاریابی و ایجاد یک بازرگانی فعال و کارآمد است تا از این طریق بتوانند تولید خود را وارد بازار بین‌المللی کرده و درآمدهای ارزی خود را افزایش دهند، با توجه به این که مدیریت این شرکت‌ها که خصوصی اداره می‌شوند و از داخل (عرضه محصولات داخلی) با قیمت‌های مصوب و حمایتی تولیدات خود را به فروش می رسانند، امکان سود دهی داخلی برای آن‌ها کمتر بوده و می‌تواند برای این شرکت‌ها چالش برانگیز و مشکل آفرین باشد.

٦- میزان اختیار و امکانات رقابتی آنها جهت صادرات مستقیم محصولات بدون الزام به هماهنگی با شرکت‌های بازرگانی پتروشیمی

٧- ابهام درباره با روابط مالی آتی این شرکت‌ها با تامین کنندگان منابع مالی آنها در چارچوب چگونگی تحقق اجرای سیاستهای کلی اصل٤٤

٨- در صورتی‌که بهره برداری از هر پروژه به دلیل فقدان نیروی انسانی کافی و مواد اولیه لازم و … با تاخیر روبرو شود و بهره برداری از آن به تعویق افتد، آغاز به کار مجتمع‌های پایین دستی نیز که قرار بوده است مواد اولیه خود را از این مجتمع‌های پتروشیمی تامین کنند نیز  عقب میفتد. این تاخیر در افتتاح پروژه ها و طرح‌ها در زنجیره صنعت پتروشیمی بر روی طرح‌های پایین دستی تاثیری سوء دارد و بهره برداری از آنها را ماه‌ها و یا سال‌ها به تعویق خواهد انداخت.

٩- وجود پتروشیمی‌های غیر بورسی عظیم مانند پتروشیمی جم (تولید اتیلن، پروپیلن، پی اتیلن سبک و سنگین)، پتروشیمی امیرکبیر (تولید اتیلن، پروپیلن، پلی اتیلن سبک و سنگین) پتروشیمی برزویه (تولید کننده بنزن، پارازیلین، اروتوزایلین) موجب افزایش رقابت داخلی می شود.

همچنین باید توجه داشت مشخص بودن قیمت خوراک و اطمینان از تأمین کمی و کیفی آن در طولانی مدت در جذب سرمایه‏‌گذاری در صنعت پتروشیمی نقش مهمی دارد و شرکت ملی صنایع پتروشیمی باید به عنوان یک تنظیم گر چابک در این صنعت عملکرد مناسب تری ارائه دهد.

سرمایه‏‌گذاری در صنعت بالادست پتروشیمی در حجم و اندازه‏‌های بالایی انجام می‌شود و براساس قاعده به منظور تأمین مالی هر پروژه، ریسک‏‌های پروژه ارزیابی می‏‌شود. بنابراین سرمایه‏‌گذاری خارجی برای اطمینان نیازمند تضامینی است که باید سازوکارهای آن با توجه به خصوصی‏‌سازی در صنعت پتروشیمی کشور مدنظر قرار گیرد.

برداشتن الزام ارائه محصولات پتروشیمی در بورس کالا و قیمت گذاری آن هم اقدامی است که اگر عملیاتی شود، شفافیت کنونی بازار را خدشه دار می کند.

وضعیت اقتصادی کشور قبل از دولت روحانی و بعد از آن

0

مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با هم عجین هستند و مستقل از یکدیگر نیستند. آقای روحانی وقتی دولت را به دست گرفت حوزه اقتصادی کشور در یک وضعیت مطلوبی نبود. از یک طرف ما با یک وضعیت رکود تورمی شدید مواجه بودیم از طرف دیگر تنش های بین المللی در حال افزایش بود و بحران های اقتصادی نیز داشت خود را نشان می داد. تورم های لجام گسیخته، بی انضباطی های پولی و مالی، کسری بودجه دولت و مشکلاتی که مربوط به اقتصاد بین الملل بود.

دولت آقای روحانی موفق شد از یک طرف تنش های بین المللی را از بین ببرد و در داخل هم یک انضباط اقتصادی ایجاد کرد. ولی مشکل سیاست های اقتصادی آقای روحانی این بود که بجای آنکه بیاید سیاست های دولت های گذشته را اصلاح کند متأُسفانه با یکسری تفاوت های جزیی همان سیاست های دولت گذشته را دنبال کرد و به عقیده من باعث تشدید وضعیت رکود-تورمی در اقتصاد ایران شد یا به عبارت دیگر می توان گفت تیم اقتصادی دولت ریشه مشکلات اقتصادی را به درستی درک نکرد.

به نظر می رسد تیم اقتصادی دولت بیشتر سعی کرد به صورت نسخه های درسی با دنیای واقعی مواجه شود و مسائل را براساس نسخه ای که در کتاب ها و در نظریات بین المللی هستند و توسط نهادهایی مثل صندوق بین المللی پول ارائه می شوند اقتصاد کشور را درمان کند بر همین اساس خودشان را به آن مدل ها نزدیک تر کردند تا آنکه به شناسایی ریشه ای واقعیت مشکلات اقتصادی ایران به پردازند. نتیجه این است که سیاست های اقتصادی اتخاذ شده نه تنها مناسب نبودند بلکه فرصت های زیادی را هم از اقتصاد گرفت و متأسفانه شرایط رکود تورمی را بدتر کرد.

الان در حوزه های کشاورزی و صنعتی امکان اصلاح وجود ندارد و دولت هم دیگر تا یک سال آینده فرصت اصلاح ندارد. از آنجا که دولت فرصت های زیادی را از دست داد از یک طرف ما با عمیق شدن بحران های رکودی در کشاورزی و صنعت روبه رو هستیم و از طرف دیگر متورم شدن بخش های دلالی و واسطه گری های مالی و بازار پول و تجارت و مسکن و در واقع منابع پولی به این سمت سوق پیدا کرده است. معتقدم این از بحران های بسیار جدی در اقتصاد ایران خواهد بود که به راحتی هم قابل اصلاح نیست.

دستاورد مثبت دولت آقای روحانی این بود که در سطح بین المللی تنش زدایی کرد و تلاش کرد بحران هایی که باعث بی ثباتی در اقتصاد ایران می شد و ناشی از تهدیدهای بین المللی بود، اینها را کم کند و این پیام را به جهان بدهد که ایران سر دعوا با هیچ کشوری ندارد و می خواهد با همه صلح کند، کاری که دولت احمدی نژاد نتوانست انجام دهد. او همان ابتدا آمد با طرح یکسری از شعارهای ناموجه بیشتر سعی کرد خودش را قهرمان دنیا جا بزند بنابراین تفکر حاکم بر رئیس دولت گذشته مشکلات عدیده ای را برای کشور ایجاد کرد. در مقابل به نظر می رسد دولت آقای روحانی نیز علی رغم موفقیت در سیاست خارجی، در سیاست داخلی ناموفق بود.

دولت آقای روحانی وقتی سر کار آمد آدرس غلطی را دنبال کرد و به جای آنکه مشکل اقتصاد ایران را رکود-تورمی ببیند مشکل را در تورم دید و برای حل تورم نیز فقط یک راهکار را درنظر گرفت و آن اینکه سود بانکی را بالای سی درصد بود تا با این کار نقدینگی موجود در جامعه را جمع کند و واردات نیز زیاد شد تا کالا در بازار زیاد باشد و قیمت ها بشکند. خوب این رویکرد باعث شد بازار بورس با مشکل مواجه شود منابع از بخش های تولیدی بازار بورس گرفته شود و به سمت بازار بانک ها بیاید و از طرفی خود بانک ها برای افزایش نرخ سود با هم رقابت کردند و 50 درصد نقدینگی جمع شده از سپرده های مردم را در حوزه هایی همچون مسکن سرمایه گذاری کردند یا به دولت دادند یا به مشتریان ویژه خود تسهیلات پرداخت کردند. از طرفی نیز سیستم بانکی به مردم تعهد کرده که 30 درصد به سپرده های آنها سود بپردازد. در واقع بانک های ما از منابع تخلیه شدند و تعهدات سنگینی را هم به دوش می کشند.

سیستم بانکی ما در تنگنا قرار دارد صنایع ما روز به روز با مشکل رکود و ورشکستگی مواجه می شوند، دولت باید چاره اندیشی می کرد. دولت آن سیاست غلطی را که برای جذب نقدینگی دنبال کرد موجب تشدید رکود شد در مرحله بعد پول به اقتصاد تزریق کردند تا تقاضا افزایش پیدا کند اما اثری نداشت چون کمکی به تولید نکرد. حالا تصمیم گرفتند نرخ سود بانکی را کاهش دهند تا تعهدات خودشان را به مردم کم کنند و پول ها را به سمت تولید سوق دهند اما معتقدم همچنان لابی های مسکن، واردات و خدمات اعمال فشار می کنند تا منابع بانکی را به سمت خود بکشانند.

امروز بازار و تجارت پول در ایران سودآورترین بخش است به همین دلیل سیستم بانکی و نهادهای پولی غیربانکی در ایران افزایش پیدا کردند بنابراین انتظار نباید داشت که تا یک سال آینده یعنی تا پایان دولت یازدهم شکوفایی در بخش های تولیدی همچون صنعت شکل بگیرد چون دیگر فرصتی برای دولت باقی نیست که تصمیم جدی تولیدی بگیرد.

مقالات محبوب